اصطلاح کارناوال را منتقد و فیلسوف بزرگ روس میخاﺋﯿﻞ باختین در قرن بیستم میلادی برای نقد و تحلیل آثار ادبی بهکار برد. این واژه در نزد وی بهعنوان یک فرهنگ مطرح شد؛ فرهنگی که گستاخ و بیپرده، آزاد و رها و بیهیچ قید و بندی در برابر سلطه هر چیز قدرتمند و مقدس و باورهای تح چکیده کامل
اصطلاح کارناوال را منتقد و فیلسوف بزرگ روس میخاﺋﯿﻞ باختین در قرن بیستم میلادی برای نقد و تحلیل آثار ادبی بهکار برد. این واژه در نزد وی بهعنوان یک فرهنگ مطرح شد؛ فرهنگی که گستاخ و بیپرده، آزاد و رها و بیهیچ قید و بندی در برابر سلطه هر چیز قدرتمند و مقدس و باورهای تحمیل شده به شوخی و بازی میپرداخت. مؤلفههای کارناوال با توجه به نظریه باختین در آثار دهخدا، میرزاده عشقی و نسیم شمال عبارتاند از رﺋﺎلیسم گروتسک، خنده مرگ، غیرمذهبی بودن، نسبیت و درکنار هم قرارگرفتن مفاهیم متضاد و ترویج فضای چندصدایی. با توجه به ماهیت موضوع و اهداف پژوهش، این تحقیق در قلمرو پژوهشهای توصیفی، کتابخانهای- اسنادی است که ماهیت کاربردی دارد و در نمونه آن دو اثر از دهخدا، یک اثر از میرزاده عشقی و یک اثر از نسیمشمال بررسی میشود. روش نمونهگیری، انتخابی و شیوه گردآوری دادهها اسنادی است. با کاربرد روشی توصیفی– تحلیلی پس از معرفی کارناوال و مؤلفههای آن در ادبیات فارسی، به تجزیه و تحلیل فرآیند کارناوال در آثار مدنظر با ذکر مصادیق پرداخته میشود.
پرونده مقاله