فهرست مقالات
-
دسترسی آزاد مقاله
1 - درآمدی بر درونمایههای مطلوب آئینه اسکندری برای اقتباس سینمایی
مریم اسمعلی پور محسن هاشمی علیرضا پورشبانانآئینه اسکندری امیرخسرو دهلوی یکی از متون ادبیات کلاسیک فارسی است که در ترکیبی از خیال و تاریخ و خلاقیت شاعر، وجوهی از شخصیت اسکندر را در قالب ماجراهای مختلف و با تمرکز بر درونمایه‎های گوناگون برای مخاطب قابل لمس نموده است. با توجه به آنکه این اثر با بهره گیری از پشت چکیده کاملآئینه اسکندری امیرخسرو دهلوی یکی از متون ادبیات کلاسیک فارسی است که در ترکیبی از خیال و تاریخ و خلاقیت شاعر، وجوهی از شخصیت اسکندر را در قالب ماجراهای مختلف و با تمرکز بر درونمایه‎های گوناگون برای مخاطب قابل لمس نموده است. با توجه به آنکه این اثر با بهره گیری از پشتوانۀ هنری و ادبی متون پیش از خود منظوم شده، از ظرفیت های بیانی مطلوبی برخوردار است و می توان با تمرکز بر تنوع درونمایه ها و ساختار ارائۀ تصویری آنها، از این قابلیت برای تولید نسخۀ سینمایی استفادۀ مناسب نمود. این مهم زمانی اهمیت پیدا میکند که شاهد هستیم در دو فیلم مهم اقتباسی اسکندر (2004) و الکساندر کبیر(1956) هیچیک از این درونمایهها دیده نمیشود. بر این اساس در مقالۀ پیش رو هدف این است تا به روش توصیفی-تحلیلی به این پرسش اصلی پاسخ داده شود که با تأکید بر کدام درونمایه ها در این اثر می توان قابلیت های اقتباسی این متن را مطلوب ارزیابی نمود به گونهای که بسیار متفاوت از فیلم-های اقتباسی باشد. از این منظر، باید گفت درونمایه هایی چون نقش فعال زنان در عشق و حماسه، ارتباط با ماورا و علوم جدید با توجه به تکرار در تاریخ سینما از موارد مطلوب برای تصویرسازی در این متن است و درونمایۀجست وجو در ظرف بیانی سفر در کنار نقش منجی نمای اسکندر و قدرت برتری و استیلاجویی نظامی و فرهنگی ارائه شده از این شخصیت در خلال ماجراهای گوناگون، آئینه اسکندری را به اثری با درونمایه های پرمخاطب و مناسب برای اقتباس تبدیل کرده است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
2 - تحلیل سبکی داستانهای «ایرج» و «رستم و شغاد»، بر اساس دستور نقشگرای نظاممند هلیدی
خدیجه بهرامی رهنما امیرحسین ماحوزیهلیدی، در زبانشناسی نقشگرای نظاممند، بر سه کارکرد اندیشگانی، بینافردی و متنی ﺗﺄکید فراوان دارد که به وسیله آنها، میتوان بندهای متون ادبی را مورد تحلیل قرار داد و به سبک خاص شاعر یا نویسنده دست یافت. شاهنامه، ظرفیّت بسیاری برای کاوش در حوزههای مختلف، از جمله؛ دستور چکیده کاملهلیدی، در زبانشناسی نقشگرای نظاممند، بر سه کارکرد اندیشگانی، بینافردی و متنی ﺗﺄکید فراوان دارد که به وسیله آنها، میتوان بندهای متون ادبی را مورد تحلیل قرار داد و به سبک خاص شاعر یا نویسنده دست یافت. شاهنامه، ظرفیّت بسیاری برای کاوش در حوزههای مختلف، از جمله؛ دستور نقشگرا داراست. از این روی، از میان داستانهای مختلف شاهنامه، دو داستان ایرج و رستم و شغاد را، بر اساس نظریه هلیدی مورد تحلیل سبکی قرار دادهایم. این جستار درصدد است، با روش توصیفی- تحلیلی و با گردآوری اطّلاعات، به شیوه کتابخانهیی، ﻣﺴﺄله انواع فرایندها، چگونگی انسجام یافتن متن و فرانقش بینافردی را در این دو داستان مورد بررسی قرار دهد. نتایج تحقیق نشان دهنده آن است که از میان فرایندهای به کار رفته، فرایند مادی، بیشترین بسامد را در هر دو داستان داراست که این، بیانگر رخدادها، کنشهای عینی و ملموس به کار رفته در صحنهها است. در بخش غیرساختاریِ فرانقش متنی، انسجام دستوری و انسجام واژهها، سبب پیوستگی و هماهنگی متن گشته است. در انسجام دستوری، ادات ربط، در انسجام واژهها- بازآیی، مولّفه تکرار، در انسجام واژهها- باهمآیی، باهمآیی متداعی بیشترین بسامد را در هر دو داستان دارا هستند. نوع فعلهای به کار رفته، گذشته و فاعلها، اغلب آشکار هستند و وجه خبری که بر پایبندی حقیقت گزارهها و قطعیّت متن ﺗﺄکید دارد، بسامد فراوانی در این داستانها دارد. بررسی و تطبیق هر سه لایه معنایی نظریه هلیدی در داستانهای ایرج و رستم و شغاد، بر ساختاری واحد، یکپارچه و دارای انسجام هر دو متن ﺗﺄکید فراوان دارد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
3 - حماسه درون، مولوی، فردوسی و انسان معاصر
حمیدرضا دیبائی خو اسماعیل آذر مریم برزگرمدرنیته، در پی رنسانس و روشنگری در قرون هفدهم و هجدهم پدید آمد و بر زندگی انسان معاصر تأثیر فراوان گذاشت. انسان امروز سعادت خود را بیرون از خویش جستوجو میکند و به دنیای درون بیتوجه است. حماسة درون یا نفس با نگرش دینی و ساحت فلسفه مفاهیم خاص مییابد. از نظر فلسفی، نفس به چکیده کاملمدرنیته، در پی رنسانس و روشنگری در قرون هفدهم و هجدهم پدید آمد و بر زندگی انسان معاصر تأثیر فراوان گذاشت. انسان امروز سعادت خود را بیرون از خویش جستوجو میکند و به دنیای درون بیتوجه است. حماسة درون یا نفس با نگرش دینی و ساحت فلسفه مفاهیم خاص مییابد. از نظر فلسفی، نفس به جسم و از منظر جوهری مستقل و قائمبهذات است. نفس و درون یک چیز است، گاهی تعلق به بدن و گاهی جنبة جوهری آن منظور است. از منظر دین، نوری از انوار الهی که تابشگاه آن خداوند و فرودگاه آن کالبد انسانی است. نفس را میتوان به روان و درون تعبیر کرد که با تمام پیچیدگیهایش انسان مدرن را بر سر دو راهی سنت و مدرنیته قرار داده و این دوگانگی، سبب تشتت او گشته، صنعت هم به جای دستگیری، دستاندازش شده است. این پژوهش به روش توصیفی ـ تحلیلی سعی در یافتن وجوه مشترک مربوط به درون و روان آدمی در منظومة حماسی شاهنامه فردوسی و منظومة عرفانی مثنوی مولانا دارد تا چگونگی تقابل انسان معاصر با سنت و پیشینة دور و دراز خود با دنیای مدرن را بیان کند. درون در متون حماسی عرفانی به دل، قلب، روح، روان و جان تعبیر میگردد. فردوسی از روان به جای درون نام میبرد. به زعم مولوی انسان معاصر از طریق نبرد با نفس یا درون خود میتواند حماسهای بیافریند و با سفر از جهان ماده به عالم معنا راهی به روی خود بگشاید. حال آنکه فردوسی روان آدمی را وسیله خرد و خوشحالی او میداند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
4 - لعل سهرابکی گزارشی نویافته از نشان خاندان رستم
احترام رضائی سکینه غلامپور دهکیرشید تبریزی شاعر سدة یازدهم، در مثنوی جواهرالاسرار که اثریست در موضوع گوهرشناسی ضمن معرفی انواع لعل از لعلی زرد و کمارزش سخن گفته موسوم به لعل سهرابکی. وی علت نام گذاری این گوهر را انتساب آن به بازوبند سهراب دانسته و معتقد است شومی و بدیمنی این گوهر باعث مرگ سهراب و شه چکیده کاملرشید تبریزی شاعر سدة یازدهم، در مثنوی جواهرالاسرار که اثریست در موضوع گوهرشناسی ضمن معرفی انواع لعل از لعلی زرد و کمارزش سخن گفته موسوم به لعل سهرابکی. وی علت نام گذاری این گوهر را انتساب آن به بازوبند سهراب دانسته و معتقد است شومی و بدیمنی این گوهر باعث مرگ سهراب و شهرت این سنگ شدهاست.در این پژوهش که به شیوة کتابخانهای و در دو بخش انجام یافتهاست؛ تلاش شده ابتدا با بررسی متون معتبر به خصوصیات مهرهها و بازوبندها، بویژه مهرههای نشان خاندان رستم بپردازیم. سپس خصایص لعل را در کتب جواهرنامه بررسی کرده و نظر رشید تبریزی در مورد لعل سهرابکی را مورد پژوهش قرار دهیم. بررسیها نشان میدهد که محتملاً، بازوبند سهراب دارای لعل بوده، اما از رنگ و ارزش مادی آن جز روایت رشیدای تبریزی مطلبی نداریم. به نظر میرسد ماجرای پسرکشی توسط ابر پهلوان ایرانی هیچگاه در ذهن مردم ایران حل نشده بنابراین در باور رشیدای تبریزی یا یکی از منابع گوهرشناسی او و شاید باور عامة مردم سدههای دهم و یازدهم ایران، تصوّر شومی لعل سهرابکی شکل گرفتهاست و تهمت بد شگونی به مهره بازو بند سهراب توجیهی گشته است عامه پسند برای تبرئه تهمتن. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
5 - بررسی انتقادی برخی از پژوهشها و اظهارنظرها دربارة شاهنشاهنامة صبا
رضا زرین کمر رضا ستاریشاهنشاهنامه، منظومهای حماسی از فتحعلی خان صبا است که تاریخ ایران در دورة سلطنت فتحعلی شاه قاجار را دستمایة آفرینش اثری ادبی قرار داده است. البته دامنة تاریخی اثر از سقوط اصفهان تا اواخر دورة اول جنگهای ایران و روس را در بر میگیرد. این منظومة طولانی، به رغم اهمیت، تا چکیده کاملشاهنشاهنامه، منظومهای حماسی از فتحعلی خان صبا است که تاریخ ایران در دورة سلطنت فتحعلی شاه قاجار را دستمایة آفرینش اثری ادبی قرار داده است. البته دامنة تاریخی اثر از سقوط اصفهان تا اواخر دورة اول جنگهای ایران و روس را در بر میگیرد. این منظومة طولانی، به رغم اهمیت، تا کنون چنان که باید مورد توجه و بررسی قرار نگرفته است. نقدهای نوشته شده بر شاهنشاهنامه، کمتر به کل اثر نظر داشتند و به نظر میرسد، بیشتر نویسندگان آن به طور کامل متن این منظومه را نخواندهاند. این نقدها بیشتر براساس متن گزیدة منظومه نوشته شده و به این علت دچار خطاهای فاحش محتوایی و تاریخی شدهاند. این مقاله، به مطالعة حدود بیست پژوهش انجام شده در صد سال اخیر، دربارة شاهنشاهنامه پرداخته و کوشیده است تا با بررسی اشکالات و خطاهای آن متون، نقدهای شاهنشاهنامه را نقد کند. دستاورد پژوهش، بیانگر آن است که عمدة نقدها، بدون توجه به کل اثر و نکات تاریخی مرتبط با آن، اشتباهاتی مرتکب شده و این اشتباهات از طریق نقدهای هر عصر، به نقدهای دوران سپسین راه یافتهاند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
6 - بررسی آسیبشناسی مقالات عرصۀ فردوسی و شاهنامه در سالهای 1380تا1385
زهرا سعادتیفر ابوالقاسم قوام محمدجعفر یاحقیشاهنامهپژوهی در دهۀ هشتاد نسبت به سالهای پیشین، شتاب بیشتری داشته و مقالههای فراوانی با رویکردهای نوین در مجلّات این دوره به چاپ رسیده است. اما با توجّه به روند چشمگیر مقالات در عرصۀ فردوسی و شاهنامه طی سالهای1380تا 1385 منتشر شدهاند، شناخت کاستیهای ساختاری و مح چکیده کاملشاهنامهپژوهی در دهۀ هشتاد نسبت به سالهای پیشین، شتاب بیشتری داشته و مقالههای فراوانی با رویکردهای نوین در مجلّات این دوره به چاپ رسیده است. اما با توجّه به روند چشمگیر مقالات در عرصۀ فردوسی و شاهنامه طی سالهای1380تا 1385 منتشر شدهاند، شناخت کاستیهای ساختاری و محتوایی در برخی مقالات مرتبط با شاهنامهپژوهی، بسیار پراهمّیّت است و نقد و آسیبشناسی چنین آثاری، ضروری مینماید. آفتهایی در مقالات حوزۀ فردوسی و شاهنامه بین سالهای1380تا1385بهچشم میخورد که پژوهش حاضر با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی، پارهای از آنها را با شیوه گردآوری کتابخانهای، نقد و ارزیابی میکند، آفتهای چون؛ ناهماهنگی عنوان مقاله با محتوا، ارجاع به چاپهای نامعتبر شاهنامه و بیتوجّهی به منابع اصلی و پیشینۀ پژوهش، سطحی بودن و گرایش به توصیف، تکرار مطالب، علمی و روشمند نبودن مقالههای انتقادی، کاربرد زبان نامناسب، تحمیل معنا به متن و عیوب ساختاری مقالات در پژوهش پیشرو بررسی شدهاست. چنانچه اصلاحاتی از کاستیها و بیدقّتیها (ساختاری و محتوایی) برای دور ماندن مقالاتِ حوزۀ شاهنامه در زمینۀ انتشار اجرا گردد، نشانه خوبی برای رشد کیفی مقالههای آتی است پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
7 - همانند سنجی شخصیّت پردازی بانوان در شاهنامه فردوسی و قصص قرآن کریم
سیّد امیر سیّد جعفری سیّد محمّد حسینیشخصیّت پردازی بانوی ایرانی در داستانها و شعرها و نمایشنامهها هنگامی مانا و پایا خواهد بود که از تراث فرهنگ ایرانی- اسلامی بهره برده باشد. در این راستا، این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش است که در شخصیّت پردازی بانوان در قصص قرآن کریم و داستانهای شاهنامه فردوسی از چه ز چکیده کاملشخصیّت پردازی بانوی ایرانی در داستانها و شعرها و نمایشنامهها هنگامی مانا و پایا خواهد بود که از تراث فرهنگ ایرانی- اسلامی بهره برده باشد. در این راستا، این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش است که در شخصیّت پردازی بانوان در قصص قرآن کریم و داستانهای شاهنامه فردوسی از چه زمینهها و عواملی استفاده شده است؟ بر این اساس، با به کارگیری نظرگاه تطبیقی و روش توصیفی- تحلیلی در متون مذکور، چنین نتیجه گیری شده است که شخصیّت بانوان به دو دستهی بانوان نیک اندیش و بداندیش تقسیم شده است. بانوی نیک اندیش به ظواهر مادیّات و اولویّت آن متمایل نمیباشد و همچنین بر پیروی از آئینها و سنتها و اهمیّت نهاد خانواده به ویژه نقش همسر و پدر تأکید میکند. در مقابل، بانوی بداندیش دارای شخصیتی است که فقط به مادیّات و ظواهر آن تمرکز دارد و از این رهگذر، به خانواده و سنت و آئین متعهد و پای بند نمیباشد. در نهایت، شخصیّت پردازی بانوان در متون مذکور بر اساس درون مایه دوگانه مادیّ گرایی و معنویت گرایی قابل بحث هستند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
8 - تحلیل استعارههای هستیشناختی در «حماسهی آرش» مهرداد اوستا، بر اساس الگوی لیکاف و جانسون
فرشته شاه صنم احمد خواجه ایم ابوالقاسم رحیمی حسن دلبرییکی از دستاوردهای زبانشناسی شناختی، کشف این حقیقت است که زبانها برای ملموس کردن مفاهیم انتزاعی از استعارههای مفهومی بهره میبرند. براساس دیدگاه لیکاف و جانسون (2003م) استعارۀ مفهومی، با استفاده از حوزۀ مبدأ که حوزهای ملموس است، به توضیح و تبیین حوزۀ مقصد، که مفهومی چکیده کاملیکی از دستاوردهای زبانشناسی شناختی، کشف این حقیقت است که زبانها برای ملموس کردن مفاهیم انتزاعی از استعارههای مفهومی بهره میبرند. براساس دیدگاه لیکاف و جانسون (2003م) استعارۀ مفهومی، با استفاده از حوزۀ مبدأ که حوزهای ملموس است، به توضیح و تبیین حوزۀ مقصد، که مفهومی انتزاعی و غیرملموس است، میپردازد.استعارههای مفهومی به سه دستهی هستیشناختی، جهتی و ساختاری تقسیم شده و استعارههای هستیشناختی در سه زیرشاخۀ ظرف، شیء/ ماده، شخصیت (تشخیص) جای میگیرند. منظومۀ بلند حماسۀ آرش یکی از آثار ارزشمند مهرداد اوستاست که با توجّه به مضمون حماسی خود، بسیاری از مفاهیم انتزاعی را با یاری گرفتن از استعارههای مفهومی بیان کرده است. هدف این پژوهش بررسی استعارههای هستیشناختی در این اثر حماسی، با شیوۀ توصیفی- تحلیلی است. نگارندگان در پی پاسخ به این پرسش که استعارههای هستیشناختی در حماسۀ آرش چگونه به کار رفته و چه مفاهیمی از طریق این استعاره ملموس شدهاند، به این نتیجه دست یافتهاند که شاعر در پی بیان آه و حسرت خود از روزگار نابسامانی که از جنگ بین ایران و توران، به وجود آمده، حوزههای مقصدی همچون روزگار، زمانه، حسرت، هراس، بلا و... را با حوزههای مبدأ ظرف، اشیاء و اشخاص مفهومسازی نموده است. از آن جهت که ذات حماسه با پویایی و تحرّک همراه است، بیشترین مفهومسازی با حوزۀ مبدأ شخصیت (که به مفاهیم انتزاعی، جان و حرکت میبخشد) صورت گرفته است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
9 - زمینهها و نشانههای آشنایی سیمین بهبهانی با شاهنامۀ فردوسی و چگونگی تأثیرپذیری از آن
قدرت اله ضرونیبعضی از متون کلاسیک به مثابۀ اَبَرمتنها و متون مادر در شعر فارسی محسوب می شوند که کم و بیش در تمام یا اکثر ادوار ادبی سایۀ خود را بر سر دیگر متنها گستردهاند. شاهنامۀ حکیم ابوالقاسم فردوسی یکی از این ابرمتنهاست که نشانههای حضور آن در بسیاری از متون پس از خویش چه حم چکیده کاملبعضی از متون کلاسیک به مثابۀ اَبَرمتنها و متون مادر در شعر فارسی محسوب می شوند که کم و بیش در تمام یا اکثر ادوار ادبی سایۀ خود را بر سر دیگر متنها گستردهاند. شاهنامۀ حکیم ابوالقاسم فردوسی یکی از این ابرمتنهاست که نشانههای حضور آن در بسیاری از متون پس از خویش چه حماسی و چه غیرحماسی قابل ردیابی است. در روزگار معاصر نیز شاعران به مناسبتهای مختلف، از داستانها، شخصیتها، اسطورهها و دیگر ابعاد و جنبههای شاهنامه تأثیر پذیرفتهاند. سیمین بهبهانی یکی از شاعرانی است که با آگاهی نسبتاً خوبی که از شاهنامه و جهان داستانی آن دارد، توانسته است تعاملات بینامتنی گستردهای با شاهنامه ایجاد کند. در این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی در پی آن بودهایم تا زمینه های آشنایی و میزان بهرهگیری سیمین و کیفیت و چگونگی این بهرهگیریها از شاهنامه را تحلیل و بررسی کنیم. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که سیمین بهبهانی به خاطر رشد و بالیدن در خانواده ای علمی و مطالعات شخصی، شناخت نسبتاً وسیعی از داستانها و شخصیتهای اثرگذار شاهنامه داشته و توانسته است در مواضع مختلف برای برانگیختن حس ایراندوستی مردم و نیز یادکرد شکوه پهلوانان و حوادث کهن از داستانهای شاهنامه بهره گیرد. پناه بردن به شاهنامه و قهرمانان آن در جستوجوی یافتن نجاتدهنده، استفاده از ابعاد تغزلی و نیز ترسیم فضای سیاسی- اجتماعی روزگار معاصر، عوامل دیگری است که سیمین را به سمت استفاده از داستانهای شاهنامه، سوق داده است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
10 - بازخوانی سیر دگردیسی اسطوره اسب در گذر از حماسه به عرفان
زهرا عسگری سیدعلی قاسم زادهاسب به عنوان توتم ایرانیان، اسطورهای است که در متون آیینی- ادبی ادوار مختلف، حضوری چشمگیر داشته، اسطورهای پرتکرار محسوب میشود. اسب به دلیل بهرهمندی از طبیعتی دوگانه، در اساطیر و همچنین آموزههای عرفانی، هم سمبل و نمادی از مضامین اهورایی و هم اهریمنی است که به دلیل چکیده کاملاسب به عنوان توتم ایرانیان، اسطورهای است که در متون آیینی- ادبی ادوار مختلف، حضوری چشمگیر داشته، اسطورهای پرتکرار محسوب میشود. اسب به دلیل بهرهمندی از طبیعتی دوگانه، در اساطیر و همچنین آموزههای عرفانی، هم سمبل و نمادی از مضامین اهورایی و هم اهریمنی است که به دلیل محبوبیت آن در میان اقوام ایرانی، بیشتر به عنوان اسطورهای نیک و مینوی شناخته میشود. این مقاله با روش تحلیل- محتوا در پی بررسی سیر دگردیسی اسطورۀ اسب در گذر از عصر حماسی به دورۀ عرفانی است که نتایج پژوهش نشان میدهد اسب در متون حماسی و پهلوانی، دارای نقش و جایگاه ویژهای است که نیمۀپنهان و تکمیلکنندۀ پهلوانان محسوب میشود و یاریگر آنان در تمام مراحل زندگی است. پس از گذر از عصر حماسی، اسب همچنان در متون عرفانی، نمادی از مضامین عالی است؛ اما به دلیل داشتن طبیعت سرکش، به عنوان نمادی از نفس نیز به کار رفته است؛ اما همین نفس، چون اسبی تعلیمپذیر، قابلیت رام شدن دارد که میتوان با ریاضت و تمرین، آن را مطیع و رام ساخت. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
11 - بررسی تحلیلی₋تطبیقی دو سفر رستم با آیینهای شمنی
علی فرزانه قصرالدشتی محمود رضایی دشت ارژنه فرخ حاجیانیخاندان رستم در حماسههای ایرانی پیوند بسیاری با جادو₋درمانگری و شمنیسم دارد. احتمال میرود این خاندان یکی از انجمنهای اخوت آریایی پر نفوذ در ایران بوده باشد. در این انجمنها فرد پیش از شمن یا پهلوان شدن تشرف مییافته و علاوه بر جنگجویی، توانایی ارتباط با جهان زیرین ی چکیده کاملخاندان رستم در حماسههای ایرانی پیوند بسیاری با جادو₋درمانگری و شمنیسم دارد. احتمال میرود این خاندان یکی از انجمنهای اخوت آریایی پر نفوذ در ایران بوده باشد. در این انجمنها فرد پیش از شمن یا پهلوان شدن تشرف مییافته و علاوه بر جنگجویی، توانایی ارتباط با جهان زیرین یا جهان مردگان را برای ارتباط با ارواح مردگان و درمان بیماری به دست میآورد. دو داستان دربارة رستم در حماسههای ملی ایران با دو مفهوم تشرف و سفر به جهان زیرین یا جهان مردگان در رابطه است. نخست داستان ببر بیان که مقام تشرف رستم به انجمنهای شمنی₋جنگجویی است و دیگر هفت خان رستم که نمودی از سفر به جهان زیرین است. در این مقاله به بررسی نشانههای آیینهای شمنی در این دو داستان پرداخته شده و در نهایت مشخص میشود که هفتخان رستم بر خلاف هفتخان اسفندیار مقام تشرف او نیست؛ بلکه روایتی از سفر شمن به جهان ارواح برای بازگرداندن روح بیمار است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
12 - ساختار حماسه ملی ایران بر مبنای نظریه ژرژ دومزیل
سامان قاسمی فیروزآبادیدر پژوهشهای شاهنامه دو رویکرد عمده وجود دارد. یک گروه از پژوهشها یک داستان واحد را در شاهنامه موشکافی میکنند؛ در حالی که گروه دیگر بر انسجام کلی داستانهای شاهنامه تأکید دارند. این پژوهش که به روش توصیفی-تحلیل و با شیوه تحلیل ساختارشناسی انجام میگیرد، پیشنهاد میکند چکیده کاملدر پژوهشهای شاهنامه دو رویکرد عمده وجود دارد. یک گروه از پژوهشها یک داستان واحد را در شاهنامه موشکافی میکنند؛ در حالی که گروه دیگر بر انسجام کلی داستانهای شاهنامه تأکید دارند. این پژوهش که به روش توصیفی-تحلیل و با شیوه تحلیل ساختارشناسی انجام میگیرد، پیشنهاد میکند که حماسهی ملی ایران داستانهای پراکنده نیست بلکه از یک ساختار کلی که به دورهی هندواروپایی بازمیگردد، پیروی میکند. بدین منظور پژوهش حاضر بر دو بنیان نظری استوار است: 1- طبق نظریهی ژرژ دومزیل، کیهان هندواروپایی دارای نظم طبقاتی است. 2- به گفته بهمن سرکاراتی حماسه ملی ایران بر اساس طول عمر محدود جهان و رویارویی نیروهای خیر و شر به سه دوره تقسیم میشود. این مطالعه نشان می دهد که در دورهی نخست، نظم اهورایی به شکل نظام طبقاتی نمود مییابد که به موجب آن سه گروه کارکردی مذکور در اندیشهی دومزیل به ترتیب با سلطنت هوشنگ، تهمورث و جمشید شکل میگیرند و در دورهی دوم، کام اهریمن به صورت بر هم خوردن نظام طبقاتی متجلی میشود. پرونده مقاله