مقدمه: سکونتگاههای روستایی و غیرشهری از گذشته تاکنون با چالشهای ساختاری و مسائل کارکردی فراوانی مواجه بوده است. در حال حاضر نیز "ناپایداری" این کانونهای جمعیتی را میتوان یکی از ابرچالشهای پیش رو برای نظام برنامهریزی و مدیریت فضا برشمرد. به منظور سامان بخشیدن و است چکیده کامل
مقدمه: سکونتگاههای روستایی و غیرشهری از گذشته تاکنون با چالشهای ساختاری و مسائل کارکردی فراوانی مواجه بوده است. در حال حاضر نیز "ناپایداری" این کانونهای جمعیتی را میتوان یکی از ابرچالشهای پیش رو برای نظام برنامهریزی و مدیریت فضا برشمرد. به منظور سامان بخشیدن و استیلای پایداری در فضاهای روستایی و پیراشهری که نتیجه آن میتواند بهبود سطح زیستپذیری باشد، توسعه گردشگری از راهبردهای بیبدیل در بسیاری از کشورهای جهان است.هدف: هدف از این مطالعه این است تا با رویکردی تطبیقی به تحلیل اثرات گردشگری بر زیستپذیری سکونتگاههای مقصد گردشگری در پیراشهر بیرجند و مقایسه آن با تعدادی روستای شاهد (روستاهای غیرمقصد گردشگری) پرداخته شود. روش شناسی تحقیق: این تحقیق اسنادی و پیمایشی با ماهیت کاربردی است و روش آن ترکیبی از روشهای توصیفی و تحلیلی است. ابزارگردآوری اطلاعات در سطح سکونتگاههای مورد مطالعه پرسشنامه بوده که پس از بررسی و تایید روایی و پایایی آن مورد استفاده قرار گرفته است. سکونتگاههای مورد مطالعه مشتمل بر چهارده روستای مقصد گردشگری در پیراشهر بیرجند و هفت روستای شاهد بوده است. یافته ها: طبق یافتههای به دست آمده وضعیت زیستپذیری روستاهای مقصد گردشگری در پیراشهر بیرجند با روستاهای شاهد دارای تفاوت معناداری است و شاخص کلی زیستپذیری در روستاهای مقصد گردشگری بیشتر بوده است؛ همچنین بین ابعاد چهارگانه زیست پذیری (اجتماعی، زیست محیطی، کالبدی و اقتصادی) تفاوت معناداری برقرار است. در کل میتوان نتیجه گرفت گردشگری بر زیستپذیری در فضاهای پیراشهری نیز تأثیر مثبت دارد و این تاثیر مستقیماً با مکانیزم تغییرات در وضعیت اشتغال و درآمد اهالی سکونتگاههای پیراشهری صورت میگیرد. تأثیر گردشگری بر زیستپذیری فضاهای روستایی دارای "تابعیت مکانی و جغرافیایی" است.نتیجه گیری: در نهایت اینکه، متنوعسازی زمینههای کسب وکار در فضاهای روستایی به ویژه پیراشهر میتواند نقش کلیدی در تغییر و بهبود وضعیت زیستپذیری سکونتگاهها داشته باشد.
پرونده مقاله
مقدمه در میان محیطهای طبیعی رودخانههای شهری، به عنوان فضاهای پنهان، فرصتهایی در جهت ایجاد حس تعلق و بهبود فضای شهری هستند که بیتوجه رها شدهاند و با توجه به کمبود فضاهای سبز و باز در شهرها و به رغم پتانسیلهای فراوانی که دارند؛ استفاده کامل و درخوری از آنها نمیشود چکیده کامل
مقدمه در میان محیطهای طبیعی رودخانههای شهری، به عنوان فضاهای پنهان، فرصتهایی در جهت ایجاد حس تعلق و بهبود فضای شهری هستند که بیتوجه رها شدهاند و با توجه به کمبود فضاهای سبز و باز در شهرها و به رغم پتانسیلهای فراوانی که دارند؛ استفاده کامل و درخوری از آنها نمیشود. حاشیه اروندرود یکی از این محیط هاست که با وجود امکانات زیاد متاسفانه به دلیل شرایط جنگی و وضعیت اقتصادی دارای مشکلات زیادی است. لذا در این پژوهش نویسندگان با تاکید بر این فضای شهری، به دنبال راهکاری برای استفاده بهینه از این فضا هستند. هدف پژوهش هدف تحقیق، واکاوی مولفههای تاثیرگذار بر بهبود حس تعلق شهروندان در پارکهای حاشیه رودخانه اورند رود ایران است. روش شناسی تحقیق پژوهش حاضر با استفاده از روش تحقیق کیفی- کمی و شیوه گردآوری اطلاعات به صورت مطالعات کتابخانهای و میدانی با استفاده از ابزار پرسشنامه و آماره کای اسکوئر همراه با روش تحلیل محتوا انجام پذیرفته است.قلمروجغرافیایی پژوهشمحدوده مورد مطالعه این تحقیق، حاشیه رودخانه اروند است که با وسعت 37 هزار هکتار و جمعیتی برابر 382 هزارنفر در جنوب غرب استان خوزستان واقع شده و شامل بخشهایی از شهرستانهای آبادان و خرمشهر است که محدودههای شهری آبادان، خرمشهر و مینوشهر در آن قرار میگیرد. یافته ها و بحث یافته ها نشان می دهد که مولفههای کالبدی و زیستمحیطی این مناطق بیشترین تاثیر را بر حس تعلق مردم دارند. این نوع از تاثیرگذاری در محورهای1 و2 دارای بالاتری درصد است. ضمن آنکه محور دو به دلیل همجواری با رودخانه از دو جهت از دیدگاه افراد، مناسب ترین محور است. این در حالی است که محور 3 به دلیل تناسبات کوچک و عدم برخورداری از پوشش گیاهی متنوع و مناسب، کمترین تاثیر را بر حس تعلق شهروندان این محور دارد. به طور کلی بررسیها نشان داد که مولفههای زیست محیطی، اجتماعی، عملکردی و کالبدی در محور 1 بیشترین حس تعلق را ایجاد کردهاند. این در حالی است که همین مولفهها در دیگر محورهای مورد سنجش درصد پایینتری را در رابطه با ایجاد حس تعلق به خود اختصاص دادهاند.نتایج -نتایج این تحقیق نشان می دهد که از میان چهار عامل(کالبدی، عملکردی، اجتماعی و زیست محیطی)، ویژگیهای کالبدی عناصر این محدوده در نخستین درجه اهمیت به لحاظ بهبود حس تعلق به شهروندان و افراد گذری قرار دارند. سپس ارتباط کالبد این عناصر و عملکرد آنها است که بر حس تعلق شهروندان اثر گذاشته است.
پرونده مقاله
مقدمه: توسعه روستایی نقش مهمی در رسیدن به اهداف توسعه ملّی دارد. به گونه ای که بسیاری از صاحب نظران توسعه روستایی را موتور محرکه توسعه در کشورهای جهان سوم بخصوص در مراحل اولیه توسعه دانسته و دستیابی به آن را ضرورتی اجتنابپذیر میدانند. از این رو برای غلبه بر مسائل اقتص چکیده کامل
مقدمه: توسعه روستایی نقش مهمی در رسیدن به اهداف توسعه ملّی دارد. به گونه ای که بسیاری از صاحب نظران توسعه روستایی را موتور محرکه توسعه در کشورهای جهان سوم بخصوص در مراحل اولیه توسعه دانسته و دستیابی به آن را ضرورتی اجتنابپذیر میدانند. از این رو برای غلبه بر مسائل اقتصادی – اجتماعی پیش روی جوامع روستایی در چند دهه اخیر رویکرد کارآفرینی به عنوان یکی از راهبردهای مهم توسعه روستایی مورد توجه قرار گرفته است.هدف: هدف اصلی از انجام این پژوهش، تحلیل و شناسایی سیاستهای گردشگری مؤثر بر افزایش انگیزه و روحیه کارآفرینی در روستاهای شهرستان رامسر است.روششناسی تحقیق: در این پژوهش 28 نوع سیاست گردشگری در سه بعد زیرساختهای گردشگری، آموزش و توسعه منابع انسانی و بازاریابی و تبلیغات گردشگری، به عنوان شاخصهای مستقل انتخاب شدند. در زمینه شاخصهای پیوسته نیز، 19 شاخص در چهار بعد آینده نگری، اعتماد به نفس، ریسک پذیری و نوآوری و خلاقیت انتخاب گردید. جامعه آماری پژوهش حاضر، روستاهای هدف گردشگری در شهرستان رامسر بود. براساس مطالعات اسناد فرادست، 25 روستای هدف گردشگری در این شهرستان شناسایی شد. روش انجام پژوهش توصیفی ـ تحلیلی و برای گردآوری اطلاعات از تکنیک پرسشنامه استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات نیز از آزمونهای آماری تی تک نمونهای، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی چند متغیره استفاده شد.قلمرو جغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی این پژوهش، شهرستان رامسر می باشد.یافته ها: یافته ها نشان داد که در زمینه تغییرات متغیر آینده نگری، 5 سیاست تأثیرگذار هستند. در این چارچوب، سیاستهای ترغیب بخش خصوصی به فعالیت در توسعه گردشگری روستایی با ضریب 637/0 بیشترین قدرت پیشبینی تغییرات متغیر آینده نگری را داشت. براساس نتایج بدست آمده، سیاستهای ارتقاء فرهنگ عمومی در عرصه گردشگری در روستاها تا حدود 70 درصد از تغییرات متغیر اعتماد به نفس را دارد.نتایج: متغیر ریسک پذیری بیشترین تأثیرپذیری را از سیاستهای برگزاری دورههای آموزشی کوتاه مدت در زمینه گردشگری در روستاها با ضریب 637/0 داشت. نهایتاً در خصوص متغیر نوآوری و خلاقیت، ارائه برنامههای متنوع آموزشی در بخشهای مختلف گردشگری روستایی و سیاستهای ترغیب بخش خصوصی به فعالیت در توسعه گردشگری روستایی بیشترین تأثیرگذاری را داشتند.
پرونده مقاله