ناصر کشاورز از شاعران نامدار شعر کودک معاصر است. هدف اصلی این پژوهش، تبیین مضامین برجسته و پربسامد در اشعار کودکانة این شاعر است؛ ازاینرو، مهمترین مضمونها، درونمایهها و پیامهای اشعار کودک کشاورز در قالب رویکرد کیفی پژوهش و با استفاده از روش تحلیل مضمون بهشیوۀ توص چکیده کامل
ناصر کشاورز از شاعران نامدار شعر کودک معاصر است. هدف اصلی این پژوهش، تبیین مضامین برجسته و پربسامد در اشعار کودکانة این شاعر است؛ ازاینرو، مهمترین مضمونها، درونمایهها و پیامهای اشعار کودک کشاورز در قالب رویکرد کیفی پژوهش و با استفاده از روش تحلیل مضمون بهشیوۀ توصیفی و تحلیل استقرایی بررسی و ارزیابی میشود. جامعۀ آماری و محدودۀ پژوهش حاضر اشعار کودک ناصر کشاورز بوده است. از میان کتابهای پرشمار شاعر، یازده شعر برای نمونه انتخاب شد. ملاک تعیین حجم نمونه، رسیدن به اشباع نظری بوده است. تحلیل دادهها با استفاده از کدگذاری استرلینگ (۲۰۰۶) انجام شده است. یافتههای پژوهش بیانگر این است که ناصر کشاورز چهار مضمون سازماندهنده را در اشعار کودک خود مطرح کرده است. این چهار مضمون در مسیر روششناختی پژوهش حاضر و از ترکیب و تلخیض پنجاه و سه مضمون پایه به دست آمد. میتوان گفت کشاورز یکی از شاعران موفق معاصر ایران است که حالت روایی و سیر داستانی را در آثار خود حفظ کرده است. او توانایی خود را در سرودن شعر کودک و در آمیختن زبان کودکانه با دنیای کودکی و عالم تخیل نشان داده است. اصلیترین مضامین اشعار ناصر کشاورز شامل آموزشی و تربیتی، موضوعات لذتبخش و سرگرمکننده، طبیعتگرایی، احساسی و عاطفی است. در این میان، مضمونهای احساسی و عاطفی، مهمترین و برجستهترین مضمون اشعار کودکانة ناصر کشاورز است که بیشتر با عنصر خیال ترکیب شده است.
پرونده مقاله
طرح مباحث میانرشتهای و نوشتن مقالات علمی دربارۀ آنها، از علایق پژوهشگران در سالهای اخیر بوده است. یکی از این مباحث، انعکاس علم روانشناسی در آثار ادبی و انطباق آن با تئوریهای نوین روانشناسی است. در این مقاله، مؤلفههای روانشناسی شفقت گیلبرت با توجه به بوستان بررس چکیده کامل
طرح مباحث میانرشتهای و نوشتن مقالات علمی دربارۀ آنها، از علایق پژوهشگران در سالهای اخیر بوده است. یکی از این مباحث، انعکاس علم روانشناسی در آثار ادبی و انطباق آن با تئوریهای نوین روانشناسی است. در این مقاله، مؤلفههای روانشناسی شفقت گیلبرت با توجه به بوستان بررسی شده و با علم امروزی روانشناسی تطبیق داده شدهاند. یکی از مفاهیم اخلاقی و انسانی که در متون ادبی ما و همچنین در علم روانشناسی بدان پرداخته شده، شفقت است. این مقاله به شیوۀ توصیفیتحلیلی به موضوع شفقت در بوستان سعدی بر اساس مؤلفههای روانشناسی گیلبرت پرداخته است. باوجود همپوشانی این واژه با واژههایی مانند مهربانی، دلسوزی، همدردی، همدلی، ترحم و ترس در ادبیات فارسی، مفهوم روانشناختی آن با معنای واژههای یادشده متفاوت است. در ترجمۀ کتابها و نظریههای گیلبرت و نف، شفقت حاوی ویژگیهای دوازدهگانهای است که بر اساس آن انسان مشفق تعریف میشود. با مقایسه و بررسی مؤلفههای روانشناسی شفقت گیلبرت با بوستان سعدی این نتایج حاصل میشود که مفاهیم انسانی مطرحشده توسط سعدی، صدها سال قبل از شکلگیری این مفاهیم در روانشناسی وجود داشته و مورد بحث قرار گرفته است. این مسئله حاکی از غنای فرهنگی و ادبی اندیشمندان پارسیزبان است که متأسفانه در جامعۀ ما مورد غفلت قرار گرفته و در عوض علوم امروزۀ غربی و پیشرفتۀ روانشناسی مؤید این نظریات است.
پرونده مقاله