پژوهش حاضر به مطالعه امکان استفاده از ذرات لیگنوسلولزی حاصل از هرس درختان نخل در ساخت پانل های چندسازه چوب سیمان پرداخت. عوامل متغیر این تحقیق شامل درصد ذرات لیگنوسلولزی نخل در سه سطح 10، 15 و 20 درصد و کلرید کلسیم در سه سطح 0، 3 و 6 درصد وزن خشک سیمان بود و سایر عوامل أکثر
پژوهش حاضر به مطالعه امکان استفاده از ذرات لیگنوسلولزی حاصل از هرس درختان نخل در ساخت پانل های چندسازه چوب سیمان پرداخت. عوامل متغیر این تحقیق شامل درصد ذرات لیگنوسلولزی نخل در سه سطح 10، 15 و 20 درصد و کلرید کلسیم در سه سطح 0، 3 و 6 درصد وزن خشک سیمان بود و سایر عوامل شامل فشار پرس، زمان پرس به مدت 12 ساعت، وزن ماده خشک و ابعاد تخته (5/1×40×40 سانتی متر) ثابت بودند. نمونه های آزمایشی مطابق استاندارد DIN 68763 از تخته های ساخته شده انتخاب و خواص مکانیکی آنها نظیر مقاومت خمشی، مدول الاستیسیته و مقاومت به چسبندگی داخلی مورد اندازه گیری قرار گرفتند. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که افزایش میزان ذرات لیگنوسلولزی نخل سبب تضعیف مقاومت های مکانیکی تخته‎های ساخته شده گردید و افزایش کلرید کلسیم تا سطح 6 درصد سبب افزایش مقاومت شد. تخته هایی که با میزان 10 درصد ذرات لیگنوسلولزی نخل و 6 درصد کلرید کلسیم در این تحقیق ساخته شده بودند، بیشترین مقاومت خمشی، مدول الاستیسیته و چسبندگی داخلی را داشتند.
تفاصيل المقالة
آیین گنوسی درحقیقت مذهبی است عرفانی که نحلههای گوناگونی از جمله مانویت، صابئین ماندایی، طریقه شمعون، والنتین، بازیلیدیس، مرقیون و... را شامل میشود. گنوسیان دارای دیدگاههای ثنوی بودند و جهان مادی را آفریده خدای شر میدانستند. پایه و اصل اساسی عقاید گنوسی این نکته است أکثر
آیین گنوسی درحقیقت مذهبی است عرفانی که نحلههای گوناگونی از جمله مانویت، صابئین ماندایی، طریقه شمعون، والنتین، بازیلیدیس، مرقیون و... را شامل میشود. گنوسیان دارای دیدگاههای ثنوی بودند و جهان مادی را آفریده خدای شر میدانستند. پایه و اصل اساسی عقاید گنوسی این نکته است که روح انسان در این دنیا اسیر است و راه نجات و رهایی او دستیابی به گنوس یا همان معرفت نجاتبخش است، که فرستادگان الهی و منجیان آسمانی برای انسان به ارمغان میآورند، و راه کسب این گونه معرفت قلب است نه عقل. این عقیده در عرفان اسلامی نیز یکی از مهمترین و اساسیترین نکات به شمارمیرود، و مشابهت فراوانی در دیدگاه معرفتشناسانه گنوسی و اسلامی وجود دارد. این اهمیت و مشابهت از بررسی دو واژه گنوس و عرفان که هر دو به معنی معرفت است آشکارتر میگردد.
تفاصيل المقالة
مکاتب گنوسی در مقام یکی از جریان های مهم اعتقادی و عرفانی تأثیرگذار، دارای نگرش های متفاوتی بوده اند که به جهت تأثیر بر جریان های گوناگون دینی و عرفانی، از جمله مسیحیت، مورد توجه محققان قرار گرفته اند. در این پژوهش تلاش شده است که جایگاه زنان در مکاتب گنوسی مسیحی با نظ أکثر
مکاتب گنوسی در مقام یکی از جریان های مهم اعتقادی و عرفانی تأثیرگذار، دارای نگرش های متفاوتی بوده اند که به جهت تأثیر بر جریان های گوناگون دینی و عرفانی، از جمله مسیحیت، مورد توجه محققان قرار گرفته اند. در این پژوهش تلاش شده است که جایگاه زنان در مکاتب گنوسی مسیحی با نظر به رابطۀ دو سویۀ دین و جامعه بررسی شود. در دو سدۀ نخست میلادی، با اتکاء بر تعالیم دو تن از آموزگاران گنوسی، شمعون مغ و والنتینوس، تلقی خاصی از نقش زن در الهیات و جنسیت خدا، در مسیحیت مورد توجه قرار گرفت. بدین سان، جهان بینی و خداشناسی ثنوی گنوسی برای تبیین جایگاه عنصر مؤنث در الوهیت کاربرد یافت. همچنین، بر نقش حکمت (غالباً با نام سوفیا شخصیتیافته) در روند آفرینش تأکید خاص صورت گرفت. به نحوی متقابل، این الهیات که ناظر بر شخصیت مونث الهی است، بر فعالیت زنان در جامعۀ دینی تأثیر نهاد که خود بیانگر رابطۀ دو سویۀ دین و جامعه می تواند باشد. به گونه ای که تعامل اجتماعی زنان و حضور فعالانۀ آنان در عرصه های دینی و کلیسا گسترش می یابد و این خود بر فهم از کتاب مقدس اثر می گذارد.
تفاصيل المقالة
گنوس واژ ه ای است یونانی به معنی دانش و معرفت و گنوستیسیزم به معنی مذهب گنوسی، نا میاست برای برخی مکاتب دینی و آئینی، که نجات انسان را در گرو دستیابی به نوعی معرفتپوشیده و سر ی می دانستند که تنها در اختیار برگزیدگان قرار داشت . این مکاتب از حوالی دو قرنپیش از میلاد تا ق أکثر
گنوس واژ ه ای است یونانی به معنی دانش و معرفت و گنوستیسیزم به معنی مذهب گنوسی، نا میاست برای برخی مکاتب دینی و آئینی، که نجات انسان را در گرو دستیابی به نوعی معرفتپوشیده و سر ی می دانستند که تنها در اختیار برگزیدگان قرار داشت . این مکاتب از حوالی دو قرنپیش از میلاد تا قرن دوم میلادی در منطقۀ شامات، به ویژه اسکندریه در مصر، فعال بودند وآموزه هایشان به شدت بر الهیات یهودی، مسیحی تأثیر نهاد و توانست، در حدود هزار سال بعد،عرفان اسلامی را نیز تحت تأثیر قرار دهد.برجسته ترین ویژگی نظری مکاتب گنوسی، اعتقاد به نوعی ثنویت بود که سر تا سر هستی ازقلمرو الوهیت تا وجود انسان و ارکان جهان را در بر می گرفت . از این رو عقیده به دو خدا و تقابلمیان روح و جسم انسان که معمولاً با تشبیهات نور و ظلمت، خیر و شر و روح و ماده تبیینمی شد، اساس آموزه های خداشناسی، انسان شناسی و جهان شناسی گنوسی را پایه گذاری نمودهاست. به رغم مطالعات گسترده دربارۀ تعیین خاستگاه مکاتب و عقاید گنوسی، این موضوعهمچنان مبهم و مورد اختلاف محققان است . علت این امر حضور عقایدو فرهنگ های مختلفمانند ادیان شرقی -رمزی یونانی، آرامی ، مصری، ایرانی و یهودی در آموزه ها ی گنوسی است . امابسیاری از محققان آموزه های ثنوی-اشراقی گنوسی را حاصل تاثیر پذیری این مکاتب از ادیانایرانی دانسته اند، که قابل تامل است . هدف از این نوشتار بررسی نظریات مختلف دربارۀ تعیینریشه و خاستگاه مذهب گنوسی و اساس آموزه های نظری آن در باب خدا، انسان و جهان است.
تفاصيل المقالة
مکتب گنوسی، از تأثیرگذارترین مکاتب الهیاتی و جریانهای عرفانی و باطنی سدههای اولیه پیشامسیحی و پس از آن است که طریق نجات و رهایی را، مبتنی بر شناخت حقیقت الوهیت میداند و برخی از عمیقترین اندیشههای معرفتی و فلسفی آن روزگار در حوزه خداشناسی، جهانشناسی، انسانشناسی و أکثر
مکتب گنوسی، از تأثیرگذارترین مکاتب الهیاتی و جریانهای عرفانی و باطنی سدههای اولیه پیشامسیحی و پس از آن است که طریق نجات و رهایی را، مبتنی بر شناخت حقیقت الوهیت میداند و برخی از عمیقترین اندیشههای معرفتی و فلسفی آن روزگار در حوزه خداشناسی، جهانشناسی، انسانشناسی و فرجامشناسی را در نظام فکری خویش دارد. این عنوان بر نحلههای کهنی اطلاق میشود که زیر اثر هلنیسم یا یونانیمآبی پس از اسکندر، ادیانی چون یهودیت، مسیحیت و زرتشتی و نیز مکاتب فلسفی و الهیاتی آن زمان، از جمله مکاتب هرمسی، افلاطونی و افلاطونی میانه، به گونه کیش و طریقه عرفانی و تلفیقی گستردهای در آسیای غربی رواج یافت که در تبادل آراء و اندیشهها، از آن ادیان و نحلهها اثر پذیرفته و بر آنان نیز اثرگذار بوده است. این مقاله میکوشد تا با بررسی مبانی فکری و محورهای اساسی آموزههای هرمسی، افلاطونی و افلاطونی میانه، در موضوعاتی همچون الوهیت و ثنویت موجود در هستی، جهان و فرجام آن، انسان و قرابت او با خداوند، هبوط روح و عروج آن و مفاهیمی از این دست، به واکاوی و یافتن خاستگاههای اندیشگی جهانبینی گنوسی بپردازد و از این رهگذر، به شباهتها و نیز تفاوتهای این نظامهای الهیاتی با یکدیگر دست یابد.
تفاصيل المقالة
زمینه و هدف: با توجه به کمبود مواد اولیه برای صنایع لیگنوسلولزی، استفاده از ضایعات لیگنوسلولزی هرس درخت کنوکارپوس که کشت آن در کشور دلیل سرعت رشد قابل توجه و سازگاری با شرایط آب و هوایی کشور در حال گسترش می باشدکه می تواند مورد توجه قرار گیرد.روش بررسی: ضایعات کنوکارپوس أکثر
زمینه و هدف: با توجه به کمبود مواد اولیه برای صنایع لیگنوسلولزی، استفاده از ضایعات لیگنوسلولزی هرس درخت کنوکارپوس که کشت آن در کشور دلیل سرعت رشد قابل توجه و سازگاری با شرایط آب و هوایی کشور در حال گسترش می باشدکه می تواند مورد توجه قرار گیرد.روش بررسی: ضایعات کنوکارپوس پس از جمع آوری در سه گروه 1- برگ، 2- شاخه، و 3- شاخه-برگ تقسیم بندی شدند. سپس ترکیبات شیمیایی و ویژگی های مرفولوژی آنها سنجش شد. در ادامه این ضایعات از طریق روش سودا پخت شد و از خمیرکاغذ بدست آمده کاغذ دست ساز آزمایشگاهی ساخته شد و ویژگی های خمیرکاغذ و کاغذ حاصل مورد سنجش قرار گرفت.یافته ها: نتایج نشان داد که قسمت های مختلف ضایعات کنوکارپوس دارای خواص کاملا متفاوتی می باشند به طوریکه برگ با بیشترین درصد مواد استخراجی، لیگنین و خاکستر و کمترین درصد سلولز و همی سلولز، خمیرکاغذی غربال شده با بازده کم و عدد کاپای زیاد تولید نمود که به دلیل درجه روانی بسیار کم و زمان زهکشی خیلی زیاد، امکان ساخت کاغذ دست ساز را نداشت. در مقابل، شاخه با بیشترین درصد سلولز و همی سلولز و کمترین درصد مواد استخراجی، لیگنین و خاکستر، خمیرکاغذ غربال شده با بازده متعارف، درجه روانی زیاد و عدد کاپای کم، زمان زهکشی کم تولید کرد و خمیرکاغذ حاصل از ضایعات شاخه-برگ نیز حالت بینابینی داشت.بحث و نتیجه گیری: در مجموع در مقایسه با سایر مواد لیگنوسلولزی مانند باگاس و کاه گندم که به طور گسترده در صنعت خمیرکاغذ و کاغذ مورد استفاده قرار می گیرد، ضایعات شاخه-برگ درخت کنوکارپوس به دلایل ویژگی های کمی و کیفی بهعنوان ماده اولیه برای استفاده در صنایع خمیرکاغذ به صورت خالص مناسب نبوده و توصیه می شود که اختلاط آن با خمیر بازیافتی مورد بررسی قرار گیرد.
تفاصيل المقالة
محدود بودن سوخت های فسیلی، گران بودن و ضررهای ناشی از استفاده از آن ها، باعث شده که انسان به استفاده از انرژی های تجدید پذیر روی آورد. یکی از انواع انرژی های تجدید پذیر سوخت های زیستی میباشد. از منابع اولیه سوخت های زیستی می توان به ضایعات چوبی، تفاله های محصولات کشاور أکثر
محدود بودن سوخت های فسیلی، گران بودن و ضررهای ناشی از استفاده از آن ها، باعث شده که انسان به استفاده از انرژی های تجدید پذیر روی آورد. یکی از انواع انرژی های تجدید پذیر سوخت های زیستی میباشد. از منابع اولیه سوخت های زیستی می توان به ضایعات چوبی، تفاله های محصولات کشاورزی، نیشکر، غلات و روغن گیاهان و سبزیجات اشاره کرد. سوخت های زیستی از موجودات زنده یا از سوخت و ساز محصولات فرعی (مواد زاید آلی یا مواد غذایی) تولید میشوند. لیگنوسلولزهای دیواره ی سلولی گیاهی، منابع جذابی برای تولید سوخت های زیستی پایدار می باشند. تبدیل لیگنوسلولز به سوخت های زیستی با استفاده از تکنولوژی های موجود، بدلیل نیاز به مراحل پیش پالایش شیمایی و هیدرولیز آنزیمی برای ساختار شکنی دیواره ی سلولی، بسیار گران است. سرسختی دیواره ی سلولی در بسیاری از گیاهان که دیواره ی سلولی آن ها توسط روش های بیوتکنولوژی اصلاح شده است، کاهش یافته است. این نتایج توسط کاهش مقدار لیگنین و تغییر در ترکیب و ساختار آن بدست آمده است. همچنین کاهش سرسختی توسط تغییر در بیوسنتز همی سلولز و بیان آنزیم های میکروبی در گیاهان برای شکستن اتصالات لیگنین و کربوهیدرات حاصل شده است. تاکنون از مهندسی ژنتیک جهت اصلاح و بهبود آنزیمهای دخیل در هضم آنزیمی منابع سلولزی و لیگنوسلولزی و مهندسی مسیرهای متابولیکی دخیل در تولید سوختهای زیستی استفاده شده است. همچنین این گیاهان تراریخت اغلب عملکرد تولید قند بهتر و تولید اتانول بیشتری دارند. اصلاح دیواره سلولی در گیاهان تراریخت میتواند بدون تاثیر منفی بر عملکرد، سرسختی دیواره را کاهش دهد و این نشان میدهد که اصلاح دیواره سلولی به صورت موفق میتواند بدون تاثیر در یکپارچگی دیواره سلولی یا رشد گیاهان، حاصل شود. برای درک بیشتر ساختار و فرم دیواره سلولی باید مواد اولیه لیگنوسلولزی را به خوبی اصلاح کنیم و قیمت تولید سوخت زیستی را کاهش دهیم. در این نوشته ابتدا به مقدمه ای در خصوص معرفی بیوفیول یا سوخت های زیستی می پردازیم و سپس روش های مختلف مهندسی ژنتیکی و بیوتکنولوژی برای تولید با صرفه ی سوخت های زیستی را معرفی می کنیم. همچنین سعی شده است به تمامی نقاط مهم در مسیر که قابل اصلاح و بهبود با مهندسی بیوتکنولوژی می باشند اشاره شود و با آنالیز و بررسی چالشهای پیش رو، روشهای موثر پیشنهاد گردد.
تفاصيل المقالة
منظومة جمشید و خورشید سلمان ساوجی اثری رمزی و تمثیلی است که تمام اجزای آن از ساختاری واحد و منسجم برخوردار است. این اثر علاوه بر نشان دادن قدرت سلمان ساوجی در داستان سرایی و پیوستن مطالب متعدد، نشانة آشنایی سلمان ساوجی با میراث غنی ادبی، فرهنگی و عرفانی بازمانده از ادوا أکثر
منظومة جمشید و خورشید سلمان ساوجی اثری رمزی و تمثیلی است که تمام اجزای آن از ساختاری واحد و منسجم برخوردار است. این اثر علاوه بر نشان دادن قدرت سلمان ساوجی در داستان سرایی و پیوستن مطالب متعدد، نشانة آشنایی سلمان ساوجی با میراث غنی ادبی، فرهنگی و عرفانی بازمانده از ادوار پیشین است. بخشی از این میراث متعلق به اندیشه های گنوسی و مانوی و نیز حکمت هرمسی است. هدف از انجام این مقاله نشان دادن ردپای این اندیشه ها در منظومة جمشید و خورشید است. در این جستار پس از معرفی و تبیین اندیشه های گنوسی و ذکر پیشینه با تمدن ایرانیان، تأثیر مضامین گنوسی از جمله دوگانگی ماده و روح، عشق، خواب، سفر، واسطه و آزمایش در این منظومه نشان داده می شود. واکاوی این اثر در واقع ارائة تفسیری تازه از آن، هدف دیگر جستار است.
تفاصيل المقالة
قصیدۀ عینیۀ ابن سینا از جمله اولین آثاری است که در آن روح یا نفس ناطقۀ انسان به شکل یک پرنده به تصویر کشیده شده است. این قصیده نمایش فرود آمدن روان است که از جهان عقول مجرده در زندان تن اسیر می گردد و سرانجام آرزو می کند به خاستگاه نخستین خود بازگردد. قصیدۀ عینیۀ محمدرض أکثر
قصیدۀ عینیۀ ابن سینا از جمله اولین آثاری است که در آن روح یا نفس ناطقۀ انسان به شکل یک پرنده به تصویر کشیده شده است. این قصیده نمایش فرود آمدن روان است که از جهان عقول مجرده در زندان تن اسیر می گردد و سرانجام آرزو می کند به خاستگاه نخستین خود بازگردد. قصیدۀ عینیۀ محمدرضا حکیمی با نام "الوهیج" که در بحر کامل مضمر و با همان قافیۀ عینیۀ ابن سینا سروده شده است، در واقع پاسخی به عینیۀ ابن سینا در روزگار ما به شمار می آید. چارچوب نظری بحث تلفیقی از ادبیات و جهان بینی گنوسی ها دربارۀ دوگانگی روح و جسم و هبوط روح از عالم بالا و اسارت آن در قفس جسم است. یافته های پژوهش نیز گویای این واقعیت است که عینیۀ ابن سینا و عینیۀ محمدرضا حکیمی دارای ساختار گنوسی هستند و با مقایسۀ محتوایی و ساختاری این دو چکامه می توان ضمن کشف تشابهات و تفاوت های موجود در آن ها، دغدغه های درونی و زوایای پیدا و پنهان اندیشۀ این دو حکیم را به شیوۀ توصیفی-تحلیلی شناخت.
تفاصيل المقالة
مکتب گنوسی از مهمترین مکاتب دینی-عرفانی سدههای اول پیشامسیحی و پس از آن است که شالودهای از بنیادیترین اندیشههای معرفتی و فلسفی آن روزگار را در نظام الهیاتی خود دارد. اندیشههایی چون ثنویت، هبوط روح، معرفت شهودی و نظریۀ نجات و رستگاری. دراین مقاله تلاش شده تا ضمن تبی أکثر
مکتب گنوسی از مهمترین مکاتب دینی-عرفانی سدههای اول پیشامسیحی و پس از آن است که شالودهای از بنیادیترین اندیشههای معرفتی و فلسفی آن روزگار را در نظام الهیاتی خود دارد. اندیشههایی چون ثنویت، هبوط روح، معرفت شهودی و نظریۀ نجات و رستگاری. دراین مقاله تلاش شده تا ضمن تبیین ساختار کلی اندیشۀ گنوسی و چگونگی شکلگیری آن در مقام نحلهای فکری وتأثیرگذار، به مهمترین مبانی این مکتب در باب موضوعاتی چون معرفت و آگاهی باطنی گنوسی، خداشناسی و چشمانداز ثنوی حاکم بر هستی، انسان شناسی و خاستگاه دوگانۀ روحانی و مادی انسان، کیهان شناسی و ساختار مادی و ناپایدار جهان، فرجام شناسی و موضوع رهایش، نجات ورستگاری آدمی و نیز بحث اخلاقیات گنوسی و چارچوبهای عملی آن پرداخته شود و دیدگاههای کلی این مکتب، در باب موضوعات اساسی فکری و فلسفی آن روزگار مورد بررسی وتحلیل قرارگیرد.
تفاصيل المقالة
گنوسیسم بر مجموعة اندیشهها و روشهایی دلالت دارد که در اعتقاد هواداران آنها، برای رسیدن به یقینیترین و عالیترین نوع معرفت و دانش و کسب سعادت حقیقی، در تزکیه و تصفیۀ روح باید غایت جهد را به کار بست تا از راه شهود و اشراق به مقصد رسید. ایـن باور از عهد باستان نیز در م أکثر
گنوسیسم بر مجموعة اندیشهها و روشهایی دلالت دارد که در اعتقاد هواداران آنها، برای رسیدن به یقینیترین و عالیترین نوع معرفت و دانش و کسب سعادت حقیقی، در تزکیه و تصفیۀ روح باید غایت جهد را به کار بست تا از راه شهود و اشراق به مقصد رسید. ایـن باور از عهد باستان نیز در میان اقوام متعدد، طرفدارانی داشت و در طی قرون بر عرفان اسلامی ـ ایرانی نیز تأثیر گذاشت. عرفان عینالقضاة همدانی متأثر از این نشانها است. این مقاله با روش تحلیلی ـ تطبیقی به شناسایی و طرح مشخصههای گنوسی و تطابق آن با آرای عینالقضاة پرداخته و هدف آن تبیین و تصویر وجوه مشترک باورهای گنوسی با مبانی عرفانی عینالقضاة است. نتیجۀ تحقیق بیانگر آن است که ثنویت نور و ظلمت، اعتماد به معرفت شهودی و مستقیم به جای دانش اکتسابی، رازآلود دیدن هستی، باطنگرایی، تأکید بر خودشناسی برای حصول معرفت راستین، اعتقاد به اصالت روح در تقابل با جهان جسمانی و باور به اصل انسان ایزدی (انسان کامل) از جملۀ شباهتهایی هستند که در تعالیم گنوسی و آرای عینالقضاه مشترک است.
تفاصيل المقالة
باور به هبوط روح به سراپردۀ هستی و بازگشت آن به موطن و منزلگاه اصیل و آغازین خویش، جوهرۀ اصلی تعالیم و آموزههای مکتب گنوسی و اندیشههای سهروردی است. این باور، در دو داستان رمزی ـ تمثیلی سرودۀ مروارید (بازتابی از اندیشههای معرفتشناختی گنوسی) و قصۀ غربت غربی (بیانگر نظ أکثر
باور به هبوط روح به سراپردۀ هستی و بازگشت آن به موطن و منزلگاه اصیل و آغازین خویش، جوهرۀ اصلی تعالیم و آموزههای مکتب گنوسی و اندیشههای سهروردی است. این باور، در دو داستان رمزی ـ تمثیلی سرودۀ مروارید (بازتابی از اندیشههای معرفتشناختی گنوسی) و قصۀ غربت غربی (بیانگر نظام اندیشگانی شیخ اشراق) نمود و تجلییافته است. این پژوهش با روش کتابخانهای و رویکرد تحلیلی ـ تطبیقی، برآن است که محورهای اساسی جهانشناختی گنوسی و سهروردی را از خلال این دو رساله به تصویر بکشد، وجوه اشتراک و افتراق میان آنها را بازخوانی کند و از این رهگذر، به دستاوردهایی در بررسی تطبیقی و بینامتنی میان این دو داستان برسد. به رغم وجود تفاوتهای بسیار فکری میان این دو طیف اندیشه، یافتههای پژوهش نشان از وجود اشتراکات بسیاری دارد. از درونمایههای مشترک میان این دو داستان، میتوان به آموزههایی همچون غربتآگاهی، جهاننگری شرقی ـ غربی، حضور پیر و راهنمای طریق، عنصر آگاهیبخشی و نیز ساختار رمزی و اسطورهای هر دو داستان اشاره کرد؛ همچنین از وجوه تمایز میان این دو داستان، آموزههایی چون بازگشت و تولد ثانوی، حضور مداخلهگرانۀ الوهیت در هستی و جهاننگری غیر ثنوی است که در قصۀ غربت غربی بازتاب یافته است.
تفاصيل المقالة
با نگاهی به تاریخ زندگی سخنورانِ اندیشمند، به نام کسانی برمیخوریم که زیستن آنها متفاوت از دیگران بوده است و این تفاوتِ برخاسته از پیچیدگیهای شخصیّتی باعث شده است که هر کس از پندار خود سخنی دربارة آنان بگوید و امکان شناخت حقیقی آنها فراهم نیاید. از جملة این کسان در تار أکثر
با نگاهی به تاریخ زندگی سخنورانِ اندیشمند، به نام کسانی برمیخوریم که زیستن آنها متفاوت از دیگران بوده است و این تفاوتِ برخاسته از پیچیدگیهای شخصیّتی باعث شده است که هر کس از پندار خود سخنی دربارة آنان بگوید و امکان شناخت حقیقی آنها فراهم نیاید. از جملة این کسان در تاریخ ادب فارسی، صادق هدایت در دورة معاصر است که پرسشها، سرگشتگیها و شوریدگیهایِ حاصل از تفکرات خود را در داستانهایش بیان کرده است. همانند این اندیشمند در ادب تازی، ابوالعلاء معرّی است که همان پیچیدگیهای فکری و شخصیّتی را در روزگار گذشته دارا بوده است. ممکن است بخشی از این اندیشهها و باورها تحت تأثیر اندیشههای گنوسی (= آمیزهای از عقاید فلسفی – دینیِ یهودی، مصری، بابلی، یونانی، سوری و ایرانی) شکل گرفته باشد. پژوهش کنونی بر آن است که برخی از همین باورهای مشترک فکری برخاسته از اندیشههای گنوسی، چون مانویت، مزدکیه و مرقیون، همانندِ دوری جستن از زنان، اجتناب از خوردنِ گوشت و توجّه به گیاهخواری، باور به رنجبار بودنِ زیستن و آمیختگی تن و جهان به شرارت را آشکار سازد.
تفاصيل المقالة
گنوسیسم یا مذهب گنوسی، کلمهای یونانی به معنای معرفت و شناخت، عنوان مجموعهای از ادیان و مذاهب و نحلههای دینی است که در قرون اول و دوم میلادی در فلسطین، سوریه، بینالنّهرین و مصر وجود داشته است. دین و آیین گنوسی از جمله عقایدی است که بر عرفان اسلامی تأثیر نهاده است و ت أکثر
گنوسیسم یا مذهب گنوسی، کلمهای یونانی به معنای معرفت و شناخت، عنوان مجموعهای از ادیان و مذاهب و نحلههای دینی است که در قرون اول و دوم میلادی در فلسطین، سوریه، بینالنّهرین و مصر وجود داشته است. دین و آیین گنوسی از جمله عقایدی است که بر عرفان اسلامی تأثیر نهاده است و تشابهات بسیاری بین آن دو، وجود دارد. سهروردی از عرفایی است که در آثار او اندیشه گنوسی بسیار مشهود است. این مقاله اندیشهای گنوسی سهروردی را در قصة الغربة الغربیّه، بررسی میکند. این قصّه، از بسیاری جهات، کاملاً با اندیشههای گنوسی مطابقت دارد. از جمله می¬توانبه دوگانگی روح و جسم، غربت و اسارت در دنیا، نجات و رهایی اشاره کرد. نگارندگان در این پژوهش، به منظور دستیابی به نتایج، از شیوه توصیفی_تحلیلی و مطالعات کتابخانهای بهره بردهاند.
تفاصيل المقالة
هفتپیکر نظامی اثری رمزی و نمادین است که تمام اجزای آن از ساختاری واحد و منسجم برخوردار است. این اثر علاوه بر نشان دادن قدرت داستانسرایی نظامی، نشانههای آشنایی نظامی با میراث غنی ادبی، فرهنگی و عرفانی بازمانده ازادوار پیشین را در بر دارد. بخشی از این میراث متعلق به ان أکثر
هفتپیکر نظامی اثری رمزی و نمادین است که تمام اجزای آن از ساختاری واحد و منسجم برخوردار است. این اثر علاوه بر نشان دادن قدرت داستانسرایی نظامی، نشانههای آشنایی نظامی با میراث غنی ادبی، فرهنگی و عرفانی بازمانده ازادوار پیشین را در بر دارد. بخشی از این میراث متعلق به اندیشههای گنوسی و مانوی و نیز حکمت هرمسی است. هدف این مقاله نشان دادن ردپای این اندیشهها در یکی از داستانهای هفتپیکر است. در این جستار پس از معرفی و تبیین اندیشههای گنوسی و ذکر پیشینه آشنایی تمدن اسلامی با این اندیشهها، تأثیر مضامین گنوسی از جمله دوگانگی ماده و روح، هبوط، اسارت، فراموشی و غربت، بدبینی، شناخت، نوزایی و نجات، در داستان پنجم این منظومه باعنوان افسانه شاهدخت گنبد پیروزه یا داستان ماهان، نشان داده میشود. واکاوی داستان مذکور و ارائه تفسیری تازه از آن، هدف دیگر این جستار است.
تفاصيل المقالة
مقدمه: تغییرات دورهای فیزیکی و روانی در طی فاز لوتئال چرخه قاعدگی که از آن به عنوان سندرم پیش از قاعدگی (PMS) یاد میشود، در حدود 50% خانمهای سنین باروری اتفاق میافتد و سبب اختلال در فعالیتهای طبیعی و روابط فردی آنان میگردد. عدم کارایی داروهای شیمیایی مورد استفاده أکثر
مقدمه: تغییرات دورهای فیزیکی و روانی در طی فاز لوتئال چرخه قاعدگی که از آن به عنوان سندرم پیش از قاعدگی (PMS) یاد میشود، در حدود 50% خانمهای سنین باروری اتفاق میافتد و سبب اختلال در فعالیتهای طبیعی و روابط فردی آنان میگردد. عدم کارایی داروهای شیمیایی مورد استفاده برای درمان تمامی علایم این اختلال (مثل فلوکستین) از یک سو و بروز عوارض مختلف از سوی دیگر سبب شده که در سالهای اخیر استفاده از داروهای گیاهی برای درمان PMS مطرح شود. با توجه به اثر آگونیستی داروی گیاهی ویتاگنوس بر رسپتورهای دوپامینی, بر آن شدیم تا در این مطالعه، اثر درمانی آن را برای کنترل سندرم پیش از قاعدگی در مقایسه با داروی فلوکستین مورد ارزیابی قرار دهیم. روش کار: در این مطالعه که در قالب کارآزمایی بالینی انجام شده است، 70 خانم که پس از مراجعه به کلینیکهای دانشگاه آزاد اسلامی مشهد برای آنها تشخیص PMS گذاشته شده بود، شرکت داده شدند. بیماران بصورت تصادفی به دو گروه تقسیم شدند که یک گروه تحت رژیم درمانی فلوکستین و گروه دیگر تحت رژیم درمانی ویتاگنوس قرار گرفتند. اطلاعات مربوط به علایم بیماری قبل و دو ماه پس از درمان به کمک پرسشنامه جمعآوری گردید. کلیه دادهها توسط نرمافزار SPSS نگارش 15 مورد آنالیز قرار گرفت. نتایج: متوسط سن بیماران در مجموع 9/7±2/28 سال محاسبه شد. خصوصیات فردی بیماران از نظر سن، قد، وزن، تعداد بارداری، رژیم غذایی و انجام منظم فعالیتهای بدنی بین دو گروه تفاوت معناداری نداشت. بررسیهای آماری نشان داد که اگر چه بروز سردرد, اختلالات خواب و اختلال عملکرد روزانه بیماران پس از مصرف دارو در هر دو گروه بطور معناداری کاهش پیدا کرده است، اما از این حیث بین دو گروه اختلاف آماری معناداری وجود ندارد (p> 0.05). بحث: مصرف هر دو داروی ویتاگنوس و فلوکستین سبب کاهش علایم بیماری در خانمهای مبتلا به PMS که دارای علایم چشمگیر بالینی بودهاند، شده است. علیرغم عدم مشاهده اختلاف معنادار بین دو گروه از نظر اثربخشی, به نظر میرسد که با توجه به عوارض پایینتر داروهای گیاهی همچون ویتاگنوس، این دارو گزینه مناسبی برای کاهش علایم PMS میباشد. همانند سایر مطالعات انجام شده، اثر درمانی دارو ظرف مدت یک ماه بروز کرده است. در بیمارانی که تحت درمان با ویتاگنوس قرار گرفته بودند شایعترین عارضه تهوع بوده که با گزارشهای دیگر تطابق دارد. واژگان کلیدی: سندرم پیش از قاعدگی، ویتاگنوس، فلوکستین
تفاصيل المقالة
مرصادالعباد اثری عرفانی است که از امهات آثار منثور زبان فارسی بشمار میرود و نظایر آن در میان کتب صوفیانه انگشتشمار است. به اعتراف خود نویسنده، او هنگام تحریر اول و دوم این اثر سی سال آوارگی در محیط آسیای صغیر و مصر و روم را پشت سر گذارده که این محیط به زعم تاریخنگارا أکثر
مرصادالعباد اثری عرفانی است که از امهات آثار منثور زبان فارسی بشمار میرود و نظایر آن در میان کتب صوفیانه انگشتشمار است. به اعتراف خود نویسنده، او هنگام تحریر اول و دوم این اثر سی سال آوارگی در محیط آسیای صغیر و مصر و روم را پشت سر گذارده که این محیط به زعم تاریخنگاران و پژوهشگران مولد و پایگاه اندیشهها و اساطیر مانویان و گنوستیکها بوده که با توجه به آنچه در مرصادالعباد میبینیم، دور از ذهن نمینماید که نجمالدین رازی در این محیط با اساطیر ایشان آشنا گردیده باشد؛ چنان که خود بطور دایم در مرصادالعباد به آشنایی با تفکرات ایشان و فرقههای زیر مجموعة ایشان از جمله اسماعیلیه، اباحیه، ملاحده و تناسخیه اشاره میکند. برطبق همین امر، این مقاله در صدد برآمده که شباهت برخی چهارچوبهای داستانی مرصادالعباد را با اساطیر مانویان و گنوستیکها نشان دهد.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications