چکیدهطراحی برنامههای درسی یکی از چالشهای مهم اساتید دانشگاهها است، چرا که چیدمان عناصر برنامه درسی به گونهای که منجر به یادگیری شود کار دشواری است. به همین دلیل وجود الگوهای برنامه درسی میتوانند اساتید و برنامهریزان درسی دانشگاهی را در طراحی و تدوین برنامههای درس چکیده کامل
چکیدهطراحی برنامههای درسی یکی از چالشهای مهم اساتید دانشگاهها است، چرا که چیدمان عناصر برنامه درسی به گونهای که منجر به یادگیری شود کار دشواری است. به همین دلیل وجود الگوهای برنامه درسی میتوانند اساتید و برنامهریزان درسی دانشگاهی را در طراحی و تدوین برنامههای درسی به نوعی همراهی و در تصمیم گیری یاری نمایند. الگو در تدوین برنامههای درسی دانشگاهی به مثابه نقشه دقیق برای رسیدن به هدف تعبیر میشود. به همین منظور، پژوهش حاضر، با هدف بررسی الگوهای برنامه درسی آموزش عالی در ایران انجام شده است. پژوهش فوق با مرور نظاممند ادبیات و تکنیک تحلیل محتوای کیفی (تحلیل مضمون) در میان منابع و اسناد گردآوری شده از پایگاههای علمی انجام شده است. نتایج پژوهش نشان میدهد تمرکز پژوهشگران در ارائه الگوها بیشتر روی عناصر چهارگانه تایلر و با تعداد کمتر روی عناصر نهگانه و دهگانه برنامه درسی بوده است و ابعاد کلان برنامه درسی در آموزش عالی مورد غفلت قرارگرفته است. طراحی الگوهای پیشنهادی (ارائه چارچوب) جزو فعالیتهای مهم برنامهریزان و تصمیمگیرندگان برنامه درسی است و آموزشهای دانشگاهی نیز ناگزیر به طراحی و اجرای الگوهای پیشنهادی (چارچوبهای تعیین شده) برنامه درسی هستند. اما محور مورد توجه که باید پژوهشگران به آن دقت بیشتری داشته باشند وسعت توجه به ابعاد کلانتر برنامه درسی و نه عناصر و محتوای برنامه درسی است.
پرونده مقاله
دانشآموزان برای بهرهمندی از فرصتهای موجود در دنیای دیجیتال و به حداقل رساندن تهدیدهای آن، باید به شایستگی تازهای به نام شایستگی دیجیتال مجهز شوند. چیستی مفهوم شایستگی دیجیتال در میان صاحب نظران مورد مناقشه است و استفاده از مفاهیم نادرست در حوزه تعلیم و تربیت سبب می چکیده کامل
دانشآموزان برای بهرهمندی از فرصتهای موجود در دنیای دیجیتال و به حداقل رساندن تهدیدهای آن، باید به شایستگی تازهای به نام شایستگی دیجیتال مجهز شوند. چیستی مفهوم شایستگی دیجیتال در میان صاحب نظران مورد مناقشه است و استفاده از مفاهیم نادرست در حوزه تعلیم و تربیت سبب میشود کاربست آن با اشکال روبرو شود. از این رو، این پژوهش با هدف شناسایی ابعاد و خردهابعاد مفهوم شایستگی دیجیتال در دانشآموزان انجام شده است. این پژوهش با رویکرد کیفی و به روش مطالعۀ چندموردی صورت گرفت. شش چارچوب شناخته شده جهانی در زمینه شایستگیهایی که دانشآموزان در حوزه فناوری باید از آن برخوردار باشند انتخاب و تحلیل شدند. یافتهها نشان داد که دانشآموز برخوردار از شایستگی دیجیتال، پنج بُعد برجسته شامل مدیریت دسترسی به دانش، اطلاعات و محتوای دیجیتال؛ استفاده تعاملی از دانش، اطلاعات و فناوری؛ تولید محتوای دیجیتال؛ ارتقا سلامت و امنیت خود و دیگران در فضای دیجیتال و نگاه انتقادی به آن را در رفتار خود نشان می دهد.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل موثر بر تعامل بین دانشجو معلمان کارورز با مدیران مدارس و معلمان راهنما جهت پیشبرد اهداف کارورزی است. روش پژوهش حاضر آمیخته (کیفی و کمی) است. در بخش کیفی با روش پدیدارشناسی و در بخش کمی، با استفاده از بکارگیری تکنیک معادلات ساختاری، تأثیر عوا چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل موثر بر تعامل بین دانشجو معلمان کارورز با مدیران مدارس و معلمان راهنما جهت پیشبرد اهداف کارورزی است. روش پژوهش حاضر آمیخته (کیفی و کمی) است. در بخش کیفی با روش پدیدارشناسی و در بخش کمی، با استفاده از بکارگیری تکنیک معادلات ساختاری، تأثیر عوامل بررسی شد. جامعهی آماری پژوهش شامل کلیهی خبرگان، دانشجومعلمان کارورز، مدیران مدارس و معلمان راهنما استان مازندران است. برای انتخاب حجم نمونه در بخش کیفی از نمونهگیری گلوله برفی استفاده شد و تعداد 22 نفر به عنوان نمونه پژوهشی انتخاب شدند و در بخش کمی از روش نمونهگیری کمی استفاده شده و تعداد 135 خبره، معلم راهنما و مدیر و 303 دانشجومعلم به عنوان نمونه پژوهشی انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامهی محقق ساخته بر اساس یافتههای حاصل از روش مضمون دپوی و گیتلین بر اساس طیف لیکرت 7 درجهای طراحی شد که مشتمل بر 11، 16، 13، 13، 13 و 10 گویه در زمینه عوامل فرهنگی- اجتماعی، ویژگیهای روانی- شخصیتی، زیرساختها و برنامهریزی آموزشی، مدیریت و برنامهریزی، رویکردها و راهبردهای آموزشی، دانش و آگاهی بود. یافتههای پژوهش نشان داد عوامل فرهنگی- اجتماعی، ویژگیهای روانی- شخصیتی، زیرساختها و برنامهریزی آموزشی، مدیریت و برنامهریزی، رویکردها و راهبردهای آموزشی، دانش و آگاهی بر تعامل بین دانشجو معلمان کارورز با مدیران مدارس و معلمان راهنما جهت پیشبرد اهداف کارورزی موثر میباشد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که در وضعیت موجود کیفیت زیرساختها و برنامهریزی آموزشی بیشترین و دانش و آگاهی کمترین رتبه را به خود اختصاص داده است.
پرونده مقاله
پژوهش حاضربه بررسی تجارب زیسته نو معلمان دانش آموخته دانشگاه فرهنگیان ازچالش های حرفه ای خودبا رویکرد کیفی وبه روش پدیدار شناسی پرداخت . داده های این پژوهش بر گرفته از مصاحبه ی بازونیمه ساختاریافته با14نفر ازنومعلمان دانش آموخته دانشگاه فرهنگیان بود که بر اساس نم چکیده کامل
پژوهش حاضربه بررسی تجارب زیسته نو معلمان دانش آموخته دانشگاه فرهنگیان ازچالش های حرفه ای خودبا رویکرد کیفی وبه روش پدیدار شناسی پرداخت . داده های این پژوهش بر گرفته از مصاحبه ی بازونیمه ساختاریافته با14نفر ازنومعلمان دانش آموخته دانشگاه فرهنگیان بود که بر اساس نمونه گیری هدفمند و مبتنی برمعیار تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت .تجزیه وتحلیل داده با روش کدگذاری انجام شد. پایایی دادهها ، با روش هولستی و روایی سوالات مصاحبه توسط4تن از اساتید راهنما بررسی ومورد تایید قرار گرفت . پژوهش عوامل مؤثر بر چالشهای حرفهای را حول سه مقوله اصلی : چالشهای زیرساختی و برنامه ریزی، علمی و آکادمیک، سازمانی و انسانی اینگونه شناسایی کرد: نبود نرم افزارهاو سخت افزارهای به روز، نبودبرنامه ریزی صحیح، کاستی امکانات آموزشی، عدم تزریق مالی ومشوق های مناسب ، نبود کتب مناسب، منابع قدیمی ناکارآمد، ساختار نامناسب برنامه های آموزشی، برنامه های خطی و تک بعدی، دانش اندک اساتید در حیطه عمل ، دانش اندک دانشجویان، دانش منسوخ، دانش غیربومی، شیوه های آموزشی سنتی، بی توجهی به فراگیران، درنظر نگرفتن شیوه های مشارکتی و تیمی،قوانین دستوری و تجویزی، آیین نامه های متناقض، قوانین جزئی نگر، سیاست گذاری بخشی نگر، ایدئولوژی محوری افراطی، سیاست های ناآزموده، تمرکزمحوری در تدوین سیاست ها، بورکراسی و کاغذبازی و پیچیدگی ساختارها . این مطالعه به مدیران و سیاستگذاران برنامههای توسعه حرفه ای نو معلمان کمک می کند تا با در نظر گرفتن چالشهای توسعه حرفه ای جهت رشد نو معلمان در این زمینه با اصلاح برنامه های موجود گامی مثبت بردارند.
پرونده مقاله
تربیت دینی بخش مهمی از برنامههای درسی دانشجویان را تشکیل میدهد این مهم علاوه بر نقشی که در تثبیت هویت دینی فراگیران دارد موجب تحقق سایر اهداف تربیتی در نظام آموزش عالی میشود. شناخت مولفهها و شاخصهای برنامه درسی تربیت دینی زمینه طراحی الگویی جامع در زمینه تربیت دینی چکیده کامل
تربیت دینی بخش مهمی از برنامههای درسی دانشجویان را تشکیل میدهد این مهم علاوه بر نقشی که در تثبیت هویت دینی فراگیران دارد موجب تحقق سایر اهداف تربیتی در نظام آموزش عالی میشود. شناخت مولفهها و شاخصهای برنامه درسی تربیت دینی زمینه طراحی الگویی جامع در زمینه تربیت دینی را فراهم میآورد. لذا هدف پژوهش حاضر شناسایی ابعاد و مؤلفههای الگوی برنامه درسی تربیت دینی است. رویکرد پژوهش حاضر کیفی و روش آن سنتزپژوهی است. جامعه پژوهش کلیه مقالاتی میباشند (124 مقاله) که از سال 2009 میلادی و 1385 شمسی تاکنون در مورد الگوی برنامهدرسی تربیت دینی در پایگاههای تخصصی و علمی ارائه شدهاند. نمونه پژوهش 25 مقاله است که این تعداد بر اساس پایش موضوعی، اشباع نظری دادهها و به صورت هدفمند انتخاب شدند. دادههای پژوهش از تحلیل کیفی اسناد مورد مطالعه، گردآوری شدهاند. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از تحلیل محتوا به شیوه مقولهبندی برمبنای الگوی سنتزپژوهی روبرتس استفاده شده است. جهت بررسی اعتبار یافتهها از کدگذاری مجدد یافتهها بر مبنای روش اسکات (2012) استفاده شده و ضریب توافق بین ارزشیابان 81 درصد محاسبه گردید. مؤلفهها و شاخصهای الگوی برنامه درسی تربیت دینی در 4 بُعد، 13 محور و 53 مقوله شامل مؤلفههای دانشی- مؤلفههای ساختاری -مؤلفههای پداگوژیک و مؤلفههای برنامهای- فرآیندی است.
پرونده مقاله
هدف اصلی این پژوهش بازنمایی تجارب زیستة معلمان از چالشهای تدریس در کلاسهای چندپایة دوزبانهبود. از رویکرد کیفی و راهبرد پدیدارشناسی توصیفی استفادهشد. مشارکتکنندگان در پژوهش معلمان دورة ابتدایی منطقة دینور در استان کرمانشاه بود که با روش نمونهگیری هدفمند ملاکمدا چکیده کامل
هدف اصلی این پژوهش بازنمایی تجارب زیستة معلمان از چالشهای تدریس در کلاسهای چندپایة دوزبانهبود. از رویکرد کیفی و راهبرد پدیدارشناسی توصیفی استفادهشد. مشارکتکنندگان در پژوهش معلمان دورة ابتدایی منطقة دینور در استان کرمانشاه بود که با روش نمونهگیری هدفمند ملاکمدار انتخاب شدند. شرطورود به مطالعه تدریس در کلاس چندپایة دوزبانه بود. براساس قاعده اشباع دادهها، 14 معلم انتخابشد. دادههای پژوهش با استفاده از مصاحبة نیمهساختمند گردآوری و با استفاده از روش شش مرحلهای تحلیلمضمون کُلایزی تحلیلشد. یافتههای پژوهش در قالب دو مضمون کلی ، نه مقوله و 42 کد طبقهبندی شد. یافتههای پژوهش نشانداد این معلمان علاوه بر تمام چالشهای کلاسهای چندپایه با چالش دوزبانگی دانشآموزان نیز مواجههستند و این مسأله کار تدریس را به مراتب دشوارتر ساختهاست. عمدهترین چالشهای این معلمان در زمینة کلاسهای چندپایه شامل چالشهای مرتبط با دانشآموزان، معلمان، برنامه درسی، سازمانی و ادری و خانواده بود. چالشهای مرتبط با دو زبانگی شامل چالشهای چون عدمدرک و فهم مفاهیم درسی، تکیه بیش از حدّ برحافظه بهجای فهم، کج فهمی و تعبیر و تفسیر نادرست از مفاهیم، ناتوانی دانش-آموزان در بیان ایدهها و افکار و تعارضات هویتی دانشآموزبود. متناسب با این چالشهای راهکارهایی جهت تصمیم-گیری سیاستگذاران ارائه شد.
پرونده مقاله
برنامه درسی پنهان در حقیقت فرایندی است در راستای مشاهده تعلیم و تربیت، تدریس و آموزش مدرسه به منزله متنی که باید تفسیر یا معانی پنهان آشکار گردد، است. مطالعه حاضر با هدف کشف و ارائه الگوی مفهومی برنامه درسی پنهان در مدارس متوسطه شهر سنندج انجام پذیرفته است. روش تحقیق مط چکیده کامل
برنامه درسی پنهان در حقیقت فرایندی است در راستای مشاهده تعلیم و تربیت، تدریس و آموزش مدرسه به منزله متنی که باید تفسیر یا معانی پنهان آشکار گردد، است. مطالعه حاضر با هدف کشف و ارائه الگوی مفهومی برنامه درسی پنهان در مدارس متوسطه شهر سنندج انجام پذیرفته است. روش تحقیق مطالعه حاضر، ترکیبی با کاربرد روش های کمی و کیفی است. در روش کیفی از مصاحبه نیمه ساخت یافته و در روش کمی برای تکمیل اطلاعات کیفی از پرسشنامه استفاده شده است. نتایج مطالعه حاضر حاکی از اثر معنادار متغیرهای مستقل بر برنامه درسی پنهان بوده است. در این راستا، اثر استراتژیها بر برنامه درسی پنهان مدارس متوسطه شهر سنندج بیشترین ضریب اثرگذاری بوده است و پس از آن نیز بستر شکلگیری برنامه درسی پنهان در جایگاه دوم قرار دارد در مجموع علاوه بر روابط ساختاری که همه معنادار شدهاند، برای بعضی شاخصها نیر یک نوع تحلیل عاملی در مدل وجود دارد، که اثر همه آنها نیز معنادار است و این بدان معنی است که شاخصهای متغیرهای اصلی پژوهش به خوبی توانستهاند این متغیرها را تبیین کنند.
پرونده مقاله
آموزش جنسی تلاش برای جامعهپذیری جنسی و تنظیم الگوها و رفتارهای جنسی است. این پژوهش باهدف ارائه الگوی برنامه درسی آموزش جنسی و اعتبارسنجی آن با استفاده از رویکرد ترکیبی و استراتژی اکتشافی– متوالی به انجام رسیده است. روش مورداستفاده در بخش کیفی پژوهش نظریه زمینهای چکیده کامل
آموزش جنسی تلاش برای جامعهپذیری جنسی و تنظیم الگوها و رفتارهای جنسی است. این پژوهش باهدف ارائه الگوی برنامه درسی آموزش جنسی و اعتبارسنجی آن با استفاده از رویکرد ترکیبی و استراتژی اکتشافی– متوالی به انجام رسیده است. روش مورداستفاده در بخش کیفی پژوهش نظریه زمینهای و در بخش کمی پیمایش بوده است. افراد موردمطالعه در دو بخش کیفی و کمی پژوهش مربیان بهداشت مدارس متوسطه شهر اصفهان بودهاند. تکنیک گردآوری دادهها در بخش کیفی مصاحبه عمیق و در بخش کمی پرسشنامه بوده است. بهمنظور تجزیهوتحلیل دادهها در مرحله کیفی از تکنیک کدگذاری و در مرحله کمی از رویکرد مدلسازی معادله ساختاری واریانسمحور استفاده گردید. یافتههای پژوهش در بخش کیفی پژوهش نشان داد که الگوی برنامه آموزشی جنسی شامل هشت مقوله اصلی ازجمله واقعی نمودن فهم جنسی، رفع محدودیت گفتمانی، تکثرگرایی منابع، واقعیتپذیری آموزشی، بازسازی نظام خانوادگی، بازسازی نظام آموزشی، تعاملگرایی نهادی و همراستایی فرهنگی است. نتایج بخش کمی پژوهش نیز دلالت بر اعتبار و پایایی الگوی ارائه شده در مرحله کیفی پژوهش دارد.
پرونده مقاله
هدف از انجام این پژوهش بررسی زمینههای موثربر توانمندسازی کاربران دانش آموز درشبکههای اجتماعی است که مبتنی بر رویکرد تربیت مجازی و به دست آوردن راهبردهایی عملیاتی جهت اتخاذ شیوه هایی جدید در آموزش دانشآموزان با هدف استفاده مطلوب از شبکه های اجتماعی مدنظر قرارگیرد. این چکیده کامل
هدف از انجام این پژوهش بررسی زمینههای موثربر توانمندسازی کاربران دانش آموز درشبکههای اجتماعی است که مبتنی بر رویکرد تربیت مجازی و به دست آوردن راهبردهایی عملیاتی جهت اتخاذ شیوه هایی جدید در آموزش دانشآموزان با هدف استفاده مطلوب از شبکه های اجتماعی مدنظر قرارگیرد. این پژوهش از نوع پژوهش های کیفی بوده که با استفاده از نظریه داده بنیاد انجام شد. جامعه آماری این پژوهش، معلمان مدارس ابتدایی، اساتید دانشگاه در رشته های علوم تربیتی، ارتباطات و رسانه و متخصصان در حوزه رسانه و فضای مجازی بودند که با استفاده از نمونه گیری نظری و با ابزار مصاحبه ی عمیق نیمه ساختار یافته به صورت رودرور از تعداد 31 نفر به عنوان مشارکت کننده، داده ها جمع آوری شد. پژوهشگر طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی، توانمندسازی کاربردانشآموز رابه عنوان پدیده محوری مورد مطالعه قرارداد و شرایط علی، زمینهای ، مداخلهگر، پیامدها و راهبردها را استخراج و دسته بندی نمود. جهت اطمینان از روایی و پایایی پژوهش، مصاحبه ها با بعضی از افراد چندین بار تکرار و نتایج حاصل از کدگذاری در چندین مرحله به رؤیت چند تن از اساتید مجرب و همچنین خود مصاحبه شوندهها رسید و در این بین از گروههای کانونی که متشکل از شرکت کنندگان در پژوهش بود، نیزچندین بار استفاده گردید. بر اساس نتایج به دست آمده از پژوهش، تقویت مهارتهای چندبعدی کاربران،آموزش خودمحور،برنامه ریزی و تنوعگرایی در تولید محتوا و توانمندسازی کاربر دانش آموز با رویکرد خودکارآمدی از مهترین مفاهیم بدست آمده بود.
پرونده مقاله
اگرچه مطالعات قبلی چالشهای اجرای رویکرد یادگیری مشارکتی را برجسته کردهاند، اما کمتر به راهکارهای اجرای آن بهمنظور پرورش مهارتهای رهبری دانش آموزان پرداختهاند از سوی دیگر مطالعات نشان داده که مهارتهای رهبری را میتوان به کودکان آموزش داد اما بهروشنی آشکار نکردهان چکیده کامل
اگرچه مطالعات قبلی چالشهای اجرای رویکرد یادگیری مشارکتی را برجسته کردهاند، اما کمتر به راهکارهای اجرای آن بهمنظور پرورش مهارتهای رهبری دانش آموزان پرداختهاند از سوی دیگر مطالعات نشان داده که مهارتهای رهبری را میتوان به کودکان آموزش داد اما بهروشنی آشکار نکردهاند که چگونه این اتفاق میافتد. هدف مطالعه حاضر ترکیب نتایج مطالعات ملی و بینالمللی بهمنظور پر کردن این شکاف تحقیقاتی است. در این مطالعه از روش سندلوسکی و باروسو استفاده شد. براساس فراترکیبی از 43 مطالعه داخلی (1401-1391) و خارجی (2022-2001)، راهکارهای اجرای رویکرد یادگیری مشارکتی مورد بررسی قرار گرفت. دادهها از طریق نرمافزار اطلس تی کدگذاری شد. بهمنظور تکمیل، اصلاح و روایی دادهها نیز از روش گروههای کانونی استفاده شد. براساس نتایج مطالعه حاضر بهبود عناصر برنامهدرسی نظیر امکانات، موضوعات درسی، محیط یادگیری، معلم و دانشآموز و بهبود نگرش دستاندرکاران و ذینفعان میتواند زمینه پرورش مهارتهای رهبری در دانشآموزان را فراهم سازند. نتایج حاکی از برجسته بودن برخی از مهارتها نظیر خلاقیت، حل مساله، اعتمادبهنفس، سازگاری، همدلی، انتقادپذیری، مسئولیتپذیری بود. برخی از مهارتها نیز نظیر سازگاری، انتقادپذیری ابعاد تازهای از مهارتهای رهبری را آشکار کردند و توانستند سهمی در پرورش دانش این حوزه ایفا کنند. بر اساس این یافتهها، میتوان نتیجه گرفت که پرورش مهارتهای رهبری از طریق رویکرد یادگیری مشارکتی در فعالیتهای آموزشی در محیط کلاس قابلاجرا است.
پرونده مقاله