تحلیل کارکرد روایی ـ داستانی یکی از مهمترین روشهای شناخت داستان است. مجموعة حوادثی که در متن داستان رخ میدهند، شاکلة اصلی داستان را پی میریزند. سیر بسیاری از داستانها انتقال از یک وضعیت به یک وضعیت دیگر و سپس بازگشت به وضعیت پیشین است. هر عاملی که خواننده را در رسی چکیده کامل
تحلیل کارکرد روایی ـ داستانی یکی از مهمترین روشهای شناخت داستان است. مجموعة حوادثی که در متن داستان رخ میدهند، شاکلة اصلی داستان را پی میریزند. سیر بسیاری از داستانها انتقال از یک وضعیت به یک وضعیت دیگر و سپس بازگشت به وضعیت پیشین است. هر عاملی که خواننده را در رسیدن به پایان داستان معلّق نگاه دارد، به نوعی آفرینندۀ قبض و هر عاملی که سبب گشودگی و ادامۀ داستان گردد، به بسط روایی منجر میشود. مثنوی معنوی به سبب پیروی از ساختاری تو در تو و بهرهگیری از شیوۀ داستان در داستان، یکی از نمونههای قابل توجه در به کارگیری این شگرد است. در این نوشتار داستان دقوقی (دفتر سوم) مورد بررسی قرار گرفته است. به نظر میرسد مولانا تحت تأثیر عوامل درونی و آموزههای اکتسابی، به گونهای از روایت داستانی ـ تمثیلی دست یافته و از همان طلیعۀ داستان (با عنایت به فضاسازی عرفانی، شیوة داستان در داستان و ...) روایت خویش را میدانگاه تداعیهای پی در پی ساخته است. قبض و بسطهای روایی خلق شده در این داستان، تعلیقهایی را رقم میزند که نتیجۀ آشکار آن، برانگیختن اشتیاق خوانندگان در رسیدن به پایان داستان است. شیوۀ کار در این پژوهش، پس از بررسی نحوۀ داستانپردازی در مثنوی و تبیین تداعی و شاخصههای مهم آن، تقسیم تمامی ابیات این داستان به 3 مرحلۀ آغاز، میانه و پایان و تحلیل چگونگی شکلگیری قبض و بسط روایی در این 3 مرحله بوده است.
پرونده مقاله
هنر دورة قاجار از لحاظ محتوا و ماده، همچنین موضوع و نحوة اجرا دارای ویژگیهای متمایز و منحصر به فردی است. یکی از محصولات هنری در خور تأمل عصر قاجار، کاشینگارههای فضاهای خصوصی و نیمهخصوصی کاخها و خانههای اعیان و اشراف است که استفاده از آن بهویژه در دورة ناصری اوج گ چکیده کامل
هنر دورة قاجار از لحاظ محتوا و ماده، همچنین موضوع و نحوة اجرا دارای ویژگیهای متمایز و منحصر به فردی است. یکی از محصولات هنری در خور تأمل عصر قاجار، کاشینگارههای فضاهای خصوصی و نیمهخصوصی کاخها و خانههای اعیان و اشراف است که استفاده از آن بهویژه در دورة ناصری اوج گرفت. این کاشینگارهها نمایانگر علایق و سلایق دوران خود هستند و از لحاظ نحوة پرداخت به مضامین و شیوة اجرا و بیان در نقشمایهها خصوصیات شایان توجهی دارند؛ به نحوی که با بررسی آنها شاهد حضور هویت ایرانی، اسلامی و فرنگی به طور همزمان هستیم. درک این موضوع نیازمند شناخت مفهوم سراسطورهها و عملکرد همزمان اسطورههای چندگانه در فضای معناشناختی فرهنگ و هنر دورة قاجار است. این مقاله به تبیین مفهوم سراسطوره و بررسی سراسطورههای غالب در فرهنگ و هنر دورة قاجار با استناد به مجموعهای بیبدیل از اسناد تصویری، یعنی کاشیهای آرایندة خانههای به جا مانده از دورة قاجار در شیراز و مطالعة تحلیلی برخی از این کاشینگارههای پر شمار، پرداخته است. هدف این پژوهش معرفی و ارائة مستندات تصویری است که نظریة معاصر سراسطورهها را تشریح میکند.
پرونده مقاله
افسانههای عامیانه، در مرز میان خیال و واقعیت، هممرز با جهان اسطوره و همسایه با جهان حقیقی هستند. مضامین مشترک میان افسانههای عامیانه، حاکی از اشتراک بنمایههای اسطورهای آنها است. تحلیل رمزها و نشانههای افسانهها و اسطورهها به درک سیر فرهنگی و عوامل شکلگیری آنها چکیده کامل
افسانههای عامیانه، در مرز میان خیال و واقعیت، هممرز با جهان اسطوره و همسایه با جهان حقیقی هستند. مضامین مشترک میان افسانههای عامیانه، حاکی از اشتراک بنمایههای اسطورهای آنها است. تحلیل رمزها و نشانههای افسانهها و اسطورهها به درک سیر فرهنگی و عوامل شکلگیری آنها یاری میرساند. در این مقاله کوشیدهایم با تحلیل یکی از نشانههای رمزی در افسانه ـ اسطورههای منطقة سمنان، به واکاوی یک نشانة مشترک در اسطورههای شرقی بپردازیم. عنصر پلنگ در دو افسانة روایتشده در منطقة شهمیرزاد و پرور (در استان سمنان)، شباهتهای معنا داری به رمز پلنگ در قصههای مربوط به ایزدبانوان دارد. پلنگ در این افسانهها با دور شدن از خوی طبیعی و وحشی خود و یافتن نقش نگهبانی و همراهی توأم با رمز و راز، در کنار شخصیت اصلی روایت که یک زن است، قرار میگیرد. این افسانهها باورهای اسطورهای مردمان مناطق مورد بررسی، دربارة این حیوان را بیان میکنند. با توجه به ارتباط میان پلنگ و ایزدبانوان در اسطورهها، پلنگ میتواند در افسانة مربوط به پرور، نماد و رمزی از یک ایزدبانو و در افسانة رایج در شهمیرزاد، هم نمادی از یک ایزدبانو و هم نمادی از نگهبان و ملازم ایزدبانو باشد.
پرونده مقاله
تجربة عرفانی حافظ از زمان قدسی و فراتاریخی، در قدرت شاعرانگی وی و خلق تصاویر خیالانگیز در غزلهای او نقش اساسی دارد. حضور زمان انفسی در برابر زمان آفاقی و گاهشمارانه در شعر حافظ موجب التفات وی به ساحتهای مختلف زمان و تصرف شاعرانة او در قلمروهای گسترده زمانی شده است. چکیده کامل
تجربة عرفانی حافظ از زمان قدسی و فراتاریخی، در قدرت شاعرانگی وی و خلق تصاویر خیالانگیز در غزلهای او نقش اساسی دارد. حضور زمان انفسی در برابر زمان آفاقی و گاهشمارانه در شعر حافظ موجب التفات وی به ساحتهای مختلف زمان و تصرف شاعرانة او در قلمروهای گسترده زمانی شده است. با واکاوی معانی زمان ازل در شعر حافظ که حتی شعر خود را نیز میراثی از عهد الست یا زمان ازل میداند، میتوان بنمایههای اندیشة عرفانی وی را از زاویة اسطورهشناختی بازخوانی کرد. تصاویر رازآلود و اساطیری از زمان ازل که بیانگر وجهی زیباشناختی از رخدادهای شگفتانگیز اسطورهای همانند آغاز آفرینش آدم است، نشانگر حضور فراتاریخی شاعر در زمان بدایتها است. حافظ در شعر خود شخصیتهای شعرش را از مرز تاریخ و زمان ناسوتی فرا میگذراند و رنگ اسطوره به آنها میزند. زمان در شعر حافظ نه به عنوان پدیدهای آفاقی، بلکه ادراکی است که به تجربة درونی و روحی شاعر در ساحت اسطوره مرتبط میشود. در این نگرش اسطورهای، زمان تاریخی و فراتاریخی درهم میآمیزد و شاعر همچون واسطهای میان جهان غیب و جهان شهادت، از اعماق تجربههای درونی خود خبر میدهد
پرونده مقاله
گنجایش میراث عرفانی برای بیان حقایق به صورت رمزی و غیرمستقیم سبب شده است تا شاعران به سوی الهام گرفتن از این میراث سوق داده شوند. جستار پیشِرو بر آن است تا به بررسی این مهم در سرودة بکائیة إلی حافظ الشیرازی از عبدالوهاب البیاتی بپردازد و به تطبیق نمادهای عرفانی به کا چکیده کامل
گنجایش میراث عرفانی برای بیان حقایق به صورت رمزی و غیرمستقیم سبب شده است تا شاعران به سوی الهام گرفتن از این میراث سوق داده شوند. جستار پیشِرو بر آن است تا به بررسی این مهم در سرودة بکائیة إلی حافظ الشیرازی از عبدالوهاب البیاتی بپردازد و به تطبیق نمادهای عرفانی به کار رفته در آن با نمادهای شعر عرفانی حافظ اهتمام ورزد. نگارندگان این پژوهش را با تکیه بر اصول مکتب فرانسوی ادبیات تطبیقی و با شیوة توصیفی ـ تحلیلی انجام داده و به این نتیجه دست یافتهاند که بیاتی برخی از نمادهای عرفانی شعر حافظ مانند قدح، خمر، غزال، قفس، میکده و ... را برای بیان مقاصد خود به کار برده است. هر دو شاعر طبیعت را فضائی مناسب برای تأمّل و اندیشه در ذات باری تعالی یافته و رمزهای خود را از میان عناصر آن برگزیدهاند. به دیگر بیان، بیاتی و حافظ این نمادها را نه در معنای حقیقی که در معنای مجازی و استعاری به کار بستهاند.
پرونده مقاله
بدون شک یکی از مهمترین و قدیمیترین مکتبهای اسطورهشناسی اِوِمریسم است که اسطورهها را گزارشهای تحریفشدة رویدادهای تاریخی میشمارد. این رویکرد از دیرباز در ایران هواداران بسیاری داشته، اما پژوهش اندکی در مورد آن صورت گرفته است. در این مقاله تاریخچۀ این مکتب را از زم چکیده کامل
بدون شک یکی از مهمترین و قدیمیترین مکتبهای اسطورهشناسی اِوِمریسم است که اسطورهها را گزارشهای تحریفشدة رویدادهای تاریخی میشمارد. این رویکرد از دیرباز در ایران هواداران بسیاری داشته، اما پژوهش اندکی در مورد آن صورت گرفته است. در این مقاله تاریخچۀ این مکتب را از زمان انتشار کتاب تاریخِ مقدس اومروس در 300 سال پیش از میلاد مسیح تا قرن 18 میلادی هنگامیکه به عنوان یک مکتب اسطورهشناسی تثبیت شد، مورد بررسی قرارداده و نشان دادهایم که چرا و چگونه دیدگاه اومروس به عنوان نظریهای مذهبی دربارۀ خدایان اساطیری به تدریج تبدیل به مکتبی در اسطورهشناسی مدرن شده است. در این راستا تلاش کردهایم از متون دست اول استفاده کنیم، از جمله بخشی از کتاب تاریخ مقدس اومروس را به فارسی برگرداندهایم. در نهایت کوشیدهایم بازتاب کتاب اومروس را در ادبیات فارسی بیابیم و نشان دادهایم که بخشی از حماسة کوشنامه را میتوان اقتباسی از این کتاب دانست.
پرونده مقاله
بسیاری از صوفیان بزرگ از همان سدههای نخستین، همواره درحفظ سرحدات بلاد اسلامی در برابر هجوم دشنمان شرکت داشتهاند. در دورههای تیموری و صفوی، صوفیان به عنوان مهمترین قدرت در برابر بیعدالتی اجتماعی، عزلت و گوشهنشینی را رها و به طور مستقیم در امور سیاسی دخالت کردند. چکیده کامل
بسیاری از صوفیان بزرگ از همان سدههای نخستین، همواره درحفظ سرحدات بلاد اسلامی در برابر هجوم دشنمان شرکت داشتهاند. در دورههای تیموری و صفوی، صوفیان به عنوان مهمترین قدرت در برابر بیعدالتی اجتماعی، عزلت و گوشهنشینی را رها و به طور مستقیم در امور سیاسی دخالت کردند. در قرون اخیر که اروپاییان استعمارگر برای اشغال کشورهای اسلامی به ویژه سرزمینهای شمال آفریقا حمله کردند، بسیاری از رهبران مقاومت در برابر آنها زاهدان و مشایخ صوفیه بودند. کشور الجزایر نزدیک به یک قرن و نیم (1962-1830) در زیر سلطة بیرحمانة فرانسویان قرار داشت. در میان مبارزان الجزایر، امیر عبدالقادر الجزایری، شاعر، عارف، جنگاور و سیاستمداری برجسته بود که حتی دشمنانش نیز فتوت و جوانمردی او را میستودند. در این پژوهش، عبدالقادر به عنوان نخستین شاعر عارف پایداری الجزایر در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم مورد بررسی قرار گرفته است. یکی از بخشهای مهم عرفان عبدالقادر، قیام به سیف علیه ظلم و بیداد است. به بیان دیگر، عرفان امیر عبدالقادر الجزایری عرفان سلحشوری و انقلابی بود.
پرونده مقاله
توجه به مقولة سیر و سلوک در ادبیات داستانی تمام دوران کلاسیک تا مدرن را در برمیگیرد و این ژانر ادبی در تمام کشورهای جهان با رویکردهای متفاوت سبکی و داستانی همواره مطرح بوده است. آثار بسیاری حرکت انسان به سمت تعالی و خدا را تحت عنوان عرفان یا سیر و سلوک مورد توجه قرار د چکیده کامل
توجه به مقولة سیر و سلوک در ادبیات داستانی تمام دوران کلاسیک تا مدرن را در برمیگیرد و این ژانر ادبی در تمام کشورهای جهان با رویکردهای متفاوت سبکی و داستانی همواره مطرح بوده است. آثار بسیاری حرکت انسان به سمت تعالی و خدا را تحت عنوان عرفان یا سیر و سلوک مورد توجه قرار داده و گاه به بازتعریفهایی از این مفهوم رسیدهاند. کتاب سهشنبهها با موری اثر نویسنده آمریکایی میچ آلبوم یکی از داستانهایی است که به مراتب کمال آدمی در یک زمینة داستانی ـ واقعی پرداخته است. در این مقاله با روش توصیفی ـ کتابخانهای نخست شاخصها و بنمایههای عرفانی که به طور مشخص اساس فرایند سلوک در این رمان قرار گرفته را مشاهده کرده و پس از طبقهبندی آنها را با عرفانهای سنتی تطبیق دادهایم. در پایان به این نتیجه رسیدیم که روند ماهیت سلوک در ذهن نویسنده امروز به نوعی دگردیسی رسیده است؛ به این مفهوم که واژههای پیر، بیداری و آگاهی که تعاریف مشخصی در عرفان کلاسیک داشتهاند، در عصر نوین با حفظ همان مفهوم، شکل و سیاقی متفاوت یافتهاند. در این پژوهش با طبقهبندی مراحل سلوک شخصیت اصلی داستان، به اندازههای ظرف ادبیات داستانی معاصر جهان تأکید شده است.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر بر آن است که علل و عوامل تغییر و دگرگونی عظیم الهۀ باستانی آب را مورد بررسی قرار دهد. در عصر ماقبل تاریخ، بر اثر پدیدة وامگیریِ اسطوره، باورها و آیینهای مربوط به الهه آب به ماوراءالنهر کشیده شده است. همزمان با شکلگیری نهایی داستانهای حماسی در ایران این ا چکیده کامل
پژوهش حاضر بر آن است که علل و عوامل تغییر و دگرگونی عظیم الهۀ باستانی آب را مورد بررسی قرار دهد. در عصر ماقبل تاریخ، بر اثر پدیدة وامگیریِ اسطوره، باورها و آیینهای مربوط به الهه آب به ماوراءالنهر کشیده شده است. همزمان با شکلگیری نهایی داستانهای حماسی در ایران این الهه علاوه بر تحولات اجتناب ناپذیر اساطیری در جریان تلفیق و هماهنگی با الگوهای مردسالارانة قبایل هندوایرانی کهن و تطبیق با سنتهای اجتماعی رایج آن سامان، در افواه نقالان و گوسانان دربارهای پارتیان اشکانی و کوشانیان به جایگاه بس فروتری هبوط کرد تا جایی که به طور کلی از جهان خدایان پایین آمد. الهه آب با فراموش شدن ریشه و اصل آسمانیاش و تحتتأثیر خوارمایه انگاری زن و تغییرات متعدد سرانجام در شاهنامه خصوصیات نو پذیرفت و به صورت سودابه درآمد. از سوی دیگر دُموزی ایزد نباتی ِمرتبط با الهة بینالنهرینی نیز در اساطیر ایران بر اثر عامل شکستگی به دو تن تبدیل شد: یکی سیاوش که نقش و خویشکاری او همانند ایزد مقتول نباتی بینالنهرینی است و دیگری کیخسرو که نقش ایزد بازآینده و تجدید حیات کنندة سیاوش را دارد. این شخصیتها به صورت داستان سیاوش و سودابه و همچنین کیخسرو به شاهنامة ابومنصوری و از آنجا نیز به شاهنامۀ فردوسی راه پیدا میکنند.
پرونده مقاله
علم روانشناسی و شاخههایش ابزاری است که میتوان با کمک آن بسیاری از رفتارهای انسان امروزی یا انسان در بستر تاریخ را بررسی کرد. با استمداد از این علم میتوان به زوایای پیچیدة ذهن شخصیتهای داستانی پی برد و دربارة روانشناسی فردی آنها به طرح نظریه پرداخت. مقالة حاضر سعی چکیده کامل
علم روانشناسی و شاخههایش ابزاری است که میتوان با کمک آن بسیاری از رفتارهای انسان امروزی یا انسان در بستر تاریخ را بررسی کرد. با استمداد از این علم میتوان به زوایای پیچیدة ذهن شخصیتهای داستانی پی برد و دربارة روانشناسی فردی آنها به طرح نظریه پرداخت. مقالة حاضر سعی دارد با کمک تحلیل روانشناسی، ظاهر و ژرفای روان دو پهلوان نامی شاهنامه (رستم و اسفندیار) را به صورت توصیفی و تحلیلی گزارش کند. هر دو پهلوان، اسطوره قهرمانی هستند که برای ستیز با طبیعت و عوامل مختلف آن به کارکردهای خارقالعاده مجهز میشوند. آدلر بر آن است ساخت و پرداخت این اسطوره قهرمانها را میتوان جبران نوعی حقارت بشر در مقابل جبر طبیعت و محیط دانست و عبور هر دو پهلوان از موانع دشوار محیطی و طبیعی را نیز به این مسئله مربوط کرد. رادن در تحول اسطورة قهرمان، 4 دوره را از هم متمایز میکند. طبق تحقیق او اسطورة رستم و اسفندیار را میتوان تحول دورة دوقلوها نامید. بحث دیگر مربوط به اسطوره قهرمان اسفندیار و پایان غمبار اوست که به عقدة کمبود محبت اسفندیار مربوط میشود. با استناد به شاهنامه این مطلب اثبات شده است که بیبهرگی از محبت پدر و خویشاوندان اسفندیار او را به ورطة نیستی میکشاند.
پرونده مقاله