شخصیّت حضرت محمّد(ص) همواره از کانونهای مضمون آفرین شاعران در ادب عربی و فارسی بوده است. شعر مدح نبوی به عنوان قسم اعظم شعر دینی، شخصیّت محمّد(ص) را از صفات خَلقی و خُلقی به تصویر می کشد. هدف این شعر، گسترش فضیلت در جامعه، دمیدن روحیة اجتماعی در امت اسلامی و سوق داد چکیده کامل
شخصیّت حضرت محمّد(ص) همواره از کانونهای مضمون آفرین شاعران در ادب عربی و فارسی بوده است. شعر مدح نبوی به عنوان قسم اعظم شعر دینی، شخصیّت محمّد(ص) را از صفات خَلقی و خُلقی به تصویر می کشد. هدف این شعر، گسترش فضیلت در جامعه، دمیدن روحیة اجتماعی در امت اسلامی و سوق دادن آن به سوی یک امّت واحد و مدینة فاضله است. این شعر با آغاز رسالت محمّد(ص) ظهورکرد و به دست شعرای متعدّدی در طول دوره های شعر عربی و بعد در شعر فارسی تکامل یافت. عایشه باعونیّه شاعر برجسته و توانای عصر مملوکی و تنها زن تاریخ تمدّن اسلامی، از زمرة این شعراست. او با عشق صادقانه و سرشار به حقیقت محمّدی(ص) اوصاف حضرت را در شعر خویش بازتاب می دهد؛ مانند: معراج، جایگاه رفیع ایشان در مقایسه با سایر پیامبران و ... . شاعران دورة معاصر ایران نیز در اشعار خود از ابعاد مختلف سیمای پیامبر(ص) چون: اخلاق و خاتمیت و ... . تصاویری زیبا پدید آورده اند. این جستار به صورت تطبیقی مضامین مدح نبوی و بازتاب سیمای محمّد(ص) را در اشعار باعونیه و شاعران معاصر ایرانی، بررسی می کند. تبیین حقیقت محمّدی(ص) هدف اصلی اشعار باعونیه است و انطباق الگوهای دینی با مسایل اجتماعی و احیای ارزشهای اسلامی و ارائة الگوهایی کارآمـد بـرای نسـل امـروزی از اهمّ اهداف شاعران معاصر ایرانی است.
پرونده مقاله
استقبال عبارت است از سرمشق قرار گرفتن شعر شاعری به وسیلة شاعر دیگر و تقلید از وزن و قافیه آن.استقبال در شعر فارسی سابقه و اهمّیّت زیادی دارد. خاقانی یکی از شاعرانی است که به دلیل ویژگیهای خاصّی که شعر او از لحاظ شکل و محتوا دارد مورد توجّه و استقبال و تقلید شاعران دیگر چکیده کامل
استقبال عبارت است از سرمشق قرار گرفتن شعر شاعری به وسیلة شاعر دیگر و تقلید از وزن و قافیه آن.استقبال در شعر فارسی سابقه و اهمّیّت زیادی دارد. خاقانی یکی از شاعرانی است که به دلیل ویژگیهای خاصّی که شعر او از لحاظ شکل و محتوا دارد مورد توجّه و استقبال و تقلید شاعران دیگر از جمله در قالب غزل قرار گرفته است؛ خاقانی حدود 340 غزل دارد که شاعران دیگر از جمله سه شاعر بزرگ و برجسته ادبیّات فارسی (مولوی، سعدی و حافظ) به استقبال آنها رفته و تأثیر پذیرفتهاند. در این مقاله به روش توصیفی ـ تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای غزلهای استقبالی سعدی از خاقانی بررسی شده است. فرض نگارندگان بر این بوده است که سعدی برخی از غزلهای خود را در استقبال از غزلهای خاقانی و تحت تأثیر او سروده است. مبتنی بر ایدة مذکور، تأثیرپذیری سعدی از خاقانی در برخی غزلهایش اثبات شده است؛ با بررسی دو غزل استقبالی سعدی از خاقانی به عنوان نمونه، تأثیرپذیری او از لحاظ زبانی، ادبی و فکری از جمله در استفاده از قوافی غزلهای خاقانی ثابت میشود با این حال سعدی سعی کرده که سبک و شیوة مخصوص خود را حفظ کند و عناصر برگرفته از غزل خاقانی را در غزل خودش حل کند. ازجمله جایگاه معشوق در غزل سعدی برتر و بالاتر از معشوق غزل خاقانی است.
پرونده مقاله
مضمون عشق را می توان از جمله مضامین مشترک در عرصۀ ادبیّات غنایی ایران و جهان به شمار آورد. در ادبیّات کلاسیک ایران نظامی گنجوی و فخرالدّین اسعد گرگانی نمادهایی هستند از شاعران عاشق پیشه که عشق راستین در غزلیّاتشان نمودار سوز درونی شان است. در ادبیّات غرب نیز هستند چکیده کامل
مضمون عشق را می توان از جمله مضامین مشترک در عرصۀ ادبیّات غنایی ایران و جهان به شمار آورد. در ادبیّات کلاسیک ایران نظامی گنجوی و فخرالدّین اسعد گرگانی نمادهایی هستند از شاعران عاشق پیشه که عشق راستین در غزلیّاتشان نمودار سوز درونی شان است. در ادبیّات غرب نیز هستند شاعرانی که با این عاطفۀ مشترک انسانی، حالات درونی و احساسات پرشور خود را بیان کرده اند از جمله ویلیام شکسپیر و ژوزف بدیه که اشعار عاشقانۀ آنها جایگاه خاص خود را دارد. این مقاله که با روش توصیفی و تحلیلی و برمبنای مطالعات کتابخانه ای و با استناد به متون غنایی و پژوهش های جدید در موضوع عشق در آثار شاعران ایرانی و اروپایی صورت گرفتهاست، برآن است که به مقایسۀ مقولۀ عشق در ادب غنایی ایران و جهان با تکیه بر منظومه های عاشقانۀ این شاعران بپردازد. نتیجه حاکی از آن است که در خسرو و شیرین، عشق مصلحتی و سیاسی، انتقام جویانه و بیمارگونه، در لیلی و مجنون با عشق عفیفانه و افلاطونی، در ویس و رامین با عشق تحمیلی، در تریستان و ایزوت با عشق جادویی و افسون گر، در رومئو و ژولیت با عشق شهسوارانه و در ونوس و ادونیس با عشق هوسناک روبرو هستیم.
پرونده مقاله
هویّت اجتماعی در مفهوم جامعه شناختی همواره از پدیده های مورد توجّه متفکّرین و دانشمندان بوده اسـت و تأثیر انسان ها و محیط اجتماعی فرآیند تعیین الگوی ارزش ها، نمادها، اسطوره ها و سنّت ها در جهت همبستگی و همدلی مردم برای بقای جامعه را تعریف کرده است. آنچه سبب می شو چکیده کامل
هویّت اجتماعی در مفهوم جامعه شناختی همواره از پدیده های مورد توجّه متفکّرین و دانشمندان بوده اسـت و تأثیر انسان ها و محیط اجتماعی فرآیند تعیین الگوی ارزش ها، نمادها، اسطوره ها و سنّت ها در جهت همبستگی و همدلی مردم برای بقای جامعه را تعریف کرده است. آنچه سبب می شود تا هویّت اجتماعی انسانی به خودآگاهی برسد؛ در واقع پی بردن به رفتارهای منسجمی است که فاصلۀ بین درون و برون انسان را در نقطۀ تسلیم و کمال مطلق اجتماعی قرار می دهد. بررسی و تحلیل این موضوع در اشعار قیصر امین پور و طاهره صفّارزاده هدف اصلی این مقاله است و نتایج حاصله نشانگر آن است که اشعار دو شاعر یاد شده را باید در معنای مجموعه ای از خصوصیّات و مشخّصات اجتماعی، فرهنگی، روانی، زیستی و تاریخیِ همسانی تصور کرد که بر همانندی و یگانگی دلالت دارند و ارزش های اخلاقی و اجتماعی در عناصر وطن پرستی، ایستادگی در مقابل ظلم، دفاع از عدالت، صلح و مهربانی، دوستی، زندگی، آزادی و ... نمود پیدا کرده اند.
پرونده مقاله
ادبیّات هر کشور چون آیینه ای است که بازتاب مسائل و مشکلات زنان آن جامعه است و از این جهت تفاوتی در مکان و زمان و زبان و فرهنگ ملّت ها و امّت ها وجود ندارد؛ لذا هر کدام از این آثار، در دل خود پرده از مشکلات زنان در برهه ای از زمان برداشته است. پژوهش حاضر که به روش تو چکیده کامل
ادبیّات هر کشور چون آیینه ای است که بازتاب مسائل و مشکلات زنان آن جامعه است و از این جهت تفاوتی در مکان و زمان و زبان و فرهنگ ملّت ها و امّت ها وجود ندارد؛ لذا هر کدام از این آثار، در دل خود پرده از مشکلات زنان در برهه ای از زمان برداشته است. پژوهش حاضر که به روش توصیفی – تحلیلی صورت گرفته، به بررسـی مؤلّفـههای فمنیستی بر اساس دو رمان عادت میکنیـم از زویا پیـرزاد و دفترچۀ ممنـوعه از آلبا دسس پدس (از دو کشور ایران و ایتالیا) می پردازد. یافته های تحقیق حاکی از آن است که دفاع از حقوق زن، مسألة آزادی در انتخاب شغل و تلاش برای حفظ آن، تلاش برای کسب هویّت جدید، ایستادگی در برابر تهدید و تحقیر و مبارزه با مردسالاری، بیتوجّهی و خشونت علیه زنان و... از مؤلّفه های فمینیستی رمان های یاد شده است و زنان در این آثــار با انــواع بی مهری ها، ستم و نادیده گرفتن حق انسانی مواجه بوده و برای رسیدن به حقوقی موازی با مردان، ناگریز از شکستن تبعیضات و نابرابری های جنسی می شوند، امّا سرانجامِ خیلی مثبت و اثرگذاری ندارند.
پرونده مقاله
روایت شناسی، مجموعه ای از گرامر های کلّی و واحدی است که درخصوص سبک های مختلف روایی به کار بسته می شود. گریماس یکی از روایت شناسان ساختار گرا است که سعی در بهبود نظریۀ پراپ داشته است. در این پژوهش، داستان حماسی گذر سیاوش از آتش بر اساس الگوی کنشی گریماس و زنجیره ه چکیده کامل
روایت شناسی، مجموعه ای از گرامر های کلّی و واحدی است که درخصوص سبک های مختلف روایی به کار بسته می شود. گریماس یکی از روایت شناسان ساختار گرا است که سعی در بهبود نظریۀ پراپ داشته است. در این پژوهش، داستان حماسی گذر سیاوش از آتش بر اساس الگوی کنشی گریماس و زنجیره های روایی الگوی وی بررسی شده است. همچنین عملکرد دوگانۀ الگوی گریماس با توجّه به کنش گر های متقابل، مورد بررسی قرار گرفته است. این مقاله با شیوۀ تحلیلی ـ توصیفی تلاش میکند تا موقعیّت ها و کنش گرهای دوگانۀ الگوی گریماس را در حکایت گذر سیاوش از آتش بررسی نماید و به این پرسش پاسخ دهد که آیا این حکایت، بر الگوی کنشی گریماس انطباق دارد یا خیر؟ این نتیجه به دست آمد که حکایت گذر سیاوش از آتش از کتاب شاهنامۀ فردوسی دارای دو موقعیّت متعادل نخستین می باشد که با ورود سیاوش به آتش، روایت وارد موقعیّت نا متعادل میانی شده و در نهایت با سربلندی سیاوش، تعادل پایانی شکل میگیرد. بنابر این گفته می شود حکایت مزبور بر الگوی کنشی گریماس منطبق می باشد.
پرونده مقاله
پدیدارشناسی روشی است فلسفی که از آثار و نوشته های ادموند هوسرل دریافت گردید. در این روش، فرد به عنوان یک آغازگر، به تحلیل توصیفی از جهان عینی می پردازد تا حقیقت و ذات پدیده در شعور و ادراک و آگاهی انسان ظهور یابد؛ طبق نظریّة پدیدارشناسی، هرگونه موانع و پیش فرضهایی را چکیده کامل
پدیدارشناسی روشی است فلسفی که از آثار و نوشته های ادموند هوسرل دریافت گردید. در این روش، فرد به عنوان یک آغازگر، به تحلیل توصیفی از جهان عینی می پردازد تا حقیقت و ذات پدیده در شعور و ادراک و آگاهی انسان ظهور یابد؛ طبق نظریّة پدیدارشناسی، هرگونه موانع و پیش فرضهایی را که در راه شناخت واقعی پدیده ها وجود دارد، باید به حال تعلیق در آید تا ذهن، خود به شناخت و آگاهی دست یابد. سیمین یکی از چهره های شاخص معاصر است که راهی تازه را بدون اتّکاء به باورهای مفروض و قواعد محتوم پیشینیان با نگاهی نو در عرصة شعر گشود. این نظریّات سیمین – که به آرای پدیدارشناسان شباهت دارد- بیشتر در فرم و محتوای غزل مشاهده می شود، این مقاله به شیوه تحلیلی- توصیفی در پی یافتن پاسخ به این پرسش است که، چگونه سیمین در راستای ایدة پدیدار شناسانه توانسته در فرم و محتوای غزل تغییر ایجاد کند؟ نتیجة پژوهش بیانگر این است که شاعر هر چند به عنوان یک پدیدارشناس مطرح نیست، امّا نظریّه ای که در بارۀ فرم و محتوای غزل داده در راستای نظریّات پدیدارشناسان است، او نیز مانند آن ها تقلید شیوه های ادبی مرسوم را که مانع درک صحیح از اشیاء می شده کنار گذاشته و نگاهی تازه را در توصیف واقعی پدیده ها و سوژه ها، بدون توجه به پیش فرض های موجود تأکید کرده است. از این رو، با ایجاد تحوّل در فرم و محتوای غزل و کشف اوزان عروضی خارج از دوایر خلیل، با نگاهی پدیدارشناسانه بدون توجّه به نظریّه های ادبی گذشته نقش های تأثیرگذارتری در شعر معاصر داشته است.
پرونده مقاله
خاقانی، عارف نیست امّا در این که مدّتی از عمر خودش را با گوشه نشینی و سر بر زانوی مراقبت نهادن سپری کرده شکّی نیست؛ او پس از عمری در پیشگاه پادشاهان بودن، به این نتیجه رسید که پادشاهی حقیقی در استغنای معنوی و گسستن از تعلّقات دنیوی و پشت پا زدن بر مقام و منصب است. همین چکیده کامل
خاقانی، عارف نیست امّا در این که مدّتی از عمر خودش را با گوشه نشینی و سر بر زانوی مراقبت نهادن سپری کرده شکّی نیست؛ او پس از عمری در پیشگاه پادشاهان بودن، به این نتیجه رسید که پادشاهی حقیقی در استغنای معنوی و گسستن از تعلّقات دنیوی و پشت پا زدن بر مقام و منصب است. همین تمایل به زهد و کشش به سوی تصوّف در فکر و اندیشۀ خاقانی تأثیر بسزایی نهاد و چندی به شیوۀ زاهدان زیست. گرایش به تصوّف ذهن و زبان خاقانی را دیگرگون کرد و رنگ و بوی خاصّی به اشعار و افکار او بخشید؛ بنابراین در سرودههای خاقانی، پارهای اصطلاحات و تعبیرات تصوّف را میتوان مشاهده کرد. در این میان از دل و تشبیهات و ترکیبات آن، آینۀ حقّ و مخزن اسرار الهی بودن، پیر تعلیم قرار گرفتن و اصطلاحات سایر علوم با دل، بسیار سخن رفته است. در این جستار، به دل و بازتاب آن به وسیلۀ شاعر در سرودههایش پرداخته شده است که رنگ و بوی انقطاع از دنیا و وجد روحانی و ذوق و شوق خاطر خاقانی را در بیان معانی و مضامین بدیع بیشتر نشان میدهند. این جستار به شیوة توصیفی – تحلیلی صورت گرفته که خاقانی گاهی دل را پیر تعلیم و زمانی آئینه جمال الهی میداند. بنابر این چنین مکان مقدّسی نباید جایگاه حرص و آز باشد؛ این مقاله با دست مایة دل، در صدد پاسخ دهی به این سؤال که آیا خاقانی آشنای راه عرفان است؟ برآمده است.
پرونده مقاله
مانوئل جی اسمیت (1934–2007م.) روان شناس آمریکایی و پیشگام در جنبش آموزش قاطعیّت در تغییر زندگی بود. کتاب روان شناسی اعتراض(1975م.) وی مبارزه عملی با سلطه جویی دیگران است. از دید وی، سلطه جو کسی است که انسان ها را شیء می بیند و اصرار به شئ کردن انسان ها دارد، چکیده کامل
مانوئل جی اسمیت (1934–2007م.) روان شناس آمریکایی و پیشگام در جنبش آموزش قاطعیّت در تغییر زندگی بود. کتاب روان شناسی اعتراض(1975م.) وی مبارزه عملی با سلطه جویی دیگران است. از دید وی، سلطه جو کسی است که انسان ها را شیء می بیند و اصرار به شئ کردن انسان ها دارد، زیرا انسان شئ می تواند عامل فسادها و بی عدالتی ها باشد. کمتر عاملی در زندگی انسان به اندازه ظلم و سلطهجویی، آفت سلامت، حقیقت، عدالت و سدّ راه رشد و تکامل و اتّحاد آدمی است. استفاده از دستاوردهای دانش روان شناسی در ادبیّات، ابزاری سودمند در تحلیل متون ادبی است. در شعر فارسی، اعتراض، گونه ای ادبی است که به مقتضای برخی بی عدالتی ها و تبعیض ها به وجود آمد و شکل گرفت. عنصر اعتراض برای انعکاس واقعیّت های تلخ سیاسی و اجتماعی در جامعه ، در شعر فارسی نمود یافته است. اعتراض، دغدغههای فکری و درد دل و شکایت کردن از رخداد های دردناک زندگی است. از آنجا که بخشی از محتوای مثنوی مولوی به موضوع اعتراض، شِکوه و گلایه اختصاص داده شده و بن مایه اعتراض یکی از مضمون های مثنوی مولوی است که در انحنای سکوت وی پدید آمد؛ این نوع ادبی در مثنوی مولوی خیزشی متفکرانه و سیاسی، اجتماعی در مقابل دسیسه ها است. مقاله حاضر با روش توصیفی- تحلیلی در صدد پاسخ به این پرسش اصلی است که بر اساس دیدگاه روان شناسی اعتراضی مانوئل اسمیت، بیشترین بن مایه اعتراض و دغدغه های فکری مولوی در مثنوی را کدام موضوع تشکیل می دهد؟ به استناد دستاوردهای پژوهش، اعتراض از حاکمان و سلطه جویان بخش اعظم اعتراض در مثنوی مولانا را تشکیل می دهد.
پرونده مقاله
فریبا وفی به عنوان یک نویسنده واقعگرا شناخته میشود؛ به شکلی که شخصیّتها، حوادث فرعی و اصلی، گفتوگوها، فضاسازی و دیگر عناصر داستانی آثار او در خدمت مکتب رئالیسم هستند. وفی به عنوان یک نویسندة برجسته سعی میکند با در نظر گرفتن مسائل و مشکلات انسانهای جامعهای که خود چکیده کامل
فریبا وفی به عنوان یک نویسنده واقعگرا شناخته میشود؛ به شکلی که شخصیّتها، حوادث فرعی و اصلی، گفتوگوها، فضاسازی و دیگر عناصر داستانی آثار او در خدمت مکتب رئالیسم هستند. وفی به عنوان یک نویسندة برجسته سعی میکند با در نظر گرفتن مسائل و مشکلات انسانهای جامعهای که خود در آن زندگی میکند، شخصیّتها و دیگر عناصر داستانی خود را پدید آورد. شخصیّتها و بهخصوص قهرمانان داستانهای وفی مانند آثار رئالیستی (که نه بر روی فرد، بلکه بر روی اجتماع تمرکز دارد)، فردی مشخّص، غیرعادی یا عجیبِ متفاوت با اشخاص معمولی نیست. بلکه قهرمان داستان های آثار او فردی از طبقه ی متوسّط یا کارگر است که تب و تاب های درون او همان دغدغههای انسان معاصر است. درونمایة آثار فریبا وفی را مسائلی مانند: بحران هویّت، وضعیّت زنان در جامعة مرد محور، فقر اقتصادی و فرهنگی و… شکل میدهند. آثار عموماً روایتگر احساسات و عواطف و افکار، ناکامیها، شادیها و لذّات، دلتنگیها و افسردگیهای زنان است. در واقع، وفی در نگارش آثار خود پایبند عناصر سبک رئالیسم است و شخصیّتها، نوع روایت، حوادث و تمامی ارکان داستانی آثار او را میتوان از این منظر بررسی نمود. از این نظر، پژوهش حاضر به بررسی عناصر اجتماعی در سه رمان برجستة فریبا وفی (پرندة من، ترلان و رؤیای تبّت) میپردازد. در پژوهش حاضر از روش اسنادی و کتابخانه ای استفاده شده است. این روش در شاخة روشهای غیرمزاحم و غیرواکنشی قرار میگیرد.
پرونده مقاله