در سنت ما، عرفان در کنار فقه، کلام، فلسفه و... افقهای تازهای در حوزۀ تفسیر گشوده و دستاوردهایی قابل تأملی در این حوزه به جای گذاشتهاند. آثار حاصل کشف و شهود و یا محصول تأمل نظرورزانة عارفان، گواه این مدعا است. عارفان در حوزة عرفان عملی و نظری، اگرچه غالباً رویکرد تف چکیده کامل
در سنت ما، عرفان در کنار فقه، کلام، فلسفه و... افقهای تازهای در حوزۀ تفسیر گشوده و دستاوردهایی قابل تأملی در این حوزه به جای گذاشتهاند. آثار حاصل کشف و شهود و یا محصول تأمل نظرورزانة عارفان، گواه این مدعا است. عارفان در حوزة عرفان عملی و نظری، اگرچه غالباً رویکرد تفسیریشان را با ارجاع به آیات و روایات موجه جلوه میدادند، اما در این حد متوقف نشدند و مبانی معرفتشناختی و هستیشناختی خاص خود را نیز مطرح میکردند. در میان عارفانِ عرفان عملی، ابوسعید ابوالخیر، در مقام تحقق عینی، زمینهزدایی را به عنوان کانون تفسیرهای خود در ساحات مختلف، اعم از آیات و روایات، تا شعر و قول و فعلها و وقایعِ روزمره و... قرار میدهد. در این رویکرد، نیت مؤلف/گوینده از یکسو مطرح، و زمینهای که آیه یا حدیث یا قول یا فعل و... از آن برخاسته از دیگرسو به کناری میروند و ابوسعید بالجمله تمامی آیات و اقوال و افعال و... را از زمینه و بستر تاریخی خارج مینماید و به تناسب احوال و زمینۀ عرفانی خود تفسیر میکند. خلق و آفرینش معانی و تفسیرهای نو، و طرح افکنی افقها و جهانهای تازه، محصول چنین چشماندازی است که مقالۀ حاضر به تفصیل با رویکرد توصیفی ـ تحلیلی به آن پرداخته است.
پرونده مقاله
مفهوم دیگری به وسیلۀ میخائیل باختین به حوزۀ ادبیات و نظریههای ادبی وارد شد. باختین در میان انواع ادبی، تنها نوع ادبی رمان آن هم رمانهای داستایفسکی را واجد شرایط گفتوگویی و حضور دیگری میپنداشت. بر همین اساس، باختین ژانر حماسی و تراژیک را همچون رمانهای تولستوی فاقد خ چکیده کامل
مفهوم دیگری به وسیلۀ میخائیل باختین به حوزۀ ادبیات و نظریههای ادبی وارد شد. باختین در میان انواع ادبی، تنها نوع ادبی رمان آن هم رمانهای داستایفسکی را واجد شرایط گفتوگویی و حضور دیگری میپنداشت. بر همین اساس، باختین ژانر حماسی و تراژیک را همچون رمانهای تولستوی فاقد خصلت مکالمهای میداند. او معتقد است بنیاد آثار حماسی بر پایۀ حذف و طرد دیگری استوارست. در مقالۀ حاضر کوشیدیم با رویکردی سلبی و ساختارشکنانه به رأی باختین در باب آثار حماسی، نمودهای دیگری در شاهنامه را نشان دهیم. این نمودها را در ساحتهای متفاوتی میتوان بررسی کرد که عبارتاند از: 1) آفرینش شاهنامه به مثابۀ نمود صدایی دیگر در برابر صدای حاکم؛ 2) شاهنامه تلاقی ژانرهای مختلف در کنار هم؛ 3) نهاد پهلوانی در برابر نهاد شاهی؛ 4) ازدواج با بیگانگان. همۀ این مؤلفهها گواهی بر حضور دیگری و وجود چندصدایی و گفتوشنود در شاهنامه است.
پرونده مقاله