قبض و بسط عرفانی، منشأ قرآنی دارد و تا قرن هشتم هجری قمری در متون آموزشی صوفیه محل بحث بوده است. غالب مؤلفان این منابع معتقدند که قبض و بسط از جانب حق بر قلب سالک وارد میشود و از جملۀ احوال به شمار میرود. در این پژوهش، سعی شده است تا ضمن نشان دادن سیر تحوّل تاریخی قب چکیده کامل
قبض و بسط عرفانی، منشأ قرآنی دارد و تا قرن هشتم هجری قمری در متون آموزشی صوفیه محل بحث بوده است. غالب مؤلفان این منابع معتقدند که قبض و بسط از جانب حق بر قلب سالک وارد میشود و از جملۀ احوال به شمار میرود. در این پژوهش، سعی شده است تا ضمن نشان دادن سیر تحوّل تاریخی قبض و بسط در متون آموزشی صوفیه به بررسی موارد تشابه، اختلاف و مسئلة تأثیر و تأثر و طرح دیدگاههای ممتاز و شاخص راجع به قبض و بسط بر پایة روششناسی عرفان تطبیقی پرداخته شود. پرسش اصلی تحقیق این است که قبض و بسط در سیر تحوّل تاریخیشان در متون آموزشی صوفیه، چقدر از معانی قاموسی خود فاصله گرفته و زمینههای معنایی و دلالتهای مفهومی آنها چگونه گسترش و تغییر یافته است؟ با توجه به بسامد بالای کاربرد اصطلاحات قبض و بسط در ادبیات عرفانی فارسی، پژوهش حاضر موجب خواهد شد تا هنگام خوانش متون عرفانی، تأویلها و تحلیلهای درستی از دیدگاهها و سخنان موجود در آنها انجام گیرد.
پرونده مقاله
مثنوی معنوی از مواریث عرفانی و ادبی پیش از خود بهره برده است. در این پژوهش داستان جزع ناکردن شیخی بر مرگ فرزندان خود از مثنوی با ترجمۀ رسالۀ قشیریه و تذکرةالاولیا بر اساس رویکرد نورمن فرکلاف مورد مقایسه و تحلیل انتقادی گفتمان قرارگرفته است. در سه اثر مذکور به بیان چکیده کامل
مثنوی معنوی از مواریث عرفانی و ادبی پیش از خود بهره برده است. در این پژوهش داستان جزع ناکردن شیخی بر مرگ فرزندان خود از مثنوی با ترجمۀ رسالۀ قشیریه و تذکرةالاولیا بر اساس رویکرد نورمن فرکلاف مورد مقایسه و تحلیل انتقادی گفتمان قرارگرفته است. در سه اثر مذکور به بیان احوال عارفانه پرداخته شده است. گفتمان غالب در بستر عرفان در حکایت مثنوی، ولی و عارف واصل، در رسالۀ قشیریه مقام رضا و در تذکرةالاولیا تسلیم است. در این حکایات بیش از هر چیز دغدغههای عارفانه روایت برجسته شده است. در این بستر، موقعیتهایی قابل ردیابی است و تأثیر و نشانههای دوری از خویشتن، یقین، قدرت روحی ولی، عطوفت حقیقی، توجه به حق، قدرت و سلطه به خصوص در تبیین جایگاه عارف و نظام معنایی آن مورد تبیین قرار گرفته است. مولوی، عطار نیشابوری و ابوالقاسم قشیری با ترکیببندی ابعاد گفتمانهای مسلط عرفان، در قالب ژانری از پیش موجود، روایتی روحانی و معنوی را از نو بازتولید کردهاند. سه اثر مذکور به منزلة رخدادی ارتباطی، فقط بازتابی از اندیشۀ شاعر نیستند بلکه با انتقاد از عملکردهای مادیگرایانه و دلبستگیهای موقّتی و عاریتی، نظم گفتمانی ویژهای را خلق میکنند. این آثار در به چالش کشیدن ویژگیهای عرفانی و تقویت گفتمان عارفانه موفق بودهاند.
پرونده مقاله
شیخ احمد جام از عارفانی است که به رغم نگاه صوفیانه و تلاش در جهت خودسازی فردی و پرورش مریدان و نشان دادن راه و رسم سلوک، به صلاح و رستگاری مردم جامعه از بن جان میاندیشد و در مجالس وعظ و نوشتههای خویش موشکافانه کجرویهای اجتماعی را گوشزد میکند. این نوشتار به دنبال آن چکیده کامل
شیخ احمد جام از عارفانی است که به رغم نگاه صوفیانه و تلاش در جهت خودسازی فردی و پرورش مریدان و نشان دادن راه و رسم سلوک، به صلاح و رستگاری مردم جامعه از بن جان میاندیشد و در مجالس وعظ و نوشتههای خویش موشکافانه کجرویهای اجتماعی را گوشزد میکند. این نوشتار به دنبال آن است تا با روش توصیفی- تحلیلی، برجستهترین مسائل و موضوعات اجتماعی قرن پنجم را در آینة آثار احمد جام بازکاود. تا کنون بررسی مستقلی دربارة اندیشههای اجتماعی وی (با تکیه بر تمامی آثار او) صورت نگرفته است. رویکرد اجتماعی وی را میتوان در موضوعات ششگانة زیر جستوجو کرد: 1. طبقات اجتماعی؛ 2. نهادهای مردمی؛ 3. ملل و نحل؛ 4. مشاغل و پیشهها؛ 5. آداب و رسوم؛ 6. اخلاق اجتماعی. با بررسی دیدگاههای یادشده در آثار و رسائل وی جلوههایی از جامعة عصر سلجوقی را میتوان دید. با توجّه به سکوت منابع تاریخی، دربار مدار بودن مورّخان و بیاعتنایی ایشان به ساز و کار حاکم بر روابط و قشربندیهای اجتماعی، وجود آثار و منابع گرانسنگ اشخاص دردمندی چون احمد جام که به دلمشغولیها و فراز و فرودها و زشتیها و زیباییهای روابط اجتماعی نگریسته است، فرصت مغتنمی است که جامعة دیروز با برخی نگرشهای جامعهشناختی واکاوی گردد.
پرونده مقاله
اساطیر از دیدگاهی، روایتهایی مقدّس دربارة مبدأ و مقصد جهان و توجیه امور مهم هستیاند. در اساطیر ملل با آنکه دیدگاههای ظاهراً متفاوتی دربارة چگونگی و مبدأ و مادّة آفرینش وجود دارد امّا این دیدگاهها در ژرفساخت، بسیار مشابه و حتی یکساناند. این داستانها بر مبنای الگوی چکیده کامل
اساطیر از دیدگاهی، روایتهایی مقدّس دربارة مبدأ و مقصد جهان و توجیه امور مهم هستیاند. در اساطیر ملل با آنکه دیدگاههای ظاهراً متفاوتی دربارة چگونگی و مبدأ و مادّة آفرینش وجود دارد امّا این دیدگاهها در ژرفساخت، بسیار مشابه و حتی یکساناند. این داستانها بر مبنای الگویی کهن پرداخته شدهاند؛ بدین گونه که قبل از آفرینش، فقط آشوب و نابسامانی است و دیگر هیچ. از دلِ این آشوب، نخستین موجود پیدا میشود و دیگر چیزها نیز از آن آفریده میشوند. چرخة پیدایش آشوب و تبدیل آن به نظم همواره در زندگی عینی و ذهنی بشر در جریان است و در داستانها به صورت اژدها یا دیو، نمادینه شده است. با پیدایش دیو و اژدها سامان هستی از میان میرود امّا با کشته شدن آن، موانع برقراری نظم بر طرف میشود و اوضاع نخستین یعنی آرامش باز میآید. در پژوهشِ تطبیقی و تحلیلی اساطیرِ برخی ملل، مشخص شد که فرایندِ پیدایشِ آشوب و انتقال از آن به نظم، عملی روانی و شناختی است و به دلیل اشتراک قوای شناختی انسانها، اسطورههای بسیاری در میان ملل گوناگون یافت میشود که از لحاظ بنمایه و هدف و کارکرد یکسان و تنها از لحاظ بیان متفاوتاند از جمله اسطورة آشوب.
پرونده مقاله
معمولاً حدیقةالحقیقه را به دلیل در بر داشتن اصطلاحات، حکایات و مضامین عرفانی، نخستین منظومة عرفانی میخوانند. با وجود این به نظر میرسد عرفان نقشی مرکزی در این منظومه ندارد. مقالة حاضر بر آن است تا ضمن شناسایی مضمون و اندیشة اصلی و غالب در حدیقةالحقیقه، تأثیر آن را بر ت چکیده کامل
معمولاً حدیقةالحقیقه را به دلیل در بر داشتن اصطلاحات، حکایات و مضامین عرفانی، نخستین منظومة عرفانی میخوانند. با وجود این به نظر میرسد عرفان نقشی مرکزی در این منظومه ندارد. مقالة حاضر بر آن است تا ضمن شناسایی مضمون و اندیشة اصلی و غالب در حدیقةالحقیقه، تأثیر آن را بر تلقی سنایی از اصطلاحات و مفاهیم عرفانی نشان دهد. برای دستیابی به این اهداف، با استفاده از روشی ساختاری، به تحلیل روابط معنایی واژگان و مفاهیم اصلی پرداخته شده است. میتوان گفت تقابل دنیا و آخرت مضمون و تقابل اصلی حدیقةالحقیقه را تشکیل میدهد. وابستههای معنایی طرفین تقابل نشان میدهند که تلقی سنایی از دنیا و آخرت تفاوتی با تلقی رایج در متون غیر عرفانی ندارد. قدرت این تقابل تا حدی است که معنای اصطلاحات و مؤلفههای عرفانی را نیز به نفع خود تغییر داده و آنها را به عناصری به دور از باطنگرایی رایج در سنت تصوف تبدیل کرده است.
پرونده مقاله
تقابل در داستان اسطورهای ـ حماسی سیاوش در شاهنامه چشمگیر است و به عنوان یکی از مهمترین مؤلفههای سازنده در وجود شخصیتها و رویدادها خود را نشان داده است. زیر بنای همة رویدادها در این داستان دو اصل متقابل زیاد بها دادن به پیوند خویشاوندی و کم بها دادن به پیوند خویشاون چکیده کامل
تقابل در داستان اسطورهای ـ حماسی سیاوش در شاهنامه چشمگیر است و به عنوان یکی از مهمترین مؤلفههای سازنده در وجود شخصیتها و رویدادها خود را نشان داده است. زیر بنای همة رویدادها در این داستان دو اصل متقابل زیاد بها دادن به پیوند خویشاوندی و کم بها دادن به پیوند خویشاوندی در نظریة لوی استروس است. دو نوع تقابل در این داستان یافت میشود: 1. تقابل داخلی که ناظر بر تضاد سودابه و سیاوش در سرزمین ایران و حرمسرای کیکاووس است که باعث سربلندی و سپس طرد سیاوش میشود و همچنین ناظر بر جدال کیخسرو و فریبرز از یک طرف و جدال توس و گودرز به جانبداری از این دو شخصیت در مسئلة جانشینی کیکاووس از طرف دیگر است. بهانة اصلی در این نوع تقابل، خویشی و همخونی و به اصطلاح لوی استروس زیاد بها دادن است. 2. تقابل خارجی که ناظر بر توطئة گرسیوز و ستیز افراسیاب با سیاوش است و باعث مرگ او میشود. بهانة اصلی در این نوع تقابل، بیگانگی و دشمنی دیرینه و همان کم بها دادن است. همچنین اصل زیاد بهادادن ناظر بر خواب افراسیاب و سیاوش از یک سو و اصل کم بهادادن ناظر بر خواب پیران ویسه و گودرز کشوادگان از سوی دیگر است.
پرونده مقاله
علّت و معلول و اسباب و مسبَّبات از مباحث اعتقادی و کلامی صوفیه است. استنباط کلی از موضوع تاکنون این بوده که صوفیه علیّت را انکار میکنند و تنها حقتعالی را مؤثر و فاعل حقیقی میدانند. هدف این مقاله بررسی این موضوع و تبیین چگونگی اعتقاد صوفیه به آن است. این موضوع در متو چکیده کامل
علّت و معلول و اسباب و مسبَّبات از مباحث اعتقادی و کلامی صوفیه است. استنباط کلی از موضوع تاکنون این بوده که صوفیه علیّت را انکار میکنند و تنها حقتعالی را مؤثر و فاعل حقیقی میدانند. هدف این مقاله بررسی این موضوع و تبیین چگونگی اعتقاد صوفیه به آن است. این موضوع در متون مختلف صوفیه اعم از فارسی و عربی، نثر و نظم و نیز در کتب کلامی مرتبط با موضوع مورد مطالعه قرار گرفته و آنچه که مورد اعتقاد عموم صوفیه بوده از آنها استخراج و استنباط شده است. نتیجه آنکه در اعتقاد صوفیه علّت و معلول چیزی است غیر از اسباب و مسبَّبات. کل جهان و پدیدههای آن معلول یک علّت است و آن فعل خداوند است که بیعلّت است و غیر از این علّت و معلولی در جهان وجود ندارد. آنچه در این جهان وجود دارد و اصطلاحاً علّت و معلول نامیده میشود صوفیه آن را اسباب و مسبَّبات و در اصطلاح خود عالم حکمت نامیده و به آن معتقد بودهاند و علّت و معلول به این معنی را انکار نکردهاند. در اعتقاد صوفیه اسباب و مسبَّبات بر اساس سنّتهای الهی عمل میکنند. آنها میگویند خداوند قادر است بدون اسباب هم مسبَّبات را پدید بیاورد که به آن عالم قدرت گفتهاند.
پرونده مقاله
محمد قیسی شاعر نوپرداز فلسطینی است که با استفاده از زبان سمبلیک و اسطورهای توانسته حضوری فعال در عرصههای مقاومت این کشور داشته باشد. البته در این راه میراث کهن عربی و فرهنگ و تمدن اقوام ملل مختلف، منبع الهام شاعر بودهاند. وی افزون بر استفاده از اسطورههای بابلی، بین چکیده کامل
محمد قیسی شاعر نوپرداز فلسطینی است که با استفاده از زبان سمبلیک و اسطورهای توانسته حضوری فعال در عرصههای مقاومت این کشور داشته باشد. البته در این راه میراث کهن عربی و فرهنگ و تمدن اقوام ملل مختلف، منبع الهام شاعر بودهاند. وی افزون بر استفاده از اسطورههای بابلی، بینالنهرینی و یونانی، به اسطورههای کنعانی و عربی نیز توجه وافری داشته است. نگارندگان در این پژوهش که به شیوة توصیفی ـ تحلیلی تدوین شده است، نخست از اسطوره و خاستگاه تاریخی آن و انگیزههایی که سبب توجه شاعران فلسطینی به اسطورهپردازی شده، به اختصار سخن به میان آوردهاند. سپس انواع اسطورههای به کار رفته در شعر محمد قیسی را تبیین و تحلیل کردهاند. از یافتههای تحقیق برمیآید که شاعر از هر پدیده موروثی و اسطورهای اعم از مکانی، زمانی، انسانی و دینی برای ترسیم شور و شوق ملی، عشق به وطن و بازگشت به میهن، بهره برده و توانسته سخنگوی صادقی برای بیان آلام، آرمانها و اندیشههای خود یا هموطنانش در داخل و خارج از سرزمینهای اشغالی فلسطین باشد.
پرونده مقاله
اغلب شاعران و نویسندگان برجسته برای جاودانه کردن آثارشان از انواع اسطورهها بهره میگیرند و با همانند کردن قهرمانان خود به قهرمانان اسطورهای، نه تنها پیوند و پلی ما بین زمان حال و گذشته ایجاد میکنند بلکه قهرمانان خود را جاودانه میگردانند. در میان شاعران معاصر شاملو ب چکیده کامل
اغلب شاعران و نویسندگان برجسته برای جاودانه کردن آثارشان از انواع اسطورهها بهره میگیرند و با همانند کردن قهرمانان خود به قهرمانان اسطورهای، نه تنها پیوند و پلی ما بین زمان حال و گذشته ایجاد میکنند بلکه قهرمانان خود را جاودانه میگردانند. در میان شاعران معاصر شاملو به سبب داشتن روحیه مبارزهجویی بیشتر به اسطوره روی آورده است و بسامد بالای کاربرد انواع اسطورههای ملّی و میهنی و حتّی جهانی، او را به شاعر اسطورهسازِ جهانی معروف کرده است. او در اسطورههایش نه تنها از شخصیّتهای قهرمانی بلکه از اسطورههای حیوانی، گیاهی، عناصر طبیعی و آیینی برای بیان آرمانهایش بهره جسته است. هر چند جاودانگی از صفات همه اسطورهها است امّا ویژگی بارز اسطورههای شاملو حیات مجدّد و تولّد دوباره آنها است. در تفکّر اسطورهای او مرگ جسمانی قهرمان، حیات ابدی و جاودانی به همراه دارد تا آن حد که شاملو کلام و اشعارش را بعد از مرگ جسمانی خود، تولّد دوباره اسطوره شاملو و شاملوها میداند. بنابراین، مقصود شاملو از به کار بردن اسطوره، جاودانگی و حیاتبخشی به قهرمانان خود است. در این مقاله به تحلیل نمونههایی از اسطورههای شاملو پرداخته میشود که شاعر با آوردن آنها انگیزه رویش و تولّد دوباره را اراده کرده است تا آن حد که حیاتشان را در مرگشان میداند.
پرونده مقاله
آیین قربانی از کهنترین آیینهایی است که در میان ادیان و ملل مختلف مورد توجه بوده است. انسانها در تمامی اعصار تلاش کردهاند تا با دادن هدیه و قربانی به پیشگاه خدایان، خشنودیشان را جلب نموده، از خشمشان در امان باشند. هدف پژوهش حاضر، تحلیل اسطورۀ قربانی در فیلمنامه چکیده کامل
آیین قربانی از کهنترین آیینهایی است که در میان ادیان و ملل مختلف مورد توجه بوده است. انسانها در تمامی اعصار تلاش کردهاند تا با دادن هدیه و قربانی به پیشگاه خدایان، خشنودیشان را جلب نموده، از خشمشان در امان باشند. هدف پژوهش حاضر، تحلیل اسطورۀ قربانی در فیلمنامهها و نمایشنامههای بهرام بیضایی است. وی با شناخت گستردهای که از اسطورهها دارد، در نگارش آثار ادبی خود از انواع آنها بهره میبرد. او در نگاشتههایش، به دو شیوه از اسطورۀ قربانی استفاده میکند. نخست، در خلال داستان به شکل صریح به اجرای این آیین، آن هم به اشکال گوناگون و برای اهداف مختلف پرداخته است. دوم، نمایشنامهها یا فیلمنامههایی آفریده که در دل روایت، قهرمان ـ قربانی را جای دادهاند. البته این نویسندۀ خلاق گاهی از هر دو شیوه، استفاده میکند. در این بررسی، نمایشنامۀ فتحنامۀ کلات و فیلمنامههای قصههای میرکفنپوش، زمین، طلحک و دیگران و طومار شیخ شرزین تحلیل شدهاند. نتیجة این بررسی نشان میدهد بیضایی از انواع قربانی، در بخشِ مناسک قربانی استفاده کرده است: پیشکشهای خونی ـ انسانی؛ پیشکشهای خونی ـ حیوانی و پیشکشهای غیرخونی، از نوع آشامیدنیها. بیضایی از سه نوع هدف قربانی در روایتهایش بهره برده است: کفارهای، توسلی و شکرگزاری. شیوۀ دوم یعنی قهرمان ـ قربانی نیز در آثار او چشمگیر است.
پرونده مقاله