تقابل در داستان اسطورهای ـ حماسی سیاوش در شاهنامه چشمگیر است و به عنوان یکی از مهمترین مؤلفههای سازنده در وجود شخصیتها و رویدادها خود را نشان داده است. زیر بنای همة رویدادها در این داستان دو اصل متقابل زیاد بها دادن به پیوند خویشاوندی و کم بها دادن به پیوند خویشاون چکیده کامل
تقابل در داستان اسطورهای ـ حماسی سیاوش در شاهنامه چشمگیر است و به عنوان یکی از مهمترین مؤلفههای سازنده در وجود شخصیتها و رویدادها خود را نشان داده است. زیر بنای همة رویدادها در این داستان دو اصل متقابل زیاد بها دادن به پیوند خویشاوندی و کم بها دادن به پیوند خویشاوندی در نظریة لوی استروس است. دو نوع تقابل در این داستان یافت میشود: 1. تقابل داخلی که ناظر بر تضاد سودابه و سیاوش در سرزمین ایران و حرمسرای کیکاووس است که باعث سربلندی و سپس طرد سیاوش میشود و همچنین ناظر بر جدال کیخسرو و فریبرز از یک طرف و جدال توس و گودرز به جانبداری از این دو شخصیت در مسئلة جانشینی کیکاووس از طرف دیگر است. بهانة اصلی در این نوع تقابل، خویشی و همخونی و به اصطلاح لوی استروس زیاد بها دادن است. 2. تقابل خارجی که ناظر بر توطئة گرسیوز و ستیز افراسیاب با سیاوش است و باعث مرگ او میشود. بهانة اصلی در این نوع تقابل، بیگانگی و دشمنی دیرینه و همان کم بها دادن است. همچنین اصل زیاد بهادادن ناظر بر خواب افراسیاب و سیاوش از یک سو و اصل کم بهادادن ناظر بر خواب پیران ویسه و گودرز کشوادگان از سوی دیگر است.
پرونده مقاله