روایتی بلند مشتمل بر ذکر ماجرای توطئه¬ برای قتل پیامبر و پیمانی با عنوان «صَحیفه مَلعونه» منسوب به حذیفه یمانی، یکی از صحابه پیامبر، در منابع متاخر شیعی موجود است. منابعی که این روایت در آنها آمده: نزهة الکرام و بستان العوام، إرشاد القلوب دیلمی، التهاب نیران الاحزان و چکیده کامل
روایتی بلند مشتمل بر ذکر ماجرای توطئه¬ برای قتل پیامبر و پیمانی با عنوان «صَحیفه مَلعونه» منسوب به حذیفه یمانی، یکی از صحابه پیامبر، در منابع متاخر شیعی موجود است. منابعی که این روایت در آنها آمده: نزهة الکرام و بستان العوام، إرشاد القلوب دیلمی، التهاب نیران الاحزان و الیقین سید بن طاووس است به قرن هفتم و پس از آن برمی¬گردند. در این مقاله این روایت از جنبه¬های سندی و محتوایی بررسی شده تا میزان اعتبار آن سنجیده شود. بنابر ارزیابی صورت گرفته، افزون بر متأخر بودن منابع، در اسناد این روایت کاستی¬هایی از جمله برهم¬ریختگی، ناشناختگی و ضعف راویان نمایان است. در محتوای آن نیز، شواهدی بر ساختگی بودن قالب و ساختار آن وجود دارد که نشان می¬دهد این گزارش احتمالا بر اساس تصویرسازی کاتب یا کاتبان نوشته شده¬است. کاتب اگرچه از منابع متقدم بهره برده، اما روایت او با چندین گزارش دیگر پیرامون زمان ترور پیامبر و مکان نگارش پیمانه نامه بدست منافقین مخالفت دارد. از این رو، دو احتمال برای گزارش مذکور در نظر گرفته می¬شود. نخست آنکه کلیت گزارش برگرفته از متون دیگر برجامانده و ناموجود می¬باشد و کاتب دست به سندسازی زده یا آنکه بخشی از آن دارای اصالت بوده و توسط افرادی پرورانده شده که در فرض هر صورت، متن برجامانده قابل اعتماد نیست.
پرونده مقاله
سیاست ورزیها و ستیزه¬گری¬های آشکار و پنهان محمودیان و مسعودیان در دربار غزنویان نمونهای از رقابتهای درون دربار پادشاهان در تاریخ ایران محسوب میشود. مناسبات این دو گروه و نوع برخورد مسعود غزنوی با آنها از مهمترین مسائل و چالشهای دوره سلطنت یازده ساله او بود. این چکیده کامل
سیاست ورزیها و ستیزه¬گری¬های آشکار و پنهان محمودیان و مسعودیان در دربار غزنویان نمونهای از رقابتهای درون دربار پادشاهان در تاریخ ایران محسوب میشود. مناسبات این دو گروه و نوع برخورد مسعود غزنوی با آنها از مهمترین مسائل و چالشهای دوره سلطنت یازده ساله او بود. این مقاله سعی دارد با نگاه آماری به وضعیت پدریان (مردان نام گرفته در روزگار محمود) و پسریان (جوانان و اطرافیان مسعود) در دربار سلطان مسعود، رقابتهای این دو گروه را تبیین نماید و تأثیر این رقابت بر تضعیف و سقوط حکومت غزنوی را بررسی کند. یافتههای پژوهش بیانگر آن است که این رقابتها نه تنها منجر به حذف و حبس افراد مهمی از دو گروه شد، بلکه بسترساز بسیاری از حوداث و اقدامات دیگر شد و در نهایت یکی از عوامل مهم زمینه ساز سقوط غزنویان و شکست آنها در برابر ترکمانان سلجوقی در نبرد دندانقان شد.
پرونده مقاله
ادریس بدلیسی در میان تاریخنگاران فارسینویس دربار عثمانی، جایگاه بلندی دارد، آنچنانکه میتوان او را برجستهترین نماینده فارسینویسی و تاریخنگاری ایرانی در دربار عثمانیان برشمرد. این مقاله با تمرکز بر هشتبهشت و سلیم شاهنامه بهعنوان دو اثر تاریخنگارانه وی درصدد شن چکیده کامل
ادریس بدلیسی در میان تاریخنگاران فارسینویس دربار عثمانی، جایگاه بلندی دارد، آنچنانکه میتوان او را برجستهترین نماینده فارسینویسی و تاریخنگاری ایرانی در دربار عثمانیان برشمرد. این مقاله با تمرکز بر هشتبهشت و سلیم شاهنامه بهعنوان دو اثر تاریخنگارانه وی درصدد شناسایی مؤلّفههای اصلی تاریخنویسی و تاریخنگاری او برآمده و در گام نهایی به تبیین این مؤلفهها پرداختهاست. بنابر یافتههای این پژوهش، مهمترین شاخصههای تاریخنویسی بدلیسی عبارتند از: گزارش مفصل وقایع، استفاده از نثری مصنوع و ادبی، درآمیختن متن با اشعار، آیات و روایات، عدم اشاره کافی به منابع روایتها و تقسیمبندی منظم مطالب. همچنین ارائه تصویری امپراتورگونه از دولت عثمانی، تلاش در جهت مشروعیتافزایی برای آلعثمان، بهرهگیری از روایت تاریخی درجهت خدمت به مقاصد سیاسی دولت عثمانی، قرار گرفتن دربار در مرکز روایت، عدم اکتفا به نقل تاریخ سیاسی، توجه به نهادهای دولتی، علمی و اجتماعی، رجال تأثیرگذار و علما و توجه به احوال ملل همسایه ازجمله مهمترین شاخصههای تاریخنگاری وی محسوب میشوند.
پرونده مقاله
این مقاله درصدد واکاوی این مسئله است که طبیبان عصر صفوی چه درک و فهمی نسبت به بدن داشتند و از چه تدابیری جهت حفظ صحت یا مقابله با بیماری¬ها و درمان آنها بهره می¬بردند؟ دادهها با روش کتابخانهای گردآوری شده و مطالب با رویکرد توصیفی - تحلیلی ارائه شدهاست. یافتههای پژو چکیده کامل
این مقاله درصدد واکاوی این مسئله است که طبیبان عصر صفوی چه درک و فهمی نسبت به بدن داشتند و از چه تدابیری جهت حفظ صحت یا مقابله با بیماری¬ها و درمان آنها بهره می¬بردند؟ دادهها با روش کتابخانهای گردآوری شده و مطالب با رویکرد توصیفی - تحلیلی ارائه شدهاست. یافتههای پژوهش حاضر نشان میدهد که طبیبان عصر صفوی با عطف توجه به آرای طبیبان سابق در چارچوب آموزههای طب اخلاطی و ذیل عنوان امور طبیعیه به تعریف بدن و مفاهیمی چون تندرستی، صحت و بیماری پرداختهاند. رویکرد رفتاری طبیبان از طریق مراجعه به آرای طبیبان سابق و نیز تجارب شخصی خود، در گام اول متوجه صیانت از تندرستی بدن از طریق حفظ تعادل اخلاط بدن و بازگرداندن تعادل بدان در هنگام بروز بیماری بود. حفظ صحت بدن، رابطه مستقیمی با مراعات سفارشهای پیشگیرانه طبیبان در باب اصول ششگانه «هوا، مأکول و مشروب، حرکت و سکون، خوابوبیداری، اعراض نفسانی و احتباس/استفراغ» داشت. در گام دوم و در صورت ابتلا به بیماری، متناسب با عامل بیماریزا، از شیوههای مختلف درمانی استفاده میشد.
پرونده مقاله
هدف این مقاله یافتن مکان و مشخصات و دلایل گمشدگی کاروانسرای میانجوب در صفحات تاریخ است. این بنا در میان راهی بود که در دوره قاجار، دارالخلافه را به مناطق غرب کشور و از آنجا به عثمانی متصل می¬کرد. در دوره ناصری بر سر این راه مهم چاپارخانهها و کاروانسراهای زیادی ساخته شد چکیده کامل
هدف این مقاله یافتن مکان و مشخصات و دلایل گمشدگی کاروانسرای میانجوب در صفحات تاریخ است. این بنا در میان راهی بود که در دوره قاجار، دارالخلافه را به مناطق غرب کشور و از آنجا به عثمانی متصل می¬کرد. در دوره ناصری بر سر این راه مهم چاپارخانهها و کاروانسراهای زیادی ساخته شد؛ نام «میانجوب»، هم به شکل چاپارخانه و هم به شکل کاروانسرا در منابع آن دوره آورده شدهاست. اما ناگهان در منابع تاریخی، دیگر نامی از این بنا در میان نیست و از آنجا که مکان آن و بانی و سایر مشخصاتش نیز نامعلوم بوده، ردی از خود باقی نگذاشتهاست. برای پی بردن به وضعیت و مشخصات این بنا روش پژوهش تاریخی-تحلیلی به کار رفتهاست. در این روش با کاوش و تحلیل منابع تاریخی دوره قاجار به بررسی امکان وجود این کاروانسرا در محل مفروض بین تهران و کرج پرداخته و با مطالعه نقشههای تاریخی و بررسی عکسهای هوایی قدیمی، فرضیه محل استقرار آن به تأیید رسیدهاست. نتیجه این مطالعه نشان می¬دهد که بنا در حوالی وردآورد فعلی قرار داشته و به دلیل قرار گرفتن در کنار نهری که از رود کرج به سمت تهران می¬رفته، میانجوب نامیده شدهاست. یافتههای این پژوهش همچنین وجه تسمیه، نام بانی اثر و تصویر وی و نیز دلیل نابودی بنا را مشخص می¬کند.
پرونده مقاله
درباره آرامگاه حسین بن موسی، از پسران امام موسی کاظم(ع)، گزارشهای شفاهی و مکتوبی متعددی در منابع آمدهاست. درباره محل دفن او در ایران دیدگاه¬های پرشماری مطرح شده و هفت جای، شیراز، جوپار کرمان، بهبهان، دزفول، کوفه، طبس و دیه زرگِ آن، ذکر گردیده و البته دیدگاهی دیگر نیز چکیده کامل
درباره آرامگاه حسین بن موسی، از پسران امام موسی کاظم(ع)، گزارشهای شفاهی و مکتوبی متعددی در منابع آمدهاست. درباره محل دفن او در ایران دیدگاه¬های پرشماری مطرح شده و هفت جای، شیراز، جوپار کرمان، بهبهان، دزفول، کوفه، طبس و دیه زرگِ آن، ذکر گردیده و البته دیدگاهی دیگر نیز وجود دارد که آرامگاه او را در عراق (کوفه یا بغداد) می¬داند. این مقاله ضمن بررسی و ارزیابی این دیدگاه¬ها کوشیدهاست به دیدگاهی که رجحان بیشتری دارد دست یابد. بنابر یافته¬ها، هر یک از این دیدگاهها با ایراداتی روبهروست و تنها دیدگاهی که از طریق ادله قانعکننده و اطلاعات منابع متقدم اثبات میشود، قول ناظر به دفن امامزاده در طبس است. بهجز گزارش منابع انساب از حدود اواخر سده 4 چهارم و اوایل سده پنجم هجری به بعد که از ادعای سادات منتسب به حسین بن موسی در طبس یاد کردهاند، قدمت آرامگاه موجود در طبس را نیز _که با توجه به کتیبهای با تاریخ 494ق و برخی گمانهزنیهای باستانشناختی، دستکم به سده 5ق بازمیگردد_ میتوان به عنوان قرینهای بر دفن شخصیت موردنظر ما در آن شهر بهشمار آورد. در نتیجه می-توان گفت که مدفن امامزاده مذکور به احتمال فراوان در شهر طبس قرار دارد.
پرونده مقاله