هدف پژوهش تحلیل تجارب زیسته معلمان در دوران کرونا و ارائه مدل کاربردی برای اجرای فرایند ارزشیابی در آموزش های ترکیبی پس از کرونا بود. تحقیق از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ روش از نوع مطالعات کیفی بود که به شیوه پدیدارشناختی انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه معلمان متوسطه ا چکیده کامل
هدف پژوهش تحلیل تجارب زیسته معلمان در دوران کرونا و ارائه مدل کاربردی برای اجرای فرایند ارزشیابی در آموزش های ترکیبی پس از کرونا بود. تحقیق از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ روش از نوع مطالعات کیفی بود که به شیوه پدیدارشناختی انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه معلمان متوسطه اول استان خراسان شمالی در سال تحصیلی 01-1400به تعداد 1478 نفر بود. 20 نفر با روش نمونه گیری گلوله برفی بعنوان نمونه آماری انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته جمع آوری و با استفاده از روش کُلایزی مورد تحلیل قرار گرفت. با توجه به نتایج، فرصتهای آموزش مجازی عبارتند از: فرصتهای معطوف به معلم (ارتقاء سواد رسانه ای، حذف ترددهای پرهزینه، جذاب نمودن فضای تدریس، بالا رفتن شأن معلم)؛ فرصتهای معطوف به خانواده (درگیری بیشتر اولیا با تکالیف دانش آموزان، ارتقاء سواد رسانه ای، حذف ترددهای پرهزینه)، فرصتهای معطوف به دانش آموز (جبران عقب افتادگی تحصیلی، گسترش منابع یادگیری، ارتقاء سواد رسانه ای، حذف ترددهای پرهزینه، ترویج روحیه همکاری، یادگیری خود راهبر، پژوهش محوری). چالشها عبارتند از: معطوف به معلم (عدم تجهیزات کافی، هزینه بسته های اینترنتی، ضعف در ارتباطات و...)، معطوف به خانواده (عدم آشنایی با دروس و نحوه آموزش آنها، ضعف سواد اطلاعاتی، هزینه های اینترنتی)، معطوف به دانش آموز (عدم دسترسی به اینترنت، هزینه بسته های اینترنتی، ضعف در ارتباطات عاطفی بین معلم و دانش آموز، عدم یادگیری کامل، اضطراب رایانه و اهمالکاری تحصیلی). برای نحوه ارزیابی اصول ذیل پیشنهاد گردید: توجه به نوع درس، پژوهش محوری، تعامل، اجتناب از محفوظات، توجه به خلاقیت، بازخورد، فضای رقابتی، تبعات، همراستایی ارزیابی/ تدریس، همراستایی با زندگی واقعی، طراحی آزمونهای استاندارد. روشهای ارزیابی پیشنهادی عبارتند از: پژوهش محوری، سوالات باز پاسخ و پرهیز از محفوظات، طرح سوالات تحیلی، طراحی سوالات بوسیله چند ممتحن، آزمونک، مقاله پایانی، کارپوشه، سنجش هم کلاسی، مصاحبه شفاهی و آزمون نهایی.
پرونده مقاله
هدف از پژوهش حاضر، تبیین رابطه خودکارآمدی و سازگاری اجتماعی با نقش میانجی خودپنداره بود. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه معلمان دوره ابتدایی شهر بجنورد برابر 1514 نفر می باشد که مطابق جدول کرجسی- مورگان 310 نفر به روش تصادفی طبقه ای نسب چکیده کامل
هدف از پژوهش حاضر، تبیین رابطه خودکارآمدی و سازگاری اجتماعی با نقش میانجی خودپنداره بود. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه معلمان دوره ابتدایی شهر بجنورد برابر 1514 نفر می باشد که مطابق جدول کرجسی- مورگان 310 نفر به روش تصادفی طبقه ای نسبی ( 184 نفر زن و 126 نفر مرد ) انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها عبارت بود از پرسشنامه سازگاری بل (1961)، خودکارآمدی معلم اسچانن- موران و وولفولک (2001) و پرسشنامه خودپنداره کارل راجرز. روایی صوری و محتوایی پرسشنامهها بر اساس نظرات 10 تن از صاحب نظران تأیید گردید. پایایی پرسشنامهها برای پرسشنامه خودکارآمدی طبق محاسبات ضریب آلفای کرونباخ 87/.، برای پرسشنامه خودپنداره83/.، و سازگاری اجتماعی 94/. تعیین شد. فرضیههای تحقیق توسط نرم افزارSPSS 21 و لیزرل موردآزمون قرار گرفتند. یافتههای تحقیق نشان داد که روابط بین متغیرها معنادار بوده و بین خودکارآمدی و سازگاری اجتماعی با نقش میانجی خودپنداره رابطه وجود دارد.
پرونده مقاله
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش شبکه های اجتماعی در کیفیت یادگیری الکترونیکی در دوران کرونا بود. روش تحقیق از نظر هدف از نوع کاربردی و از نظر شیوه گردآوری اطلاعات از نوع پیمایشی است. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان دانشگاههای شهر اردبیل در سال تحصیلی 1399-1400 و روش مورد ا چکیده کامل
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش شبکه های اجتماعی در کیفیت یادگیری الکترونیکی در دوران کرونا بود. روش تحقیق از نظر هدف از نوع کاربردی و از نظر شیوه گردآوری اطلاعات از نوع پیمایشی است. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان دانشگاههای شهر اردبیل در سال تحصیلی 1399-1400 و روش مورد استفاده برای نمونه گیری، روش تصادفی طبقه ای بود. برای تعیین حجم نمونه از جدول مورگان استفاده شد که تعداد نمونه آماری برابر 381 نفر برآورد گردید. به منظور گردآوری داده ها پرسشنامه استاندارد شبکه های اجتماعی و پرسشنامه کیفیت یادگیری الکترونیکی مورد استفاده قرار گرفت. تعیین اعتبار پرسشنامه بوسیله اعتبار صوری و پایایی نیز از طریق آزمون آلفای کرونباخ انجام گردید. فرضیه ها با استفاده از نرم افزار spss تحلیل گردید و برای آزمون آنها از رگرسیون ساده استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که شبکه های اجتماعی بر ابعاد کیفیت یادگیری الکترونیکی (کیفیت باز اندیشی در مدیریت کلاس، خلق فضای یادگیری شبیه به کلاس درس حضوری، تقویت فعالیتهای گروهی، تسهیل فرایند یادگیری و تنظیم دقیق برنامه و اعلام آن به دانشجویان) در دوران کرونا تاثیر مثبت معناداری دارد.
پرونده مقاله
هدف از تحقیق تبیین رابطه ذهنیت فلسفی و سرمایه روانشناختی با کیفیت تدریس معلمان ابتدایی بود. تحقیق از نظر هدف از نوع تحقیقات کاربردی و از نظر روش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی معلمان ابتدایی شهر بجنورد (1814 نفر) میباشد که از نمونه گیری تصادفی طبقه چکیده کامل
هدف از تحقیق تبیین رابطه ذهنیت فلسفی و سرمایه روانشناختی با کیفیت تدریس معلمان ابتدایی بود. تحقیق از نظر هدف از نوع تحقیقات کاربردی و از نظر روش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی معلمان ابتدایی شهر بجنورد (1814 نفر) میباشد که از نمونه گیری تصادفی طبقهای برای نمونه گیری استفاده شد (حجم نمونه 253 نفر). ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های ذهنیت فلسفی (جهانگیری،1393)، سرمایه روانشناختی لوتانز (2007) و کیفیت تدریس(2003) که میزان آلفای کرونباخ آنها به ترتیب 91/0-87/0-71/0 بود. جهت تجزیه و تحلیل داده از آمار توصیفی و استنباطی شامل ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام با کمک نرم افزار SPSS 23 استفاده گردید. نتایج نشان میدهد که همبستگی بین سرمایه روانشناختی و ذهنیت فلسفی معلمان با 18/0 و ذهنیت فلسفی با کیفیت تدریس معلمان برابر با 14/0 بوده که میتوان گفت در سطح اطمینان 95 درصد معنادار میباشد، ولی همبستگی بین سرمایه روانشناختی با کیفیت تدریس معلمان برابر با 7/0 بوده که با توجه به سطح معناداری زیر 5 درصد، معنادار نمیباشد.
پرونده مقاله
هدف از پژوهش حاضر، تبیین و شناسایی تجارب زیستة مادران دانش آموزان آسیب دیدة شنوایی بود. روش تحقیق کیفی و از نوع پدیدارشناسی بود. جامعه آماری عبارت بود از کلیه مادران دارای فرزند با آسیب شنوایی بودند که فرزندشان در مدارس ابتدایی استثنائی شهرستانهای ساری و میاندورود ثبت ن چکیده کامل
هدف از پژوهش حاضر، تبیین و شناسایی تجارب زیستة مادران دانش آموزان آسیب دیدة شنوایی بود. روش تحقیق کیفی و از نوع پدیدارشناسی بود. جامعه آماری عبارت بود از کلیه مادران دارای فرزند با آسیب شنوایی بودند که فرزندشان در مدارس ابتدایی استثنائی شهرستانهای ساری و میاندورود ثبت نام نموده بودند. از شیوه نمونه گیری هدفمند تا حد اشباع داده ها برای نمونه گیری استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه بود. پایایی کل به روش دو کُد گذار برابر 90/0 می باشد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش هفت مرحله ای کلایزی (1978) استفاده شد. یافته های حاصل از مصاحبه ها در 10 مضمون اصلی شامل برطرف سازی احساس تنهایی در کودک ناشنوا؛ رفع احساس ناامیدی در کودک ناشنوا؛ تعامل زیاد با فرزند ناشنوا؛ رفع احساس درماندگی در کودک ناشنوا؛ رفع احساس خستگی در کودک ناشنوا،کنترل هیجان؛جستجوی راهکارهای ارتباط، بهره گیری از تجربیات مادران دارای فرزند ناشنوا؛ پذیرش مشکل ناشنوایی فرزند؛ رسیدگی به فرزند و 30 مضمون فرعی طبقه بندی گردید.
پرونده مقاله