تحلیل کارکرد روایی ـ داستانی یکی از مهمترین روشهای شناخت داستان است. مجموعة حوادثی که در متن داستان رخ میدهند، شاکلة اصلی داستان را پی میریزند. سیر بسیاری از داستانها انتقال از یک وضعیت به یک وضعیت دیگر و سپس بازگشت به وضعیت پیشین است. هر عاملی که خواننده را در رسی چکیده کامل
تحلیل کارکرد روایی ـ داستانی یکی از مهمترین روشهای شناخت داستان است. مجموعة حوادثی که در متن داستان رخ میدهند، شاکلة اصلی داستان را پی میریزند. سیر بسیاری از داستانها انتقال از یک وضعیت به یک وضعیت دیگر و سپس بازگشت به وضعیت پیشین است. هر عاملی که خواننده را در رسیدن به پایان داستان معلّق نگاه دارد، به نوعی آفرینندۀ قبض و هر عاملی که سبب گشودگی و ادامۀ داستان گردد، به بسط روایی منجر میشود. مثنوی معنوی به سبب پیروی از ساختاری تو در تو و بهرهگیری از شیوۀ داستان در داستان، یکی از نمونههای قابل توجه در به کارگیری این شگرد است. در این نوشتار داستان دقوقی (دفتر سوم) مورد بررسی قرار گرفته است. به نظر میرسد مولانا تحت تأثیر عوامل درونی و آموزههای اکتسابی، به گونهای از روایت داستانی ـ تمثیلی دست یافته و از همان طلیعۀ داستان (با عنایت به فضاسازی عرفانی، شیوة داستان در داستان و ...) روایت خویش را میدانگاه تداعیهای پی در پی ساخته است. قبض و بسطهای روایی خلق شده در این داستان، تعلیقهایی را رقم میزند که نتیجۀ آشکار آن، برانگیختن اشتیاق خوانندگان در رسیدن به پایان داستان است. شیوۀ کار در این پژوهش، پس از بررسی نحوۀ داستانپردازی در مثنوی و تبیین تداعی و شاخصههای مهم آن، تقسیم تمامی ابیات این داستان به 3 مرحلۀ آغاز، میانه و پایان و تحلیل چگونگی شکلگیری قبض و بسط روایی در این 3 مرحله بوده است.
پرونده مقاله