چکیدهدرام یا نمایشنامه کلمهای یونانی به معنای حالت، کنش و حادثه است که در آغاز فقط یادآور نمایشنامههای یونانی بود، اما امروز دیگر منحصر به تئاتر نیست، بلکه عناصر و ویژگیهای آن همچون گفتگو، شخصیّت، حادثه، کشمکش و.... در هنرهای دیگری همچون شعر نیز ظاهر شده و یکی از بهت چکیده کامل
چکیدهدرام یا نمایشنامه کلمهای یونانی به معنای حالت، کنش و حادثه است که در آغاز فقط یادآور نمایشنامههای یونانی بود، اما امروز دیگر منحصر به تئاتر نیست، بلکه عناصر و ویژگیهای آن همچون گفتگو، شخصیّت، حادثه، کشمکش و.... در هنرهای دیگری همچون شعر نیز ظاهر شده و یکی از بهترین شیوههای بیان، در شعر معاصر عربی و فارسی محسوب میشود. در این میان، بدر شاکرالسیاب و نیما یوشیج پس از عبور از ساختار و مضامین کهن، عناصر نمایشی را به عرصه شعر وارد کردند. به این معنا که آزادی از قید وزن، قافیه، تنوع بحرهای عروضی، استفادة گسترده از اسطوره و نماد و توانایی وافر آنها در خلق تصاویر جدید، همچنین گرایش به رئالیسم موجب شد تا فصل جدیدی از نوآوری در اشعار این دو شاعر پرآوازه عراقی و ایرانی، گشوده شود. پژوهش حاضر، با روش توصیفی – تحلیلی و بر اساس مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی، به تبیین، تحلیل و مقایسه مهمّترین عناصر نمایشنامهای یعنی کشمکش، حادثه، گفتگو و شخصیّتپردازی، در شعر نیما و سیاب پرداخته است. نتایج تحقیق نشان میدهد: اشعار دراماتیک این دو شاعر، در زمرة نمایشنامههای خواندنی یا اشعار نمایشی هستند که به هدف لذّت ادبی و کلامی سروده شدهاند، نه اجرا بر روی صحنه. هر دو شاعر تا حدود زیادی در استفادة آگاهانه از مهمّترین عناصر نمایشی در شعر خود موفّق بوده اند. لیکن مهمّترین تفاوت دیدگاه دراماتیک نیما نسبت به سیاب، گرایش به دکلاماسیون به عنوان یکی از عناصر و اهداف سرودن اینگونه اشعار است.
پرونده مقاله