-
حرية الوصول المقاله
1 - تجارب زیسته اعضای هیأت علمی دانشگاه از توسعه حرفه ای مبتنی بر مهارت های نرم آموزشی
ندا کرمی نژاد علیرضا قاسمی زاد حمیدرضا معتمدهدف پژوهش شناسایی مؤلفه های مهارت های نرم آموزشی توسعه حرفه ای اعضای هیأت علمی دانشگاه ها بر اساس تجارب زیسته آنان و سپس ارائه مدل بود. پژوهش با رویکرد پدیدارشناختی به توصیف، تبیین و تفسیر تجارب زیسته اساتید از توسعه حرفهای مبتنی بر مهارتهای نرم آموزشی آنان پرداخته اس أکثرهدف پژوهش شناسایی مؤلفه های مهارت های نرم آموزشی توسعه حرفه ای اعضای هیأت علمی دانشگاه ها بر اساس تجارب زیسته آنان و سپس ارائه مدل بود. پژوهش با رویکرد پدیدارشناختی به توصیف، تبیین و تفسیر تجارب زیسته اساتید از توسعه حرفهای مبتنی بر مهارتهای نرم آموزشی آنان پرداخته است. مشارکت کنندگان در پژوهش 18 نفر از اعضای هیأت علمی دانشگاههای آزاد اسلامی استان بوشهر بودند که با روش نمونهگیری هدفمند و رویکرد اشباع نظری انتخاب شدند. ابزارگردآوری اطلاعات مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته بود. داده ها با روش کدگذاری موضوعی و استفاده از روش هفت مرحله ای کلایزی تجزیه و تحلیل شد. پس از کدگذاری مصاحبهها، 120 کد اولیه حاصل شد که پس از طبقه بندی 79 زیر مقوله، 12 مقوله فرعی و 4 مقوله کلی پدیدار گشت. مقولات کلی شامل؛ مهارتهای رهبری، مهارتهای توسعه فردی، مهارتهای خلاقیت و حل مسئله، مهارت های ارتباطی بودند. در نهایت با توجه به مفاهیم به دست آمده، مدلی برای توسعه حرفهای مبتنی بر مهارتهای نرم آموزشی اعضای هیئت علمی ارائه شد. نتایج بیانگر تأثیر گسترده مهارت های نرم آموزشی به عنوان مهارت های قرن 21 بود لذا ضروری است در برنامه های توسعه حرفه ای مؤسسات آموزش عالی مورد تأکید قرار گیرند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
2 - واکاوی تجارب زیسته راهبران آموزشی از رهبری برنامه درسی در مدارس
معصومه عباسی چوبتراش اسکندر فتحی آذر جهانگیر یاری حاج عطالو یوسف ادیب صادق ملکی آوارسینهدف پژوهش حاضر شناسایی تجارب زیسته راهبران آموزشی از رهبری برنامه درسی در مدارس بود. این پژوهش بر مبنای رویکرد کیفی از نوع پدیدارشناسی به روش تحلیل مضمون بود. مشارکتکنندگان شامل افراد خبره و صاحبنظران کلیدی درزمینه رهبری برنامه درسی بود که بهصورت هدفمند مورد مصاحبهه أکثرهدف پژوهش حاضر شناسایی تجارب زیسته راهبران آموزشی از رهبری برنامه درسی در مدارس بود. این پژوهش بر مبنای رویکرد کیفی از نوع پدیدارشناسی به روش تحلیل مضمون بود. مشارکتکنندگان شامل افراد خبره و صاحبنظران کلیدی درزمینه رهبری برنامه درسی بود که بهصورت هدفمند مورد مصاحبههای نیمه ساختاریافته قرار گرفتند. دادهها با 15 نفر به اشباع نظری رسید. روایی دادهها با بازبینی مجدد فرایند کدگذاری و همچنین چند خبره آشنا با کدگذاری انجام شد. همچنین برای پایایی نیز از ضریب توافق بین کدگذاران استفاده شد که حاصل 3 مصاحبه 82/0 حاصل شد. برای تجزیهوتحلیل دادهها نیز از روش کدگذاری و از نرمافزار MAXQDA استفاده شد. بر اساس یافتههای حاصل از کدگذاریهای مربوط به 15 مصاحبه تعداد 286 مقوله فرعی احصاء گردید که نهایتاً مقولههای فرعی یادشده در 7 مقوله اصلی: ارتباط بین اولیا و همکاران با اداره ، استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات ، انعکاس مشکلات آموزشی موجود و تلاش برای رفع آنها ، توجه به نظریه ساختن گرایی در رهبری برنامه درسی، الگوبرداری از تدریس موفق معلمان، کسب تجربه و رشد و بالندگی و تغییر و اجرای برنامههای درسی بهعنوان تجارب زیسته راهبران آموزشی از رهبری برنامه درسی طبقهبندی شدند. از یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که اداره آموزشوپرورش برای رهبران برنامه درسی دوره های آموزش فن آوری اطلاعات و ارتباطات پیش بینی و اجرا نماید. در منصوب نمودن رهبری آموزشی، برخی توانائیهای رهبری ازجمله تجربه اداری دخالت داده شود. همچنین لازم است روشهای تدریس موفق به کلیه راهبران آموزشی در یک دوره عملی و آموزشی انتقال داده شود تا آنها نیز به نوبه خود تجربیات و آموخته های خود را به همکاران خود انتقال دهند و رهبران آموزشی ضمن کسب تجربه های لازم از بالندگی مطلوبی برخوردار شوند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
3 - شناسایی روشها و مؤلفههای تدریس و تدوین الگوی تفسیری آن بر مبنای تجارب زیستۀ معلمان در کشف استعداد علوم تجربی دانشآموزان ابتدایی
محمدرضا نظریان علی مهداد احمد عابدی محمد علی نادیهدف پژوهش، شناسایی روشها و مؤلفههای تدریس و تدوین الگوی تفسیری آن بر مبنای تجارب زیستۀ معلمان در کشف استعداد علوم تجربی دانشآموزان ابتدایی شهر اصفهان در سال تحصیلی 99-98 بود. روش تحقیق، کیفی از نوع پدیدارشناسی و جامعۀ آماری شامل کلیۀ معلمان پایۀ چهارم ابتدایی شهر اصفه أکثرهدف پژوهش، شناسایی روشها و مؤلفههای تدریس و تدوین الگوی تفسیری آن بر مبنای تجارب زیستۀ معلمان در کشف استعداد علوم تجربی دانشآموزان ابتدایی شهر اصفهان در سال تحصیلی 99-98 بود. روش تحقیق، کیفی از نوع پدیدارشناسی و جامعۀ آماری شامل کلیۀ معلمان پایۀ چهارم ابتدایی شهر اصفهان و نمونه شامل 68 نفر بودکه با روش نمونهگیری هدفمند و تا مرحلۀ اشباع از بین معلمان مجرب، خوشذوق و توانمند در زمینۀ شناسایی و استعدادیابی دانشآموزان و با معرفی ادارات نواحی ششگانۀ آموزش و پرورش انتخاب شدند. ابزار پژوهش، مصاحبۀ نیمه ساختاریافته بود. در این روش تحلیل دادهها بر اساس هفت مرحلۀ کلایزی انجام شد. برای سنجش روایی یافتهها، از روایی محتوایی و برای سنجش پایایی، از روش پنل متخصصان استفاده شد؛ بدین روش که از تعداد5 نفر از استادان مجرب و متخصص در حوزۀ استعدادیابی تحصیلی، پس از بررسی کارشناسی، فرایند رفت و برگشتی، بازبینی و انجام اصلاحات ، تأیید نهایی اخذ گردید. اعتباربخشی این الگو با ارجاع به هر نمونه و پرسیدن دربارۀ یافتهها انجام شد. به طور کلی نتایجشان داد؛ الگوی تدریس پیشنهادی شامل 4 روش (روشهای فراشناخت، کارگاهی، کاوشگری و آزمایشگاهی) و16مؤلفه (دریافت، پردازش، نگهداری، انتقال اطلاعات، نمونهسازی، توصیف، استقرا، قیاس، پژوهش، ارائه، فعالیت و کار، مشارکت، طبیعت، تخیل، مشاهده و کنجکاوی) است. با شناسایی ابعاد و مؤلفههای الگوی تدریس ارائه شده، میتوان معلمان را در ارائۀ روشهای فعال تدریس متناسب با شیوههای شناسایی استعداد دانشآموزان، توانمند نمود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
4 - مطالعه کیفی تجارب زیسته آموزش مجازی از دیدگاه دانشجویان در دوران همهگیری کرونا
کریم سواری یاسمن سواریبا شروع بیماری کرونا خیلی از موسسات آموزشی تعطیل شدند و روش آموزشی خود را تغییر دادند. هدف پژوهش حاضر بررسی تجارب زیسته آموزش مجازی دانشجویان در دوران کرونا بود. مشارکت کنندگان 60 نفر از دانشجویان دختر و پسر دانشگاه پیام نور اهواز بودند که به صورت داوطلبانه انتخاب و از أکثربا شروع بیماری کرونا خیلی از موسسات آموزشی تعطیل شدند و روش آموزشی خود را تغییر دادند. هدف پژوهش حاضر بررسی تجارب زیسته آموزش مجازی دانشجویان در دوران کرونا بود. مشارکت کنندگان 60 نفر از دانشجویان دختر و پسر دانشگاه پیام نور اهواز بودند که به صورت داوطلبانه انتخاب و از آنان خواسته که تجارب زنده خود را از آموزش مجازی مطرح کنند. با توجه به اینکه کلاس ها مجازی و حضور فیزیکی دانشجو کم بود لذا از بین مراجعان به دانشگاه انتخاب شدند. روش تحقیق کیفی از نوع پدیدارشناسی است. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته و پرسش نامه محقق ساخته (دارای پایایی و روایی مناسب) بدست آمد. برای سنجش روایی یافته ها از روایی محتوایی (60 دانشجو و 3 استاد روان شناسی و یک نفر از اساتید علوم تربیتی) و برای سنجش پایایی از آلفای کرونباخ استفاده گردید. تحلیل داده ها با کمک کدگذاری هفت مرحله ای کولازی(1978) انجام پذیرفت. نتایج نشان داد تجارب زیسته آموزش مجازی از دیدگاه دانشجویان از دو مضمون کلی مثبت (صرفه جویی، کاهش حوادث، و حضور مفید) و تجارب زیسته منفی آنان از آموزش مجازی (کاهش تعاملات اجتماعی، مشکلات بدنی، مشکلات یادگیری و ارزشیابی و مشکلات فنی) تشکیل شده است. با توجه به اینکه آموزش مجازی دارای نقاط قوت است لذا به منظور توسعه این روش آموزش می توان راهکار توسعه آنها را ارائه داد و با برنامه ریزی مناسب می توان از جنبه های منفی آن کم کرد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
5 - شناسایی عوامل موثر بهبود کیفیت آموزش مجازی مبتنی بر تجارب زیسته معلمان دوره ابتدایی در آموزشهای دوران کرونا
علیرضا بادله ندا شاملوهدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل موثر بهبود کیفیت آموزش مجازی مبتنی بر تجارب زیسته معلمان دوره ابتدایی در آموزش های دوران کرونا بود. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی، از نظر اجرا آمیخته بهم تنیده بود. روش پژوهش در بخش کیفی تحلیل مضمون و تحلیل محتوا بوده و روش پژوهش در بخش کمی أکثرهدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل موثر بهبود کیفیت آموزش مجازی مبتنی بر تجارب زیسته معلمان دوره ابتدایی در آموزش های دوران کرونا بود. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی، از نظر اجرا آمیخته بهم تنیده بود. روش پژوهش در بخش کیفی تحلیل مضمون و تحلیل محتوا بوده و روش پژوهش در بخش کمی پیمایشی بود. این پژوهش در بعد کیفی شامل معلمان خبره و کارشناس و متخصص تکنولوژی آموزشی و آموزش مجازی و در بخش کمی شامل تمامی معلمان ابتدایی مناطق 16 و 19 شهر تهران بودند. از این تعداد در بخش کیفی به روش نمونه گیری گوله برفی تعداد 22 نفر از معلمان خبره و کارشناس و متخصص تکنولوژی آموزشی و آموزش مجازی و در بخش کمی به روش نمونهگیری سیستماتیک تعداد 144 نفر از معلمان ابتدایی مناطق 16 و 19 شهر تهران به عنوان نمونه پژوهشی انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه محقق ساخته مبتنی بر کدهای استخراج شده از مصاحبه ها با 90 سوال بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل عاملی تاییدی (CFA) با رویکرد کوواریانس محوری به وسیلهی نرم افزار Lisrel8.8 و جهت بررسی سوالات و فرضیات پژوهش از آزمون تی تک نمونهای و آزمون رتبهبندی فریدمن به وسیله نرم افزار spss25 استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که مولفه های معلمان، دانش آموزان، ابعاد آموزشی، ساختار آموزش، محتوا و خانواده از مهم ترین مولفه های عوامل موثر بهبود کیفیت آموزش مجازی مبتنی بر تجارب زیسته معلمان دوره ابتدایی در آموزش های دوران کرونا هستند و مولفه ی محتوا با میانگین (3.77) و دانش آموزان با میانگین (3.16) در سطح کوچکتر از 01/0 به ترتیب بیشترین و کمترین نقش را در بهبود کیفیت آموزش مجازی مبتنی بر تجارب زیسته معلمان دوره ابتدایی در آموزشهای دوران کرونا داشتند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
6 - تجارب زیسته دانشجویان فنی و مهندسی ایرانی مشغول به تحصیل در دانشگاههای استرالیا از فرآیند تدریس
بتول ترکی نیسانی نرگس کشتی آرای فرزاد شریفیانپژوهش حاضر با هدف بازنمایی فرآیند تدریس از طریق تجارب زیسته دانشجویان ایرانی مشغول به تحصیل در دورههای ارشد و دکتری دانشگاههای استرالیا که دوره کارشناسی را در دانشگاههای ایران گذراندهاند انجام شد. روش پژوهش کیفی از نوع پدیدارشناسی بود. حوزه پژوهش شامل دانشجویان ایرا أکثرپژوهش حاضر با هدف بازنمایی فرآیند تدریس از طریق تجارب زیسته دانشجویان ایرانی مشغول به تحصیل در دورههای ارشد و دکتری دانشگاههای استرالیا که دوره کارشناسی را در دانشگاههای ایران گذراندهاند انجام شد. روش پژوهش کیفی از نوع پدیدارشناسی بود. حوزه پژوهش شامل دانشجویان ایرانی که دوره ارشد و دکتری رشتههای فنی و مهندسی را در دانشگاههای استرالیا (ملبورن، مناش، سوئینبرن ) بود که با روش نمونهگیری هدفمند گلوله برفی انتخاب و از طریق مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته به جمع آوری اطلاعات پرداخته شد. حجم نمونهها پس از انجام مصاحبه، تجزیه و تحلیل اطلاعات به روش کدگذاری موضوعی تا اشباع کامل ادامه یافت و در نهایت به 10 نفر رسید و اعتبار یافتهها به روش بازسازی واقعیت و استفاده از افراد خارج محدوده پژوهش انجام شد. از مجموع یافتهها، 167 کد مفهومی در 10 مقوله اصلی (ویژگیهای شخصیتی استاد، فعالیت یاددهی، محتوای برنامه درسی، ساختار برنامه درسی، تعامل بین استاد و دانشجو، ارزشیابی برنامه درسی (آغازین، تکوینی، پایانی)، فضای یادگیری، فعالیتهای یادگیری، امکانات آموزشی و پژوهشی، توجه به نیازهای زندگی فردی و اجتماعی) و 35 مقوله فرعی در راستای تجارب زیسته دانشجویان ایرانی دانشگاههای استرالیا استخراج گردید. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
7 - تجربه زیسته زنان مرند از مشکلات ازدواج زود هنگام
علی ایمان زاده سریه علیپورهدف پژوهش حاضر توصیف و تبیین تجربیات زنان مرند از مسایل و مشکلات ازدواج زود هنگام است تا معظلات ومشکلاتی که ازدواج زود هنگام درپی داشته مشخص شود. پژوهش حاضر به روش کیفی وپدیدارشناسی و نمونه گیری هدفمند و از طریق مصاحبه ژرف نگر با18 نفر از زنانی که زود ازدواج کردند، انجا أکثرهدف پژوهش حاضر توصیف و تبیین تجربیات زنان مرند از مسایل و مشکلات ازدواج زود هنگام است تا معظلات ومشکلاتی که ازدواج زود هنگام درپی داشته مشخص شود. پژوهش حاضر به روش کیفی وپدیدارشناسی و نمونه گیری هدفمند و از طریق مصاحبه ژرف نگر با18 نفر از زنانی که زود ازدواج کردند، انجام گرفت و مصاحبه ها ضبط شد و به روش استرابرت و کارپتنر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند .یافته های حاصل از تجربیات زنان زود ازدواج کرده درخصوص ازدواج زود هنگام در 5 مضمون اصلی "علل ازدواج زود هنگام "،"عوارض فردی"، "عوارض آموزشی و فرهنگی" ، "عوارض جسمی "، "عوارض روانی واجتماعی" شناسائی شد و مضامین فرعی اقتصاد پایین ، اعتیاد والدین، تک والد یا والد ناتنی، اجبار، فرهنگ طایفه ای و باورهای سنتی، طلاق، فقدان مهارت مسولیت پذیری، وابستگی اقتصادی، تحصیلات کمتر، عدم دسترسی به رسانه های جدید، سلامت زنان، بارداری ناخواسته، سقط جنین، افسردگی وخستگی مفرط، انزوای اجتماعی و ناهنجاری های اجتماعی از بطن مضامین اصلی بدست آمد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
8 - Identifying the Effective Components on Managing the Challenges of Thesis Writing based on the Lived Experiences of PhD Students in Islamic Azad University
Abbas Zabihifard MahboubeSadat Fadavi Narges SaeidianPurpose: The aim of present research was identifying the effective components on managing the challenges of thesis writing based on the lived experiences of PhD students in Islamic Azad University.Methodology: This study in terms of purpose was applied and in terms of i أکثرPurpose: The aim of present research was identifying the effective components on managing the challenges of thesis writing based on the lived experiences of PhD students in Islamic Azad University.Methodology: This study in terms of purpose was applied and in terms of implementation method was phenomenological from type of qualitative. The research population was students and graduates of the PhD period of humanities fields at the Islamic Azad University in 2020-21 academic years. The research sample according to the principle of theoretical saturation was determined 12 people which were selected by purposive sampling method. Data were collected by semi-structured interviews whose validity by 15 professors was obtained by the relative content validity coefficient method 0.866 and its reliability by the Holsti coefficient method was obtained 0.865. Finally, the data were analyzed by open, axial and selective coding method in MAXQDA-18 software.Findings: The results showed that for managing the challenges of thesis writing based on the lived experiences of PhD students were identified 67 indicators in 13 sub-components and 3 main components. The main components were included administrative-organizational solutions (with three sub-components of maximum use of virtual systems, modification of the thesis doing process and financial assistance), solutions (with three sub-components of increase study, proper planning and strengthening skills) and educational strategiesConclusion: The results of this study have practical implications for graduate officials and planners, and they can use the identified components to properly manage the challenges of thesis writing and improve them in the higher education system. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
9 - Identifying Executive Challenges of Life Skills Education in Secondary School (A Phenomenological Study)
Tayebeh Ranjbar Ahmadabadi Gholam Ali Ahmadi Mehdi Davaei Alireza AsarehPurpose: This study was aimed at understanding the lived experiences of teachers about the executive challenges of life skills education in secondary school.Methodology: This qualitative research was performed using the phenomenological method. Data collection tools wer أکثرPurpose: This study was aimed at understanding the lived experiences of teachers about the executive challenges of life skills education in secondary school.Methodology: This qualitative research was performed using the phenomenological method. Data collection tools were semi-structured interviews. For this purpose, using the criterion-based method and chain-based sampling, 13 interviews with teachers who were familiar with the skills of education were conducted. Thematic analysis was used to analyse the data. To validate the research, Lincoln and Guba's evaluative criteria were used.Findings: The analysis of the interviews indicates four comprehensive themes (social challenges, economic challenges, content challenges, and method challenges), 17 organizing themes, and 43 basic themes. The results showed that items such as non-involvement of students, non-involvement of parents, unfamiliarity with the life skills, resistance of stakeholders, ideological view, lack of attention to the needs of adolescents, lack of appropriate resources, irrelevant content, overemphasis on knowledge, chaotic content structure, double financial burden on the education system, lack of financial involvement of stakeholders, No budget allocation, lack of familiarity of teachers in teacher training with topics related to life skills, multiple academic pressure on students, inappropriate assessment and inappropriate teaching tools play a major role in the ineffective implementation of life skills training.Conclusion: According to the above findings, it can be said that teaching life skills will not be effective regardless of the challenges that exist in this regard, so solving these challenges is one of the most basic prerequisites for teaching life skills. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
10 - Analysis of elementary teachers' lived experiences of Lesson Study and presenting a conceptual model
Mehri Rezaei Gholam Ali Ahmadi Mehdi Davaei Reza SakiThe purpose of this study was to understand the lived experiences of teachers in relation to Lesson Study. This qualitative research was performed using phenomenological method. The method of data collection was semi-structured interviews. For this purpose, data were co أکثرThe purpose of this study was to understand the lived experiences of teachers in relation to Lesson Study. This qualitative research was performed using phenomenological method. The method of data collection was semi-structured interviews. For this purpose, data were collected by interviewing 15 teachers who had valuable life experiences related to Lesson Study and were analyzed by thematic analysis. The analysis of the interviews indicates five main themes including individual dimension, organizational dimension, scientific dimension, cultural-social dimension and educational dimension and 35 sub-themes including motivation and spirit, flexibility, innovation, optimistic attitude, learner center, lack Self-aggrandizement, questioning, importance to communication, financial injection, facilities, compassionate evaluation, coherent planning, stakeholder engagement, technical support, spiritual support, avoidance of linear view, formation of academic group, inter-school networking, formation Learning communities, research-oriented, school-university relationship, exploratory stimulation, teacher involvement, student involvement, parent involvement, team spirit development, esoteric belief in lesson study, tangible results in the community, fostering a sense of belonging and cooperation, up-to-date content, Indigenous content, modern teaching methods, use of modern assessment methods, formation of local learning networks and local teams تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
11 - تبیین جرمشناختی تأثیر تجربههای زیسته بر تقویت کششهای مجرمانه در فضای سایبر مورد مطالعه: زندان تهران بزرگ (فشافویه)
گلاویژ شیخ الاسلامی وطنی محمد آشوری نسرین مهرا محمدعلی مهدوی ثابتدر فرآیند گذار از اندیشه به عمل مجرمانه آنچه برای یک مجرم سایبری در تمایل نخستین یا مستمر وی به سمت ارتکاب جرم روی میدهد؛ کشش بزهکارانه قوی و فقدان یا ضعف بازدارندههایی است که موجب عدم پیوند او به جامعه میگردد. این روند تدریجی با تمرکز بر مؤلفههای خطر در دورههای سن أکثردر فرآیند گذار از اندیشه به عمل مجرمانه آنچه برای یک مجرم سایبری در تمایل نخستین یا مستمر وی به سمت ارتکاب جرم روی میدهد؛ کشش بزهکارانه قوی و فقدان یا ضعف بازدارندههایی است که موجب عدم پیوند او به جامعه میگردد. این روند تدریجی با تمرکز بر مؤلفههای خطر در دورههای سنی مختلف و مبتنی بر سه مؤلفه بنیادی که شامل؛ الگوهای یادگیری و آموختهها، تجربهها و خاطرات سرکوبشده کودکی و درنهایت فقدان علقههای خانوادگی و اجتماعی است که موردمطالعه قرار خواهد گرفت. بر این اساس، پژوهش حاضر در پرتو تحلیلی علتشناسانه به تبیین این واقعیت میپردازد که چگونه نیروهای اجتماعی (خانواده، دوستان، فرهنگ، شرایط محیطی، فقر و...) میتوانند در ساخت یک هویت مجرمانه مؤثر واقع گردند؟ رویکردی که باهدف دستیابی به نتایج کاربردی، طیفی از متغیرها را در پرتو مبانی جرمشناسانه نظری بر روی جامعه آماری مجرمان سایبری به آزمون گذارده تا بتواند به الگویی سببشناخی مبتنی بر مهمترین عوامل تأثیرگذار بر روند مجرمانه آنها دست یابد. متغیرهایی که غالباً ظهور، استمرار و مداومت جرائم سایبری را امری اکتسابی و آموختنی نشان میدهند که سرشت (ارث) نقش ناچیزی در شکلگیری آنها ایفا مینماید. بر این اساس، پژوهش حاضر که تحقیقی ترکیبی و پدیدارشناسانه میباشد ازنظر ماهیت و روش، توصیفی– تحلیلی و از جهت هدف، از نوع کاربردی است. جامعه آماری این پژوهش، مشتمل بر گروهی از محکومان زندان تهران بزرگ (فشافویه) میباشند که دوران محکومیت خود را در زندان مذکور پشت سر مینهادند. یافتهها توصیفگر این واقعیت است که تمایل به جرائم سایبری و حرکت در مسیر آن محصول یک فرآیند تدریجی و پلکانی است نه یک واقعه. لازم به ذکر است که محاسبات آماری با استفاده از نرمافزار SPSS 22 و بر مبنای آمار توصیفی- استنباطی (با اعمال روش معادلهگیری رگرسیون چند متغیره) تحصیل گردیده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
12 - مطالعه جامعهشناختی شکلگیری رفتارهای جمعی نمایشی در بستر تجربه زیسته مردم از ویروس کرونا مورد مطالعه شهر کرمانشاه
مهدی امجدیان علی مرادیپژوهش حاضر با هدف مطالعه جامعهشناختی شکلگیری رفتارهای جمعی نمایشی در بستر تجربه زیسته مردم از ویروس کرونا با روش گراندد تئوری انجام شده است. سؤال اصلی این مطالعه این است که ویروس کرونا چگونه میتواند بر شکلگیری رفتارهای جمعی تأثیر بگذارد؟ و تجربه زیسته مردم از ویروس أکثرپژوهش حاضر با هدف مطالعه جامعهشناختی شکلگیری رفتارهای جمعی نمایشی در بستر تجربه زیسته مردم از ویروس کرونا با روش گراندد تئوری انجام شده است. سؤال اصلی این مطالعه این است که ویروس کرونا چگونه میتواند بر شکلگیری رفتارهای جمعی تأثیر بگذارد؟ و تجربه زیسته مردم از ویروس کرونا چگونه اجتماعات نمایشی (وحشتزده) را به وجود میآورد؟ روش انجام این پژوهش از نظر رویکرد پژوهشی، کمی و از نظر گردآوری اطلاعات، روش نظریه زمینهای است. جامعه آماری شهروندان کرمانشاه هستند که به صورت نمونهگیری هدفمند تعداد 20 نفر از آنها مورد مطالعه قرار گرفت. جمعآوری اطلاعات از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفت. یافتههای پژوهش با استفاده از نرمافزار مکس کیودا مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از تحلیلها نشان داد چهار مضمون اصلی که شامل؛ رشد احساسات منفی، سردرگمی و بدبینی، رشد وسواسهای فکری - عملی پیرامون بدن و شستشو و تغییر سبک زندگی، دغدغههای فکری پیرامون به خطر افتادن سلامت خانواده، دغدغههای اقتصادی و ترس از دوران پسا کرونا بر رفتارهای جمعی کنشگران جامعه تأثیرگذار هستند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
13 - تعیین و اولویت بندی عوامل موثر بر رهبری بصیر و اعتباریابی مدل بر اساس تجارب زیسته مدیران پتروشیمی
الهام برنجی علیرضا قاسمی زاد پری مشایخ حمیدرضا معتمدهدف این پژوهش، تعیین و اولویتبندی عوامل موثر بر رهبری بصیر و اعتباریابی مدل بر اساس تجارب زیسته مدیران پتروشیمی مارون و امیرکبیر بود. جامعه آماری تحقیق را مدیران و کارشناسان ارشد پتروشیمی تشکیل میدادندکه از این میان تعداد 200 نفر به عنوان نمونه تعیین شدند. ابزار تحقیق أکثرهدف این پژوهش، تعیین و اولویتبندی عوامل موثر بر رهبری بصیر و اعتباریابی مدل بر اساس تجارب زیسته مدیران پتروشیمی مارون و امیرکبیر بود. جامعه آماری تحقیق را مدیران و کارشناسان ارشد پتروشیمی تشکیل میدادندکه از این میان تعداد 200 نفر به عنوان نمونه تعیین شدند. ابزار تحقیق پرسشنامهای بود که روایی آن بر اساس نظر جمعی از اعضای هیئت علمی و متخصصان مدیریتی تایید و برای تعیین میزان پایایی از آلفای کرونباخ استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی در نهایت منجر به شناسایی عوامل موثر بر رهبری بصیر بر اساس تجارب زیسته مدیران پتروشیمی مارون و امیرکبیر در قالب مدل مفهومی سبک رهبری بصیر، مشتمل بر چالشهای تولید، عدم انعطافپذیری، مدیریت فنی و سیاسی، اقتدارگرایی، تفاوتهای شخصیتی کارکنان، ورودی و خروجی سازمان، عدم یکپارچگی درون سازمانی، مدیریت روابط انسانی، ارائه چشمانداز، نظارت و مدیریت نیروی انسانی شد. نتایج حاصل از تحلیل عاملی تاییدی مدل رهبری بصیر، نشان داد که الگوی سبک رهبری بصیر و عوامل موثر بر آن در پتروشیمی مارون و امیرکبیر، قابل برازش و کاربرد میباشد یعنی این دادهها قابل اتکا بوده و مدل بدست آمده از اعتبار کافی برخوردار می-باشند. همچنین نتایج رتبهبندی نیز نشان داد بیشترین عوامل تاثیرگذار بر رهبری بصیر مربوط به مدیریت نیروی انسانی، اقتدارگرایی و عدم یکپارچگی درون سازمانی است و عوامل دیگر شامل نظارت، مدیریت روابط انسانی، چالشهای تولید، مدیریت فنی و سیاسی، تفاوتهای شخصیتی کارکنان، ورود و خروج عوامل تولید، عدم انعطاف پذیری و ارائه چشم انداز به ترتیب در رتبه-های بعدی اهمیت قرار گرفتهاند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
14 - بررسی تفاوتهای رفتاری دانشآموزان بیش فعال نسبت به سایر دانشآموزان از منظر معلمان (یک مطالعه پدیدارشناسانه)
حبیبه یاحقی رودسریهدف پژوهش حاضر، بررسی تجارب زیسته معلمان در ارتباط با تفاوت رفتاری دانش آموزان بیش فعال نسبت به دانش آموزان عادی در کلاس درس بود. به این منظور از رویکرد کیفی و روش روایت پژوهی استفاده شد.جامعه مورد مطالعه تمامی معلمانی بودند که تجربه و سابقه تدریس به کودکان بیش فعال را أکثرهدف پژوهش حاضر، بررسی تجارب زیسته معلمان در ارتباط با تفاوت رفتاری دانش آموزان بیش فعال نسبت به دانش آموزان عادی در کلاس درس بود. به این منظور از رویکرد کیفی و روش روایت پژوهی استفاده شد.جامعه مورد مطالعه تمامی معلمانی بودند که تجربه و سابقه تدریس به کودکان بیش فعال را داشتند بدین منظور با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند با 15 نفر از این معلمان مصاحبه به عمل آمد و کار گردآوری داده ها تا اشباع نظری پیش رفت. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه بدون ساختار و روش تحلیل پژوهش، روش تحلیل محتوای کیفی بود.جهت تامین اعتبار داده های پژوهش از روش چک اعضا استفاده شد. نتایج حاصل از داده ها حاکی از 9 درون مایه بود که عبارتند از: پرخاشگر، پندناپذیر، عدم تمرکز، پرحرف، پرتحرکی، کم صبری، بی طاقتی، تنهایی و انزوا و بی نظمی. بنابراین نتایج پژوهش حاضر حاکی از آن بود که در مولفه های رفتاری اصلی دانش آموزان بیش فعال و عادی تفاوت معناداری وجود دارد. تفاصيل المقالة