بنمایههای مشترک قصّة الغربة الغربیه سهروردی و آیین گنوسی
الموضوعات :محمود عباسی 1 , عبدالعلی اویسی کهخا 2 , کمال الدین آرخی 3
1 - استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه سیستان و بلوچستان
2 - دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه سیستان و بلوچستان
3 - دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه سیستان و بلوچستان
الکلمات المفتاحية: سهروردی, قصة الغربة الغربیه, عرفان, آیین گنوسی,
ملخص المقالة :
گنوسیسم یا مذهب گنوسی، کلمهای یونانی به معنای معرفت و شناخت، عنوان مجموعهای از ادیان و مذاهب و نحلههای دینی است که در قرون اول و دوم میلادی در فلسطین، سوریه، بینالنّهرین و مصر وجود داشته است. دین و آیین گنوسی از جمله عقایدی است که بر عرفان اسلامی تأثیر نهاده است و تشابهات بسیاری بین آن دو، وجود دارد. سهروردی از عرفایی است که در آثار او اندیشه گنوسی بسیار مشهود است. این مقاله اندیشهای گنوسی سهروردی را در قصة الغربة الغربیّه، بررسی میکند. این قصّه، از بسیاری جهات، کاملاً با اندیشههای گنوسی مطابقت دارد. از جمله می¬توانبه دوگانگی روح و جسم، غربت و اسارت در دنیا، نجات و رهایی اشاره کرد. نگارندگان در این پژوهش، به منظور دستیابی به نتایج، از شیوه توصیفی_تحلیلی و مطالعات کتابخانهای بهره بردهاند.