پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی یادگیری مشارکتی و بارش مغزی بر سازگاری اجتماعی و خودکار آمدی دانش آموزان انجام شد. روش پـژوهش، شبه آزمایشی بـا طـرح پیشآزمون و پسآزمون با دو گروه آزمایش بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر سال سوم دوره دوم متوسطه رشته علوم انسا چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی یادگیری مشارکتی و بارش مغزی بر سازگاری اجتماعی و خودکار آمدی دانش آموزان انجام شد. روش پـژوهش، شبه آزمایشی بـا طـرح پیشآزمون و پسآزمون با دو گروه آزمایش بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر سال سوم دوره دوم متوسطه رشته علوم انسانی شهرستان خوی در سال تحصیلی 1401-1400 میباشد که تعداد آنها 510 نفر بوده، که از میان جامعه آماری 70 نفر با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند که 35 نفر به شیوه یادگیری مشارکتی و 35 نفر به شیوه یادگیری بارش مغزی مورد آموزش قرار گرفتند. برای جمعآوری دادهها، از پرسشنامه رفتار سازشی (لامبرت و همکاران، 1974) و پرسشنامه خود کارآمدی عمومی شرر استفاده گردید. برای تحلیل دادهها از تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج بهدستآمده نشان داد اثربخشی یادگیری مشارکتی و بارش مغزی برافزایش سازگاری اجتماعی و خودکارآمدی دانش آموزان بهصورت معنیدار متفاوت است. بهعبارت دیگر تأثیر یادگیری مشارکتی برافزایش سازگاری اجتماعی بیشتر از روش بارش مغزی است همچنین تأثیر یادگیری بارش مغزی برافزایش خودکارآمدی بیشتر از روش یادگیری مشارکتی میباشد.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی آموزش مثبت اندیشی با تأکید بر آموزههای دینی بر شاد زیستی و بهزیستی روانشناختی دانش آموزان انجام شد. پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون– پسآزمون با گروه گواه و پیگیری 3ماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر سال سو چکیده کامل
پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی آموزش مثبت اندیشی با تأکید بر آموزههای دینی بر شاد زیستی و بهزیستی روانشناختی دانش آموزان انجام شد. پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون– پسآزمون با گروه گواه و پیگیری 3ماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر سال سوم دوره دوم متوسطه شهر خوی در سال تحصیلی 1401- 1400 بود. آزمودنیها به شیوه تصادفی با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای 40 نفر بهصورت تصادفی انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش (20 نفر) و گروه گواه (20 نفر) جایگزین شدند. برای هر دو گروه پیشآزمون اجرا شد. برنامه مداخلهای مثبت اندیشی بر مبنای آموزههای دینی به گروه آزمایش مدت 10 جلسه 90 دقیقهای آموزش داده شد. در پایان دوره آموزش، پسآزمون اجرا گردید. برای جمعآوری دادهها در این پژوهش از پرسشنامه شاد زیستی آکسفورد (آرجیل و لو،1989) و پرسشنامه بهزیستی روانشناختی (ریف، 1989) استفاده شد. دادهها با استفاده از روش تحلیل واریانس اندازه های مکرر بررسی شد. نتایج تحلیل نشان داد آموزش مثبت اندیشی بر مبنای آموزههای دینی توانسته است شاد زیستی و بهزیستی روانشناختی دانش آموزان را افزایش دهد و افراد مورد مطالعه در گروه آزمایش در مرحله پسآزمون بهطور معناداری، شاد زیستی و بهزیستی روانشناختی بیشتری داشتند (005/0P<). همچنین اثربخشی در مرحله پیگیری 3 ماهه تداوم داشت.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارتهای حل مسئله بر راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و خودتنظیمی دانش آموزان انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون– پسآزمون با گروه گواه و پیگیری 3 ماهه بود. جامعه آماری تمام دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه شهر خوی چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارتهای حل مسئله بر راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و خودتنظیمی دانش آموزان انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون– پسآزمون با گروه گواه و پیگیری 3 ماهه بود. جامعه آماری تمام دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه شهر خوی در سال تحصیلی 1402- 1401 که تعداد آن ها 5936 بود. نمونه شامل 40 نفر دانشآموز بود که به شیوه نمونهگیری تصادفی چندمرحلهای انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزماش و گواه گمارده شدند. ابزار جمع آوری دادهها پرسشنامه تنظیم هیجان (گروس و جان، 2003) و پرسشنامه خودتنظیمی (بوفارد و همکاران 1995) بود که تمام آزمودنیها در مرحله پیش آزمون آن را تکمیل کردند. برنامه مداخلهای مهارتهای حل مسئله دزوریلا و گلدفرید (1971) به گروه آزمایش مدت 10 جلسه 90 دقیقهای آموزش داده شد؛ و در نهایت، پس آزمون و پیگیری از دو گروه آزمایش و گواه گرفته شد. دادهها با استفاده از تحلیل واریانس اندازههای مکرر تحلیل شد. نتایج تحلیل دادههای این پژوهش نشان داد که آموزش مهارتهای حل مسئله تأثیر معناداری بر افزایش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و خودتنظیمی دانش آموزان دارد (001/0P<). همچنین اثربخشی در مرحله پیگیری 3 ماهه تداوم داشت. درمجموع، نتایج بهدستآمده از این پژوهش، سودمندی و تأثیر آموزش مهارتهای حل مسئله بر راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و خودتنظیمی دانش آموزان را تأیید میکند.
پرونده مقاله