چکیدهکهنالگوها یادگارهای هزارانساله و میراثی همگانی هستند که در طول قرنها نسلبهنسل انتقال یافتهاند. نیاکان ایرانی ما، همچون مردمان سراسر دنیا، ناخودآگاه با کهنالگوها در ارتباط بودهاند. یکی از این الگوهایجمعی آیینه است که برای مردمان باستان، تنها ابزار دیدن چهر More
چکیدهکهنالگوها یادگارهای هزارانساله و میراثی همگانی هستند که در طول قرنها نسلبهنسل انتقال یافتهاند. نیاکان ایرانی ما، همچون مردمان سراسر دنیا، ناخودآگاه با کهنالگوها در ارتباط بودهاند. یکی از این الگوهایجمعی آیینه است که برای مردمان باستان، تنها ابزار دیدن چهره نبوده؛ بلکه با روح، زندگی، آینده، ماوراء، جادوگری و غیبگویی مرتبط میشدهاست. با بررسی اسطورههای جهان و کتاب عجایبالمخلوقات و گرشاسبنامه، میبینیم که آیینه، گاه واسطی میان زمین و آسمان و گاه حقیقتگویی آگاه به اسرار است. روح با آیینه مرتبط است. گاه آیینه دریچۀ پرواز روح است، گاه روح در آن تجلّی مییابد. میدانیم حیات و حرکت آدمی به روح وابسته است. خون نیز در تن آدمی جریان زندگی را ممکن میسازد و از دیدگاه مردمان کهن، حاوی روح و جان موجودات است. مردمان باستان اهمیّت این مادۀ حیاتی را درککرده و به هر شیوه تلاش میکردهاند مانع از دست رفتن آن و در نتیجه آسیبرسیدن به روح و زندگیشان شوند. همین عوامل سببشده در ارتباط با خون، تابوها و سنّتهای گاه باورنکردنیای نیز رعایت کنند و یا به مقرّراتی خاص پایبندشوند. آیینه-روح و خون در عجایبالمخلوقات و گرشاسبنامه نمود و پیوندی آشکار دارند و در قالبهایی چون؛ کهنالگوی سایه، پیرخردمند، ناخودآگاه، نیروی خورشیدی، بازتاب جهان هستی، روح زندگی، واسط زمین و آسمان، کهنالگوهای مونث و زنانه و... آشکار میشوند. شناخت و شناساندن بهتر کهنالگوها و ناخودآگاهی منجر به شناخت درستتر ما از انسانها، دریافت حقیقت بسیاری از رفتارهای کهن، ارتباط بهتر با نیمۀ پنهان وجودمان میشود و دریچهای نو به دنیای گذشتگان و آثار ادبی میگشاید.
Manuscript profile