این پژوهش در نظر دارد با تحلیل گفتمان قدرت در دو نمایشنامه مدهآ اوریپید و داستان سهراب شاهنامه فردوسی، به تبیین وجوه اشتراک و افتراق دو جهانبینی در دو اثر مذکور بپردازد. روش پژوهش حاضر تحلیلی ـ تطبیقی و اطلاعات لازم برای سنجش نمونهها به شیوهای کتابخانهای و به وا چکیده کامل
این پژوهش در نظر دارد با تحلیل گفتمان قدرت در دو نمایشنامه مدهآ اوریپید و داستان سهراب شاهنامه فردوسی، به تبیین وجوه اشتراک و افتراق دو جهانبینی در دو اثر مذکور بپردازد. روش پژوهش حاضر تحلیلی ـ تطبیقی و اطلاعات لازم برای سنجش نمونهها به شیوهای کتابخانهای و به واسطه ابزار تحلیل گفتمان انجام گرفته و هدف از آن یافتن فصل ممیز این دو اپیستمه از حیث مفهوم قدرت است. به نظر میرسد میتوان نتایج حاصل از این مطالعه تطبیقی را نیز به مثابه نمونههایی، به جهان معرفتشناسانه و گفتمان غالب در روح دو جغرافیای فرهنگی یونان کلاسیک و ایران تعمیم داد. رویکرد نظری بحث برگرفته از آراء میشل فوکو و مفهوم گفتمان قدرت در اندیشه وی است. شواهد این تحقیق گویای این واقعیت هستند که بهرغم وجود مؤلفههای مشابه در اپیستمه هر دو اثر، در هر دو ساحت خدایگانی و انسانی از مفهوم تقدیر و مرگ تا عشق، اصالت و خردورزی، نقطه تمایز بنیادین آنها در تبیین گفتمان قدرت، رویکردشان در پذیرش یا تقابل با گفتمان قدرت متعالی خدا یا خدایان است. اگر فردوسی در داستان سهراب، تقدیر یزدان را عامل فرجام پایانی میداند، در مقابل اوریپید، مدهآیی میآفریند که در مقابل گفتمانِ غالبِ سنتیِ نهادینهشده میایستد و حتی حاضر است فرزندانش را سر بریده، خدایان را همراه کرده و شکوهمندانه سوار بر ارابه خدایان گردد.
پرونده مقاله