-
حرية الوصول المقاله
1 - خاستگاههای هرمسی، افلاطونی و افلاطونی میانه مکاتب گنوسی
نسرین وکیلیان فاطمه لاجوردی ابوالقاسم اسماعیل پورمکتب گنوسی، از تأثیرگذارترین مکاتب الهیاتی و جریانهای عرفانی و باطنی سدههای اولیه پیشامسیحی و پس از آن است که طریق نجات و رهایی را، مبتنی بر شناخت حقیقت الوهیت میداند و برخی از عمیقترین اندیشههای معرفتی و فلسفی آن روزگار در حوزه خداشناسی، جهانشناسی، انسانشناسی و أکثرمکتب گنوسی، از تأثیرگذارترین مکاتب الهیاتی و جریانهای عرفانی و باطنی سدههای اولیه پیشامسیحی و پس از آن است که طریق نجات و رهایی را، مبتنی بر شناخت حقیقت الوهیت میداند و برخی از عمیقترین اندیشههای معرفتی و فلسفی آن روزگار در حوزه خداشناسی، جهانشناسی، انسانشناسی و فرجامشناسی را در نظام فکری خویش دارد. این عنوان بر نحلههای کهنی اطلاق میشود که زیر اثر هلنیسم یا یونانیمآبی پس از اسکندر، ادیانی چون یهودیت، مسیحیت و زرتشتی و نیز مکاتب فلسفی و الهیاتی آن زمان، از جمله مکاتب هرمسی، افلاطونی و افلاطونی میانه، به گونه کیش و طریقه عرفانی و تلفیقی گستردهای در آسیای غربی رواج یافت که در تبادل آراء و اندیشهها، از آن ادیان و نحلهها اثر پذیرفته و بر آنان نیز اثرگذار بوده است. این مقاله میکوشد تا با بررسی مبانی فکری و محورهای اساسی آموزههای هرمسی، افلاطونی و افلاطونی میانه، در موضوعاتی همچون الوهیت و ثنویت موجود در هستی، جهان و فرجام آن، انسان و قرابت او با خداوند، هبوط روح و عروج آن و مفاهیمی از این دست، به واکاوی و یافتن خاستگاههای اندیشگی جهانبینی گنوسی بپردازد و از این رهگذر، به شباهتها و نیز تفاوتهای این نظامهای الهیاتی با یکدیگر دست یابد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
2 - مقایسة مفهوم عشق افلاطونى در استروفل و استلا اثر سرفیلیپ سیدنى و نظربازى در دیوان حافظ
سیما فرشید پروانه شاهین نژاددرون مایة بسیارى از اشعار، به ویژه غزل، در ادبیات جهان عشق است؛ درواقع، غزل سرودة عشق است و از دل عشق سخن مى گوید و گاه این عشق از چنان جهان بینى وفلسفه اى نشئت مى گیرد که به سادگى تأویل پذیر نیست. افلاطون که در دوران پرستشخدایان متعدد مى زیست، چنان درک عجیبى از عشق دار أکثردرون مایة بسیارى از اشعار، به ویژه غزل، در ادبیات جهان عشق است؛ درواقع، غزل سرودة عشق است و از دل عشق سخن مى گوید و گاه این عشق از چنان جهان بینى وفلسفه اى نشئت مى گیرد که به سادگى تأویل پذیر نیست. افلاطون که در دوران پرستشخدایان متعدد مى زیست، چنان درک عجیبى از عشق دارد که به کلى او را از دیگر فیلسوفان عصر خویش متمایز مى سازد؛ عشقى که او را به سرچشمة حیات متصل مى کند.تأثیر عشق افلاطونى را به وضوح مى توان در غزلیات رنسانس و در آثار شعرایى چون پترارک مشاهده کرد که خود الهام بخش شاعران انگلیسى مانند اسپنسر و سر فیلیپسیدنى بوده است. شرق نیز متأثر از اندیشه هاى عرفانى، به خصوص عرفان اسلامى،مظاهر پیچیده اى از عشق را ارائه مى دهد که یکى از آنها نظربازى است که طریقىبراى رسیدن به عشق معنوى است. در مقالة حاضر تلاش شده است عشق افلاطونى در استروفل و استلا و نظربازى در دیوان حافظ غزلیات سر فیلیپ سیدنى تحت عنوانمورد بررسى و مقایسه قرار گیرد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
3 - بررسى تطبیقى اندیشه هاى نقدى قدامه بن جعفر، ارسطو و افلاطون
عبّاس مدنىسیر نقد یونانیان، شکوفایى علمى عظیمى را میان منتقدان عرب عصر عباسیان به سبب شیوع کارهاى ترجمه و نقل تمامى آثار عملى باقیمانده از آثار یونانیان که محفوظ مانده بودند، به ویژه کتاب شعر و سخنورى، موجب شد. کمترین شکى وجود ندارد که اعراب این دو کتاب را مى شناختند و از محتویات أکثرسیر نقد یونانیان، شکوفایى علمى عظیمى را میان منتقدان عرب عصر عباسیان به سبب شیوع کارهاى ترجمه و نقل تمامى آثار عملى باقیمانده از آثار یونانیان که محفوظ مانده بودند، به ویژه کتاب شعر و سخنورى، موجب شد. کمترین شکى وجود ندارد که اعراب این دو کتاب را مى شناختند و از محتویات آنها که آرا و نظریات ارسطو را درباب شعر یونانى و سخنورى یونانى دربر مى گرفت آگاهى داشتند. به نظر مى رسد که ادبیات عرب به خصوص در دوره عباسیان، تح تتأثیر یونانیان، به ویژه در فلسفه و منطق، باعث ایجاد بعضى جه تگیرى هاى فکرى در زندگى عقلى اعراب شد، که در شکوفایى علم کلام نزد اعراب و نیز پیدایش فلسفه اسلامى سهیم بود. بر همین اساس، به طور حتم،عرصه ادبیات عرب در محاصرة تأثیر فرهنگى اى قرار داشت که در محیط هاى فکر عربى و اسلامى رواج یافته بود و آن فرهنگى بود که تنها به آثار فکرى عربى یا اسلامى اکتفا نمی کرد، بلکه تمامى آنچه اعراب از آثار یونانیان و دیگران بهدست آورده بودند را دربر مى گرفت و این گونه بود که ادبیات عرب توانست حیات فکرى جدیدى را به تصویر بکشد. قدام به نجعفر یکى از منتقدان برجستة عصر عباسى اول است که در افکار نقادانة خود از اندیشه هاى ارسطو، افلاطون و نیز نقادان دیگر عصر خویش بهره برده است. در مقاله حاضر، اندیشه هاى مهمى که باعث شد بسیارى از علماى بزرگ بلاغت بعد از وى از او تبعیت کنند، بررسى می شود. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
4 - بازخوانی آرما نشهر از دیدگاه قرآن کریم
رؤیا آل عمران سیده فهیمه مداین شیشوان سیدسجاد آلعمرانهدف پژوهش حاضر بازخوانی آرمان شهر از دیدگاه قرآن کریم است. بر این اساس مطالعه حاضر با مطالعه روی 81 آیه از آن که شامل واژه های مرتبط با شهر هستند، و با استناد به تفسیر معیارهای شهر آرمانی از دیدگاه قرآن کریم را با استفاده از روش تحلیل محتوا به ، المیزان دست آورده است. أکثرهدف پژوهش حاضر بازخوانی آرمان شهر از دیدگاه قرآن کریم است. بر این اساس مطالعه حاضر با مطالعه روی 81 آیه از آن که شامل واژه های مرتبط با شهر هستند، و با استناد به تفسیر معیارهای شهر آرمانی از دیدگاه قرآن کریم را با استفاده از روش تحلیل محتوا به ، المیزان دست آورده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که از نظر قرآن، جامعه مطلوبی وجود دارد که در پناه پروردگار یگانه و با هدف مشخص شکل می گیرد. در این میان تمدن اسلامی به دلیل دارا بودن ویژگی های خاص و منحصر به فرد، چهره خاصی از آرمان شهر مطلوب ترسیم کرده، و در نگاهی کلی باید گفت که قرآن کریم آکنده از اصول و دستورات اخلاقی است که بر اساس آن می توان بهترین و دقیق ترین برنامه و سیستم را برای جامعه اخلاقی مطلوب پی ریزی کرد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
5 - وجود از منظر افلاطون و ابن سینا
مجتبی جلیلی مقدمچکیده بحث وجود اساسی ترین مسئله در تاریخ طولانی فلسفه بوده و ذهن متفکران را به خود مشغول داشته است. افلاطون و ابن سینا در مقام بزرگ ترین فلاسفه درباب وجود دیدگاه های بدیعی داشته اند که در این نوشتار بر آنیم تا با روش و نگاهی تحلیلی به مبانی این دو فیلسوف بدانها پرداخته أکثرچکیده بحث وجود اساسی ترین مسئله در تاریخ طولانی فلسفه بوده و ذهن متفکران را به خود مشغول داشته است. افلاطون و ابن سینا در مقام بزرگ ترین فلاسفه درباب وجود دیدگاه های بدیعی داشته اند که در این نوشتار بر آنیم تا با روش و نگاهی تحلیلی به مبانی این دو فیلسوف بدانها پرداخته و با یکدیگر مقایسه کنیم تا نشان دهیم که این دو دیدگاه درباب وجود چه تفاوتهایی دارد و این اختلاف چه تأثیری بر نگاه ما به موجودات دارد. افلاطون با دغدغۀ معرفت شناختی به ایده ها می رسد و آن را پایه و اساس تفکر خویش قرار داده و با توجه به آن وجود را به موجودات خاصی اطلاق می کند سپس در ادامه آن را باتوجه به لوازم نظریۀ ایده همانند ارتباط ایده ها با یکدیگر، وجودِ ایده های برتر و نسبت آنها با یکدیگر، ارتباط ایده ها با خیر و همچنین نسبت ایده ها با محسوسات، به محسوسات و خیر یا نیک نیز اطلاق می کند اما در طرف دیگر ابن سینا وجود را عام ترینِ امور دانسته و بر همۀ موجودات اطلاق می کند، وجودی که باتوجه به تمایزش از ماهیت، به واجب و ممکن تقسیم شده و عارض بر ماهیت می گردد ممکنات را که همان ماسوا هستند را زوج ترکیبی کرده و نیازمند واجب می کند و بدین ترتیب ارتباط خدا و موجودات دیگر را نسق می بخشد. واژگان کلیدی: "افلاطون"، "ابن سینا"، "ایده"، "وجود"، "ماهیت" تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
6 - مقایسه تحلیلی عدالت درفلسفه سیاسی افلاطون و جان راولز (باتاکیدبرنظریه مثال خیرافلاطون)
حبیب عشایریدر مدینه فاضله افلاطونی سلسله مراتب به حسب مرتبه دانشی که افراد دارند، مشخص می شود. از این رو فرمانروایان حکیم، نمایندگان علم شهودی اند و نگهبانان دستیاران آنان هستند و تجزیه و تحلیل مسائل و راهنمایی درست افکار مردمان را به عهده دارند. مردمان عادی نیز به ایمان و عقاید أکثردر مدینه فاضله افلاطونی سلسله مراتب به حسب مرتبه دانشی که افراد دارند، مشخص می شود. از این رو فرمانروایان حکیم، نمایندگان علم شهودی اند و نگهبانان دستیاران آنان هستند و تجزیه و تحلیل مسائل و راهنمایی درست افکار مردمان را به عهده دارند. مردمان عادی نیز به ایمان و عقاید درستی که علما به آنان می آموزند بسنده می کنند. بر این اساس، افلاطون معتقد است توده مردم به سختی و استحکام مفرغ، طبقه نگهبانان دستیار همچون نقره ارزشمند و حاکمان همانند طلا کمیابند. مدینه افلاطون، مدینه مردمان خردمند، شجاع، خویشتن دار و عادل است. بنابراین، برقراری حکومت قسط و عدل در روح، به این معنی خواهد بود که دو قوه خشم و شهوت به زیر حکم عقل روند تا نظمی مبتنی بر کمال، سراسر وجود انسان را دربر گیرد نظریه عدالت جان راولز که در سنت کانتی قرار دارد، معطوف به ساختار جامعه و نهادهای تشکیل دهنده آن است. جوهر اندیشه او همان عدالت به مثابه انصاف است. به طور خلاصه انصاف به روش اخلاقی رسیدن به اصول عدالت مربوط می شود و عدالت به نتایج تصمیم گیری منصفانه.روش این تحقیق توصیفی وتحلیلی است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
7 - واکاوی جایگاه سعادت در مکتب اخلاقی و سیاسی افلاطون
حمیدرضا معمری خدایار مرتضویهدف پژوهش حاضر تبیین نوع نگاه افلاطون به جهان زندگی و حیات است، آنجا که این فیلسوف با اتکاء به اصولی ثابت، صحبت از غایت حیات میکند و به زبان استادش سقراط، سخن میگوید و سعادت را به عنوان غایتالغایات مطرح میکند. سوال اصلی پژوهش این است که آیا میان اندیشه سیاسی و ا أکثرهدف پژوهش حاضر تبیین نوع نگاه افلاطون به جهان زندگی و حیات است، آنجا که این فیلسوف با اتکاء به اصولی ثابت، صحبت از غایت حیات میکند و به زبان استادش سقراط، سخن میگوید و سعادت را به عنوان غایتالغایات مطرح میکند. سوال اصلی پژوهش این است که آیا میان اندیشه سیاسی و اندیشه اخلاقی افلاطون ارتباطی وجود دارد؟ نقطهی اشتراک این ارتباط چیست؟ روش پژوهش تفسیری ـ انتقادی بوده و نتایج نشان داد همانطور که اخلاق و سیاست در فلسفه سیاسی کلاسیک، پیوندی عمیق دارند، مفهوم سعادت به خصوص در اخلاق غایتمحور کلاسیک، نیز حلقه وصل اخلاق و سیاست است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
8 - تبیین مؤلفههای برنامه درسی مبتنی بر دیدگاههای تربیتی افلاطون و فارابی
مرضیه اسلامیان نرگس کشتی آرایبرنامه درسی یکی از جوانترین حوزههای معرفت بشری است که همواره تبیین حدود و ثغور آن فراز ونشیبهای متعددی را به دنبال داشته است. یکی از بنیادهای اساسی برنامههای درسی مبانی فلسفی آن است که به منزله چراغ راهنمایی در پی پاسخگویی به مسائل هستی شناسی، معرفت شناسی و ارزش شن أکثربرنامه درسی یکی از جوانترین حوزههای معرفت بشری است که همواره تبیین حدود و ثغور آن فراز ونشیبهای متعددی را به دنبال داشته است. یکی از بنیادهای اساسی برنامههای درسی مبانی فلسفی آن است که به منزله چراغ راهنمایی در پی پاسخگویی به مسائل هستی شناسی، معرفت شناسی و ارزش شناسی است. در میان فلاسفه بزرگ تعلیم و تربیت کسانی هستند که به این فرایند مهم از لحاظ، معنا و مفهوم، اهداف و اصول، روشها و ضرورت آن به صورت جامع نگریستهاند. از جمله این فلاسفه بزرگ، افلاطون پدر فلسفه غرب و دیگری فارابی ملقب به معلم ثانی، پدر فلسفه اسلامی است که در این پژوهش به بررسی آراء و دیدگاههای تربیتی آنان جهت تبیین مؤلفههای برنامه درسی پرداخته شده است. برای دستیابی به این مهم از روش پژوهش تحلیل محتوای کیفی استفاده شد. اطلاعات با استفاده از روش کتابخانهای جمعآوری و با به کارگیری نظام مقوله بندی قیاسی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده بیانگر آن است که افلاطون وفارابی اهداف تعلیم و تربیت را شامل اهداف جسمانی، ذوقی، اخلاقی، عقلانی و اجتماعی میدانند. محتوای درسی افلاطون عبارتند از: عادت دادن کودکان به بازی، پرورش قوای جسمانی، آموزش خواندن و نوشتن، آموزش نظامی، مطالب ادبی و آموزش فلسفه و دیالکتیک. فارابی بر محتوایی تأکید دارد که فرد را به شناخت خدا، ایمان به او و پیروی از دستوراتش هدایت کند و سپس به شناخت خود فرد، به عنوان مخلوق و معلول پروردگار بپردازد. به عقیده افلاطون، مهمترین روش تدریس، روش گفت و شنود و فارابی به دو روش برهانی و اقناعی توجه دارد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
9 - تأثیر افکار نوافلاطونی در عرفان اسلامی ( خصوصاً در آثار عطّار و مولوی)
رضا اشرف زاده روجا پورفرج بیگ زادهعرفان اسلامی پدیدهای شکل گرفته در بستر تفکّرات فلسفی و کلامی است این جریان پربار فرهنگی، بار سنگینی از مضامین و آموزههای مکاتب فکری پیشین را بر دوش میکشد. فلسفة نوافلاطونی یکی از مهمترین آبشخورهای عرفان و تصوّف اسلامی است و باروری این مکتب از مطالعه آثار برجستهترین أکثرعرفان اسلامی پدیدهای شکل گرفته در بستر تفکّرات فلسفی و کلامی است این جریان پربار فرهنگی، بار سنگینی از مضامین و آموزههای مکاتب فکری پیشین را بر دوش میکشد. فلسفة نوافلاطونی یکی از مهمترین آبشخورهای عرفان و تصوّف اسلامی است و باروری این مکتب از مطالعه آثار برجستهترین عارفان سدههای ششم و هفتم هجری یعنی شیخ فریدالدین عطّار نیشابوری و جلالالدین محمد بلخی آشکار میگردد. کشف، دستهبندی و تبین مؤلّفههای موجود در نظام فلسفی نوافلاطونیان در سرودههای عطّار و مولوی، حاکی از ژرفای تأثیرپذیری این دو قلّة رفیع عرفان اسلامی از تعالیم فلوطین است. این مقاله با ارایة شواهدی سعی در بازنمایی این تأثیر عمیق و بنیادین دارد تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
10 - بررسیِ «شکل» در رسالۀ مهمانیِ افلاطون
سهندِ خیرآبادیشکل، ظاهرِ بیرونیِ هرگونه اثری است که به هر نحوی به وجود میآید. ما اثری بی شکل نداریم. یکی از راههای شناخت هر اثری، میتواند پراخت به شکلِ آن اثر باشد. در این مقاله پرداختِ شکلِ ظاهری و نوعِ چیدمانِ مهمانان، قبل از ورودِ الکیبیادس و بعد از ورودِ او، موردِ بررسی قرار أکثرشکل، ظاهرِ بیرونیِ هرگونه اثری است که به هر نحوی به وجود میآید. ما اثری بی شکل نداریم. یکی از راههای شناخت هر اثری، میتواند پراخت به شکلِ آن اثر باشد. در این مقاله پرداختِ شکلِ ظاهری و نوعِ چیدمانِ مهمانان، قبل از ورودِ الکیبیادس و بعد از ورودِ او، موردِ بررسی قرار گرفته است. سوالی که بدان پاسخ داده خواهد شد، این است که آیا این تغییرِ شکل، میتواند خود مسببِ زیبایی شود یا خیر؟ و آیا افلاطون در رسالۀ مهمانی نشانههایی مبنی بر پاسخگویی بدین دست پرسشها برایِ رمزگشایی قرار داده است؟ بعد از آنکه الکیبیادس به مهمانی پا میگذارد، نوعی هراس در دلِ مهمانان به وجود میآید. این هراس با توجّه به شخصیّتِ خودِ الکیبیادس قابلِ بررسی است. پس برایِ ثابت کردنِ آن، نیاز به بازنگری در شخصیّتِ این فرماندۀ یونانی احساس میشد. در این مقاله، این مهم نیز به طور اجمالی پرداخت شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
11 - تحلیل و بررسی عشق در نظام فلسفی افلاطون
زینب درویشی فرج اله براتیانسان موجودی دو بعدی است که در بعد فطری دارای نیازهایی از حقیقت طلبی است و حقیقت را زیباترین مقوله عالم هستی می داند و این زیبایی انسان را عاشق خود نموده و به زندگی او معنا می بخشد و با رسیدن به معشوق حقیقی تکامل می یابد لذا گزاره عشق از دیرباز مورد توجه پژوهشگران و نوی أکثرانسان موجودی دو بعدی است که در بعد فطری دارای نیازهایی از حقیقت طلبی است و حقیقت را زیباترین مقوله عالم هستی می داند و این زیبایی انسان را عاشق خود نموده و به زندگی او معنا می بخشد و با رسیدن به معشوق حقیقی تکامل می یابد لذا گزاره عشق از دیرباز مورد توجه پژوهشگران و نویسندگان بوده است چرا که یکی از نیروهای مشوقه و محرکه انسان به شمار می اید ﭘﮋوﻫﺶ حاضر، با روش تحلیلی و مطالعه اسنادی، در پی پاسخ به این ﺳﺆال اﺳﺖ تحلیل افلاطون از عشق چیست وارتباط عشق با زیبایی ، جهان شناسی و تعالی انسان چه می باشد؟ عشقدر اثار مختلفی از علما و اندیشمندان علوم مختلف و در فلسفه نیز از منظر فلاسفه ی غرب و شرق از جمله در اثار افلاطون بررسی شده و نظریاتی در مورد ماهیت عشق، ارتباط ان با زیبایی ،نقش عشق در جهان شناسی و خلقت، نقش عشق در گرایشات فلسفی و نقش عشق در تعالی و تربیت انسان پرداخته شده است .افلاطون معتقد است که هسته اصلی ایجاد عشق گرایش انسان به زیبایی و کمال است و زیبایی به زیبایی درون و بیرونی تقسیم می شود و هر نوع تکامل و کمال را زیبایی می داند بنابر این در بسیاری از موارد از عشق به زیبایی تعبیر می کند و فلاسفه را به دلیل اینکه طالب حقیقت هستند به عنوان عاشق معرفی می کند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
12 - واکاوی عقلی کرامت انسانی در شیوه تأدیب بزهکار از دیدگاه افلاطون
نغمه فرهود سید باسم موالی زاده مریم سلیمانیچکیده:در این مقاله که به بررسی عقلی کرامت انسانی در شیوه تأدیب بزهکار از دیدگاه افلاطون میپردازد، تلاش میشود تا زمینههای فکری و فلسفی شیوهی تأدیب بزهکار و نقش کرامت انسانی در آن را از دیدگاه افلاطون، که به اعتراف بسیاری از صاحبنظران، بزرگترین فیلسوف تاریخ بشر بوده أکثرچکیده:در این مقاله که به بررسی عقلی کرامت انسانی در شیوه تأدیب بزهکار از دیدگاه افلاطون میپردازد، تلاش میشود تا زمینههای فکری و فلسفی شیوهی تأدیب بزهکار و نقش کرامت انسانی در آن را از دیدگاه افلاطون، که به اعتراف بسیاری از صاحبنظران، بزرگترین فیلسوف تاریخ بشر بوده است، موردبررسی و بحث قرار دهیم. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که بهزعم افلاطون در معنایی که عقل عرفی از مجازات و تأدیب مراد میکند، موضوع مجازات در دیالکتیک بهسوی حقیقت تعالی مییابد. پس دیالکتیک افلاطونی در مورد این موضوع با حذف کین خواهی و انتساب اعمال به خدایان، این جزء درست بهزعم خود را برمیگزیند که بزهکار از سر جهل خود و نه خواست ظالمانهی خود مرتکب جرم شده است. و بهنوعی از مجرم مسئولیت ستانی میکند و این آموزهی بنیادین را خاطرنشان میسازد که هیچکس اگر بداند به اختیار بدی نمیکند و اگر کسی خوب و بد را بداند، بدی را انتخاب نمیکند. بنابراین میتوان نقش و تاثیرکرامت انسانی را در این مسئله آشکارا مشاهده نمود. از همین رو ازنظر فیلسوفان معرفت برای فضیلت بس است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
13 - بررسی تطبیقی پایگاه تکوینی عبودیت در غزلیات حافظ واندیشۀ افلاطون
دکتر اعظم اعتمادی فرددر میان آثار ماندگار ملل مختلف، مباحث و موضوعاتی بیان شده که اگر درون مایههای آن بررسی شود در تعامل و گفتگوی میان آنها به امکانهایی دست خواهیم یافت که تطبیق آنها را معقول مینماید. موضوع عبودیت و پایگاه تکوینی آن نیز از موضوعاتی است که در دیوان غزلیات حافظ أکثردر میان آثار ماندگار ملل مختلف، مباحث و موضوعاتی بیان شده که اگر درون مایههای آن بررسی شود در تعامل و گفتگوی میان آنها به امکانهایی دست خواهیم یافت که تطبیق آنها را معقول مینماید. موضوع عبودیت و پایگاه تکوینی آن نیز از موضوعاتی است که در دیوان غزلیات حافظ و آثار افلاطون از نظر دور نمانده است. موضوعی که با توجه به سنخیت آن با فطرت و عهد الست به تعبیر حافظ ( البته بر مبنای اعتقاد به قرآن) و با مشاهدۀ ایدهها قبل از هبوط روح در جسم انسان به تعبیر سقراط آثار افلاطون (البته بر مبنای تفکر فلسفی)، ریشه در نوع خلقت و سرشت آدمی دارد و با عشق نسبتی دیرینه دارد. بنابر اهمیت این دو اثر در ادبیات ایران و فلسفه و ادبیات غرب و نیز ضرورت تبیین موضوع مورد بحث که جایگاه اساسی در رساندن انسان به سعادت ابدی دارد پژوهش حاضر سعی کرده تا با رویکرد تحلیلی- تطبیقی به واکاوی این دو اثر بپردازد. از نتایج تحقیق بر میآید که شباهتها و همداستانی و همزبانی حافظ و سقراط آثار افلاطون با وجود فاصلۀ طولانی بین زمان بودن آنها، به این بر میگردد که به زبان فطرت پاسخ سعادت طلبی فطری انسان را دادند و عشق را با سرشت انسان عجین و برای سیر مراتب انسان تا قرب الهی جاودان ترسیم کردند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
14 - بررسی تطبیقی اتوپیا در اندیشههای اجتماعی افلاطون، ابونصر فارابی و کارل مارکس
داود ابراهیمپورطرح اندیشه اتوپیا از طرفی بیشتر در دورههایی صورت گرفته که نظامهای اجتماعی از عدم انعطاف سیاسی بیشتری برخوردار بوده و اندیشمندان خود را در تاثیرگذاری بر نظام سیاسی ـ اجتماعی زمان خود ناتوان دیدهاند و از طرف دیگر وجود ساختی ناسالم و به تعبیر جامعه شناختی، غیرکارکردی، م أکثرطرح اندیشه اتوپیا از طرفی بیشتر در دورههایی صورت گرفته که نظامهای اجتماعی از عدم انعطاف سیاسی بیشتری برخوردار بوده و اندیشمندان خود را در تاثیرگذاری بر نظام سیاسی ـ اجتماعی زمان خود ناتوان دیدهاند و از طرف دیگر وجود ساختی ناسالم و به تعبیر جامعه شناختی، غیرکارکردی، موجب میشده که هر کدام از اندیشمندان، فیلسوفان و حتی جامعه شناسان به ساختن تصویری ذهنی و آرمانی از جامعهای که مردم و مخصوصاً طبقات و اقشار پایین جامعه بتوانند نیازهای خود را در حد معقولی تامین کرده و دوستی و تعاون را جایگزین ستیزه و تضاد در روابط اقتصادی ـ اجتماعی کنند، اقدام کردهاند. به همین دلیل میتوان تلاش اندیشمندان در طرح مدینه فاضله را نوعی طرح ریزی و برنامه ریزی برای ایجاد اصلاحات و تغییرات دانست که مقصد آن در این اندیشهها همان مدینه فاضله است. توصیف افلاطون از مدینه فاضله و حکومت با شرح منشأ جامعه سیاسی یعنی چگونگی گردهم آمدن مردمان برای برپا کردن کشور آغاز میشود. به نظر او انگیزه این کار نه همسایگی و نه تشابه نژادی، بلکه نیاز اقتصادی افراد بشر به یکدیگر است و این نیاز هم از دو چیز بر میخیزد یکی توانایی محدود افراد برای برآوردن همه نیازهای خود و دیگری استعدادهای گوناگون افراد که آنان را به کارهای متفاوتی قادر میسازد. با آطن که افلاطون به طور جزمی معتقد به اقتصاد به عنوان تنها منشأ جامعه سیاسی نیست، بلکه عوامل دیگری را هم دخیل میداند و لیکن نیاز اقتصادی را زیربنا می انگارد. مدینه فاضله در اندیشه فارابی بر اساس تعاون، یاریگری، تقسیم کار و توزیع مسئولیتهای اجتماعی بین اعضای جامعه، به منظور رفع نیازهای فردی و جمعی تشکیل میشود. به نظر فارابی وظیفه اصلی حکومت کوشش و تلاش همه جانبه برای برقرار امنیت و آرامش و استقرار گسترده شبکه آموزش و پرورش به منظور کشف استعدادها و پرورش آن ها و بهرهگیری صحیح از استعدادهای شکوفا شده برای واگذاری مسئوولیتهای متناسب در ضمن تقسیم کار است.کارل مارکس معتقد است که کمونیسم به عنوان مدینه فاضله انسان ها، امکان به فعلیت در آوردن آرزوهای دیرینه بشر یعنی حذف امتیازات اقتصادی و نابرابریهای اجتماعی را فراهم آورده و از این طریق انسان ها در عمل به آزادی و تساوی بیشتری برای کنش اجتماعی خود دست مییابند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
15 - بررسی تطبیقی مفهوم عدالت در شاهنامه (ایران باستان) و آثار افلاطون
عیسی امن خانی زهرا نظام اسلامیایران و یونان، دو تمدن کهن، در طول تاریخ همواره با یکدیگر در ارتباط بودهاند. به رغم برخوردهای نظامی که گاه میان آنها درمیگرفته است، تاریخ گویای دادوستدهای فرهنگی آنها نیز بوده است؛ چنانکه در دورهای ایرانیان از اندیشه فلاسفه یونان بهرهها بردهاند و در زمانی دیگر یون أکثرایران و یونان، دو تمدن کهن، در طول تاریخ همواره با یکدیگر در ارتباط بودهاند. به رغم برخوردهای نظامی که گاه میان آنها درمیگرفته است، تاریخ گویای دادوستدهای فرهنگی آنها نیز بوده است؛ چنانکه در دورهای ایرانیان از اندیشه فلاسفه یونان بهرهها بردهاند و در زمانی دیگر یونانیان از فرهنگ ایرانیان تاثیر گرفتهاند. بررسی مفهوم عدالت در شاهنامه (ایران باستان) و آثار افلاطون و بهویژه کتاب جمهوری او میتواند روشنکننده بخشی از این دادوستدهای فکری و فرهنگی باشد که در این مقاله به چگونگی آن خواهیم پرداخت. آنچه از بررسی تطبیقی مفهوم عدالت در میان این دو تمدن برمیآید، گویای تأثیرپذیری افلاطون از اندیشههای ایرانیان باستان ـ که انعکاس آن را در شاهنامه میتوان دید ـ است. جدای از وجود یک ساختار طبقاتی ایستا در نظریه افلاطون که ظاهراً باید متأثر از نظام طبقاتی ایرانیان باستان بوده باشد، میتوان به موارد دیگری چون فضای دموکراتیک یونان که با نظام طبقاتی بیگانه بوده است، نزدیکی برخی از تمثیلها و آموزهها و ... اشاره کرد که میتواند اثباتکننده تأثیرپذیری افلاطون از نظریه سیاسی ایران باستان باشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
16 - تحلیل انتقادی نظریّة هنر و ادبیّات در منظومة فکری ـ فلسفی افلاطون
مرتضی حیدریافلاطون همة پدیدار های هستی را سایه ای از عالم مثل می داند و هویت وجودی آن ها را مستقل به شمار نمی آورد. در پژوهش حاضر، نگارنده کوشیده تا بر پایة مفاهیم کلیدی فلسفة افلاطون به تبیین و تحلیل نظام زیبایی شناسی وی بپردازد. به گمان افلاطون، آثار هنری تقلیدی از زیبایی مطلقی أکثرافلاطون همة پدیدار های هستی را سایه ای از عالم مثل می داند و هویت وجودی آن ها را مستقل به شمار نمی آورد. در پژوهش حاضر، نگارنده کوشیده تا بر پایة مفاهیم کلیدی فلسفة افلاطون به تبیین و تحلیل نظام زیبایی شناسی وی بپردازد. به گمان افلاطون، آثار هنری تقلیدی از زیبایی مطلقی هستند که ازلی و ابدی است. از سوی دیگر، زیبایی را سودمندی و کارآیی می داند و می گوید که هنر باید در خدمت اخلاق و جامعه باشد و هنر هیجان انگیز را خوش نمی دارد. همچنین، با هنری که هیجان انگیز نباشد ـ گر چه فاقد نقشی اجتماعی و اخلاقی باشد ـ مخالفتی نمی ورزد. نگارنده، پس از تحلیل آرای افلاطون، تناقض هایی را در نظام فلسفی و زیبایی شناسی افلاطون نتیجه گیری کرده که مطلق بودن منشأ زیبایی در اندیشة افلاطون را به پرسش گرفته است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
17 - آراءالفلاسفهی منسوب به آمونیوس
عبدالمجید حیرت سجادیدر مقالهی حاضر یکی از منابع اولیهی تاریخنگاری فیلسوفان یونانی در جهان اسلام، با عنوان آراء الفلاسفة، یا اختلاف الأقاویل فی المبادی، معرفی شده است که از آن نسخهی خطی منحصر به فردی باقی مانده است. در سدههای نخستین اسلامی آراء الفلاسفة را، به غلط، ترجمهی عربی اثری از أکثردر مقالهی حاضر یکی از منابع اولیهی تاریخنگاری فیلسوفان یونانی در جهان اسلام، با عنوان آراء الفلاسفة، یا اختلاف الأقاویل فی المبادی، معرفی شده است که از آن نسخهی خطی منحصر به فردی باقی مانده است. در سدههای نخستین اسلامی آراء الفلاسفة را، به غلط، ترجمهی عربی اثری از آمونیوس میپنداشتهاند، اما اهمیت و تأثیر این رساله در استنادها و اقتباسهایی که دانشمندان برجستۀ اسلامی نظیر بیرونی و شهرستانی از آن داشتهاند، آشکار میشود. نتیجۀ توجه به جایگاه آمونیوس هرمیایی و مروری بر مضامین نقل شده در این اثر نشان میدهد که باید آن را علاوه بر وجه تاریخنگارانهاش در ردیف متون منحولی قرار داد که گرایش فلسفی مسلط نوافلاطونی را در دورهی تکوین فلسفهی اسلامی بازتاب میدهند. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
18 - تبیین شناخت مثال خیر بر اساس روش دیالکتیک افلاطون
سید محمد نقیب محمد اکوانچکیده : در این مقاله به تبیین نگرش افلاطون در خصوص چگونگی شناخت مثال خیر از طریق فرایند دیالکتیک پرداخته شده است. روش نگارنده جهت رسیدن به این امر، تحلیل آثار افلاطون و مفسران او در خصوص چگونگی ارتباط دیالکتیک و مثال خیر و نقش دیالکتیک در فرایند معرفتشناختی انسان به مث أکثرچکیده : در این مقاله به تبیین نگرش افلاطون در خصوص چگونگی شناخت مثال خیر از طریق فرایند دیالکتیک پرداخته شده است. روش نگارنده جهت رسیدن به این امر، تحلیل آثار افلاطون و مفسران او در خصوص چگونگی ارتباط دیالکتیک و مثال خیر و نقش دیالکتیک در فرایند معرفتشناختی انسان به مثال خیر بوده است. دستاورد تحقیق نشانگر آن است که از نظر افلاطون شناخت انسان دارای مراتبی است که با هر مرتبهای از آن مرحله-ای متناظر از هستی را میشناسیم. مثال خیر منشأ هستی و معرفت و خود در فوق مراتب هستی و معرفت جای دارد. فلسفۀ افلاطون جستوجوی نفس حقیقت توسط عالیترین مرتبۀ شناسایی انسان، یعنی عقل است که آن لمحهای الهی از عالم حقیقت است و انسان توسط آن، عالم ایدهها و نهایتاً مثال خیر را مورد شناخت قرار میدهد و دیالکتیک، روش فلسفی او جهت درک این عوالم است که دارای دو وجه عقلانی- مفهومی و عقلانی– شهودی است. نگارنده در صدد است تا فرایند شناخت مثال خیر را بر اساس مبانی فلسفۀ افلاطون بهگونهای تبیین نماید که هم انسجام درونی و هم سیر منطقی داشته باشد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
19 - تفسیر ایدئالیستی پل ناتورپ از ایدههای افلاطون و فروکاست آنها به مبادی معرفت
کاظم هانی سید محسن حسینیآموزۀ ایدههای افلاطون را میتوان مرکز فلسفۀ او دانست. طبق نظر افلاطون، ایده ها ذات یا ماهیت اشیاء محسوس را شکل می دهند. ایده ها هم شرط وجود اشیاء محسوس و هم شرط شناخت این اشیاء هستند. ناتورپ با توجه به مسئلهای که با آن روبهرو بوده به ایدههای افلاطون رجوع میکند. مسئ أکثرآموزۀ ایدههای افلاطون را میتوان مرکز فلسفۀ او دانست. طبق نظر افلاطون، ایده ها ذات یا ماهیت اشیاء محسوس را شکل می دهند. ایده ها هم شرط وجود اشیاء محسوس و هم شرط شناخت این اشیاء هستند. ناتورپ با توجه به مسئلهای که با آن روبهرو بوده به ایدههای افلاطون رجوع میکند. مسئلۀ ناتورپ بیاعتباری فلسفه و بیمبنا شدن علوم است. او درصدد است نسبت میان فلسفه و علوم مختلف را مشخص کند تا از این طریق هم به فلسفه اعتبار ببخشد و هم منطق حاکم بر علوم را روشن کند. ناتورپ برای رسیدن به دو هدف فوق از ایدههای افلاطون کمک میگیرد و تفسیری استعلایی و معرفتشناسانه از آنها ارائه میدهد؛ زیرا در نظر او فلسفه فقط بهعنوان معرفتشناسی اعتبار دارد. به همین دلیل ناتورپ معتقد است ایدههای افلاطون را نمیتوان بهعنوان ذواتی ثابت و منفک از عالم محسوس لحاظ کرد، بلکه آنها را باید بهعنوان شرایط استعلایی تحقق واقعیت در نظر گرفت. ایدهها قوانین یا تبیینهایی هستند که در وهلۀ اول در اندیشه وضع میشوند و سپس امر واقع از بطن آنها اشتقاق پیدا میکند. اکنون با توجه به این مقدمه مسائل مهمی پیش میآید: آیا ایدههای افلاطون صرفاً کارکردی معرفتی دارند؟ چه نسبتی میان قانون مدنظر ناتورپ و ایدههای افلاطون وجود دارد؟ این نوشتار با روشی توصیفی – تحلیلی، ضمن بررسی تفسیر ناتورپ درصدد است این نکته را تبیین کند که ایدههای افلاطون صرفاً کارکردی معرفتشناسانه ندارند، بلکه وجه وجودشناسانه و اخلاقی آنها نیز واجد اهمیت است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
20 - بررسی مفهوم آیدوس در محاورات افلاطون
زهرا آقاجری مسعود صادقی بابک عباسی مجید ملایوسفیافلاطون در مجموعه آثارش در رابطه با پژوهشهای اخلاق شناختی دو رویکرد متفاوت دارد؛ نخست رویکردی است که در مقابل سوفسطائیان در پیش گرفته بود و منکر آموختنی بودن فضیلت (arete) است و از یگانگی آریته در مقابل چند گانگی آریته نزد سوفسطائیان سخن میگوید همه را شایسته تربیت نمی أکثرافلاطون در مجموعه آثارش در رابطه با پژوهشهای اخلاق شناختی دو رویکرد متفاوت دارد؛ نخست رویکردی است که در مقابل سوفسطائیان در پیش گرفته بود و منکر آموختنی بودن فضیلت (arete) است و از یگانگی آریته در مقابل چند گانگی آریته نزد سوفسطائیان سخن میگوید همه را شایسته تربیت نمیداند و بر انحصار تربیت تاکید دارد. دوم رویکردی است که بر اساس آن معتقد به آموزش با راهکارهای عملی تراست که همه مردمان را شایسته بهره مندی از فضیلتی مانندآیدوس (aidos)، (shame) میداند و آموزش آن را از طریق معلمان حقیقی فضیلت، مایهی استواری دولتشهر و سعادتمند شدن آن معرفی میکند. در دوره آثار افلاطون، دیدگاه سه متفکر که عبارتند از پروتاگوراس، سقراط و افلاطون در رابطه با مفهوم آیدوس مطرح شده است. در رساله سقراطی خارمیدس از مجموعه محاورات بهطور مستقیم این سوال مطرح شده است که آیا آیدوس فضیلت محسوب میشود یا خیر؟ در رساله پروتاگوراس به موضوع آموختنی بودن فضیلت آیدوس پرداخته شده است و در آن اشاره شده است آیدوس فضیلتی است که مانند دیگر هنرها تخصصی نیست بلکه فضیلتی است که همگان باید از آن بهرهمند باشند البته به این شرط که با آموختن بتوانند آن را در خود پرورش دهند و به طبیعت اجتماعی آیدوس و نقش آن در حمایت از نظم مدنی میپردازد. در رساله جمهور و فایدروس در مبحث نظریه سه جزئی نفس انسان درونیسازی احساس شرم بیان شده است اما در هیچکدام از این دیالوگها شرح خاصی از ماهیت آیدوس بیان نشده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
21 - سقراط سوفسطایی
حسن فتحیسقراط را امروز فیلسوفی میشناسیم که مخالف بنیادی جریان سوفسطاییگری نیمهی دوّم قرن پنجم پیش از میلاد و سرسلسلهی سنت فلسفیای است که افلاطون و ارسطو رواج دادهاند و در سرتاسر تاریخ فلسفه با تغییرات و تعدیلهایی به حیات خود ادامه داده است. امّا آتنیان معاصر سقراط او را أکثرسقراط را امروز فیلسوفی میشناسیم که مخالف بنیادی جریان سوفسطاییگری نیمهی دوّم قرن پنجم پیش از میلاد و سرسلسلهی سنت فلسفیای است که افلاطون و ارسطو رواج دادهاند و در سرتاسر تاریخ فلسفه با تغییرات و تعدیلهایی به حیات خود ادامه داده است. امّا آتنیان معاصر سقراط او را به عنوان یکی از اعضای حلقههای سوفسطایی و به جرم بدعت در الهیات و اغوای جوانان به اعدام محکوم کردند و با خوراندن سم شوکران به جهان دیگرش فرستادند. آیا چیزهایی در منش و روش و رفتار و گفتار سقراط نبود که آتنیان را به سوی چنین کار سوق دهد؟ مقالهی حاضر عهدهدار پاسخ به این سؤال است. خلاصهی پاسخ این است که سقراط از حیث موضوع مورد پژوهش، روش بحث، منش شخصی و محتوای آنچه تعلیم میداده شباهتهایی با سوفسطاییان داشته است و این شباهتها را در آثار افلاطون نیز میتوان دید. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
22 - افلاطون و خاستگاههای فلسفه زبان
سیدحمید طالب زاده مالک شجاعی جشوقانیفلسفه معاصر(بویژه فلسفه تحلیلی) را در قیاس با فلسفه های وجود محور وشناخت محور، فلسفه ای زبان محور دانسته اند .با این وجود می توان خاستگاههای تاملات فلسفی در باب زبان را در تاریخ فلسفه دنبال کرد. نخستین تاملات فلسفی جدی در باب زبان در محاورات افلاطون وبیش ازهمه در محاوره أکثرفلسفه معاصر(بویژه فلسفه تحلیلی) را در قیاس با فلسفه های وجود محور وشناخت محور، فلسفه ای زبان محور دانسته اند .با این وجود می توان خاستگاههای تاملات فلسفی در باب زبان را در تاریخ فلسفه دنبال کرد. نخستین تاملات فلسفی جدی در باب زبان در محاورات افلاطون وبیش ازهمه در محاوره کراتیلوس به چشم می خورد. وی در این محاوره ، به نقادی دودیدگاه عمده درباب رابطه زبان وحقیقت، یعنی دیدگاه طبیعت گرایی افراطی و قراردادگرایی افراطی با بهره گیری از اتیمولوژی وبویژه با اتکاء به نظریه صور(مثل) خویش می پردازد. افلاطون ، وصول به ماهیت اشیاء و ایدهها از طریق بررسی واژهها(دیدگاه کراتیلوس)را نمی پذیرد و این راه وصول را نه راهی زبانی، که فراتر اززبان دانسته و تلقی او فرسنگ ها از این گزاره ویتگنشتاینی دور است که ، مرزهای هستی ما همان مرزهای زبان ماست تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
23 - جایگاه معرفتشناختی شعر در فلسفه افلاطون
علی مرادخانی یاسر حیاتیاین مقاله تلاشی است برای فهم نگاه افلاطون به شعر و هنر. بهعبارتدیگر، به مناقشه میان عقل و احساس و الهام شاعرانه نظر دارد؛ آنجا که افلاطون تلاش میکند با تیغ عقل بالهای خیالانگیز شعر را ببُرد و انسان را با واقعیاتی درخور زندگی راستین روبهرو کند، بنابراین، هومر که نم أکثراین مقاله تلاشی است برای فهم نگاه افلاطون به شعر و هنر. بهعبارتدیگر، به مناقشه میان عقل و احساس و الهام شاعرانه نظر دارد؛ آنجا که افلاطون تلاش میکند با تیغ عقل بالهای خیالانگیز شعر را ببُرد و انسان را با واقعیاتی درخور زندگی راستین روبهرو کند، بنابراین، هومر که نماینده شاعران و بهگونهای سلطان آنان بهشمار میرفت را از مدینه خود بیرون میکند تا تکلیف دیگر شاعرانی که مرتبهای پایینتر از او دارند خودبهخود روشن شود. بدیهی است دشمنی افلاطون ـکه آثارش خود آینه تمامنمای هنری کمالیافته استـ با شعر معطوف به هومر یا شخص خاصی نیست. آنچه افلاطون با آن به مقابله برخاسته، فرزندان ناخلف شعر و تعابیر نابجا و نادرستی است که شاعران آن روزگار، در مقام مربیان جوانان و جامعه از مفاهیمی مانند عدالت، اوصاف خدایان، پهلوانان، داستانهای اسطورهای و... بهدست میدادند.تأثیر شگرف شعر بر شعور آدمی را بهآسانی نمیتوان انکار کرد اما باید دید برای تربیت[1] نفس آدمی و صلاح مدینه[2] کدام شعر کارآمد است و کدام باعث گمراهی. بنابراین باید پرسید: شعر یا فلسفه، کدامیک تأثیر آموزشی بیشتری بر تربیت فکری مدینه دارند؟ آیا شعر و هنر خاصی هست که مورد توجه افلاطون باشد؟ نقد افلاطون متوجه محتوای شعر است یا هنر شعر بهطور کلی مدنظر اوست؟تقابل افلاطون با شعر تلاشی است برای اثبات حقانیت فلسفه بهعنوان شریفترین هنر و بنا نهادن خشت خشت نهاد آدمی و مدینه افلاطونی بر پایه معیارهای عقلانی؛ مدینهای که حاکمان و مربیان آن فیلسوفانند نه شاعران. [1]. paideia [2]. polis تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
24 - همانندیهای حکمت نوافلاطونی و اسرارنامة عطّار نیشابوری
سهیلا زینلی تورج عقدایی حسین آریان نزهت نوحیفلوطین پس از ارسطو و افلاطون، تأثیرگذارترین فیلسوف یونان بر فلاسفۀ مسلمان است. از او به عنوان مهم ترین نمایندۀ مکتب نوافلاطونی یاد شده است. این نظام فلسفی در قرن سوم میلادی، به یمن اندیشه های والای این فیلسوف، به رشد و بالندگی رسید و توانست سال های زیادی در غرب و شرق رو أکثرفلوطین پس از ارسطو و افلاطون، تأثیرگذارترین فیلسوف یونان بر فلاسفۀ مسلمان است. از او به عنوان مهم ترین نمایندۀ مکتب نوافلاطونی یاد شده است. این نظام فلسفی در قرن سوم میلادی، به یمن اندیشه های والای این فیلسوف، به رشد و بالندگی رسید و توانست سال های زیادی در غرب و شرق رواج یابد. تعامل حکمت نوافلاطونی با فلسفه و عرفان اسلامی موجب شد، اندیشمندان و عارفان مسلمان به دلیل نگرش عرفانی نوافلاطونی ها، در آثار خود از تعالیم آنان استفاده کنند. هدف این مقاله، به تصویر کشیدن اندیشه های مشترک فلوطین با افکار عطّار نیشابوری است. نگارنده در این مقاله تلاش دارد با ذکر شواهد شعری متعدّد از منظومۀ اسرارنامه، به عنوان بخشی از نتایج پژوهش نشان دهد که عطار، در این مثنوی به موضوعاتی نظیر؛ وحدت گرایی، عقل، روح، سریان عشق، سیر و سلوک عارفانه، نظام احسن و ... اشاره کرده که پیش تر در آثار فلوطین آمده است. با بررسی این اشتراکات، میزان دقیق مشابهت های اندیشه های نوافلاطونی با آرای عطّار نمایان شد. برای تحلیل دادههای تحقیق، از روش توصیفی استفاده شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
25 - عالم مُثُل افلاطون، ناخودآگاه جمعی یونگ و عالَمِ دلِ مولوی
تقی پورنامداریانانسانها در هر کجای جهان و در هر دوره و فرهنگی استعدادها و ظرفیتهایی مشترک دارند که از ماهیّت وجودی و حتی شناخت آنان ناشی میشود. بخشی عظیم از شناختها و تجربههای انسانها عمومی و مشترک است، هر چند اختلافهای فرهنگی و زمانی و مکانی و تجربههای شخصی تفاوت داشته باشد. أکثرانسانها در هر کجای جهان و در هر دوره و فرهنگی استعدادها و ظرفیتهایی مشترک دارند که از ماهیّت وجودی و حتی شناخت آنان ناشی میشود. بخشی عظیم از شناختها و تجربههای انسانها عمومی و مشترک است، هر چند اختلافهای فرهنگی و زمانی و مکانی و تجربههای شخصی تفاوت داشته باشد. نکتة مهم اینجاست که این اختلاف و تفاوت در رو ساخت این فرآوردههاست و ژرف ساخت آنها تقریباً یکسان و شبیه یک دیگر است، زیرا ماهیّت ظرفیتها و استعدادهای آدمی به سبب تأثیر کمتر اختلاف تمدّن و فرهنگ بیشتر شبیه یک دیگر میبینیم، چنان که میان افلاطون، سهروردی، مولوی و یونگ دربارة ساختار جهان و روان آدمی در ژرف ساخت شباهتهایی هست. این شباهتها ناشی از اشتراک استعدادهای انسانی است و در روی ساخت اگر اختلافی هست، ناشی از اختلاف فرهنگی و زمانی و مکانی است. با طرح مُثُل افلاطون و صورت مثالی سهروردی و صور معنوی و روحانی زرتشت (فروهرها) و ضمیر ناخودآگاه جمعی یونگ (آرکئوتایپ) و آن چه عطّار و مولانا دربارة تُو گستردة پنهان یا مَنِ ملکوتی بینهایت مطرح کردهاند، میتوان بروشنی شباهت این اندیشهها را در ژرف ساخت ملاحظه کرد. تفاصيل المقالة