بهرام بیضایی نویسندة برترین آثار نمایشی، چهره شاخص نثر فارسی و کارگردان تئاتر و سینما شیفته فرهنگ و تمدن ایران است که از گنجینة اساطیر، ادبیات فولکلور، ادبیات عامه، افسانه ها و ادبیات شفاهی به بهترین شکل در آثار نمایشی خود استفاده کرد. آثار نمایشی او به دلیل اقتباس های چکیده کامل
بهرام بیضایی نویسندة برترین آثار نمایشی، چهره شاخص نثر فارسی و کارگردان تئاتر و سینما شیفته فرهنگ و تمدن ایران است که از گنجینة اساطیر، ادبیات فولکلور، ادبیات عامه، افسانه ها و ادبیات شفاهی به بهترین شکل در آثار نمایشی خود استفاده کرد. آثار نمایشی او به دلیل اقتباس های زیادی که ازاینگونه گنجینه های کهن به عملآورده حائز اهمیت فراوانی است. می توان گفت که بیضایی بهنوعی ادامه دهندة راه فردوسی در بازخوانی و بازآفرینی تاریخ و اساطیر و حماسه است و آثار نمایشی خود را چه در قالب نمایشنامه و چه در قالب فیلمنامه از منابع کهن الهام گرفته است. این جستار سعی دارد با روش توصیفی- تحلیلی عمده ریشه های نمایش را نزد بیضایی با چارچوب نقد خوانش گرا دستهبندی کرده تا در پایان جمعبندی مطلوبی از منابع نمایش این نویسنده و نحوه پردازش و رویکرد خاص نویسنده در مواجهه با این ریشه ها به عمل بیاید. نتیجه نشان می دهد بهرام بیضایی به دوره خاصی از تاریخ نمی پردازد، بلکه در آثار او اقتباسات مختلف تاریخی از قبیل تاریخ اسطوره ای، حماسی، عاشورائی، تاریخ ایران پیش و بعد از اسلام دیده می شود. وی در عمده این بازخوانی ها، آثار خود را با جریانات و اندیشه های معاصر نیز گرهزده است.
پرونده مقاله
اسطوره یکی از تاریکترین و ناشناختهترین علومی است کـه بـشر هنـوز بهطور کامل موفق به شناخت آن نشده است ؛ منشأ و خاستگاه اسطوره ناشـناخته و پنهان است . اسطوره حاصل تلاش و کوششها، آرمانها و آرزوهای نـوع بـشر و در حقیقت اجداد و نیاکان ما است که باگذشت سالیان بسیار به شک چکیده کامل
اسطوره یکی از تاریکترین و ناشناختهترین علومی است کـه بـشر هنـوز بهطور کامل موفق به شناخت آن نشده است ؛ منشأ و خاستگاه اسطوره ناشـناخته و پنهان است . اسطوره حاصل تلاش و کوششها، آرمانها و آرزوهای نـوع بـشر و در حقیقت اجداد و نیاکان ما است که باگذشت سالیان بسیار به شکل خـواب و رؤیا و بهگونهای ناشناس خود را به ما نشان میدهد.ﺑﺎ ﭘﻴﺪاﻳﺶ نظریههای ادﺑﻲ و ﻏﻴﺮادﺑﻲ ازجمله نظریههای روانشناختی، ارﺗﺒﺎط چند سویه ﺑﻴﻦ ﻋﻠﻮم ﻣﺨﺘﻠﻒ ﭘﺪﻳﺪ آﻣﺪه اﺳﺖ؛ ازجمله ارﺗﺒﺎط بینا رشتهای ادﺑﻴﺎت و روانشناسی .آرکی تایپ (کهنالگو) مهمترین اصطلاح مکتب روانکاوی کارل گوستاو یونگ، روانپزشک سوئیسی، (1875-1961 میلادی)، است و شامل تصاویر کهـن و افکـار غریـزی اسـت کـه در ناخودآگاه جمعی مشترک انسانها وجود دارد روش پرداختن به سمبلها و نمادهای - دو عنصر داستانی شاخص- در داستان رومیان و چینیان، از باورپذیری مولانا از خصوصیاتش در مورد انسان الهام گرفته است.در این تحقیق کوشش کردیم که بعضی خصوصیات رمزآمیز مثنوی معنوی، با وام گرفتن از ویژگی کهنالگویخود یونگ آشکارمی گردند. بدینصورت مفاهیم کهنالگویخوددر داستان رومیان و چینیان در ارتباط با نظریه ، ناخودآگاه جمعی و کهنالگوی خویشتن یونگ مورد تحلیل و بررسی قرارگرفتهاند. نظریههای یونگ در این داستان در مورد کشف و شهود، باورهای جمعی و کهنالگوها، بهخوبی قابلشرح و تفسیر است.
پرونده مقاله
در این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی و بررسی ساختاری به موضوع جایگاه، ماهیت و کارکرد نورالله در فراست و بصیرت صوفیانه در مثنوی و متون مهم صوفیانه پرداخته ایم. در مقاله، ضمن بررسی ساختاری حدیث فراست مؤمن، که در باب فهم فراست و بصیرت صوفیانه از احادیث کلیدی است، به بررسی اه چکیده کامل
در این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی و بررسی ساختاری به موضوع جایگاه، ماهیت و کارکرد نورالله در فراست و بصیرت صوفیانه در مثنوی و متون مهم صوفیانه پرداخته ایم. در مقاله، ضمن بررسی ساختاری حدیث فراست مؤمن، که در باب فهم فراست و بصیرت صوفیانه از احادیث کلیدی است، به بررسی اهمیت عناصری چون نورالله و نظر با نورالله در تبیین سرشت مبتنی بر نور و رؤیتِ فراست، بصیرت و معرفت صوفیانه پرداخته ایم و کوشیده ایم ماهیت و کارکردهای نورالله را در فراست و بصیرت صوفیانه، بهمنظور ارائۀ الگویی ساختاری که معرفت صوفیانه را توصیف کند، بررسی و تحلیل کنیم. یافته های تحقیق نشان میدهد که عنصر کانونی و بنیادین نورالله در فراست، بصیرت و شهود صوفیانه در مثنوی و آثار صوفیانه چنان اهمیت کانونی دارد که بدون آن، تبیین ماهیت معرفت صوفیانه عملاً غیرممکن است. در پایان، با توجّه به یافته های پژوهش حاضر الگوی ساختاری زیر را برای توصیف ماهیت معرفت صوفیانه بهعنوان نتیجۀ تحقیق ارائه داده ایم:
نورالله↔ تجلی نورالله بر قلب صوفی↔ بصیرت صوفیانه↔ معرفت صوفیانه
پرونده مقاله
این مطالعه تأثیر هویت زبانی گویشوران زبان فارسی و کاربرد آن بهعنوان زبان اول یا زبان دوم را بر رعایت هنجارهای فنی و بلاغی فارسی نوشتاری معیار در فضای تلگرام بررسی کرد. ۱۱۵ نفر از کاربران تلگرام که دانشجوی کاردانی و کارشناسی بودند بهصورت تصادفی انتخاب شدند و در دو گروه چکیده کامل
این مطالعه تأثیر هویت زبانی گویشوران زبان فارسی و کاربرد آن بهعنوان زبان اول یا زبان دوم را بر رعایت هنجارهای فنی و بلاغی فارسی نوشتاری معیار در فضای تلگرام بررسی کرد. ۱۱۵ نفر از کاربران تلگرام که دانشجوی کاردانی و کارشناسی بودند بهصورت تصادفی انتخاب شدند و در دو گروه زبان مادری و زبان دوم هرکدام با زیرگروههای هویت زبانی بالا و پایین تقسیم شدند (مجموعاً چهار گروه ۲۵ نفری). سپس، صفحاتی از نوشتههای آنها در تلگرام از حیث فنی و بلاغی بررسی شد. نتایج نشان داد که در املا و کاربرد ویرگول، هویت زبانی در هر دو گروه زبان اول و دوم نقش تعیینکنندهای داشت، ولی در کاربرد نقطه، هویت زبانی فقط در گروه زبان اول مؤثر افتاد و در کاربرد علامت سوال، هویت زبانی نقش مؤثری ایفا نکرد. همچنین، در هر دو گروه زبان اول و دوم، هویت زبانی با استفاده از تعابیر مناسب و چینش صحیح ارکان جمله توأم بود. در املا، ویرگول، علامت سؤال، تعابیر مناسب و ترتیب ارکان جمله، عامل زبان دوم بودن مؤثرتر از هویت زبانی بود ولی در حیطه کاربرد ویرگول، این عامل فقط برای گروه هویت زبانی بالا مؤثر بود.
پرونده مقاله
رئالیسم به مثابة مکتبی ادبی در قرن نوزدهم، در پی تحولات فلسفی، علمی و اجتماعی-سیاسی نمود یافت؛ امّا توجّه به واقعیّت در مغرب زمین و ادب کهن فارسی مسبوق است. نمود واقعیّتهای تلخ اجتماعی در ادب معاصر، ابزاری برای خیزش مشروطهخواهی گردید. از دورة پسامشروطه با نگرههای رئا چکیده کامل
رئالیسم به مثابة مکتبی ادبی در قرن نوزدهم، در پی تحولات فلسفی، علمی و اجتماعی-سیاسی نمود یافت؛ امّا توجّه به واقعیّت در مغرب زمین و ادب کهن فارسی مسبوق است. نمود واقعیّتهای تلخ اجتماعی در ادب معاصر، ابزاری برای خیزش مشروطهخواهی گردید. از دورة پسامشروطه با نگرههای رئالیستی همراه با تمایلات سوسیالیستی مواجه میشویم، این گرایشها با کنارهگیری رضاشاه از قدرت شدّت یافت. فریدون توللی شاعر برجستة معاصر، کار ادبی و هنری خود را از این دوران آغاز کرد. او توانست بوطیقای شعر سنّتی و آزاد را با یکدیگر پیوند دهد. حضور قاطع و تأثیرگذار او در شعر نو تغزلی و رمانتیک سبب گردید که جنبة دیگر شعر او که همانا رئالیسم است، در محاق رود. پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی به این بخش از اشعار وی میپردازد. دستاوردهای پژوهش نشان میدهد؛ توللی که در دورة نخست شاعری، ندای عصر خویش بود و با رویکرد رئالیسم اجتماعی با شور و هیجان و توسّل به طنز، مبارزهای بیامان را با کژمداری، بیداد و سلطهجویی استعمار دنبال میکرد، در پی تلخکامی شکست نهضت ملّی سال ۳۲، سرایش شعر غنائی را وجهة همّت خود ساخت و ازاینپس، نمودهای رئالیستی در شعر او به شیوة سنّتی اعم از توصیفی و اعتراضی محدود گردید. هرچند که در دو دفتر آخر وی، واقعگرایی اعتراضی نمود بارزتری یافت.
پرونده مقاله
از مهمترین پژوهشهای تاریخ ادبیات و موضوعات ادبی در جهان، بررسی و پژوهش در باب (عشق و محبت) است که تقریباً هیچ ادبیاتی در جهان خالی از این مضمون نبوده و نیست چه عشق مجازی باشد و چه عشق حقیقی. دو شاعر عرب (سلطان العاشقین) ابن فارض و کُرد (سلطان المشتاقین) ملای جزیری در چکیده کامل
از مهمترین پژوهشهای تاریخ ادبیات و موضوعات ادبی در جهان، بررسی و پژوهش در باب (عشق و محبت) است که تقریباً هیچ ادبیاتی در جهان خالی از این مضمون نبوده و نیست چه عشق مجازی باشد و چه عشق حقیقی. دو شاعر عرب (سلطان العاشقین) ابن فارض و کُرد (سلطان المشتاقین) ملای جزیری درزمینهٔ مضامین عشقی سرآمد قرون خود بودند ضمن اینکه نام آنان در حوزه عرفان و تصوف نیز در کنار نام کسانی چون شیخ اشراق سهروردی، ابن عربی، صدرالدین قونوی، مولوی بلخی، مولانا خالد شهر زوری، پیوسته جای می گیرد و آثار منظوم و منثور آنان در حلقههای صوفیه نیز تدریس میشده است. آثار منظوم این دو شاعر عارف آکنده از مفاهیم و اصطلاحات عرفان نظری است همچون: اتحاد، فنا، بقا، وجد، فرق و جمع، فقر، عشق، حُبّ و دهها اصطلاح دیگر که با توانایی ویژهای در قالب قصاید و غزل به شیوه تمثیل و تعابیر شاعرانه بسط و گسترشیافته است. این دو شاعر عارف مانندگیهای فراوانی به هم دارند ازجمله در حوزه آموزه های عشق و محبت همچو سوختن براثر عشق، جوانمردان عاشق، بلای هجران، توصیف زیبایی محبوب، تجلی و؛ که نشان میدهد مبانی و مبادی عرفان در هر جا ظهور و بروز نماید از حیث محتوا به هم مانند هستند. در این جستار تلاش شده که نمونههای شعری این دو شاعر برجسته تاریخ ادبیات عرب و کُرد مقایسه و موردبررسی و پژوهش قرار گیرد
پرونده مقاله
در این جستار به شیوۀ توصیفی-تحلیلی و استشهادی به بررسی مضامین تعلیمی در اشعار عاشورایی یزد پرداخته میشود تا میزان موفقیت شاعران این خطه در پرورش مضامین تعلیمی در فرهنگ عاشورا مشخص شود. شاعران عاشورایی یزد با بهرهگیری از دو مقولۀ دین، ادبیات تعلیمی و شگردهای ادبی به اه چکیده کامل
در این جستار به شیوۀ توصیفی-تحلیلی و استشهادی به بررسی مضامین تعلیمی در اشعار عاشورایی یزد پرداخته میشود تا میزان موفقیت شاعران این خطه در پرورش مضامین تعلیمی در فرهنگ عاشورا مشخص شود. شاعران عاشورایی یزد با بهرهگیری از دو مقولۀ دین، ادبیات تعلیمی و شگردهای ادبی به اهداف ایدئولوژیکی حماسۀ تراژیک عاشورا پرداختهاند. آنها با آمیختن حماسه و عرفان و دادن چاشنی ادب تعلیمی به اشعار عاشورا به تبیین فضایل و رذایلی همچون: اخلاق، رعایت ادب، حسد، وفاداری و... در مکتب عاشورا پرداختهاند؛ اما شاهکار ممتاز بُعد تعلیمی اشعار عاشورایی این است که شاعر با اظهار اندوه از مصیبتهای کربلا در محور افقی شعر، درونمایههای تعلیمی را در دودستۀ ارزش شناختی و انسانشناختی در محور عمودی شعر به مخاطب میآموزد. هدف از پژوهش بررسی شاخصهها و مؤلفههای اندیشههای مضامین تعلیمی در اشعار عاشورایی است که به پشتوانۀ الگوسازی واقعۀ عاشورا، استناد به قرآن و احادیث، خلاقیت در لحظه و ایجاز کارکرد ادبیات تعلیمی را در اشعار عاشورایی بیان میکند. نتایج پژوهش نشاندهندۀ ترکیب آموزههای تعلیمی در قاب فلسفۀ عاشورا است تا بدین شیوه، اخلاق اسلامی و ارزشهای انسانی را باروحیۀ حماسی نهادینه کند که این امر موجب تغییر و تحولاتی در ارزشها و هنجارهای جامعه میگردد. همچنین آمیزش مضامین تعلیمی و حماسی در اشعار عاشورایی نوعی همزبانی و همفکری بین تعلیم و تربیت و فلسفۀ عاشورا برقرار میکند.
پرونده مقاله
عقل همواره یکی از مهم ترین و بحث برانگیزترین مقولات در میان فیلسوفان، دانشمندان، حکیمان، عارفان و شاعران بوده است. یکی از دلایل مهمّ اختلاف در تعریف عقل، مفهوم چندگانه و متفاوت آن در میان فرهنگ ها، ملّت ها و نژادهای گوناگون است که شعر بهعنوان عنصر اصلی تبلیغ و گسترش ف چکیده کامل
عقل همواره یکی از مهم ترین و بحث برانگیزترین مقولات در میان فیلسوفان، دانشمندان، حکیمان، عارفان و شاعران بوده است. یکی از دلایل مهمّ اختلاف در تعریف عقل، مفهوم چندگانه و متفاوت آن در میان فرهنگ ها، ملّت ها و نژادهای گوناگون است که شعر بهعنوان عنصر اصلی تبلیغ و گسترش فرهنگ، درگذشته محلّ چالش ها و بحث های متفاوت و گاه همرأی دربارۀ عقل بوده است. در این مقاله که به روش تحلیلی - توصیفی و بر پایۀ منابع کتابخانه ای است؛ تلاش شده است مقولۀ عقل با همۀ آنچه در برمیگیرد در اشعار ابوالعلای معرّی، شاعر بلندآوازۀ عرب و حدیقه الحقیقۀسنایی غزنوی، شاعر نام آشنای ایرانی، بررسی شود. آنچه در این پژوهش معیار اصلی قرارگرفته است بررسی عقل با همۀ زیرمجموعههایش در شعر دو شاعر بوده است؛ چراکه در دیوان سنایی گاه عقل یادآور خرد ایرانی و قداست آن، گاه عقل معاش و بیشتر عقل در معنای دینی و کلامی آن را شامل می شود. از دستاوردهای این پژوهش است که عقل با تمام ظرفیت خود در دیوان دو شاعر در بیش از بیست مورد با مضمونی یکسان یا نزدیک به هم بهکاررفته است و در دو مورد که خرد در مقابل دین و همچنین بدگمانی به خرد است، نقطۀ مقابل یکدیگر قرارگرفتهاند. گفتنی است که ابوالعلا بیشتر عقل را در مفهوم عقل معاش به کار می گیرد؛ امّا سنایی عمدتاً از عقل در معنای عقل دینی و کلامی و عاملی برای درک حقایق وزندگی معنوی سخن می گوید.
پرونده مقاله
خیام بهعنوان یک شاعر و متفکر در رباعیات فلسفی خود با بدبینی به تمام زوایای زندگی مینگرد، پارها مسئله ی مرگ و نابودی را مطرح کرده و با به کار بردن تشبیه و استعاره های گوناگون اضطراب، ترس و غیرقابلکنترل بودن رویدادهای ناخوشایند را به تصویر می کشد. امروزه روانشناسان معت چکیده کامل
خیام بهعنوان یک شاعر و متفکر در رباعیات فلسفی خود با بدبینی به تمام زوایای زندگی مینگرد، پارها مسئله ی مرگ و نابودی را مطرح کرده و با به کار بردن تشبیه و استعاره های گوناگون اضطراب، ترس و غیرقابلکنترل بودن رویدادهای ناخوشایند را به تصویر می کشد. امروزه روانشناسان معتقدند علت های متفاوتی برای بروز بدبینی وجود دارد که یکی از مهمترین آنها سبک تبیین است. سبک تبیین یک ویژگی روانشناختی است که نشان می دهد مردم چگونه رویدادهای مثبت و منفی را تجربه و برای خود توضیح می دهند و بر این اساس افراد می توانند دارای سبک تبیین خوشبینانه و بدبینانه باشند. پژوهش حاضر بر آن است که به بررسی سبک تبیین بدبینانه در رباعیات حکیم عمر خیام، شاعر، فیلسوف و دانشمند قرن پنج هجری بپردازد. طرح تحقیق از نوع توصیفی- کتابخانه ای است که از کتابها و مقالات مرتبط با موضوعات رباعیات خیام، نظریه های اسناد و سبک تبیین بدبینانه استفاده کرده است. طرح تحقیق از نوع توصیفی- کتابخانه ای است که از کتابها و مقالات مرتبط با موضوعاتی همچون خیام، نظریه های اسناد و سبک تبیین بدبینانه استفاده کرده است. پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که خیام در مواجه با رویدادهای زندگی بیشتر از کدام سبک تبیین استفاده کرده است؟ و آیا می توان سبک تبیین بدبینانه را از رباعیاتش استخراج کرد؟ یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که عمر خیام بیشتر نگاهی بدبینانه به وقایع زندگی داشته و رویدادهای ناخوشایند را با اسنادهای (درونی، کلی و پایدار) و رویدادهای خوشایند را با اسنادهای بیرونی، جزئی و ناپایدار توضیح می دهد. ازآنجاییکه سبک تبیین بدبینانه منجر به واکنش های هیجانی منفی می شود بنابراین می توان افسردگی، اضطراب، غمگینی، ناامیدی، خشمگینی، یاس و انزوا را در رباعیات خیام بهخوبی حس کرد.
پرونده مقاله
مثنوی عاشقانه دولرانی و خضرخان از امیرخسرو دهلوی (651 ـ 725) از عارفان و شاعران نامدار پارسیگوی هندوستان است. رابرت استرنبرگ (تولد 1949 م.) استاد شناخت گرای آمریکایی در سال 1978 میلادی نظریه ای دربارۀ عشق ارائه داد که به مثلث سه گانه عشق شُهره است. هدف پژوهش حاضر بررسی چکیده کامل
مثنوی عاشقانه دولرانی و خضرخان از امیرخسرو دهلوی (651 ـ 725) از عارفان و شاعران نامدار پارسیگوی هندوستان است. رابرت استرنبرگ (تولد 1949 م.) استاد شناخت گرای آمریکایی در سال 1978 میلادی نظریه ای دربارۀ عشق ارائه داد که به مثلث سه گانه عشق شُهره است. هدف پژوهش حاضر بررسی انواع عشق از دید استرنبرگ و تطبیق آن با منظومه دولرانی و خضرخان است مقالۀ حاضر با روش توصیفی-تحلیلی در صدد پاسخ به این پرسش است که کدام یک از اقسام عشق مطرح شده در مثلث سه گانه نظریۀ عشق استرنبرگ در منظومۀ دولرانی و خضرخان امیرخسرو دهلوی بسامد و نمود بیشتری دارد؟ نتایج تحقیق نشان می دهد که عشق مدّ نظر امیرخسرو، عشق کمال افزاء است. نقش بایسته ای در اقناع حس کمال طلبی جسمانی و معنوی نوع بشر دارد و تصور بهره مندی از زندگی سالم، بدون وجود این پدیده امکان پذیر نخواهد بود. عشق با آفرینش انسان و تداوم بقای او گره خورده است که انسان برای بالا بردن کیفیت زندگی خود نیاز به عشق و تجلی بارقه های تعالی بخش آن در وجود خود دارد. عشق پدیده ای انگیزه آفرین است که به هنگام برآمدن دشواری ها به مثابه سپری از آدمی در برابر مشکلات روزگار پاسداری می کند
پرونده مقاله
در این جستار به شیوه کتابخانهای درونمایه سرور در ترانهسرایی تحلیل و بررسی میشود. پس از تعریف ترانه و بررسی سیر آن درگذشته و امروز، ویژگیهای ترانههای شادی را میکاویم و این ترانهها ازنظر کاربرد و مضمون و محتوا طبقهبندی میشوند و به نمونههای آنها میپردازیم. ترا چکیده کامل
در این جستار به شیوه کتابخانهای درونمایه سرور در ترانهسرایی تحلیل و بررسی میشود. پس از تعریف ترانه و بررسی سیر آن درگذشته و امروز، ویژگیهای ترانههای شادی را میکاویم و این ترانهها ازنظر کاربرد و مضمون و محتوا طبقهبندی میشوند و به نمونههای آنها میپردازیم. ترانه اصطلاحی عام است که به انواع قالبهای شعری ملحون یا همراه موسیقی بهویژه فهلویات، دوبیتی، رباعی و تصنیف گفته میشود. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که درونمایه سرور، بخش قابلتوجه ای از ترانهها را شکل داده است. این ترانهها به بخشهای ترانههای عروسی، ترانههای شادی، ترانههای رقص و ترانههای روحوضی تقسیم میشوند که در میان این بخشها بیشترین بسامد مربوط به ترانههای عروسی است. زبان این ترانهها ساده و عامیانه است و کلام بیشتر این ترانهها با سازهای موسیقی همراه میشود.
پرونده مقاله
دانش نشانهشناسی به مطالعه انواع نشانههای موجود در یک متن میپردازد. نشانه شناسی فرهنگی از انواع نشانه شناسی نقد نو است که با آن میتوان به لایه های نهانی غزلیات شمس دستیافت. مولانا در غزلیات باظرافت و ظرفیت بالایی به بیان اندیشه های عرفانی خودپرداختهاست. تبیین اسطور چکیده کامل
دانش نشانهشناسی به مطالعه انواع نشانههای موجود در یک متن میپردازد. نشانه شناسی فرهنگی از انواع نشانه شناسی نقد نو است که با آن میتوان به لایه های نهانی غزلیات شمس دستیافت. مولانا در غزلیات باظرافت و ظرفیت بالایی به بیان اندیشه های عرفانی خودپرداختهاست. تبیین اسطورههای نجومی که از مهمترین رمزگانها در نشانه های فرهنگی به شمار میرود، از اهداف این مقاله است که به شیوۀ توصیفی – تحلیلی و با روش تحلیل محتوا به بررسی و تحلیل اسطورههای نجومی در هفتاد غزل اوّل غزلیات شمس پرداخته است. پژوهش حاضر نشان داد، غزلیات شمس جلوهگاه اسطورههای نجومی است که در ناخودآگاه مولانا اثرگذار بوده است و این عارف شاعر برای تبیین الگوی فکری و عرفانی خود از این اساطیر و باورهای نجومی بهره برده است. با در نظر گرفتن اعتقادات و باورهای کهن اسطورهای که از دیرباز، فلک و پدیدههای فلکی را در سرنوشت خود اثرگذار میدانستهاند، به بررسی اسطورههای نجومی در غزلیات شمس میپردازیم.
پرونده مقاله