مکاتب گنوسی: خاستگاه و اعتقادات
الموضوعات :
1 - ندارد
الکلمات المفتاحية: گنوس, ثنویت, معرفت, هبوط, رستگاری,
ملخص المقالة :
گنوس واژ ه ای است یونانی به معنی دانش و معرفت و گنوستیسیزم به معنی مذهب گنوسی، نا میاست برای برخی مکاتب دینی و آئینی، که نجات انسان را در گرو دستیابی به نوعی معرفتپوشیده و سر ی می دانستند که تنها در اختیار برگزیدگان قرار داشت . این مکاتب از حوالی دو قرنپیش از میلاد تا قرن دوم میلادی در منطقۀ شامات، به ویژه اسکندریه در مصر، فعال بودند وآموزه هایشان به شدت بر الهیات یهودی، مسیحی تأثیر نهاد و توانست، در حدود هزار سال بعد،عرفان اسلامی را نیز تحت تأثیر قرار دهد.برجسته ترین ویژگی نظری مکاتب گنوسی، اعتقاد به نوعی ثنویت بود که سر تا سر هستی ازقلمرو الوهیت تا وجود انسان و ارکان جهان را در بر می گرفت . از این رو عقیده به دو خدا و تقابلمیان روح و جسم انسان که معمولاً با تشبیهات نور و ظلمت، خیر و شر و روح و ماده تبیینمی شد، اساس آموزه های خداشناسی، انسان شناسی و جهان شناسی گنوسی را پایه گذاری نمودهاست. به رغم مطالعات گسترده دربارۀ تعیین خاستگاه مکاتب و عقاید گنوسی، این موضوعهمچنان مبهم و مورد اختلاف محققان است . علت این امر حضور عقایدو فرهنگ های مختلفمانند ادیان شرقی -رمزی یونانی، آرامی ، مصری، ایرانی و یهودی در آموزه ها ی گنوسی است . امابسیاری از محققان آموزه های ثنوی-اشراقی گنوسی را حاصل تاثیر پذیری این مکاتب از ادیانایرانی دانسته اند، که قابل تامل است . هدف از این نوشتار بررسی نظریات مختلف دربارۀ تعیینریشه و خاستگاه مذهب گنوسی و اساس آموزه های نظری آن در باب خدا، انسان و جهان است.