یکی از عمدهترین شاخههای ادبیات که به طور بنیادین به اخلاق میپردازد، ادبیات تمثیلی است. به طور کلی، در حوزه اخلاق و ادبیات، منتقدان به طرح مستقیم مضامین اخلاقی انتقاد وارد کرده اند و عمده این ایرادها و انتقادها به طور خاص، متوجه نوع ادبی تمثیل است که همواره مشتمل بر ب چکیده کامل
یکی از عمدهترین شاخههای ادبیات که به طور بنیادین به اخلاق میپردازد، ادبیات تمثیلی است. به طور کلی، در حوزه اخلاق و ادبیات، منتقدان به طرح مستقیم مضامین اخلاقی انتقاد وارد کرده اند و عمده این ایرادها و انتقادها به طور خاص، متوجه نوع ادبی تمثیل است که همواره مشتمل بر بیان صریح مضامین اخلاقی است. از سوی دیگر در این بحثهای انتقادی، با نظرهای گوناگونی درباره مفاهیمی چون رمز، نماد، سمبل و فابل که ارتباط تنگاتنگی با ادبیات تمثیلی و بیان گزارههای اخلاقی دارند، مواجهیم که نیازمند بررسی عمیق تر هستند. این پژوهش نشان می دهد که باید دلیل کاربرد گزارههای اخلاقی صریح را در تمثیل در ساختار حکایتهای تمثیلی جستوجو کرد. از جمله عوامل تعیین کننده در این باره، شناخت زمینه داستانی تمثیل و تخیل در حکایتهای تمثیلی است. در این مقاله این عوامل با جزئیات آنها بررسی گردیده، ارتباط ساختاری و محتوایی حکایتهای تمثیلی تبیین شده است.
پرونده مقاله