هدف این تحقیق ارائه مدلی جامع در ارتباط با کارکردهای مثبت و منفی بازاریابی در زیست جهان مدرن است. کارکردهای مثبتی که بازاریابی تا کنون بر آن ها متمرکز بوده و کارکردهای منفی ای که با توجه به مشکلاتی که در جوامع مصرفی در سطوح فردی و اجتماعی پدید آمده است بایستی بدان ها ن چکیده کامل
هدف این تحقیق ارائه مدلی جامع در ارتباط با کارکردهای مثبت و منفی بازاریابی در زیست جهان مدرن است. کارکردهای مثبتی که بازاریابی تا کنون بر آن ها متمرکز بوده و کارکردهای منفی ای که با توجه به مشکلاتی که در جوامع مصرفی در سطوح فردی و اجتماعی پدید آمده است بایستی بدان ها نگاهی جدی شود. روش تحقیق حاضر متمرکز بر استفاده از روش نظریه زمینه ای با هدف رسیدن به یک مدل جامع در ارتباط با روی سیاه بازاریابی بوده و سپس با استفاده از ابزار پرسشنامه که در میان 430 نفر از مشتریان فروشگاه های زنجیره ای توزیع گردیده است کوشیده است به آزمون مدل پرداخته است. رویکرد این تحقیق مبنی بر اکتشاف زمینه هایی نظری بوده است که در پرتو آن مصرف کننده، تولید کننده و بازاریاب در خلال فعالیت های روزمره و زندگی تحت پارادایم مدرن و مصرفی به آگاهی عمیق تری نسبت به وجوه گوناگون رفتارهای خود دست یابند. نتایج تحقیق حاضر در بخش کیفی که از دل مصاحبه های عمقی به دست آمده است ما را به این نتیجه رسانده است که مادی گرایی و ازخودبیگانگی انسانِ مصرف کننده تبدیل به یکی از محوری ترین مفاهیم زندگی انسان مدرن بدل گشته است.
پرونده مقاله
هدف تحقیق، ارائه مدل ساختاری تفسیری چابکی منابع انسانی در سازمان های دولتی است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی بوده و با رویکرد ترکیبی انجام گردید. ابزارگردآوری دادهها مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته و جامعه آماری شامل مدیران ارشد سازمانهای دولتی است که 14 نفر از آنها ، با چکیده کامل
هدف تحقیق، ارائه مدل ساختاری تفسیری چابکی منابع انسانی در سازمان های دولتی است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی بوده و با رویکرد ترکیبی انجام گردید. ابزارگردآوری دادهها مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته و جامعه آماری شامل مدیران ارشد سازمانهای دولتی است که 14 نفر از آنها ، با روش نمونه گیری هدفمند (تا رسیدن به اشباع نظری) ، انتخاب گریدند . مدل بر اساس نتایج مصاحبه ، با استفاده از مدلسازی ساختاری تفسیری ، طراحی و روایی و پایایی آن تایید شد . نتایج منجر به تدوین 5 سطح در چابکی منابع انسانی گردید. سطح اول- مهمترین سطح - مربوط به متغیر عملکرد سازمانی،. سطح دوم به مولد بودن و سوم به مهارتهای ادراکی، برنامهریزی و تدبر تخصیص یافت. مهارتهای ارتباطی، تیمی و شغلی در سطح چهارم و متغیر شخصیت در سطح پنجم جای گرفت. این مدل ، می تواند کمک موثری در ایجاد زیرساختهای لازم برای ارتقاء سطح چابکی منابع انسانی در سازمانها باشد.
پرونده مقاله