• XML

    isc pubmed crossref medra doaj doaj
  • فهرست مقالات


      • دسترسی آزاد مقاله

        1 - بررسی کیفیت رابطة میان انسان و خداوند در رویکرد عرفانی نیکوس کازانتزاکیس
        علی بهادری لیلا محمدی قطبه
        ادبیات در اصطلاح عام، زبان عمومی فرهنگ‌ها، نقطة اتصال جان‌های فرهمند و سرمایه‌داران معنا در تاریخ حیات انسان بوده است. در همین راستا ادبیات عرفانی، در طی سده‌های متمادی، حلقة واصل هزاران روح سرشار از شور و ارادت به ماوراء و معنویت بوده و از گوشه‌های گونه‌گون جهان انسانی چکیده کامل
        ادبیات در اصطلاح عام، زبان عمومی فرهنگ‌ها، نقطة اتصال جان‌های فرهمند و سرمایه‌داران معنا در تاریخ حیات انسان بوده است. در همین راستا ادبیات عرفانی، در طی سده‌های متمادی، حلقة واصل هزاران روح سرشار از شور و ارادت به ماوراء و معنویت بوده و از گوشه‌های گونه‌گون جهان انسانی، جان‌های هم‌دغدغه را به شاهراه عرفان راه نموده و با آثار مکتوب، ضمیر تشنگان را سیراب کرده است. نیکوس کازانتزاکیس در جایگاه یک ادیب با مجموعه‌ای از آثار متعدد ادبی و عرفانی در حوزة ادبیات معاصر جهانی، نمونه‌ای از آن دست سرگشتگان و دل‌آشوبان عصیانگری است که ادبیات عرفانی، جولانگاه قلم اوست. این مقاله ضمن بررسی عمومی آثار و واکاوی نظرگاه عرفانی کازانتزاکیس، کیفیت رویکرد او را در ارتباط با رابطة عرفانی انسان و خدا، با روش توصیفی ـ تحلیلی مورد مطالعه قرار می‌دهد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که نگرش معنوی کازانتزاکیس به جهان، خداوند و انسان در خلق آثار او اثربخشی نمایانی دارند. او در بیان ارتباط انسان با خدا از عشق، رهایی از تعلقات، جدال میان جسم و روح، رنج‌های وجودی انسان و مواجهة درونی با خدا سخن می‌گوید و از مرگ به‌ عنوان پدیده‌ای فرا جسمانی که موجب جاودانگی روح انسان و وصال او با خداست، استدلال می‌کند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        2 - نمودها و خویشکاری فرّه در اقتباس‌های محمّدرضا یوسفی از شاهنامه با رویکرد بوم‌گرا
        زهرا پارساپور فاطمه محمدزاده
        فرّه یکی از مفاهیم اسطوره‌ای است که رابطة انسان و طبیعت را به خوبی نمایان می‌کند. این نیروی اَهورایی که به باور انسان‌های دورة اسطوره‌، در همة موجودات (انسان و حیوان) سَرَیان دارد، سبب به کمال رساندن خویشکاری‌های خود می‌شود.در شاهنامة فردوسی این نیرو گاهی با نمادهای جان چکیده کامل
        فرّه یکی از مفاهیم اسطوره‌ای است که رابطة انسان و طبیعت را به خوبی نمایان می‌کند. این نیروی اَهورایی که به باور انسان‌های دورة اسطوره‌، در همة موجودات (انسان و حیوان) سَرَیان دارد، سبب به کمال رساندن خویشکاری‌های خود می‌شود.در شاهنامة فردوسی این نیرو گاهی با نمادهای جانوری همراه است و هم‌گامی انسان و طبیعت را در دورة اسطوره‌ای در جهت برقراری نظم و نجات طبیعت از سلطة ضدّ طبیعت آشکار می‌سازد. مقالة حاضر با روش توصیفی ـ تحلیلی به کنش‌گری‌های فرّه با نمودهای جانوری پرنده (سپیدا) و برّه (فرهان) در ایجاد نظم، نجات انسان و طبیعت از تسلّط ضدّ طبیعت (دیوان، خشک‌سالی، سرمای سخت و...) با اقتباس‌ محمّدرضا یوسفی از شاهنامة فردوسی برای کودکان و نوجوانان می‌پردازد. نتایج پژوهش نشان می‌دهد که یوسفی با رویکردی زیست‌محورانه، نمادهای جانوری فرّه را در ساحتی اسطوره‌ای برای مخاطبان خود بازنمایی کرده است. بنابراین، فرّه در این آثار بخشی از طبیعت است که با مقابله با شرور و برگرداندن نظم گیتی، هم‌زمان به بقای انسان و ناانسان یاری می‌رساند. نقش فرّه بعدها در ادوار تاریخی تغییر می‌یابد و در خدمت نظم سیاسی و اجتماعی قرار می‌گیرد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        3 - نگرش عرفانی و اساطیری شهرنوش پارسی‌پور نسبت به زن و جایگاه اجتماعی او براساس رمان زنان بدون مردان
        سولماز پورتقی میاندوآب تورج عقدایی حیدر حسن لو مهری تلخابی
        یکی از ابزارهای نشر آگاهی و معنویت در حوزة عرفان و سیر انسان به سمت تعالی، داستان‌های عرفانی است. نویسندگان بسیاری در آثار خود سیر انسان به سمت تعالی را با عنوان عرفان و سیروسلوک مورد توجّه قرار داده‌اند. شهرنوش پارسی‌پور یکی از نویسندگانی است که با دیدگاهی عرفانی به زن چکیده کامل
        یکی از ابزارهای نشر آگاهی و معنویت در حوزة عرفان و سیر انسان به سمت تعالی، داستان‌های عرفانی است. نویسندگان بسیاری در آثار خود سیر انسان به سمت تعالی را با عنوان عرفان و سیروسلوک مورد توجّه قرار داده‌اند. شهرنوش پارسی‌پور یکی از نویسندگانی است که با دیدگاهی عرفانی به زندگی شخصیت‌های داستانی می‌نگرد و جاودانگی در حقیقت را به تصویر می‌کشد. رمان زنان بدون مردان، از آثار مهم شهرنوش پارسی‌پور است که با بهره‌‌گیری از بن‌مایه‌های عرفانی به خلق شخصیت زنان داستان پرداخته است. هدف پژوهش حاضر با روش تحلیلی ـ توصیفی، بررسی نگرش اجتماعی و عرفانی شهرنوش پارسی پور در رابطه با زن و جایگاه اجتماعی او بر اساس رمان زنان بدون مردان، می‌باشد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که هر یک از شخصیت‌های داستان زنان بدون مردان را می‌توان نمایندۀ قشری از جامعه زنان دانست؛ زنانی که با رسیدن به مرحلۀ خودشناسی و سیر در انفاس خود سعی در شناخت حقیقت وجودی خود دارند و با پاکی درون، در پی جاودانگی و حقیقت هستند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        4 - واکاوی نشانه معنا شناسی مثنوی معنوی در حکایت مرد بغدادی
        مهناز روانبخش شهین اوجاق علیزاده فاطمه امامی
        چکیده شانه معناشناسی از علوم نوینی است که به بررسی تحول نشانه‌ها در گفتمان برای دریافت سیر تحول معانی می‌پردازد. در این پژوهش به بررسی نظام‌های متعدد گفتمانی در حکایت مرد بغدادی از مثنوی معنوی می‌پردازیم که بر اساس رابطۀ تعاملی، ادراکی، سیال و پدیداری با جهان شکل می‌گیر چکیده کامل
        چکیده شانه معناشناسی از علوم نوینی است که به بررسی تحول نشانه‌ها در گفتمان برای دریافت سیر تحول معانی می‌پردازد. در این پژوهش به بررسی نظام‌های متعدد گفتمانی در حکایت مرد بغدادی از مثنوی معنوی می‌پردازیم که بر اساس رابطۀ تعاملی، ادراکی، سیال و پدیداری با جهان شکل می‌گیرد و سیر معانی در آن بر اساس تعامل سوژه با جهان هستی پدیدار می‌گردد. همچنین به بررسی ویژگی‌های کنِشی یا شوِشی گفتمان می‌پردازیم. رویکرد این پژوهش، بررسی نشانه‌ها نه به‌صورت منفرد، بلکه در تعامل با مجموعه‌ای از نشانه‌های دیگر است که موجب معناسازی نوین گفتمانی می‌شود. هـدف اصـلی ایـن پـژوهش، بررسی کارکردهای نشانه‌معنایی است که سبب تداوم معنا و ماندگاری در گفتمان موردنظر مـی‌شـوند. این پژوهش به سؤالات زیر پاسخ داده است: فرایند تحول و طغیان نشانه‌ها در گفتمان این حکایت مبتنی بر کدام شرایط گفتمانی رخ می‌دهد؟ چگونه تغییر شرایط کنش‌گر منجر به تولید معناهای سیال می‌گردد؟ روش این تحقیق، تحلیلی و توصیفی است. نتیجۀ این پژوهش نشان می‌دهد که مولانا چگونه با برهم زدن قواعد ثابت نشانه‌ها، شکل تعینی گفتمان را متحول می‌سازد و جریان معانی را از وضعیت یک‌نواخت و برنامه محور به وضعیتی سیال و پرتلاطم تبدیل کرده و دنیایی جدید از نشانه‌ها و معانی به تصویر می‌کشد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        5 - ارزش‌های نسب‌شناسی خِرد نباتی و رُستن «گیاه کین» در شاهنامه بر مبنای نقد کهن‌الگویی (مورد کاوی: اسطورۀ سیاوش و کیخسرو)
        پگاه محمودی ندا منزوی
        رویکرد نقد اسطوره‌ای، اسطوره‌شناختی یا کهن‌الگویی، رویکردی میان رشته‌ای است که بستری انسان‌شناختی دارد. کاربرد روش نقد کهن‌الگویی در بررسی و نقد آثار کلاسیک ادب پارسی به‌ دلیل وجود ژرف‌ساخت کهن‌الگویی و شالوده‌های عمیق اساطیری در آثار حماسی و پیش تاریخی بودن خاستگاه اسط چکیده کامل
        رویکرد نقد اسطوره‌ای، اسطوره‌شناختی یا کهن‌الگویی، رویکردی میان رشته‌ای است که بستری انسان‌شناختی دارد. کاربرد روش نقد کهن‌الگویی در بررسی و نقد آثار کلاسیک ادب پارسی به‌ دلیل وجود ژرف‌ساخت کهن‌الگویی و شالوده‌های عمیق اساطیری در آثار حماسی و پیش تاریخی بودن خاستگاه اسطوره‌ها در شاهنامۀ فردوسی و برخی آثار حماسی دیگر بسیار پررنگ است. غلبۀ نقش ناخودآگاه جمعی در این خزائن سترگ اسطوره‌ای و عرفانی، بن‌مایه‌هایی چون تکرار رفتارهای کیهانی، آیین‌ها، خدایان و عناصر فرا طبیعی، همه‌و‌همه به‌ویژه شاهنامۀ را متنی مستعد برای واکاوی عناصر کهن‌الگویی ساخته است. هدف این پژوهش بررسی و تحلیل ارتباط کهن الگویی گیاه و انسان در اساطیر با تکیه به داستان سیاوش و کیخسرو می‌باشد. این پژوهش با روش توصیفی ـ تحلیلی و با بهره گیری از نقد کهن‌الگویی از منظر یونگ به واکاوی رموز کهن‌الگویی و نقد اسطوره ای ارزش های نسب شناسی خِرد نباتی با محوریت داستان سیاوش می‌پردازد. یافته‌های پژوهش حاکی از آن است که گیاه کین که از خون سیاوش می‌روید نمادی از کهن الگوی خرد و تبار گیاهی بشر است که در وجود کیخسرو تجلّی می‌یابد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        6 - مواجهه نظام دانایی ایرانی ـ یونانی در روایت‌های مده‌آ و سهراب با تکیه بر گفتمان قدرت میشل فوکو
        امیررضا نوری‌پرتو عطااللّه کوپال شمس الملوک مصطفوی
        این پژوهش در نظر دارد با تحلیل گفتمان ‌قدرت در دو نمایش‌نامه مده‌آ اوریپید و داستان سهراب شاهنامه فردوسی، به تبیین وجوه اشتراک و افتراق دو جهان‌بینی در دو اثر مذکور بپردازد. روش پژوهش حاضر تحلیلی ـ تطبیقی و اطلاعات لازم برای سنجش نمونه‌ها به شیوه‌ای کتابخانه‌ای و به ‌وا چکیده کامل
        این پژوهش در نظر دارد با تحلیل گفتمان ‌قدرت در دو نمایش‌نامه مده‌آ اوریپید و داستان سهراب شاهنامه فردوسی، به تبیین وجوه اشتراک و افتراق دو جهان‌بینی در دو اثر مذکور بپردازد. روش پژوهش حاضر تحلیلی ـ تطبیقی و اطلاعات لازم برای سنجش نمونه‌ها به شیوه‌ای کتابخانه‌ای و به ‌واسطه ابزار تحلیل گفتمان انجام گرفته و هدف از آن یافتن فصل ممیز این دو اپیستمه از حیث مفهوم قدرت است. به نظر می‌رسد می‌توان نتایج حاصل از این مطالعه تطبیقی را نیز به ‌مثابه نمونه‌‌هایی، به جهان معرفت‌شناسانه و گفتمان غالب در روح دو جغرافیای فرهنگی یونان کلاسیک و ایران تعمیم داد. رویکرد نظری بحث برگرفته از آراء میشل فوکو و مفهوم گفتمان قدرت در اندیشه وی است. شواهد این تحقیق گویای این واقعیت هستند که به‌رغم وجود مؤلفه‌های مشابه در اپیستمه هر دو اثر، در هر دو ساحت خدایگانی و انسانی از مفهوم تقدیر و مرگ تا عشق، اصالت و خردورزی، نقطه تمایز بنیادین آن‌ها در تبیین گفتمان قدرت، رویکردشان در پذیرش یا تقابل با گفتمان قدرت متعالی خدا یا خدایان است. اگر فردوسی در داستان سهراب، تقدیر یزدان را عامل فرجام پایانی می‌داند، در مقابل اوریپید، مده‌آیی می‌آفریند که در مقابل گفتمانِ غالبِ سنتیِ نهادینه‌شده می‌ایستد و حتی حاضر است فرزندانش را سر بریده، خدایان را همراه‌ کرده و شکوه‌مندانه سوار بر ارابه خدایان گردد. پرونده مقاله