هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش هویت، خودشناسی و تابآوری در ارضای نیازهای روانشناختی نوجوانان بود. روش: روش پژوهش همبستگی بود. بدین منظور 480 دانشآموز دختر و پسر مقطع متوسطه در رشتههای تحصیلی علوم انسانی، تجربی و ریاضی با روش نمونهگیری خوشهای انتخاب شدند. ابزار م چکیده کامل
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش هویت، خودشناسی و تابآوری در ارضای نیازهای روانشناختی نوجوانان بود. روش: روش پژوهش همبستگی بود. بدین منظور 480 دانشآموز دختر و پسر مقطع متوسطه در رشتههای تحصیلی علوم انسانی، تجربی و ریاضی با روش نمونهگیری خوشهای انتخاب شدند. ابزار مورداستفاده در این پژوهش پرسشنامه هویت، خودشناسی انسجامی، تابآوری و ارضای نیازهای روانشناختی بوده است. دادههای بهدستآمده با روشهای آماری T مستقل برای مقایسه دو گروه، ماتریس همبستگی و رگرسیون چندگانه مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. یافتهها: نتایج نشان داد که بین خودشناسی و هویت رابطه مثبت و بین تابآوری و ارضای نیازهای بنیادی با هویت رابطه منفی معناداری وجود دارد. همچنین بین ارضای نیازهای بنیادی با خودشناسی و تابآوری رابطه مثبت معناداری به دست آمد. بین خرده مقیاس خودمختاری، شایستگی و ارتباط با خودشناسی و تابآوری رابطه معناداری وجود دارد. تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که هویت، خودشناسی و تابآوری واریانس نسبتاً خوبی از ارضای نیازهای بنیادی (18/0 = R2) را تبیین میکنند. همچنین بین هویت، خودشناسی، تابآوری و ارضای نیازهای بنیادی در نوجوانان دختر و پسر تفاوت معناداری به دست آمد. نتیجهگیری: نتایج حاصل از این پژوهش حکایت از پیشبینی هویت و خودشناسی در تابآوری و نیازهای بنیادی روانشناختی در نوجوانان است.
پرونده مقاله
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مشاوره گروهی به شیوه عقلانی-عاطفی- رفتاری آلبرت الیس بر خودکارآمدی و سازگاری اجتماعی و عاطفی دانشجویان ساکن در خوابگاه انجام شده است. روش: مطالعه ی حاضر از نوع نیمه تجربی، با گروه آزمایش و کنترل و پیش آزمون و پس آزمون می باشد. جامعه چکیده کامل
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مشاوره گروهی به شیوه عقلانی-عاطفی- رفتاری آلبرت الیس بر خودکارآمدی و سازگاری اجتماعی و عاطفی دانشجویان ساکن در خوابگاه انجام شده است. روش: مطالعه ی حاضر از نوع نیمه تجربی، با گروه آزمایش و کنترل و پیش آزمون و پس آزمون می باشد. جامعه ی آماری را کلیهی دانشجویان پسر خوابگاهی دانشگاه شهید بهشتی تشکیل می دهند که جهت ارزیابی از وضعیت خودکارآمدی و سازگاری اجتماعی و عاطفی دانشجویان از پرسشنامه خودکارآمدیعمومی شرر (1982) و پرسشنامه سازگاری بل (1961) بروی کلیه دانشجویان ساکن در خوابگاه کوی پسران برگزار شد. بعد از استخراج نتایج آزمون ها ، جهت تعیین گروه آزمایشی و گواه به ترتیب در آزمون خودکارآمدی افرادی که نتایج پایینی کسب کرده بودند و در آزمون سازگاری اجتماعی و عاطفی افرادی که نتایج ضعیفی را کسب نموده بودند مشخص شدند. سپس به روش تصادفی ساده 30 نفر از میان این افراد تعیین و در دو گروه پانزده نفری آزمایشی و گواه بطور تصادفی تقسیم بندی شدند.گروه آزمایشی به مدت 8 جلسه،90 دقیقه و یک بار در هفته برنامه مشاوره گروهی به شیوه عقلانی- عاطفی- رفتاری را تجربه کردند. پس از اتمام جلسات مشاوره گروهی هر دو گروه، مورد آزمایش مجددا با پرسشنامه های یاد شده قرار گرفتند. داده های حاصل از این پژوهش با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره (مانکوا) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که مشاوره گروهی به شیوه عقلانی- عاطفی- رفتاری الیس، موجب بهبود خودکارآمدی و سازگاری اجتماعی و عاطفی در دانشجویان میگردد.
پرونده مقاله
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش گروهی تحلیل رفتار متقابل بر خودشفقتی و عزتنفس زنان آزاردیده عاطفی متقاضی طلاق انجام شده است.روش: پژوهش حاضر نیمه تجربی با گروه آزمایش، گروه گواه و طرح پیش آزمون-پس آزمون بود. جامعه آماری در پژوهش حاضر شامل زنان متقاضی طلاق مرا چکیده کامل
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش گروهی تحلیل رفتار متقابل بر خودشفقتی و عزتنفس زنان آزاردیده عاطفی متقاضی طلاق انجام شده است.روش: پژوهش حاضر نیمه تجربی با گروه آزمایش، گروه گواه و طرح پیش آزمون-پس آزمون بود. جامعه آماری در پژوهش حاضر شامل زنان متقاضی طلاق مراجعهکننده به دادگاه مجتمع قضائی خانواده 2 ونک در تابستان 1395 بودند. پس از جلب رضایت و اطمینان از محرمانه بودن نتایج پژوهش از آنها درخواست شد که به پرسشنامههای آزار عاطفی، خودشفقتی (نف، 2003) و عزتنفس (کوپر-اسمیت) پاسخ دهند پس از جمعآوری و تجزیهوتحلیل پرسشنامههای پر شده 48 نفر نمره آزار عاطفی بالا و خودشفقتی و عزتنفس پایین گزارش نمودند. پس از تماس با زنان واجد شرایط ورود به پژوهش، تنها 24 نفر به مرکز مهرآور مراجعه و بهصورت تصادفی به دو گروه 12 نفری آزمایش و گواه کاربندی شدند. پیش از شروع درمان هر دو گروه آزمایش و گواه در مرحله پیشآزمون به پرسشنامههای خودشفقتی و عزتنفس پاسخ دادند و سپس گروه آزمایش 8 جلسه به مدت 90 دقیقه تحت آموزش گروهی تحلیل رفتار متقابل قرار گرفتند و گروه گواه هیچ نوع درمانی را در این مدت دریافت نکردند؛ پس از پایان درمان مجدداً هر دو گروه آزمایش و گواه به پرسشنامههای خودشفقتی و عزتنفس پاسخ دادند. برای تجزیهوتحلیل دادههای بهدست آمده از روشهای آمار توصیفی و تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج: نتایج نشان داد که آموزش گروهی رواندرمانی تحلیل رفتار متقابل بر خودشفقتی گروه آزمایش در مرحله پسآزمون اثر داشته است (001/0 P=، 73/14F=). همچنین این آموزش میزان عزتنفس (003/0 P=، 19/11F=) را نیز بهطور معناداری افزایش داده است. نتیجه گیری: بر اساس یافتهها میتوان نتیجهگیری کرد که آموزش گروهی رواندرمانی تحلیل رفتار متقابل بر خودشفقتی و عزتنفس زنان گرفتار آزار عاطفی مؤثر است.
پرونده مقاله