مقایسة مفهوم عشق افلاطونى در استروفل و استلا اثر سرفیلیپ سیدنى و نظربازى در دیوان حافظ
الموضوعات :سیما فرشید 1 , پروانه شاهین نژاد 2
1 - عضو هیئت علمى دانشگاه آزاد اسلامى واحد کرج.
2 - دانش آموخته دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج.
الکلمات المفتاحية:
ملخص المقالة :
درون مایة بسیارى از اشعار، به ویژه غزل، در ادبیات جهان عشق است؛ درواقع، غزل سرودة عشق است و از دل عشق سخن مى گوید و گاه این عشق از چنان جهان بینى وفلسفه اى نشئت مى گیرد که به سادگى تأویل پذیر نیست. افلاطون که در دوران پرستشخدایان متعدد مى زیست، چنان درک عجیبى از عشق دارد که به کلى او را از دیگر فیلسوفان عصر خویش متمایز مى سازد؛ عشقى که او را به سرچشمة حیات متصل مى کند.تأثیر عشق افلاطونى را به وضوح مى توان در غزلیات رنسانس و در آثار شعرایى چون پترارک مشاهده کرد که خود الهام بخش شاعران انگلیسى مانند اسپنسر و سر فیلیپسیدنى بوده است. شرق نیز متأثر از اندیشه هاى عرفانى، به خصوص عرفان اسلامى،مظاهر پیچیده اى از عشق را ارائه مى دهد که یکى از آنها نظربازى است که طریقىبراى رسیدن به عشق معنوى است. در مقالة حاضر تلاش شده است عشق افلاطونى در استروفل و استلا و نظربازى در دیوان حافظ غزلیات سر فیلیپ سیدنى تحت عنوانمورد بررسى و مقایسه قرار گیرد.