• فهرس المقالات Mulla sadra

      • حرية الوصول المقاله

        1 - مقایسه ی نگرش ابن سینا و ملاصدرا درباره ی اتحاد عاقل و معقول
        منیره سید مظهری
        مسأله ی اتحاد عاقل و معقول میان ملاصدرا و ابن سینا نمونه ای از تفاوت برداشت دو حکیم بزرگاسلامی نسبت به یکی از مسائل مهم فلسفه است. به شیخ الرئیس دو نظریه ی کاملاً متضاد نسبتداده شده است. تعدادی از کلمات وی حاکی از انکار اتحاد عاقل و معقول است و پار های از کلماتوی حاکی ا أکثر
        مسأله ی اتحاد عاقل و معقول میان ملاصدرا و ابن سینا نمونه ای از تفاوت برداشت دو حکیم بزرگاسلامی نسبت به یکی از مسائل مهم فلسفه است. به شیخ الرئیس دو نظریه ی کاملاً متضاد نسبتداده شده است. تعدادی از کلمات وی حاکی از انکار اتحاد عاقل و معقول است و پار های از کلماتوی حاکی از پذیرش این نظریه است. در مقابل، ملاصدرا به شدت حامی نظریه اتحاد بوده و برایاثبات آن ادله ی گوناگون ارائه داده است. نظریه اتحاد که مورد انکار یا پذیرش ابن سینا قرار دارد بانظریه اتحادی که مورد حمایت ملاصدرا است هماهنگ نیست و برداشت این دو فیلسوف از اینحقیقت و حقیقت تعقل نظریه کاملاً متفاوت است. اختلاف نظر ایشان را می توان در دو جنبه یخلاصه کرد. با توجه به این دو جنب هی اختلاف، تصور و برداشت این دو حکیم نسبت به اتحاد اتحادعاقل و معقول به گون های متفاوت است که نزاع فکری میان آنها را عمی قتر از آنچه مشهور است،جلوه می دهد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        2 - جایگاه حرکت در مراتب ادراکی فضاهای معماری، مبتنی بر نظریه حرکت جوهری ملاصدرا
        مهدی بنی‌اسدی باغمیرانی سید بهشید حسینی آزاده شاهچراغی
        ادراک در فلسفه و معماری، عجین با مفهوم حرکت است. مخاطب با حضور و حرکت در فضا، هم راستا با نظریه حرکت‌جوهری ملاصدرا، شامل مراتبی از حرکت می‌‌شود که سطح ادراک مخاطب را از سطح مادی به سطح معنوی ارتقاء می‌دهد. این سیر ادراک مبتنی ‌بر حرکت در فضاهای معماری، قابل انطباق با مر أکثر
        ادراک در فلسفه و معماری، عجین با مفهوم حرکت است. مخاطب با حضور و حرکت در فضا، هم راستا با نظریه حرکت‌جوهری ملاصدرا، شامل مراتبی از حرکت می‌‌شود که سطح ادراک مخاطب را از سطح مادی به سطح معنوی ارتقاء می‌دهد. این سیر ادراک مبتنی ‌بر حرکت در فضاهای معماری، قابل انطباق با مراتب ادراکی ملاصدرا می‌باشد. فلذا پژوهش حاضر، بین رشته‌ای و از نوع کیفی با رویکرد تطبیقی-تحلیلی است. هدف این پژوهش، واکاوی مراتب حرکتی در فضاهای معماری، و سپس انطباق سیر ارتقاء ادراک از سطح مادی به معنوی در فضاهای معماری، با مراتب ادراکی ملاصدرا است. سئوالات کلیدی این است که: حرکت در فضاهای معماری چگونه زمینه ارتقاء ادراک از سطح مادی به معنوی را فر‌اهم می‌کند؟ و مراتب حرکتی در فضاهای معماری، چگونه با مراتب ادراکی ملاصدرا قابل انطباق است؟ نتایج نشان می‌دهد که در بازخوانش مباحث ادراکی ملاصدرا در فضاهای معماری، ایجاد درک حضوری، مستلزم اتحاد عاقل و معقول به‌واسطه حرکت ناظر در فضاست. فرد با حرکت در فضا، مراتبی حرکتی را تجربه می‌کند، که در ابتدا ادراک را مشمول لایه‌ی حسی می‌کند؛ اما با حرکت در مراتب بالاتر، ادراک به لایه‌ی معنوی تعلق می‌گیرد، که با مراتب ادراکی ملاصدرا هم خوانی دارد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        3 - حقیقت جسم در فلسفه ی شیخ اشراق و صدرالمتألهین
        مریم عاطفی محمد سعیدی مهر
        فیلسوفان مسلمان عموماً در باب چیستی جسم و احکام کلی اجسام سخن راند هاند که در نتیجه یآن ادبیات فلسفی گسترد های در باب تعریف جسم، بساطت یا ترکیب ذهنی و خارجی آن، تما یزاتاساسی اجسام با موجودات غیرمادی، ویژگ یهای مشترک اجسام و ... شکل گرفته است. در این میاندو فیلسوف نامی أکثر
        فیلسوفان مسلمان عموماً در باب چیستی جسم و احکام کلی اجسام سخن راند هاند که در نتیجه یآن ادبیات فلسفی گسترد های در باب تعریف جسم، بساطت یا ترکیب ذهنی و خارجی آن، تما یزاتاساسی اجسام با موجودات غیرمادی، ویژگ یهای مشترک اجسام و ... شکل گرفته است. در این میاندو فیلسوف نامی ایران، شیخ اشراق و صدرالدین شیرازی، از آن رو که هر یک مؤسس مکتب فلسفینوظهوری بودند، دست به نوآوری زدند و دیدگاه های جدیدی را در این باب که از جهات مختلفیبا دیدگاه اسلاف مشائی آنان تفاوت داشت - ارائه کردند. در این مقاله، از انبوه مسایل قابل طرح بهتبیین و مقایسه ی دو مسأله ی اساسی یعنی چیستیِ (ماهیت و حقیقت) جسم و کمال اجسام (بهویژه از جهت علم و حیات) در دیدگاه این دو فیلسوف پرداخته م یشود. ضمن بررسیِ مراحلِ مختلفِارائه ی دیدگاه های این دو فیلسوف، نتیجه می گیریم که تفاوت های بنیادین میان این دو دیدگاهوجود دارد به گونه ای که در حکمت اشراقی به مرزبندی جدی عالم اجسام با عوالم بالاتر م یانجامد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        4 - کاربست قرآن و عقل در باب هدف نهایی زندگی از دیدگاه حکمت متعالیه
        ایوب مباشری محمد رضا ضمیری محمدصادق جمشیدی راد حسن مهدی فر
        شناخت هدف و خواسته نهایی در زندگی، اهمیت فراوانی در معنا و سبک زندگی دارد. برای شناخت بهترین هدف نهایی برای زندگی می‌توان از استدلال‌های عقلی، قرآن و شهود استفاده نمود. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی در منابع کتابخانه‌ای بود که یکی از برهان‌های عقلی را بررسی نمودیم که صبغه ر أکثر
        شناخت هدف و خواسته نهایی در زندگی، اهمیت فراوانی در معنا و سبک زندگی دارد. برای شناخت بهترین هدف نهایی برای زندگی می‌توان از استدلال‌های عقلی، قرآن و شهود استفاده نمود. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی در منابع کتابخانه‌ای بود که یکی از برهان‌های عقلی را بررسی نمودیم که صبغه روان‌شناختی داشت و از گزاره‌های قرآنی به عنوان تکمیل و تایید بهره‌مند شدیم؛ بدین صورت که با توجه به مبانی فلسفی صدرا بدین نتیجه رسیدیم که جهان غایتمند بوده و خدای تعالی هم مبدأ المبادی است و هم غایت الغایات؛ اگر هدف(هدف‌های) نهایی ما در(از) زندگی، قرب الهی و معرفت عمیق خدا نباشد و تنها خواسته‌های مادی باشد، خواه ناخواه در زندگی دنیوی حداقل با سه مشکل اساسی احساس ناکامی و محرومیت، احساس عدم امنیت و احساس دلزدگی روبه‌رو خواهیم شد؛ پس باید خواسته‌ای داشته باشیم که در دسترس، پایدار و فناناپذیر و نامحدود باشد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        5 - تحلیل کاربست مؤلفه‌های وحی و سنت در گشایش مسائل وحی در فلسفه صدرایی
        فاطمه انصاری
        وحی در نظر ملاصدرا، اتصال و اتحاد روح نبی با عالم عقل و خیال‌ است. برای اینکه این اتصال صورت گیرد، انسان باید ضمن بی‌توجهّی به‌ امیال حیوانی و نباتی، به ادراک‌های عقلی روی بیاورد و عقل را بر امیال‌ حیوانی حاکم نماید. ملاصدرا برای اثبات این مسأله، از مبانی فلسفی خود مانن أکثر
        وحی در نظر ملاصدرا، اتصال و اتحاد روح نبی با عالم عقل و خیال‌ است. برای اینکه این اتصال صورت گیرد، انسان باید ضمن بی‌توجهّی به‌ امیال حیوانی و نباتی، به ادراک‌های عقلی روی بیاورد و عقل را بر امیال‌ حیوانی حاکم نماید. ملاصدرا برای اثبات این مسأله، از مبانی فلسفی خود مانند اتحاد عقل و عاقل و معقول و مراتب وجودی عقل، خیال و حس استفاده می‌کند و بدین ترتیب نواقص نظریه مشّایین را برطرف می‌نماید. مقاله حاضر با روش توصیفی- تحلیلی در صدد بررسی شیوه برخورد و مواجهه ملاصدرا با مؤلفه وحی(آیات) و سنت(روایات) در حل مسائل فسلفی است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        6 - علم الهی از دیدگاه صدر المتألهین و ابن سینا
        زهرا زاهری
        یکی از پیچیده‌ترین مباحث فلسفه الهی مسأله علم الهی است. این نوشتار ضمن بیان مسائل مربوط به این موضوع به بررسی دیدگاه صدر المتألهین و ابن سینا می‌پردازد. ابن سینا علم الهی به ذات را حضوری می‌داند. او علم الهی به ماسوی را علمی حصولی می‌داند که از راه صور مرتسمه حاصل می‌شو أکثر
        یکی از پیچیده‌ترین مباحث فلسفه الهی مسأله علم الهی است. این نوشتار ضمن بیان مسائل مربوط به این موضوع به بررسی دیدگاه صدر المتألهین و ابن سینا می‌پردازد. ابن سینا علم الهی به ذات را حضوری می‌داند. او علم الهی به ماسوی را علمی حصولی می‌داند که از راه صور مرتسمه حاصل می‌شود، از این رو او به علم عنایی معتقد است. ملاصدرا با استفاده از مبانی و اصول ویژه فلسفه خود، از جمله قاعده بسیط الحقیقة نظریه نوینی را در باب علم واجب الهی به ماسوی عرضه داشته است. بر این اساس، خداوند در مرتبه ذات خویش، به جمیع ماسوی علم اجمالی(بسیط) دارد که در عین حال، کاشف از تفاصیل ماسوی است. وی همچنین بر پایه اصول فلسفی خویش، از ذاتی بودن و ضروری بودن علم الهی دفاع می‌کند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        7 - حشر موجودات از منظر ملاصدرا
        هادی واسعی
        حشر موجودات و چگونگى آن، از مسائل کلامى- فلسفی است که متکلّمان و فلاسفه مسلمان بدان مى پردازند و بیان مى کنند که خداوند درقیامت کبرى، انسان ها را زنده مى سازد و جزاى هر کس را مى دهد. جریان شناختی حشر موجودات و زندگی پس از مرگ آن چنان پیچیده ودشوار است که آراء متفکران در أکثر
        حشر موجودات و چگونگى آن، از مسائل کلامى- فلسفی است که متکلّمان و فلاسفه مسلمان بدان مى پردازند و بیان مى کنند که خداوند درقیامت کبرى، انسان ها را زنده مى سازد و جزاى هر کس را مى دهد. جریان شناختی حشر موجودات و زندگی پس از مرگ آن چنان پیچیده ودشوار است که آراء متفکران درباره آن، بیش از آن چه که درباره آغاز جهان و مبدأ عالم دچار دشواری باشد، به ابهام، نابسامانی و پریشانیبرخورد کرده است؛ زیرا نه تنها مادیون و منکران مبدأ عالم، پایانی برای جهان قائل نبوده و منکر معادند، بلکه برخی از معتقدان به مبدأ عالم ودر قیامت تردید داشته و آن را نامقبول قلمداد کرده اند. ملاصدرا فیلسوف مسلمان، ازجمله حشر مؤمنان به آفریدگار جهان نیز، دربارهاندیشمندانی است که در این عرصه قلم زده و بر اساس مشرب فلسفی خویش به تبیین و تحلیل حشر موجودات پرداخته است. پژوهش حاضردر صدد بررسی حشر موجودات از دیدگاه ملاصدرا می باشد. به همین منظور بعد از بیان چارچوب مفهومی موضوع تحقیق، هستی شناسی،چیستی و حقیقت نفس، تناسخ و اقسام آن از دیدگاه ملاصدرا و همچنین اصول هفت گانه ایشان برای اثبات معاد روحانی- جسمانی، موردجستجو قرار گرفته است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        8 - جایگاه بحث « بساطت وجود» در آثار ملاصدرا
        محمدحسین ایراندوست
        در امورعامه از مسائلی بحث می شود که به قسم خاصی از موجودات اختصاص ندارد. یکی ازاین مباحث بساطت وجود است. ملاصدرا این بحث را در منهج اول کتاب اسفار مطرح نموده که ویژه مباحث امورعامه است. فیلسوفان مشاء حقیقت وجود را صرفا انتزاعی و ذهنی می دانند که عقل در تحلیل خود از اشیا أکثر
        در امورعامه از مسائلی بحث می شود که به قسم خاصی از موجودات اختصاص ندارد. یکی ازاین مباحث بساطت وجود است. ملاصدرا این بحث را در منهج اول کتاب اسفار مطرح نموده که ویژه مباحث امورعامه است. فیلسوفان مشاء حقیقت وجود را صرفا انتزاعی و ذهنی می دانند که عقل در تحلیل خود از اشیای جهان هستی به آن می رسد. اما ملاصدرا در آثار خود برای حقیقت وجود، واقعیتی عینی قائل است. یعنی حکمای مشاء، مسأله بساطت وجود را صرفا مربوط به عالَم ذهن، و ملاصدرا علاوه بر عالم ذهن، آن را به عالَم عین هم سرایت می‌دهد. این مقاله به روش توصیفی درصدد است که به این سئوال پاسخ دهد که جایگاه بساطت وجود درآثار ملاصدرا در قلمرو مفهوم وجود است یا حقیقت وجود؟ و ثمرات این مسئله چیست؟ و نتیجه حاصله آن است که بساطت مربوط به قلمرو حقیقت وجود است نه مفهوم آن. و مهمترین ثمره بحث تشخص وجودو سلب احکام ماهوی از وجود است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        9 - بازنُمودِ آراء امپدوکلس در گفتار ملاصدرا
        محمدحسین ایراندوست
        امپدوکلس (430 -492 قبل از میلاد) شهروند فرهیخته اکراگاس درسیسیل بود. در فلسفه امپدوکلس اشیاء عالم کل هائى هستند که موجود و فاسد مى شوند ولى درعین حال این از اجزا فنا ناپذیر ترکیب شده اند. فیلسوفان اسلامی از امپدوکلس در مباحث مختلف فلسفی یاد کرده اند. دراین میان ملاصدرا أکثر
        امپدوکلس (430 -492 قبل از میلاد) شهروند فرهیخته اکراگاس درسیسیل بود. در فلسفه امپدوکلس اشیاء عالم کل هائى هستند که موجود و فاسد مى شوند ولى درعین حال این از اجزا فنا ناپذیر ترکیب شده اند. فیلسوفان اسلامی از امپدوکلس در مباحث مختلف فلسفی یاد کرده اند. دراین میان ملاصدرا در آثار و تالیفات خود به صورت ویژه ای او را معرفی نموده و آراء وی را به شکل خاص تحلیل و تفسیر نموده است . این مقاله درصدد است تا به روش توصیفی به این سئوال پاسخ دهد که امپدوکلس در آثار ملاصدرا چگونه معرفی شده و نظریات مهم او از نگاه صدرالمتالهین چیست؟ و این نتیجه حاصل شده که در گفتار ملاصدرا، امپدوکلس در زمره گروه پنج نفره مشهور و شایسته عنوان حکیم مطلق و از روسا و رهبران سیاسی شهر یونان بوده که علم و دانش را احتمالا از حضرت داوود (ع) آموخته و از زُهاد و عابدان عصر خویش بوده و به آخرت و معاد اعتقاد داشت. و آرائی مانند ترکب عالم از عناصر اصلی چهارگانه بسیط، انحصار بسائط در عناصر چهارگانه، کمون برخی اشیاء در اشیاء دیگر، و ابطال کون و فساد از نظرات مهم اوست. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        10 - مفهوم شناسی حرکت قطعیه و توسطیه در نظام فلسفی سینوی و صدرایی
        شرافت زبردست حسن معلمی محمدحسین ایراندوست
        بحث حرکت در آثار حکمای مسلمان به‌وفور به چشم می‌خورد که نشان‌دهنده اهمیت این مسأله است. لذا در این راستا، تبیین ماهیت حرکت قطعیه و توسطیه از مسائل مهم در مباحث فلسفی است. شاخص‌ترین دیدگاهی که در این زمینه وجود دارد دیدگاه ابن‌سینا و ملاصدرا است. سؤال اصلی این است که مطا أکثر
        بحث حرکت در آثار حکمای مسلمان به‌وفور به چشم می‌خورد که نشان‌دهنده اهمیت این مسأله است. لذا در این راستا، تبیین ماهیت حرکت قطعیه و توسطیه از مسائل مهم در مباحث فلسفی است. شاخص‌ترین دیدگاهی که در این زمینه وجود دارد دیدگاه ابن‌سینا و ملاصدرا است. سؤال اصلی این است که مطابق دیدگاه این دو فیلسوف آیا حرکت قطعیه در خارج موجود است یا حرکت توسطیه؟ هدف از این پژوهش بررسی و تحلیل نقطه نظرات این دو فیلسوف در زمینه تبیین حرکت قطعیه و توسطیه و تحقق خارجی آن با روش توصیفی و تحلیلی با بهره‌گیری از منابع کتابخانه‌ای و مجلات علمی معتبر بپردازد. از نتایج مقاله این است که ابن‌سینا حرکت توسطیه را در خارج موجود می‌داند و حرکت قطعیه را امری ذهنی می‌داند، ولی ملاصدرا قائل به وجود خارجی حرکت قطعیه است و حرکت قطعیه را یک امر متصل سیال می‌داند که وجود واحد شخصی دارد که کلّ آن در کلّ زمان است و درک این حقیقت راه را برای اثبات حرکت جوهری هموار می‌سازد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        11 - تبیین علیت در نظام فلسفی سینوی و صدرایی
        آذر سپهوند محمد حسین ایراندوست اسماعیل علیخانی
        مسئله علیت یکی از مهم‌ترین مسائل فلسفی است که بدون فهم آن درک جهان هستی ممکن نیست. اساساً هر نوع بحث، سخن و تجربه‌ای مبتنی بر فهم علیت و پذیرش آن است. مسئله علیت از جهات مختلف مورد توجه قرارگرفته است..فیلسوفان جدید غرب مانند هیوم و کانت این موضوع را از نظرگاه معرفت‌شناس أکثر
        مسئله علیت یکی از مهم‌ترین مسائل فلسفی است که بدون فهم آن درک جهان هستی ممکن نیست. اساساً هر نوع بحث، سخن و تجربه‌ای مبتنی بر فهم علیت و پذیرش آن است. مسئله علیت از جهات مختلف مورد توجه قرارگرفته است..فیلسوفان جدید غرب مانند هیوم و کانت این موضوع را از نظرگاه معرفت‌شناسی و فیلسوفان مسلمان از حیث وجودشناسی مورد بررسی قرار داده‌اند. این مقاله سعی بر آن دارد که، با نظر به علیّت تحلیلی، چیستی و کاربردهای آن را در فلسفۀ اسلامی و خصوصاً از دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا مورد توجه قرار دهد. نتایج نشان داد که سنخیت علت و معلول دو معنی حداقلی و حداکثری دارد. معنای حداقلی بر مبنای نظام‌های فلسفی قبل از حکمت متعالیه تبیین می‌شود، اما معنای حداکثری با توجه به مبانی خاص حکمت متعالیه چون اصالت وجود و تشکیک وجود تبیین می‌گردد. با این تفکیک آشکار می‌شود بسیاری از مخالفت‌ها با قاعده سنخیت علت و معلول در حقیقت متوجه معنای حداکثری سنخیت است و معنای حداقلی مورد پذیرش بیشتر فیلسوفان است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        12 - مفهوم‌شناسی حرکت در نظام فلسفی سینوی و صدرایی
        شرافت زبردست محمدحسین ایراندوست حسن معلمی
        هدف پژوهش حاضر مفهوم‌شناسی حرکت در دو نظام فلسفی سینوی و صدرایی است. روش تحقیق توصیفی ـ تحلیلی بوده و نتایج نشان داد که ابن‌سینا حرکت توسطیه را در خارج موجود می‌داند، از سوی دیگر ملاصدرا با وجود این‌که عقیده استاد خود، میرداماد را درباره ظرف دهری که به نظر وی، توجیه‌کنن أکثر
        هدف پژوهش حاضر مفهوم‌شناسی حرکت در دو نظام فلسفی سینوی و صدرایی است. روش تحقیق توصیفی ـ تحلیلی بوده و نتایج نشان داد که ابن‌سینا حرکت توسطیه را در خارج موجود می‌داند، از سوی دیگر ملاصدرا با وجود این‌که عقیده استاد خود، میرداماد را درباره ظرف دهری که به نظر وی، توجیه‌کننده اجتماع اجزای حرکت قطعیه و کلیّت تحقق آن است، انکار می‌کند، اما در قبول موجودیت حرکت قطعیه، در خارج، از ایشان تبعیت کرده و سخن خود را در این زمینه، با توضیحی درباره حقیقت آن و کیفیت وجود و عدم آن، آغاز می‌کند. از دیدگاه ملاصدرا، تمام موجودات و هستی آنها عین سیلان و شوق به سوی مبدأ بوده و این جوهر وجود اشیاء است که در سیلان و گذر بوده و دگرگونی در اعراض و ظواهر تنها برخواسته از حرکت در جواهر می‌باشد. بنابراین، کل عالم طبیعت، جهانی است از حرکت و تکاپو و شوق برای رسیدن به موجود یا موجودات مجرد که پایان حرکت و محل قرار و سکون‌ هستند، مجرداتی که خود ذاتاً سیلان آفرین و علت حرکات جهان طبیعت می‌باشند .ملاصدرا انکار حرکت جوهری را از آثار عقیده به اصالت ماهیت می‌داند. از نظر ملاصدرا چون وجود اشیاء اصیل است و ماهیت آنها امری اعتباری می‌باشد، هر تغییر و دگرگونی باید در متن واقعیت یعنی در وجود اشیاء ایجاد شود. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        13 - روش‌شناسی شناخت در حکمت متعالیه
        محمدحسین ایراندوست اسحاق ابان
        شناخت و معرفت از مقوله‌هایی است که همه حکما و فلاسفه در مورد آن به بحث و تحقیق می‌پردازند، آنچه مهم و هدف اصلی است بررسی روش‌های رسیدن به شناخت و منابع آن است که تحت عنوان روش‌شناسی شناخت یاد می‌شود. در روش‌شناسی شناخت باید به منابع اصلی فیلسوف در رسیدن به شناخت توجه کر أکثر
        شناخت و معرفت از مقوله‌هایی است که همه حکما و فلاسفه در مورد آن به بحث و تحقیق می‌پردازند، آنچه مهم و هدف اصلی است بررسی روش‌های رسیدن به شناخت و منابع آن است که تحت عنوان روش‌شناسی شناخت یاد می‌شود. در روش‌شناسی شناخت باید به منابع اصلی فیلسوف در رسیدن به شناخت توجه کرد. ملاصدرا روش و متد کاملا جدید و تازه‌ای دارد و هیچ یک از روش‌های قبل خود را اعم از روش شناخت مشاء، اشراق، عرفان و کلام را به طور کامل نه رد می‌کند و نه تایید و از روش‌های مذکور و منابع آنها از جمله برهان و وحی و شهود نیز استفاده کرده و تحلیل جامع و کامل و تازه‌ای ارائه داده و افقی نو در راه رسیدن به شناخت و معرفت بنا نهاده است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        14 - تحلیلی بر مراحل انقطاع نفس از بدن از منظر ملاصدرا
        مستانه زمانی هادی واسعی محمد فولادیوندا
        هدف پژوهش حاضرتبیین مراحل انقطاع نفس از بدن از دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا است. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی بوده و نتایج نشان داد، هرچند تلاش ملاصدرا، گره گشای مسائل عدیده‌ای چون اثبات عقلی معاد جسمانی و درپی آن تصویری مناسب برای دیگر مسائل می باشد، لکن ایشان با تبیین و تبدیل أکثر
        هدف پژوهش حاضرتبیین مراحل انقطاع نفس از بدن از دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا است. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی بوده و نتایج نشان داد، هرچند تلاش ملاصدرا، گره گشای مسائل عدیده‌ای چون اثبات عقلی معاد جسمانی و درپی آن تصویری مناسب برای دیگر مسائل می باشد، لکن ایشان با تبیین و تبدیل ماده به مجرد در انقطاع نهایی نفس از بدن، دچار نوعی ناسازگاری گردیده است. از سوی دیگر، در مرگ اخترامی بدن عامل اصلی معرفی شده است که این تعریف با تبیین ایشان از مرگ طبیعی همخوانی ندارد. به نظر می رسد، مرز مشخصی بین مرگ طبیعی و اخترامی، ترسیم نشده است. کمال محض بودن خداوند و راه یابی به سوی کمال و فعلیت یافتن امور بالقوه تحت مشیّت و قضا و قدر الهی، علت مرگ می‌باشند، که عنایت به این مسئله تبیین متقنی در تکمیل علت مرگ طبیعی و اخترامی است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        15 - تبیین وتحلیل جایگاه نفس از منظر صدرا
        رویا بناکار هادی واسعی محمد فولادیوندا
        این پژوهش با هدف،‌ تبیین و تحلیلی بر نفس شناسی از منظر ملاصدرا و با روش اسنادی، توصیفی و‌ تحلیلی تدوین یافته است. ملاصدرا راز جاودانگی و نیل به سعادت انسان را در گرو دین داری و تهذیب نفس و ایمان و عمل صالح می‌داند از منظر ملاصدرا، چهار نوع از موجودات عالم دارای نفس هستن أکثر
        این پژوهش با هدف،‌ تبیین و تحلیلی بر نفس شناسی از منظر ملاصدرا و با روش اسنادی، توصیفی و‌ تحلیلی تدوین یافته است. ملاصدرا راز جاودانگی و نیل به سعادت انسان را در گرو دین داری و تهذیب نفس و ایمان و عمل صالح می‌داند از منظر ملاصدرا، چهار نوع از موجودات عالم دارای نفس هستند: نباتات، حیوانات، انسان‌ها و افلاک. وی بر پایه مشاهده آثار حیات، در این موجودات سه گانه(به جز افلاک)، صورتی از کمال را در نظر می‌گیرد که بر ماده افاضه می‌شود و آن رانفس می‌نامد. پایین‌ترین مرتبه نفس، نفس نباتی است و به دنبال آن، نفس حیوانی و شریف‌ترین نفس، نفس انسانی است. او با مبانی وجودشناسی خویش، یعنی حرکت جوهری و تشکیک در وجود، نظریه کاملاً متفاوتی را در این بحث ارائه می‌دهد.صدرا نفس را امری مجرد می‌داند و درعین حال، با بدن اتحاد وجودی هم دارند. ایشان با اثبات حرکت جوهری و بیان قاعده جسمانیت الحدوث بودن نفس، تمایز بین بدن و نفس را از بین می‌برد.واژگان کلیدی: نفس، ملاصدرا، استکمال نفس تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        16 - خوانش عناصر هنر اسلامی ارگ دارالخلافه ناصری از منظر فلسفه صدرالمتالهین
        سید بنیامین کشاورز سید عقیل کشاورز زهرا خیرالدین
        صدرالمتالهین، یکی از بزرگترین فلاسفه¬ ایرانیِ قرن یازدهم قمری بوده که کتب ارزشمندی در باره فلسفه نوشته است. اعتقادات ایشان به پیروی از آموزه¬های معزالدین الله، بر آن باور است که وحی که کلام ایزدی است، باید به گونه‌ای نزول یابد که طبقات متسلسل عقل، مثال و ماده را بگذرا أکثر
        صدرالمتالهین، یکی از بزرگترین فلاسفه¬ ایرانیِ قرن یازدهم قمری بوده که کتب ارزشمندی در باره فلسفه نوشته است. اعتقادات ایشان به پیروی از آموزه¬های معزالدین الله، بر آن باور است که وحی که کلام ایزدی است، باید به گونه‌ای نزول یابد که طبقات متسلسل عقل، مثال و ماده را بگذرانند و سپس به شکل سخن درآیند و توجه به این نکته که پایه و اساس تفکر وی نه تنها بر پایه¬ی اسلام، بلکه بر پایه فرهنگ ایرانی نیز بوده است، اهمیت فراوان پیدا می¬کند. اصطلاح "فرم" در هنر و ساخت اهمیت فراوانی دارد که می‌توان آن را با سه معنی مختلف معرفی کرد؛ گاهی معنی قالب را می‌دهد، گاهی شکل و گاهی روابط بین اشکال را نشان می‌دهد که با ظاهر و باطن همراه است که از دیدگاه ملاصدرا تعادل و توازن بین عقلانیت و ذهنیت، هنر را می‌سازد. هنری که به واسطه¬ روح انسانی و فرمان الهی، هم‌زمان صاحب دو عالم ظاهر و باطن است، مطابق با ماهیت خلقت. امروزه، به اشتباه فرض می¬شود که ساختارهای منظم و پیروی اصول زیبایی¬شناختی در ابعاد هنری جامعه¬ اسلامی، تنها در عصر صفوی صورت‌گرفته¬اند که در مقاله¬ حاضر، با مطالعه¬ی فلسفه¬‌ی صدرایی و براساس منطق قیاسی و روش تعقلی یا سنتیِ فلسفه¬ جهان اسلام، به این موضوع پرداخته شده است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        17 - وحدت وجود از نگاه ملاصدرا
        عفیفه حامدی
        یکی از اساسی‌ترین اعتقادات عرفا و فلاسفه صدرایی اعتقاد به وحدت وجود است. مهم‌ترین مساله‌ای که در فلسفه اسلامی بعد از مبحث اصالت وجود مورد بحث و بررسی قرار گرفته و موجب به وجود آمدن نحله‌های گوناگون فلسفی و عرفانی گشته است بحث از وحدت وجود و رابطه آن باکثرات موجود در عال أکثر
        یکی از اساسی‌ترین اعتقادات عرفا و فلاسفه صدرایی اعتقاد به وحدت وجود است. مهم‌ترین مساله‌ای که در فلسفه اسلامی بعد از مبحث اصالت وجود مورد بحث و بررسی قرار گرفته و موجب به وجود آمدن نحله‌های گوناگون فلسفی و عرفانی گشته است بحث از وحدت وجود و رابطه آن باکثرات موجود در عالم هستی می‌باشد. فهم صحیح این مساله موجب حل بسیاری از معضلات فلسفی شده است. فیلسوف بلند پایه قرن یازدهم، ملاصدرای شیرازی نیز از منادیان وحدت وجود است و پس از جامی یگانه کسی است که به این عقیده شهرت یافته است. وی در کتاب کبیرالاسفار الاربعه، وجود را طبق برهان مانند «حکمای فهلوی» دارای وحدت تشکیکی دانسته، یعنی حقیقت یگانه‌ای که مراتب مختلفی دارد، او در همان کتاب (جزء دوم از سفر اول) نظر نهایی خود را در وحدت وجود بر وفق ذوق و عرفان آشکار ساخته و به اثبات وحدت شخصی وجود پرداخته است. بنابراین وی وجود ممکنات را «وجود فقری» خوانده که تماماً شعاع و پرتو یک حقیقت‌اند و اندیشه استقلال و کثرت درباره آن‌ها خیالی بیش نیست. و در نهایت علیت را به تشان برگردانده است. نگارنده در این مقاله کوشیده است نظریه نهایی ملاصدرا را به دست آورده و یگانگی وحدت وجود از دیدگاه حکمت متعالیه با وحدت وجود عرفانی را نشان دهد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        18 - بررسی دیدگاه ابن‏عربی و ملاصدرا پیرامون انسان کامل با تأکید بر نقش هدایتی و ارشادی
        عباس بخشنده بالی حسن ابراهیمی
        انسان کاملِ ابن‏ عربی که بعدها مورد توجه ملاصدرا نیز قرار گرفت، در سیر صعودی به سوی حق تعالی راهی می ‏شود و مرحلة انسان‏ الحیوان را پشت سر گذاشته و با سیر در خداوند، به مقام خلافت الهی دست می ‏یابد. برخی عرفا و متصوفه به همین سطح بسنده کردند ولی ابن عربی و ملاصدرا از ای أکثر
        انسان کاملِ ابن‏ عربی که بعدها مورد توجه ملاصدرا نیز قرار گرفت، در سیر صعودی به سوی حق تعالی راهی می ‏شود و مرحلة انسان‏ الحیوان را پشت سر گذاشته و با سیر در خداوند، به مقام خلافت الهی دست می ‏یابد. برخی عرفا و متصوفه به همین سطح بسنده کردند ولی ابن عربی و ملاصدرا از این فراتر رفته و سیر نزولی و یا سیر الی‌الخلق را مرحله‏ ای از تعالی و کمال انسان می ‏دانند. این مقاله که به صورت توصیفی- تحلیلی نگارش شده، به واکاوی دیدگاه ابن‏ عربی و ملاصدرا درباره یکی از مهم‏ترین نقش‏ های دنیوی انسان کامل در قبال انسان ‏های دیگر یعنی نقش هدایتی و ارشادی می‏ پردازد. چنین انسانی واسطه میان حق تعالی و خلق بوده و تلاش می‏ کند انسان‏ های دیگر را به مسیر کمال هدایت نماید. هر یک از ابن ‏عربی و ملاصدرا با اشاره به مبانی دینی، به این مهم اشاره کرده و حتی ابن‏ عربی که خود را مصداقی از ختم ولایت می ‏داند و هم‏چنین ملاصدرا، به این مهم پرداخته و نسبت به کمال انسان‏ ها و ارشاد آن‏ ها بی ‏تفاوت نبودند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        19 - بررسی و تحلیل تطبیقی جاودانگی نفس دراندیشه سهروردی و ملاصدرا
        محمد گودرزی
        پرسش از چیستی نفس و مباحث نفس از دیرباز فلاسفه را به خود مشغول داشته است. از این روی هرکدام بر اساس مبانی فکری خویش و با توجه به یافته‌های علوم رایج زمان خود تلاش نموده‌اند تا پاسخی در خور و شایسته به آن پرسش‌ها بدهند. سهروردی و ملاصدرا نیز از این امر مستثنی نیستند از ا أکثر
        پرسش از چیستی نفس و مباحث نفس از دیرباز فلاسفه را به خود مشغول داشته است. از این روی هرکدام بر اساس مبانی فکری خویش و با توجه به یافته‌های علوم رایج زمان خود تلاش نموده‌اند تا پاسخی در خور و شایسته به آن پرسش‌ها بدهند. سهروردی و ملاصدرا نیز از این امر مستثنی نیستند از این جهت بخش قابل توجهی از آثار این دو فیلسوف به بررسی، تبیین و تحلیل نفس و مسائل آن اختصاص یافته است. این دوحکیم هرکدام به نحوی تلاش نموده‌اند تا بر اساس نظام فکری فلسفی خویش به پرسش‌های اساسی‌ای که پیرامون نفس مطرح بوده، پاسخ دهند و دیدگاه خویش را بیان نمایند. این مقاله تحت عنوان بررسی و تحلیل تطبیقی جاودانگی نفس در اندیشه سهروردی و ملاصدرا تلاشی است جهت بیان و تبیین و تحلیل تطبیقی دیدگاه‌های این دو حکیم دربارة ادلة اثبات جاودانگی نفس، سرنوشت نفوس بعداز خلع بدن، چگونگی استمرار حیات بعداز مرگ، تناسخ وذکر تفاوت ها وشباهت های دیدگاه های این دوفیلسوف می باشد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        20 - مکاشفه‌ی عرفانی از دیدگاه ملاصدرا و ابن عربی
        سید رحمت الله موسوی مقدم سید سجاد ساداتی زاده علی صبری
        بحث کشف و شهود در معرفت‌شناسی اسلامی در مذهب عرفا از مسایل بنیادین و اساسی است؛ به حدی که پایه‌ی عرفان اسلامی بر اساس مکاشفه و مشاهده‌ی عالم غیب است. مکاشفات عرفانی، مهمترین منبع معرفتی عرفان نظری به عنوان یک نظام هستی شناختی محسوب می شوند. این مقاله درصدد است ابتدا مرو أکثر
        بحث کشف و شهود در معرفت‌شناسی اسلامی در مذهب عرفا از مسایل بنیادین و اساسی است؛ به حدی که پایه‌ی عرفان اسلامی بر اساس مکاشفه و مشاهده‌ی عالم غیب است. مکاشفات عرفانی، مهمترین منبع معرفتی عرفان نظری به عنوان یک نظام هستی شناختی محسوب می شوند. این مقاله درصدد است ابتدا مروری داشته باشد بر انواع مکاشفه نزد عرفا، ویژگی‌های اساسی آن، معیار ارزیابی آن و پیشینه‌ی مکاشفه در دیدگاه بانیان مکتب فکری اشراق و مشاء و همچنین چیستی، ماهیت و مراتب مکاشفه در دیدگاه فیلسوفان و عارفان اسلامی خصوصا صدرا و ابن عربی با تدقیق؛ صدرا به عنوان بانی حکمت متعالیه در بعضی از مسائل فلسفی که جزو ابتکارات خاص او محسوب می شوند، صراحتا ادعای انکشاف کرده و وابستگی خود را به عارف بزرگ ابن عربی نشان داده است. سوال اساسی این مقاله این است که آیا روش مکاشفات ملاصدرا مثل سایر فلاسفه و عرفاست یا سبک خاصی برای خود قایل است؟ همچنین می توان به این سوال هم اهمیت داد که ایا شهود صدرایی متاثر از ابن عربی است یا خیر؟ یافته های پژوهش موید این نکته است که ملاصدرا در پردازش مسایل ذوقی، به مباحث حکمی و بحثی تمایل پیدا کرده و استفاده نموده است؛ از این منظر متاثر از ابن عربی است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        21 - رابطه لذت و معنای زندگی از دیدگاه ارسطو و ملاصدرا
        سیده زهرا گنجی پور فرج اله براتی میثم  امانی
        یکی ازدغدغه‌های بشر از زمان پیدایش بشر تا کنون پرسش از معنادار بودن زندگی است. معناداری دارای دو معنی، هدف داری، ارزشمندی است. قطعا معنای معناداری زندگی وابسته به نوع نگرش و جهان بینی هر فیلسوف متفاوت است. پژوهش حاضر درصدد بررسی پاسخ به این سوال است که آیا لذت با معنادا أکثر
        یکی ازدغدغه‌های بشر از زمان پیدایش بشر تا کنون پرسش از معنادار بودن زندگی است. معناداری دارای دو معنی، هدف داری، ارزشمندی است. قطعا معنای معناداری زندگی وابسته به نوع نگرش و جهان بینی هر فیلسوف متفاوت است. پژوهش حاضر درصدد بررسی پاسخ به این سوال است که آیا لذت با معناداری ارتباط دارد یا نه؟ انسان برای این‌که به معنای زندگی دست یابد لذت لازم است یا نه ؟ در این پژوهش مقایسه‌ی و تطببیق نظریه ارسطو و ملاصدرا در رابطه لذت با معناداری زندگی بررسی شده است. در این مقاله برای تحلیل مفاهیم از روش توصیفی _ تحلیلی استفاده شده است. مهم‌ترین مبانی فلسفی که باعث تمایز و اختلاف بین این دو فیلسوف، تشکیک وجود است که ارسطو به تشکیک وجود اعتقاد ندارد. از دیدگاه ارسطو لذت و نیک‌بختی یک امر ثابت برای همه انسان‌ها می‌داند و قائل به مراتب مختلفی برای لذت نیست. نیک‌بختی را در این عالم منحصر می‌داند و به جزء عقلانی انسان اختصاص دارد. راه رسیدن به معنا را منحصر به حوزه فضلیت می‌داند.اما ملاصدرا با توجه به مبنای تشکیک وجود لذت دارای مراتب مختلفی باشد که لذت عقلی بر لذت حسی برتری دارند و از لحاظ مرتبه و شرافت وجودی بالاتر از عالم حس و ماده است. ملاصدرا نیک‌بختی را مربوط بعد جسمانی و روحانی می‌داند پس ملاصدرا به نیک‌بختی جامع قائل است اما منظور از جامع، عالم ماده، مثال، عقل می‌باشد. راه رسیدن به معنا را جکمت، قوه خیال، قوای باطنی می‌داند راه رسیدن به نیک بختی عمل اختیاری انسان می‌داند. مصداق واقعی نیک بختی را در جهان اخروی می‌داند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        22 - بررسی و قیاس منادشناسی لایب نیتس و بسیط الحقیقه ملاصدرا
        بهمن دیناروند فرج اله براتی
        از جمله مسائل مهم و اساسی فلسفه که طی سده های اخیر مورد بحث قرار گرفته است ، قاعده بسیط الحقیقه و یا حقیقت بسیط و غیر مرکب در میان حکما و فلاسفه شرق و غرب عالم بوده است . این قاعده جایگاه ویژه ای جهت حل سایر مسائل فلسفی و بویژه اثبات توحید یا وحدانیت داشته است .ملاصدرا أکثر
        از جمله مسائل مهم و اساسی فلسفه که طی سده های اخیر مورد بحث قرار گرفته است ، قاعده بسیط الحقیقه و یا حقیقت بسیط و غیر مرکب در میان حکما و فلاسفه شرق و غرب عالم بوده است . این قاعده جایگاه ویژه ای جهت حل سایر مسائل فلسفی و بویژه اثبات توحید یا وحدانیت داشته است .ملاصدرا (صدرالدین شیرازی) معتقدبه قاعده بسیط الحقیقة کلُالاشیاء و لیس بشی ءٍ منها است، به معنای بسیط حقیقی همه اشیا است، در حالی که هیچ‌یک از اشیا نیست؛ یعنی واجد کمالات و جهات وجودی و خیر همه چیز، و فاقد نقایص و حدود و تعیّنات آنهاست وی این قاعده را از غوامض علوم الهی دانسته و درک حقیقت آن را جز برای کسانی که از جانب حق تعالی به سرچشمه علم و حکمت راه می یابند، آسان ندانسته استاز طرف دیگر لایب نیتس از فلاسفه بزرگ غرب نیز با بیان جوهر فرد یا مناد به بررسی و تحلیل و اثبات آن همت گماشته است . لایب نیتس معتقد بود که مناد جوهری است منفرد و بخش ناپذیر و عنصری و دارای خاصیت های متعدد، ولی چون بسیط است اجزایی ندارد. بنابر آنچه در این مقاله آمده است وجود بسیط ، وجود مطلق و نامتناهی به یک معنا هستند و این مطلبی است مشترک بین ملاصدرا و لایب نیتس . تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        23 - بازتاب تمایزات رویکرد عقل‌گرا و نقل‌گرا در تحلیل انگارۀ بداء: بازخوانی دو شرح کافی کلینی در عصر صفوی
        محمدمهدی فرهی روح الله شهیدی محمد کاظم رحمان ستایش
        اندیشمندان با رویکردهای متفاوتی با روایات و گزاره‌های دینی مواجه شده‌اند. از آن‌‌جا که هر رویکردی آثار و تبعات متفاوتی از خود بر جای می‌گذارد لازم است برای شناخت رویکردهای گوناگون آن‌ها را بررسی کنیم. دو رویکرد عمده در رویارویی با روایات و گزاره‌های دینی رویکرد عقل‌گرای أکثر
        اندیشمندان با رویکردهای متفاوتی با روایات و گزاره‌های دینی مواجه شده‌اند. از آن‌‌جا که هر رویکردی آثار و تبعات متفاوتی از خود بر جای می‌گذارد لازم است برای شناخت رویکردهای گوناگون آن‌ها را بررسی کنیم. دو رویکرد عمده در رویارویی با روایات و گزاره‌های دینی رویکرد عقل‌گرایی فلسفی و رویکرد نقل‌گرایی است. در این مطالعه می‌خواهیم با روش مقایسه‌ای به بررسی و تطبیق رویکرد ملاصدرا هم‌چون نمایندۀ مکتب عقل‌گرایی فلسفی و رویکرد مجلسی هم‌چون نمایندۀ مکتب نقل‌گرایی در باب بداء در بخش اصول از کتاب کافی بپردازیم. می‌خواهیم از این رهگذر به فهم و درک بهتر هر یک از این دو رویکرد دست یابیم و تفاوت‌ها و تمایزات آن‌ها را بازنماییم. این دو اندیشمند در عصر صفویه می‌زیسته‌اند و سوگیری‌های نظری آن‌ها حاکی از تقابل فکری دو جریان عقل‌گرایی و نقل‌گرایی در آن دوره است. فرضیۀ مطالعه آن است که این دو رویکرد در شاخصه‌هایی چون نحوۀ تبیین آموزه‌های دینی، نوع بسط مسئله، گرایش به قطعیت در بیان یا احتیاط‌گرایی، و چگونگی برخورد با روایات غامض اختلاف دارند. بااین‌حال، می‌توان اشتراکاتی را نیز در شیوۀ صاحبان دو رویکرد در رویارویی با روایات مشاهده کرد؛ اشتراکاتی هم‌چون پرهیز از رد و انکار روایات، تمسک به تأویل، و رویارویی با روایات با تکیه بر پیش‌فرض‌ها. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        24 - تأثیرات امام محمد غزالی بر آراء مولوی و ملاصدرا در زمینة کمال انسان
        سهیله عاصمی سید حسین سجادی عبدالرضا جمالزاده
        انسان در مقام اشرف مخلوقات خلقتی هدفمند دارد و باید در مسیر زندگی به درجه‌ی کمال دست یابد تا شایسته‌ی مقام اصلی خود گردد. این امر مهم، اندیشمندان را به این فکر واداشته تا راه رسیدن انسان به کمال را به‌ شیوه‌هایی متعدد ابراز کنند. ابو حامد محمد غزالی به عنوان شخصیتی متفک أکثر
        انسان در مقام اشرف مخلوقات خلقتی هدفمند دارد و باید در مسیر زندگی به درجه‌ی کمال دست یابد تا شایسته‌ی مقام اصلی خود گردد. این امر مهم، اندیشمندان را به این فکر واداشته تا راه رسیدن انسان به کمال را به‌ شیوه‌هایی متعدد ابراز کنند. ابو حامد محمد غزالی به عنوان شخصیتی متفکر و اندیشمند با نگارش آثار متعدد، نظرات ارزشمندی را در مورد کمال بیان کرده‌اند. هدف اصلی این مقاله بررسی تأثیرات دیدگاه امام محمد غزالی در زمینه کمال انسان بر اندیشمندان متأخر خود به روش تحلیلی-توصیفی است. از دیدگاه ایشان کمال نهایی انسان در استیلا یافتن بر نفس و در نتیجه رسیدن به قرب الهی است. او برای کسب این مرتبه مراحلی را ذکر کرده است. این مراحل با یافتن راهنما (حاملان پیام الهی) و پیروی از دین آغاز و با کسب علم و معرفت تقویت می‌شود. سپس با دوری از رذائل و کسب فضائل این امر قابل دستیابی می شود. غزالی در زمینه کمال نسبت به متقدمین خود تحولات متعددی را ایجاد کرده است که اساس آن در میزان بهره مندی از دین بوده است. ایشان تأثیرات خود را در حوزه های مختلف فلسفه، کلام و عرفان گذاشته است که نشان از حوزه وسیع تأثیرات خود دارد. تأثیراتی چون برگردان بیشتر توجهات به دین، عقل گرایی اعتدالی، پیوست طریقت و شریعت و ... . از جمله این اندیشمندان که بیشترین تأثیرات را از ایشان گرفته اند ملاصدرا، فیض کاشانی، سنایی و مولوی است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        25 - تحلیل مفهوم می در اشعار صدرالمتالهین شیرازی
        سعید محمدی کیش
        صدرالدین محمد بن ابراهیم قوام شیرازی یا مُلاصَدرا، حکیم متأله و فیلسوف و عارف و شاعر ایرانی قرن یازدهم هجری قمری و بنیان‌گذار حکمت متعالیه است.وی در مثنوی خود، برخی نظرات عرفانی و فلسفی و حکمی خود را بیان داشته است.هدف از پژوهش حاضر بررسی نگرش شاعر در بیان اصطلاح می با أکثر
        صدرالدین محمد بن ابراهیم قوام شیرازی یا مُلاصَدرا، حکیم متأله و فیلسوف و عارف و شاعر ایرانی قرن یازدهم هجری قمری و بنیان‌گذار حکمت متعالیه است.وی در مثنوی خود، برخی نظرات عرفانی و فلسفی و حکمی خود را بیان داشته است.هدف از پژوهش حاضر بررسی نگرش شاعر در بیان اصطلاح می با تعابیر گوناگون است که به روش توصیفی - تحلیلی صورت می پذیرد.از یافته های این پژوهش می توان به مفاهیم می در این مثنوی اشاره کرد.ملاصدرا آن می را می طلبد که پرتو آتش آن سوزاندۀ خاشاک پندار باشد و بتواند خودیت عارف را در مرحله فنا فی الله محو کند، از نظر ملاّصدرا عارف کامل در آتش می عشق، از خودی رهانیده می شود و در فزونی مستی به مشاهده ابکار اسرار نائل می گردد. در مرتبه ای که او در مستی می نیستی، برای ممکنات وجودی مستقل و منفصل قائل نیست.آن می که دل، محل ازلی پرتو روحانی اوست،چنان که خانۀ تاریک دل به سبب وجود منور آن باده به گلشن معانی مبدل شده است.آن می که صدرالمتالهین خواستار اوست شراب آگاهی از نفی وجود از عدم اعتباری است و عارف از نوشیدن آن به معرفت هستی مطلق که همانا راز وحدت است پی می برد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        26 - بررسی نظریه ی اتکای اولیات بر علم حضوری، بر مبنای دیدگاه های ملاصدرا
        میثم عزیزیان مصلح جهانگیر مسعودی سید مرتضی حسینی شاهرودی
        نظریه ی ارجاع علم حصولی به علم حضوری ریشه در دیدگاه فیلسوفانی همچون ملاصدرا دارد و در آثار متفکران متاخر همچون مصباح یزدی پرورانده شده است. هدف این مقاله وضوح بخشی معرفت شناسانه به این دیدگاه با ابتناء به آثار ملاصدراست. این منظور با طرح چهار پرسش و پاسخ به آن ها انجام أکثر
        نظریه ی ارجاع علم حصولی به علم حضوری ریشه در دیدگاه فیلسوفانی همچون ملاصدرا دارد و در آثار متفکران متاخر همچون مصباح یزدی پرورانده شده است. هدف این مقاله وضوح بخشی معرفت شناسانه به این دیدگاه با ابتناء به آثار ملاصدراست. این منظور با طرح چهار پرسش و پاسخ به آن ها انجام خواهد شد. این چهار پرسش متمرکز به چهار ویژگی اساسی اولیات و پیدا کردن ریشه ی آن ها (سه ویژگی از این چهار ویژگی) در متن علوم حضوری است. اولین ویژگی واقع نمایی اولیات است، دومین ویژگی کلیت آن هاست، سومین ویژگی ضرورت قضایای اولی است و چهارمین ویژگی پایه بودن این قضایاست. بایستی ریشه ی این چهار ویژگی را در متن علم حضوری که واقعیتی شخصی و ظاهرا فاقد وصف ضرورت است پیدا کنیم، آن هم به گونه ای که آنچه می گوییم از سنخ استدلال و استنتاج نباشد، در غیر اینصورت ویژگی چهارم اولیات (پایه بودن اولیات) را رعایت نکرده ایم. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        27 - منطق قیاسی به مثابه پارادایم نظریه شناخت در نظام فلسفی ملاصدرا و دکارت
        حسن رهبر
        غایت اصلی در مباحث معرفت شناختی از منظر فیلسوفان رسیدن به شناخت یقینی و حقیقی است. از این منظر، فیلسوفان مختلف با دیدگاه ها و مبانی فکری متفاوت، همواره تلاش کرده اند مبنا و چهارچوبی را برای حصول نتیجه مورد نظر پی ریزی کنند. ملاصدرا و دکارت نیز از زمره تلاش گران این عرصه أکثر
        غایت اصلی در مباحث معرفت شناختی از منظر فیلسوفان رسیدن به شناخت یقینی و حقیقی است. از این منظر، فیلسوفان مختلف با دیدگاه ها و مبانی فکری متفاوت، همواره تلاش کرده اند مبنا و چهارچوبی را برای حصول نتیجه مورد نظر پی ریزی کنند. ملاصدرا و دکارت نیز از زمره تلاش گران این عرصه هستند. ملاصدرا و دکارت هر دو قیاس را محور نظریه معرفت شناسی خود قرار داده اند و امکان حصول به معرفت یقینی را از این راه امکان پذیر می دانند. باوجود اشتراک در این مبنا، از وجوه اختلاف آن دو در باب این مسأله باید به این نکته اشاره کرد که قیاس مورد نظر ملاصدرا همان قیاس ارسطویی مبتنی بر منطق صورت است اما قیاس در منطق معرفتی دکارت بیشتر از منظر منطق ماده و رابطه بین حقایق نگریسته می شود و نه صرفاً از منظر رابطه مفاهیم مورد مطالعه. همچنین به نظر می رسد عقیده ملاصدرا برای بهره گیری از قیاس به عنوان نوعی از استدلال مبتنی بر منطق صورت در مقایسه با دیدگاه دکارت برای استفاده از قیاس به عنوان نوعی استدلال مبتنی بر منطق ماده، دست کم در مقام داوری و ارزشیابی پذیرفتنی تر می نماید. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        28 - رمزپردازی معرفت در اندیشه ملاصدرا
        احمدرضا هنری
        رمزپردازی روشی است که از دیرباز در دو ساحت عینی و معرفتی برای انتقال معانی استفاده شده است. در ساحت عینی یک پدیده به عنوان رمزی از یک حقیقت یا معنا تلقی می‌گردد و از کاربردهای مهم آن در عرصه معرفت بیان معانی و حقائق متافیزیکی در قالب رموز است؛ لذا همواره ادیان و مکاتب م أکثر
        رمزپردازی روشی است که از دیرباز در دو ساحت عینی و معرفتی برای انتقال معانی استفاده شده است. در ساحت عینی یک پدیده به عنوان رمزی از یک حقیقت یا معنا تلقی می‌گردد و از کاربردهای مهم آن در عرصه معرفت بیان معانی و حقائق متافیزیکی در قالب رموز است؛ لذا همواره ادیان و مکاتب مختلف عرفانی و باطنی از این شیوه بهره برده‌اند. در فرهنگ اسلامی نیز در آثار سهروردی و عرفا به شکل گسترده‌ای این امر نمایان است. با توجه به جایگاه مهم حکمت متعالیه در حکمت اسلامی این پژوهش در پی پاسخ به این سؤال است که فرایند رمزپردازی در عرصه معرفت در اندیشه ملاصدرا چگونه است؟ آیا در چارچوب معرفتی وی می‌توان روشی را برای کشف رمز و دستیابی به حقیقت رمزها ارائه داد؟ تحلیل و بررسی آموزه‌هایی نظیر ادراک خیالی، شهود، تأویل و معرفت نفس می‌تواند ما را در رسیدن به مطلوبمان یاری رساند؛ بر اساس نتایج حاصله چارچوبی فراهم می‌گردد که بنیانی عقلانی و قوی برای رمزپردازی در عرصه معرفت خواهد بود و همچنین معیاری را برای ارزیابی و تشخیص رمزپردازی‌های صحیح و عقلانی در اختیار قرار می‌دهد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        29 - بررسی تطبیقی ادراک حسّی از منظر ملاصدرا و هگل
        پیام آقاسی عزیزالله افشار کرمانی
        ملاصدرا و هگل هر دو ادراک حسّی را آغاز شناخت می دانند. با این تفاوت که ملاصدرا برای شناسایی، مراحل حسّی، خیالی و عقلی قائل است و ادراک کلی را پس از گذر از ادراک حسّی و خیالی ممکن می داند یعنی ادراک کلی، آخرین مرحلة شناخت است. ولی هگل از همان آغاز، شناسایی را به واسطة مف أکثر
        ملاصدرا و هگل هر دو ادراک حسّی را آغاز شناخت می دانند. با این تفاوت که ملاصدرا برای شناسایی، مراحل حسّی، خیالی و عقلی قائل است و ادراک کلی را پس از گذر از ادراک حسّی و خیالی ممکن می داند یعنی ادراک کلی، آخرین مرحلة شناخت است. ولی هگل از همان آغاز، شناسایی را به واسطة مفاهیمِ کلی می داند و تعارض میان جزئیت و کلیت در این ادراک را عامل ارتقاء ادراک به مرحلة بعدی می داند. مقایسة ادراک حسّی در ملاصدرا و هگل نشان می دهد که پذیرفتن مبانیِ مختلف در حوزه های منطق، طبیعت و انسان، چگونه می تواند شروع از نقطة واحد را به سرانجام های متفاوت برساند. ادراک حسّی در هگل سرآغاز کشف تضاد در فعالیت ادراکیِ آدمی است که این تضاد، در وحدت شناسایی و هستی پایان می یابد. اما پیشرفت آگاهی در فلسفة صدرا در ارتباط آدمی با واقعیت و گذر از مراتب پایین هستی به مراتب بالاتر و تعالی و بسط مرتبة وجودیِ آدمی است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        30 - بررسی تطور دیدگاه ملاصدرا درباره نقش ماهیت از حیث معرفت شناسی
        فاطمه کوکرم امیرحسین منصوری نوری محسن شمس عین الله خادمی
        یکی از مسائل مهم معرفت‌شناسی مسأله وجود ذهنی و نحوه انطباق آن با حقایق عینی است. حکیمان مسلمان بر این باورند که امری باید در این میان نقش واسط را ایفا کند. با تأمل در آثار ملاصدرا درمی‌یابیم که او به این امر توجه بایسته داشته است و دیدگاه واحدی درباره این مسأله پژوهشی ا أکثر
        یکی از مسائل مهم معرفت‌شناسی مسأله وجود ذهنی و نحوه انطباق آن با حقایق عینی است. حکیمان مسلمان بر این باورند که امری باید در این میان نقش واسط را ایفا کند. با تأمل در آثار ملاصدرا درمی‌یابیم که او به این امر توجه بایسته داشته است و دیدگاه واحدی درباره این مسأله پژوهشی ارائه نداده است. ملاصدرا در گام نخست بسان سایر حکما بدین امر باور داشته است که ماهیت نقش حد واسط میان امور ذهنی و حقایق عینی را ایفا می‌کند و مراد وی از ماهیت، معنای اخص –مایقال فی جواب ما هو است. نگارندگان بر این باور هستند که صدرالمتألهین در گام دوم از این نظریه عدول کرده است و نظریه خاص خویش را بیان کرده است که بر اساس آن مراد از انطباق ذهن با عین، انطباق عینی وجود برتر ماهیت، بر وجود خاص آن است. در این رویکرد ملاصدرا بین معلوم بالذات از حیث واقع و نفس‌الامر و معلوم بالعرض از حیث ظهورش برای قوای ادراکی نفس تفکیک قائل می‌شود و بر این باور است که در این رویکرد نحوه وجود متفاوت است، یکی وجود قوی (خارجی) و دیگری وجود ضعیف است نه ماهیت. بر اساس پنج دلیل –دیدگاه ملاصدرا درباره ماهیت، ادراک عقلی، حرکت جوهری، اصالت و تشکیک وجود- نگارندگان بر این باور هستند که نظریه دوم با نظام فلسفی ملاصدرا سازگارتر است و از آن می‌توان به عنوان نظریه نهایی صدرا یاد کرد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        31 - تبیین و تحلیل نقش حس و تجربه در مراحل شناخت تصدیقی و قضیه‌ای در نگاه صدرالمتألهین ر
        حسام الدین مؤمنی عسکر دیرباز عبدالحسین خسروپناه
        از جمله مسائل مهمی که در معرفت‌شناسی صدرایی می‌توان مطرح نمود؛ این است که در نگاه وی معرفت تصدیقی تنها در یک مرحله برای نفس محقق می‌گردد یا دارای مراحل و مراتب متعددی است؟ از دل این پرسش و با ربطش به نقش حس و تجربه در نظام معرفت‌شناختی صدرایی به مسأله‌ی دیگری دست می‌یاب أکثر
        از جمله مسائل مهمی که در معرفت‌شناسی صدرایی می‌توان مطرح نمود؛ این است که در نگاه وی معرفت تصدیقی تنها در یک مرحله برای نفس محقق می‌گردد یا دارای مراحل و مراتب متعددی است؟ از دل این پرسش و با ربطش به نقش حس و تجربه در نظام معرفت‌شناختی صدرایی به مسأله‌ی دیگری دست می‌یابیم و آن این است که نقش حس و تجربه در مراحل شناخت قضیه‌ای از منظر صدرالمتألهین چگونه است؟ نگارندگان در پژوهش حاضر بر اساس روش توصیفی – تحلیلی به دنبال تبیین و تحلیل نقش حس و تجربه در مراحل شناخت قضیه‌ای در نگاه صدرالمتألهین هستند. ملاصدرا بر این دیدگاه است که مراحل شناخت‌های تصدیقی عبارتند از: تصدیقات و قضایای عقلی پایه، تصدیقات و قضایای حسی و خیالی جزئی و تصدیقات و قضایای عقلی مستنتج که از منظر صدرایی حواس در مرحله‌ی قضایای حسی جزئی دارای نقش مستقیمی هستند.درالمتألهین چگونه است؟ نگارندگان در پژوهش حاضر بر اساس روش توصیفی – تحلیلی به دنبال تبیین و تحلیل نقش حس و تجربه در مراحل شناخت قضیه‌ای در نگاه صدرالمتألهین هستند. ملاصدرا بر این دیدگاه است که مراحل شناخت‌های تصدیقی عبارتند از: تصدیقات و قضایای عقلی پایه، تصدی تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        32 - بررسی اعتبار شهود عرفانی و امکان توجیه معرفتی آن با نظریة وثاقت گروی بر پایة آراء صدرالمتألهین
        عباس احمدی سعدی
        ارزش واعتبار معرفت شناختی آگاهی و معرفت شهودی همواره مورد بحث و نظر فلاسفه و عرفا بوده است . اما از منظر معرفت شناسی- به معنای عام آن یعنی مباحث اپیستمولوژیک یا معرفت شناسی پیشینی - جای این پرسش هست که چرا و به کدام دلیل باید کشف و شهود عارف را تصدیق و باور کرد؟ در سنت أکثر
        ارزش واعتبار معرفت شناختی آگاهی و معرفت شهودی همواره مورد بحث و نظر فلاسفه و عرفا بوده است . اما از منظر معرفت شناسی- به معنای عام آن یعنی مباحث اپیستمولوژیک یا معرفت شناسی پیشینی - جای این پرسش هست که چرا و به کدام دلیل باید کشف و شهود عارف را تصدیق و باور کرد؟ در سنت های عرفانی مختلف و حتی برخی مکاتب فلسفی از جمله حکمت متعالیه شهود عرفانی و عقلی و باورهای حاصله ازآن معتبر شمرده شده و به عنوان یکی از طرق مهم حصول معرفت پذیرفته شده است. شهود عقلی نزد ملاصدرا یکی از مراتب کشف و شهود معنوی است که با شهود عرفانی صرفأ تمایز تشکیکی دارد نه نوعی .ملاصدرا خود صراحتأ بر اساس نظریة مبناگروی به توجیه وحدت شخصی وجود پرداخته است اما به نظر می رسد نظریة اعتمادگروی می تواند گزاره ها و باورهای ناظر به هستی را که از طریق شهودعقلی- عرفانی حاصل شده، به نحو قابل قبولی توجیه نماید. وثاقت گروی از جمله رهیافت های برون گرایانه به توجیه معرفتی است که استعداد بیشتری برای توجیه آگاهی باطنی و شهودی دارد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        33 - جایگاه جسمانیت در معرفت شناسی ملاصدرا
        فخرالسادات علوی نجف یزدانی
        این تحقیق با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی شأن و جایگاه جسمانیت در نظام معرفت‌شناسی متعالیه صدرایی می‌پردازد. ضرورت چنین تحقیقی از آنروست که شواهد قابل توجهی در احکام این نظام وجود دارد که در نظر اولیه حاکی از طرد و تحقیر جسم انسان و قوای ادراکی حسی، و به طور کلی عالم ماد أکثر
        این تحقیق با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی شأن و جایگاه جسمانیت در نظام معرفت‌شناسی متعالیه صدرایی می‌پردازد. ضرورت چنین تحقیقی از آنروست که شواهد قابل توجهی در احکام این نظام وجود دارد که در نظر اولیه حاکی از طرد و تحقیر جسم انسان و قوای ادراکی حسی، و به طور کلی عالم ماده در فرایند کسب معرفت است. در واقع، برخلاف معرفت‌شناسی های متعارف که جسم را از ارکان اصلی حصول معرفت می‌دانند، به نظر می رسد که ملاصدرا جسم و متعلقات آن را در معرفت حقیقی مهم ندانسته و ترجیح داده تا چنین معرفتی را از طریق نفس مجرده و از عوالم فوق محسوس تامین نماید. با تحلیل اهمّ مولفه های دخیل در فرایند معرفت در بیان ملاصدرا و علیرغم وجود شواهد هفتگانه ناظر به طرد جسمانیت، در مجموع به نظر می-رسد نمی‌توان معرفت‌شناسی صدرایی را نظامی جسم ستیز تلقی نمود ؛ بلکه با لحاظ مویدهای مختلف جسمانیت در این نظام از جمله قول به علیت جسم و دخالت موثرِ متعلقات جسمانی ادراک برای حصول نخستین مراتب معرفت، و همچنین تحقق کمال برای نفس انسانی بواسطه مانع-سازی‌های امور جسمانی، بایستی این شواهد سلبی را بجای طرد جسمانیت و تحقیر علوم طبیعی، مشیر به دغدغه‌های حکمت متعالیه برای تعالی بخشی به تمامی علوم بشری اعم از علوم انسانی، تجربی و فنی دانست. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        34 - تأثیر عقل‌گرایی اعتدالی غزالی بر سیر فلسفه و پیدایش آن در ملاصدرا
        سهیله عاصمی سیدحسین سجادی عبدالرضا جمالزاده
        یکی از مسائل بنیادین در سیر تعالی انسان، کسب معرفت است. معرفت انسان، هر چه متعالی‌تر باشد می‌تواند نفس را به کمال ویژه‌اش نزدیک‌تر کند. همین امر مهم و اساسی اندیشمندان متعددی را به فکر واداشته است. به‌طوریکه در طول تاریخ متفکران شیوه‌های مختلفی را در این رابطه ارائه کرد أکثر
        یکی از مسائل بنیادین در سیر تعالی انسان، کسب معرفت است. معرفت انسان، هر چه متعالی‌تر باشد می‌تواند نفس را به کمال ویژه‌اش نزدیک‌تر کند. همین امر مهم و اساسی اندیشمندان متعددی را به فکر واداشته است. به‌طوریکه در طول تاریخ متفکران شیوه‌های مختلفی را در این رابطه ارائه کرده‌اند. تفاوت اساسی این شیوه‌ها میزان بهره‌مندی از عقل یا ایمان (وحی) است. در نتیجه برخی از این شیوه‌ها اساس عقلی و برخی اساس ایمانی- وحیانی دارند. از جمله اثرگذارترین افراد در سیر این امر، امام محمد غزالی است. هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی تأثیر شیوه معرفتی غزالی بر سیر فلسفه به روش تحلیلی-توصیفی است. این تحقیق در پی یافتن پاسخ این سؤالات است که بیانات غزالی بر کدام شیوه معرفتی استوار است؟ شیوه ایشان چه تأثیراتی را بر سیر فلسفه به ویژه تفکرات ملاصدرا داشته است؟ برخورد غزالی با فلاسفه برداشت‌های متفاوتی را به همراه داشته است. به طوری که حتی برخی ایشان را فردی عقل ستیز می‌دانند. اما موضع دقیق ایشان جای بررسی جامع‌تر و واضح‌تری دارد. در حقیقت غزالی با بیاناتش شیوه جدید عقل‌گرایی اعتدالی را در میان اندیشمندان استوار کرد. این تأثیر را می‌توان در سیر عقل‌گرایی فلسفه و ظهور آن را به ویژه در ملاصدرا می‌توان یافت. به نحوی که ملاصدرا هم نظر با غزالی، عقل فلسفی را از ارائه نظر در همه زمینه‌ها قاصر دانسته و بهره‌مندی از وحی در کنار عقل را مطمئن‌ترین شیوه معرفتی می‌داند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        35 - واکاوی روابط مبانی معرفت اخلاقی با تأکید بر مبنای عقل در کشف ارزش‌ها از دیدگاه باربارا هرمن و ملاصدرا
        سعیده حمله داری سید احمد فاضلی
        یکی از مهم ترین موضوعات حوزه معرفت شناسی اخلاق، گفتگو در باب مبانی است. گرچه هر یک از عوامل میل، انگیزه، غایات الزامی، عواطف، وحی و شهود به عنوان مبنای معرفت اخلاقی شناخته شده اند اما همواره توجه خاصی معطوف مبنای عقل بوده است. بااین وصف، اگر میزان تأثیر عقل در کشف ارزش أکثر
        یکی از مهم ترین موضوعات حوزه معرفت شناسی اخلاق، گفتگو در باب مبانی است. گرچه هر یک از عوامل میل، انگیزه، غایات الزامی، عواطف، وحی و شهود به عنوان مبنای معرفت اخلاقی شناخته شده اند اما همواره توجه خاصی معطوف مبنای عقل بوده است. بااین وصف، اگر میزان تأثیر عقل در کشف ارزش های اخلاقی از یک سو و سایرمبانی از سوی دیگر مورد سنجش قرارگیرد نحوه تأثیر هریک از مبانی مذکور چگونه خواهد بود و چه روابطی میان این مبانی معرفتی با مبنای عقل می توان تصور نمود؟ باربارا هرمن فیلسوف آمریکایی و ملاصدرا از آراء قابل تأملی در تبیین این مسئله برخوردارند لذا بررسی دیدگاه آنها حائز اهمیت و ضروری بود. پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از تحلیل متن صورت گرفته و یافته ها نشان داد با فرض سایر مبانی معرفت اخلاقی در کنار عقل سه رابطه متفاوت می توان استخراج نمود. هر دو متفکر مدعی بودند میل، انگیزه و غایات واجب، از جمله مبانی نیازمند و وابسته به عقل اند لذا با عقل رابطه اثرپذیری دارند. ملاصدرا مبانی وحی و شهود را پشتیبان عقل می دانست پس رابطه وحی و شهود با عقل از نوع رابطه اثرگذاری تلقی شد و نهایتا هرمن عواطف را نه پشتیبان عقل و نه به آن وابسته بلکه مبنایی کاملا مستقل از عقل می دانست ازاین رو دو مبنای عواطف و عقل در یک رابطه مستقل قرارگرفتند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        36 - نسبت معرفت آرمانی با معرفت دینی در اندیشه ملاصدرا
        عباس گوهری
        نوشتار حاضر در پی آن است تا به این مسئله پاسخ گوید که چه نسبتی میان معرفت آرمانی و معرفت دینی وجود دارد. برای این منظور مباحث گوناگون و پراکنده ملاصدرا در باب علم، عالم و معلوم در چارچوبی منظم بازسازی شده است. در این بازسازی منظم، علاوه بر این که جزئیات جدیدی از نظر ملا أکثر
        نوشتار حاضر در پی آن است تا به این مسئله پاسخ گوید که چه نسبتی میان معرفت آرمانی و معرفت دینی وجود دارد. برای این منظور مباحث گوناگون و پراکنده ملاصدرا در باب علم، عالم و معلوم در چارچوبی منظم بازسازی شده است. در این بازسازی منظم، علاوه بر این که جزئیات جدیدی از نظر ملاصدرا مطرح می‌شود، با نگاه جدیدی از ملاصدرا مواجه می‌شویم که نتیجه و حاصل بررسی علم، عالم و معلوم آرمانی از منظر اوست. به نظر می‌رسد او در این مباحث در پی نزدیک کردن معرفت فلسفی به معرفت دینی بوده و درنهایت این دو را دو روی یک سکه به شمار آورده است و با مباحثی که در این باره مطرح کرده ما را به استنباط این مطلب رهنمون نموده است که گوهر دین چیزی جز حکمت نیست و مابقی امور صرفاً صدفی جهت حفاظت از این گوهر گرانبها است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        37 - دیدگاه دوانی دربارة علم حصولی و لوازم معرفت شناختی آن
        محمود آهسته عین الله خادمی
        مسئلة علم حصولی یکی از مسائل مهم و مورد توجه در فلسفة اسلامی به شمار می رود. فلاسفه و متکلمین در مورد علم و ماهیت آن نظرات متفاوتی ارائه نموده اند. ازجمله دیدگاه های بدیع در مسئلة علم، دیدگاه علامه دوانی است. علامه دوانی برخلاف جمهور حکما علم حصولی را از مقولة کیف نمی أکثر
        مسئلة علم حصولی یکی از مسائل مهم و مورد توجه در فلسفة اسلامی به شمار می رود. فلاسفه و متکلمین در مورد علم و ماهیت آن نظرات متفاوتی ارائه نموده اند. ازجمله دیدگاه های بدیع در مسئلة علم، دیدگاه علامه دوانی است. علامه دوانی برخلاف جمهور حکما علم حصولی را از مقولة کیف نمی داند و معتقد است عقیدة کسانی که علم را کیف نفسانی شمرده اند، مستلزم تشبیه و تسامح در تعبیر است.این دیدگاه مورد انتقاد متأخرین بزرگی چون ملاصدرای شیرازی واقع شده است. نگارندگان با بررسی و تتبع در آثار مختلف محقق دوانی و پیگیری اندیشه او در آثار ملاصدرا، به تبیین دیدگاه علامه دوانی و لوازم معرفت شناختی آن پرداخته اند. مهم ترین لوازم عبارتند از: انکار دیدگاه اضافه، تحقق و ایجاب معدومات، مغالطه کاربرد عرفی به جای کاربرد حقیقی، ردّ دیدگاه اشباح محاکی، ارتباط مدرَک با محکی و مقوله بودن علم، ارجاع علم حصولی به حضوری. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        38 - بدن و رابطۀ آن با علم و ادراک از منظر ملاصدرا
        علیرضا حسن پور زهرا امامی
        فیلسوفان اسلامی،‌ به خصوص مشائیان، براساس تبیینی که از رابطۀ نفس و بدن و ماهیت این دو به دست می دهند، علم و ادراک را فعل نفس و نه بدن می‌دانند. از نظر ایشان، علم نفس به بدن از سنخ علم حصولی است. اما براساس دیدگاه ملاصدرا علمِ نفس به بدن همانند خودآگاهی نفس است و از سنخ أکثر
        فیلسوفان اسلامی،‌ به خصوص مشائیان، براساس تبیینی که از رابطۀ نفس و بدن و ماهیت این دو به دست می دهند، علم و ادراک را فعل نفس و نه بدن می‌دانند. از نظر ایشان، علم نفس به بدن از سنخ علم حصولی است. اما براساس دیدگاه ملاصدرا علمِ نفس به بدن همانند خودآگاهی نفس است و از سنخ علم حضوری به شمار می‌آید. طبق نگرش صدرایی نه تنها بدن متعلَّق علم حضوری و خودآگاهی نفس قرار می‌گیرد، بلکه در تمام مراتب ادراک نیز حضور دارد و در هر کدام از آنها نقشی ایفا می‌کند؛ تا جایی که اگر اختلالی در بدن ایجاد شود تمام مراحل ادراک و حتی ادراک عقلی نیز دستخوش تغییر و تحول قرار می‌گیرد. در این نوشتار ابتدا به ذکر انواع بدن از منظر ملاصدرارا می پردازیم و سپس مسئلۀ علمِ نفس به بدنو نقش بدن در ادراک از نظرگاه صدرایی را تبیین و تحلیل می کنیم و درنهایت به این نتیجه خواهیم رسید که بدن، مرتبه‌ای از مراتب نفس و نه جوهری جدای از آن است. این امر به ما امکان می‌دهد تا بپذیریم که حضور و نقش بدن در ادراک اگرچه به اندازۀ نفس نیست، اما کمتر از آن هم نیست و از این دیدگاه جمهور فلاسفه که معتقدند فقط نفس در ادراک نقش دارد فاصله بگیریم. در واقع، علم‌النفس صدرایی، فقط بررسی نفس نیست، بلکه تبیینی از ماهیت انسان است که بدون توجه به بُعد جسمانی او ناکافی است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        39 - نقش بدن در پیدایش علم حسی از نظر ابن‌سینا و ملاصدرا
        جواد پارسایی حسین غفاری
        اولین مرتبة علم حصولی که برای انسان حاصل می‌شود، علم حسی است. علم حسی زمینة پیدایش علم خیالی، وهمی و عقلی است؛ ازاین رو بحث از کیفیت پیدایش علم حسی دارای اهمیت است. از آنجا که علم حسی از طریق حواس ظاهری برای انسان حاصل می‌شود، این سؤال مطرح می‌شود که در فرآیند پیدایش اد أکثر
        اولین مرتبة علم حصولی که برای انسان حاصل می‌شود، علم حسی است. علم حسی زمینة پیدایش علم خیالی، وهمی و عقلی است؛ ازاین رو بحث از کیفیت پیدایش علم حسی دارای اهمیت است. از آنجا که علم حسی از طریق حواس ظاهری برای انسان حاصل می‌شود، این سؤال مطرح می‌شود که در فرآیند پیدایش ادراکات حسی، بدن و ابزار و آلات بدنی چه نقشی را ایفا می‌کند؟ آیا بدن دارای نقش اصیل و بالذات است یا اینکه نقش بدن و امور بدنی ابزاری و بالعرض است؟ ابن‌سینا و ملاصدرا در مباحث علم النفس و علم و ادراک دارای مبانی خاصی هستند که سبب تفاوت دیدگاه آنها در این مسئله شده است. در این نوشتار ابتدا به برخی از مبانی ابن‌سینا و ملاصدرا در این مسئله پرداخته شده است و در ادامه دیدگاه این دو فیلسوف در مورد نقش بدن در پیدایش علم حسی مورد تبیین و بررسی قرار گرفته است و این نتیجه به دست آمده که از نظر ابن‌سینا ادراکات حسی، مادی و منطبع در مغز است؛ ازاین رو بدن و امور بدنی نقش اساسی و اصیلی در پیدایش ادراکات حسی دارد، اما از نظر ملاصدرا علم و ادراک حسی مجرد از ماده است و بدن و امور بدنی نقش ابزار و علت معده را ایفا می‌کند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        40 - مبناگرایی حداکثری ملاصدرا و توجیه معرفت
        باقر گرگین نجف یزدانی علی نصر آیادی
        یکی از نظریه ‌های توجیه معرفت که از دیرینه ای بلند برخوردار است، مبناگرایی حداکثری است. بیشتر فیلسوفان سنتی، از افلاطون و ارسطو در یونان تا فیلسوفان مسلمان و عقل‌گرایان و تجربه‌گرایان کلاسیک دوران جدید و شماری از فیلسوفان معاصر، آن را پذیرفته اند. ملاصدرا نیز در معرفت‌ش أکثر
        یکی از نظریه ‌های توجیه معرفت که از دیرینه ای بلند برخوردار است، مبناگرایی حداکثری است. بیشتر فیلسوفان سنتی، از افلاطون و ارسطو در یونان تا فیلسوفان مسلمان و عقل‌گرایان و تجربه‌گرایان کلاسیک دوران جدید و شماری از فیلسوفان معاصر، آن را پذیرفته اند. ملاصدرا نیز در معرفت‌شناسی دیدگاهی مبناگرایانه دارد. البته نباید این نکته را فراموش کرد که مبناگرایی در معرفت‌شناسی غربی بر اساس تمرکز بر علم حصولی تصدیقی و رها کردن علم تصوری شکل گرفته است و بر این فرض استوار است که گویا علم صرفاً تصدیق است نه تصور؛ اما دیدگاه صدرا در بستری شکل گرفته است که علم تصوری مرکز توجه بوده و در همین بستر نظریه علم حضوری شکل گرفته است. مهم‌ترین دلیل مبناگرایان بر مبناگرایی حداکثری، برهان تسلسل شناختی است که ملاصدرا با پذیرش دیدگاه مبناگرایانه تقریری از این برهان اقامه کرده است. او در توجیه معرفت به بدیهیات اولیه متوسل می شود و با استناد به وضوح و تمایز و بداهت آنها، به توجیه سایر باورها می پردازد. روش وی در رسیدن از نظریات به بدیهیات، قیاس برهانی است که کاملاً بر نظریه مبناگرایی حداکثری منطبق است و در نتیجه، اشکالاتی از قبیل عدم معیار گزاره‌های پایه، محدود بودن گزاره‌های بدیهی، فقدان حد وسط مشترک در قضایای بدیهی و ارتباط بداهت و صدق که بر مبناگرایان وارد است، درباره نظریه صدرا نیز مطرح می شود. نگاه وجودی ملاصدرا به علم و نقشی که برای علم حضوری در معرفت‌شناسی در نظر می‌گیرد، به او این امکان را می‌دهد که به پاسخ‌گویی به اشکالات وارده بر گزاره‌های پایه مبادرت ورزد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        41 - معرفت حصولی به واجب تعالی از منظر ملاصدرا
        محمد کاظم رضازاده جودی
        معرفت به واجب تعالی از برترین معرفت های انسانی است. نحوه این معرفت، همواره مورد توجه و بحث بوده است.معرفت حصولی،یکی از دو نوع معرفت است که از طریق مفاهیم ذهنی ،آگاهی به اشیاء حاصل می شود.درحکمت متعالیه معرفت به اشیاء براساس معیارهائی چون رابطه وجودی میان دوشی،معلول بودن أکثر
        معرفت به واجب تعالی از برترین معرفت های انسانی است. نحوه این معرفت، همواره مورد توجه و بحث بوده است.معرفت حصولی،یکی از دو نوع معرفت است که از طریق مفاهیم ذهنی ،آگاهی به اشیاء حاصل می شود.درحکمت متعالیه معرفت به اشیاء براساس معیارهائی چون رابطه وجودی میان دوشی،معلول بودن مدرَک و مرتبه وجودی آن پدید می آید. پرسش اساسی این است که انطباق این معیارها بر معرفت حصولی به واجب تعالی چگونه است؟ ملا صدرا با طرح سطوح مختلف معرفت به واجب، مانند معرفت به ذات ، صفات و افعال، معرفت حصولی به واجب را در برخی از این سطوح به کلی نفی می کند در این مقاله، در بخش نخست ابتدا معیارهای سه گانه حصول معرفت میان دو شیءتبیین و آگاهی به واجب براساس هریک از آنها بررسی می شود و دربخش دوم، دلایل نفی علم حصولی به ذات واجب مانند: وجود خاص ،صرافت ذاتی و نامتناهی بودن حق ، و امکان معرفت حصولی به صفات و افعال الهی مطرح شده است تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        42 - ادراک شنیداریِ متافیزیکی از منظر ملاصدرا
        عبدالله صلواتی شهناز شایان‌فر
        در تلقی نگارنده، ادراک شنیداریِ متافیزیکی، به‌عنوان یکی از محمولات فلسفی، ادراکی است که عامل غیر مادی و غیر فیزیولوژیک به‌مثابه تمام‌کننده ادراک شنیداری در آن حضور دارد. در آثار فیلسوفان مسلمان به‌طور عام و در آثار ملاصدرا به‌طور خاص، درباره ادراک شنیداریِ متافیزیکی به‌ أکثر
        در تلقی نگارنده، ادراک شنیداریِ متافیزیکی، به‌عنوان یکی از محمولات فلسفی، ادراکی است که عامل غیر مادی و غیر فیزیولوژیک به‌مثابه تمام‌کننده ادراک شنیداری در آن حضور دارد. در آثار فیلسوفان مسلمان به‌طور عام و در آثار ملاصدرا به‌طور خاص، درباره ادراک شنیداریِ متافیزیکی به‌عنوان یکی از راه‌های شناخت، مباحث مستقل و منسجمی مطرح نشده است. پژوهش مستقلی نیز در این‌باره صورت نگرفته است. جستار حاضر در صدد آن است که بر اساس امکانات درونی فلسفه ملاصدرا و اقوال پراکنده او در این زمینه، مؤلفه ها و مختصات ادراک شنیداری متافیزیکی را مورد واکاوی قرار دهد. پرسش های محوری این پژوهش عبارت است از: چه سطوح و معانی ای از ادراک شنیداریِ متافیزیکی در آثار ملاصدرا مطرح شده است؟ چگونه می توان با استفاده از امکانات درونی فلسفه ملاصدرا تبیینی وجودی از سطوح غیر متعارف شنیدنِ متافیزیکی انسان ارائه داد؟ نتیجه به‌دست‌آمده از این جستار اینکه از آثار ملاصدرا می‌توان سه سطحِ ادراک شنیداری متافیزیکی و پنج ویژگی برای این ادراک استخراج و استنباط نمود. همچنین، بر اساس امکانات درونی فلسفه ملاصدرا می‌توان ویژگی دیگری با عنوان شهود خدا در هر شنیده ای را نیز رصد کرد که در قالب دو تقریر اثبات شده است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        43 - حضور و عالمداری در ملاصدرا و هایدگر
        فاطمه قوانلو حامد ناجی اصفهانی
        علم حضوری انسان به خودش، بنیان حضور وی نزد خود و شهود مستقیم هستی است. ملاصدرا با تکیه بر نفس به عنوان هستی که عین شناسایی و قلمرو تلاقی وجود و علم است، آدمی را از ورطه‌ تقابل غیرقابل رفع ذهن و عین نجات می دهد. آدمی با حضور نزد خود، هستی خویش را متصل به عالم خارج می‌یاب أکثر
        علم حضوری انسان به خودش، بنیان حضور وی نزد خود و شهود مستقیم هستی است. ملاصدرا با تکیه بر نفس به عنوان هستی که عین شناسایی و قلمرو تلاقی وجود و علم است، آدمی را از ورطه‌ تقابل غیرقابل رفع ذهن و عین نجات می دهد. آدمی با حضور نزد خود، هستی خویش را متصل به عالم خارج می‌یابد. یافتن خود در میان موجودات و داشتن نسبت خاصی با هستی، به معنای داشتن عالم است. هایدگر نیز با تکیه بر نسبت خاص انسان با هستی و توانایی انسان بر تفسیر و ارزیابی هستی و فرارفتن از هستی، مسئله‌ حضور و عالمداری را مطرح می‌کند. بنابراین می‌توان گفت حضور آدمی نزد خود، بنیان عالمداری اوست و از این لحاظ، ملاصدرا و هایدگر مشابهت بسیاری به یکدیگر دارند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        44 - بررسی نقش حرکت در ارتقاء ادراکی مساجد، مبتنی‌بر آرای معرفتی ملاصدرا (مورد پژوهی: مسجد حکیم)
        مهدی بنی‌اسدی باغمیرانی سید بهشید حسینی آزاده شاهچراغی
        اساس مباحث معرفتی ملاصدرا، بر پایه نظریه حرکت‌‌جوهری استوار است، که در آن زمینه تکامل نفس از مرتبه حس به عقل، فراهم می‌شود. با تکیه‌بر این نظریه ارتقاء ادراک در مساجد، مستلزم حضور و حرکت فعال مخاطب در فضاهای معماری است. در این حضور مراتبی مختلفی از حرکت بر فرد مترتب می‌ أکثر
        اساس مباحث معرفتی ملاصدرا، بر پایه نظریه حرکت‌‌جوهری استوار است، که در آن زمینه تکامل نفس از مرتبه حس به عقل، فراهم می‌شود. با تکیه‌بر این نظریه ارتقاء ادراک در مساجد، مستلزم حضور و حرکت فعال مخاطب در فضاهای معماری است. در این حضور مراتبی مختلفی از حرکت بر فرد مترتب می‌شود، که ادراک وی را با توجه ظرفیت وجودیش از سطح مادی به معنوی ارتقاء می‌دهد. با عنایت به اهمیت این موضوع، هدف این پژوهش شناسایی اقسام حرکتی در فضاهای معماری، و واکاوی نحوه ارتقاء ادراک در مساجد است. حال پرسش کلیدی این است که: حرکت در فضاهای مساجد، چگونه زمینه ارتقاء ادراک را فر‌اهم می‌کند؟ و در مراتب مختلف حرکتی در مساجد، کدام یک از مراتب ادراکی بر فرد مترتب می‌شود؟ پژوهش کیفی حاضر بین ‌رشته‌ای با رویکرد تحلیلی_تفسیری و مورد پژوهی است. در ادبیات پژوهشی، به ‌واسطه‌ تحلیل متون فلسفی و با تکیه بر نظریه حرکت جوهری ملاصدرا، مراتب‌ ادراکی و اقسام حرکتی تبیین شده، و در فضای مساجد مورد واکاوی قرار گرفته‌ است؛ نهایتاً با دیدی تفسیری و از طریق مورد پژوهی، جایگاه حرکت در مراتب ‌ادراکی مسجد حکیم و ده مسجد دیگر، مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج این پژوهش نشان می‌دهد که، با عنایت به نظریه حرکت‌جوهری، با حرکت ناظر در فضاهای مساجد از جمله مسجد حکیم اصفهان، در گذر زمان، مراتبی از حرکت بر فرد مترتب می‌شود، که در ابتدا متعلق به امور مادی و صوری است؛ اما در مراتب بالای حرکتی و تکامل جوهر نفس آدمی، ادراکات به لایه‌ی باطنی تعلق می‌گیرد تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        45 - بررسی جایگاه تناسخ در فرهنگ هندوئیزم و نقد آن در مکتب فلسفی ملاصدرا
        ندا بهرامی عباس گوهری
        پیشینیان به دلیل عدم آگاهی و اشراف به حیات پس از مرگ، باورهای گوناگونی به آن، داشته اند. از جمله این باورها تناسخ است که طبق قانون کارما عبارتست از: کیفیت و چگونگی توالد ثانوی، حیات و سرنوشت بعدی انسان که طبق کردار و گفتار و پندار او در زندگی قبلی تعیین می شود. این سلسل أکثر
        پیشینیان به دلیل عدم آگاهی و اشراف به حیات پس از مرگ، باورهای گوناگونی به آن، داشته اند. از جمله این باورها تناسخ است که طبق قانون کارما عبارتست از: کیفیت و چگونگی توالد ثانوی، حیات و سرنوشت بعدی انسان که طبق کردار و گفتار و پندار او در زندگی قبلی تعیین می شود. این سلسله توالد، ادامه داشته و در نهایت طبق آموزه موکشه روح میتواند به نجات و رهایی برسد. نظریه تناسخ به عنوان نمودی از آداب و رسوم و فرهنگ، شاخص شناختی برخی ادیان سرزمین هند بوده است. مساله اصلی این نوشتار بررسی جایگاه تناسخ به عنوان یکی از ابعاد فرهنگی هندوئیزم و نقد آن در مکتب فلسفی ملاصدرا است. این مقاله با رویکرد توصیفی تحلیلی در صدد است ضمن آشنایی با کارکردها و اثرات اعتقاد به تناسخ بر فرهنگ مردم هند، به تحلیل براهین بدیع ملاصدرا بر ابطال آن بپردازد. از جمله کارکردهای فرهنگی تناسخ: بازدارندگی، ایجاد ارزشهای اخلاقی، حاکمیت کاست، توجیه رنجها و ارزشمندی اعمال نیک است. استلزامات پذیرش این نظریه عبارتند از: اعتقاد به مسخ، انکار وجود نفس و تعلق آن به سایر ابدان در مرحله نطفه است. ملاصدرا علاوه بر ارائه برهان بر انکار مسخ، براهین تجرد نفس، برهان قوه و فعل، حرکت جوهری و... بر رد نظریه آنان آورده است. تفاصيل المقالة