هر چند در دوره خلافت عثمان با فتح خراسان و مرگ یزدگرد سوم آخرین پادشاه ساسانی مقدمات ورود مسلمانان به آسیای مرکزی فراهم گردید. و.در عهد معاویه نیز مسلمانان توانستند پیشرفت های قابل ملاحظه ای در آن منطقه به دست آورند اما آنچه مسلم است حملات اعراب مسلمان به ماوراءالنهر تا چکیده کامل
هر چند در دوره خلافت عثمان با فتح خراسان و مرگ یزدگرد سوم آخرین پادشاه ساسانی مقدمات ورود مسلمانان به آسیای مرکزی فراهم گردید. و.در عهد معاویه نیز مسلمانان توانستند پیشرفت های قابل ملاحظه ای در آن منطقه به دست آورند اما آنچه مسلم است حملات اعراب مسلمان به ماوراءالنهر تا این زمان بصورت ایزایی و به منظور غارت منابع صورت میگرفت اما بر اساس گزارشات موثق سیطره قطعی بر ماوراءالنهر تا نیمه دوم عصر امویان به تاخیر افتاد.درست از زمانی که عبدالملک مروان قدرت را در دست گرفت. با ورود یکی از سرداران اموی بنام قتیبه به ماوراءالنهر فصل جدیدی در حملات به آسیای مرکزی آغاز شد. قتیبه بن مسلم باهلی در طول ده سال توانست قسمت های زیادی از ماوراءالنهر را به تصرف در آورد .بدون تردید میتوان گفت از آغاز ورود مسلمانان به این سرزمین یک سری از عوامل بطور مستقیم بر روند پیشرفت فتوحات موثر واقع شد و در مقابل یک دسته موانع نیز در این فرایند روند فتوحات را در برخی مناطق با مشکلاتی مواجه نمود و مانع روند پیشروی مسلمانان شد. این مقاله در صدد است به این برسش اساسی باسخ دهد که علل پیشرفت و دلایل کندی فتوحات در ماوراءالنهر چه بوده است.؟ از اینرو برای نیل به این مقصود ابتدا باید به مطالعه فرایند فتوحات در این منطقه به شیوه توصیفی پرداخت سپس با رویکردی تحلیلی به جستجوی عوامل پیشرفت وموانع فتوحات اسلامی اشاره کرد.
پرونده مقاله
زیادبنعبید یکی از سه ضلع مثلث مشاورین معاویه بود که تا پایان دوره خلافت خلیفه سوم، فقط کار دبیری بصره را برعهده داشت. و به محض ورود امامعلی(ع) به عرصه خلافت با ارتقاء جایگاه، خود مسند امارت فارس را با منابع عظیم ثروت در دست گرفت. وی بعنوان یکی از چهار داهی مشهور عرب، چکیده کامل
زیادبنعبید یکی از سه ضلع مثلث مشاورین معاویه بود که تا پایان دوره خلافت خلیفه سوم، فقط کار دبیری بصره را برعهده داشت. و به محض ورود امامعلی(ع) به عرصه خلافت با ارتقاء جایگاه، خود مسند امارت فارس را با منابع عظیم ثروت در دست گرفت. وی بعنوان یکی از چهار داهی مشهور عرب، مشهوربود و با تکیه بر درایت و هوش سرشارخود توانست، جایگاه خود را بعنوان یکی از قدرتهای بزرگ منطقه تثبیت نماید. اما دیری نپایید که وی به طمع دستیابی به آرزوی دیرینه خود و بدست آوردن خلافت شام، با وساطت سفیر معاویه(مغیرهبنشعبه) و بدون توجه به نصایح امامعلی، با قبول الحاق نسب خود به ابوسفیان، برادر معاویه شد. و گمان میکرد، با پذیرش این استلحاق، بزودی در حلقه اول رقیبان ولایتعهدی قرار خواهد گرفت. اما در نهایت او نه تنها به حکومت شام نرسیده بلکه مرگ زود هنگام زیاد قبل از خلیفه، مسیر ولایت عهدی یزید را نیز هموار نمود. محقق دراین مقاله به طرح این سوال می پردازد که تاثیر اندیشه و انگیزه زیاد، در شکلگیری و پیشبرد روند استلحاق و نقش مغیره در آن چه بوده است؟ در پاسخ به این سوال باید گفت بنظر میرسد انگیزه زیاد در استلحاق نسب خود به ابوسفیان نیل به قدرت بوده و مغیره نیز نقشی کلیدی در این الحاق برعهده داشته است. روش تحقیق نیز توصیفی بوده که با استفاده از منابع و اطلاعات کتابخانهای گردآوری شده است،
پرونده مقاله