خرافات با تنوع شبکه واژگانی همسویش، از واژههایی است که معانی و دلالتهای متعددی در متون مختلف مسلمین داشته است. بهرغم توجه برخی پژوهشگران به مباحث لغوی، جامعهشناختی و روانشناختی خرافات، این واژه کمتر بهصورت شبکهای و در کنار واژههای متناظر و مشابه مطالعه شده است چکیده کامل
خرافات با تنوع شبکه واژگانی همسویش، از واژههایی است که معانی و دلالتهای متعددی در متون مختلف مسلمین داشته است. بهرغم توجه برخی پژوهشگران به مباحث لغوی، جامعهشناختی و روانشناختی خرافات، این واژه کمتر بهصورت شبکهای و در کنار واژههای متناظر و مشابه مطالعه شده است. این مقاله با رهیافت تاریخ اجتماعی زبان دینی و با تأمل در تحولات تاریخی کاربردها و دلالت واژگان، با تمرکز بر اجزای زبانی تشکیلدهنده شبکه مفهومی تحقیر در ادبیات اسلامی، بهطور فشرده نمونههای کاربرد واژههای استخفافآمیزی چون مزخرفات، مهملات، هذیانات، چرندیات، خزعبلات، لاطائلات، رکاکات، هرزهگویی، اراجیفسرایی و لافوگزاف را در شبکه معنایی واژه خرافات در دو حیطه دینی (حوزههای کلامی، حدیثی و عرفانی و...) و غیردینی (حوزههای جغرافیا، سفرنامهنویسی و کاربردهای سیاسی اجتماعی) بررسی کرده و نشان داده است که این واژگان در زمینهای بسیار وسیع از رهیافتها و در طیفی گسترده از نگرشها و با مقاصد مختلف بهکار رفتهاند؛ با اینحال تقریبا همگی به یک واژه مرکزی یعنی خرافات وابستگی معنایی داشتهاند و برای طرد و رد و سرکوب عقاید و باورهای دیگری مورد استفاده قرار میگرفتهاند، چنانکه پیدایش فرق و نحلههای دینی و مذهبی و شدت گرفتن مجادلات درون دینی، از جمله عوامل عمده افزایش شدید استفاده از این واژگان در ادبیات متقدم مسلمین بوده است.
پرونده مقاله
نخبگان فرهنگی آسیای مرکزی در اواخر قرن نوزدهم میلادی تحت تأثیر جریانهای نوگرایی روسیه، غرب و جهان اسلام، پی به انحطاط فرهنگی و سیاسی خود برده و جنبش اصلاحطلبانه معارفپروری به رهبری احمد مخدوم دانش به راه انداخته، خواستار اصلاح نظام آموزش سنتی، زبان و ادبیات شدند. درن چکیده کامل
نخبگان فرهنگی آسیای مرکزی در اواخر قرن نوزدهم میلادی تحت تأثیر جریانهای نوگرایی روسیه، غرب و جهان اسلام، پی به انحطاط فرهنگی و سیاسی خود برده و جنبش اصلاحطلبانه معارفپروری به رهبری احمد مخدوم دانش به راه انداخته، خواستار اصلاح نظام آموزش سنتی، زبان و ادبیات شدند. درنهایت با شکلگیری جنبش جدیدیه در تاتارستان روسیه، نوگرایان آسیای مرکزی در این جنبش جذب شدند. حرکت جدیدیه، خواستار اصلاح نظام آموزشی و استفاده از اصول صوتیه به جای اصول حرفیه که در مکاتب و مدارس سنتی حاکم بود، شد. این جریان از دیگر سو خواستار ورود علوم دنیوی و دانشهای روز به مدارس آسیای مرکزی شد. یافتههای پژوهشهای معاصر نشان میدهد، جریان نوگرایی در منطقه آسیای مرکزی در واکنش به جریان روسیسازی و پاسخگو نبودن نظام آموزش سنتی به نیازهای زمانه شکل گرفت. نگارندگان در این پژوهش بر آناند به این پرسش پاسخ دهند که اهداف، فعالیتها و دستاورد نوگرایی در آسیای مرکزی چه بودهاست.
پرونده مقاله