هدف: ویژگیهای شخصیت مرزی میتواند مشکلات متعدی در مسیر زندگی افراد واجد این ویژگیها ایجاد کند. بر همین اساس، این پژوهش با هدف طراحی الگوی آسیبشناختی و درمان یکپارچهنگر و تعیین اثربخشی آن بر بیثباتی هیجانی در افراد مرزی انجام شد. روش: پژوهش حاضر از زمره پژوهشهای آم چکیده کامل
هدف: ویژگیهای شخصیت مرزی میتواند مشکلات متعدی در مسیر زندگی افراد واجد این ویژگیها ایجاد کند. بر همین اساس، این پژوهش با هدف طراحی الگوی آسیبشناختی و درمان یکپارچهنگر و تعیین اثربخشی آن بر بیثباتی هیجانی در افراد مرزی انجام شد. روش: پژوهش حاضر از زمره پژوهشهای آمیخته (کیفی و کمی) است. در مرحله کیفی از روش تحلیل مضمون به شیوه براون و کلارک (2006) استفاده شد. بافت پژوهش در بخش کیفی، متون مربوط به آسیبهای افراد مرزی، حجم نمونه 25 متن مرجع بود که به شیوه هدفمند انتخاب شدند. در همین مرحله، پس از استخراج طیف آسیبها، با استفاده از 6 نفرگروه متمرکز تخصصی، درمانهای مورد نیاز برای طیف آسیبها تعیین و بسته درمان یکپارچه نگر با ضریب توافق برابر با 94/0 طراحی گردید. در مرحله کمی از روش نیمهتجربی دو گروهی با سه مرحله پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری استفاده شد. در این مرحله از میان 70 فرد مرزی،30 نفر بهصورت هدفمند مبتنی بر ملاکهای ورود انتخاب و بهطور تصادفی در دو گروه مداخله و کنترل (15 نفر برای هر گروه) گمارده شدند. گروه درمان یکپارچهنگر بهمدت 15 جلسه، تحت درمان قرارگرفتند و گروه کنترل هیچگونه درمانی دریافت ننمود. از مقیاس بیثباتی هیجانی در مراحل پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری برای سنجش متغیر وابسته استفاده شد. دادهها در بخش کیفی از طریق تحلیل مضمون و در بخش کمی با استفاده از آزمون خی-دو، تحلیل واریانس اندازههای تکرار شده و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرم افزار اس پی اس اس، نسخه 24 تحلیل گردید. یافتهها: یافتههای بخش کیفی برای طراحی درمان یکپارچهنگر، حاکی از پنج دسته آسیب شامل آسیبپذیری هیجانی و رفتاری، آسیبپذیری ادراکی و شناختی، آسیبپذیری هویتی، آسیبپذیری اجتماعی و آسیبپذیری جسمی در میان افراد مرزی بود. در بخش کمی نتایج تحلیل واریانس اندازههای تکرار شده نشان داد که بین درمان یکپارچهنگر با گروه کنترل در بیثباتی هیجانی در پسآزمون تفاوت معناداری وجود ندارد (205/0=P). اما در مرحله پیگیری به طور معناداری موجب کاهش بیثباتی هیجانی گردید (001/0>P). نتیجهگیری: با توجه به طیف آسیبهای پنجگانه یکپارچه افراد دارای ویژگیهای شخصیت مرزی، درمان یکپارچهنگر را می توان به عنوان یک رویکرد درمانی برای بیثباتی هیجانی افراد مرزی مد نظر قرار داد.
پرونده مقاله
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی گروهدرمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد با نگاهی بر شفقت درمانی بر نشخوار فکری و سلامت روان زنان مبتلابه سرطان سینه شهر تهران در سال 1398 بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلی چکیده کامل
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی گروهدرمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد با نگاهی بر شفقت درمانی بر نشخوار فکری و سلامت روان زنان مبتلابه سرطان سینه شهر تهران در سال 1398 بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان مبتلابه سرطان سینه شهر تهران بودند که با روش نمونهگیری در دسترس و هدفمند انتخاب و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار داده شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقهای تحت آموزش گروهدرمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد توأم با شفقت درمانی قرار گرفتند و گروه کنترل در طول این مدت در انتظار درمان ماندند. روش جمعآوری دادهها بر اساس پرسشنامه استاندارد نشخوار فکری نولن هوکسما و مارو (1991) و پرسشنامه استاندارد سلامت روان گلدبرگ (1973) انجام گرفت. تجزیهوتحلیل اطلاعات بهدستآمده از اجرای پرسشنامهها از طریق نرمافزار SPSS19 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس) انجام پذیرفت. یافتهها: نتایج تحقیق نشان داد که گروهدرمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد با نگاهی بر شفقت درمانی باعث کاهش نشخوار فکری زنان مبتلابه سرطان سینه شد. همچنین نتایج نشان داد گروهدرمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد با نگاهی بر شفقت درمانی باعث بهبود سلامت روان در زنان مبتلابه سرطان سینه شد. بنابراین یافتههای مطالعه حاضر نشان داد که درمان پذیرش و تعهد توأم با شفقت درمانی بر کاهش نشخوار فکری و افزایش سلامت روان بیماران مبتلابه سرطان سینه مؤثر است. نتیجهگیری: نتایج نشان داد که گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد با نگاهی بر شفقت درمانی باعث کاهش نشخوار فکری در زنان مبتلا به سرطان سینه شد.
پرونده مقاله
هدف: پژوهش حاضر با هدف، تبیین الگوی اثربخشی روشهای تثبیت شده در اتیسم (تحلیل رفتار کاربردی ABA، اسنوزلن، دوسا) مبتنی بر انعطاف پذیری رفتاری در کودکان مبتلابه اختلال طیف اتیسم شهر تهران در سال 1397 انجام گرفت.
روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع طرح پیشآزمون-پسآزمون ب چکیده کامل
هدف: پژوهش حاضر با هدف، تبیین الگوی اثربخشی روشهای تثبیت شده در اتیسم (تحلیل رفتار کاربردی ABA، اسنوزلن، دوسا) مبتنی بر انعطاف پذیری رفتاری در کودکان مبتلابه اختلال طیف اتیسم شهر تهران در سال 1397 انجام گرفت.
روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه کودکان مبتلابه اختلال طیف اتیسم شهر تهران در مراکز آموزشی و توانبخشی دولتی و خصوصی بود که با روش نمونه گیری در دسترس، تعداد 48 نفر انتخاب و به طور تصادفی ساده به 4 گروه مداخله به روش تحلیل رفتار کاربردی، اسنوزلن، دوسا و گروه کنترل، تقسیم شدند. جمع آوری داده ها بر اساس مقیاس تشخیص اتیسم گیلیام (گارز) (1995)، چک لیست بازبینی اصلاح شده و آزمون هوش وکسلر انجام پذیرفت و از روش آماری توصیفی و استنباطی و آزمون تحلیل کواریانس چند متغیری برای حذف اثر پیشآزمون با استفاده از نرم افزار spss استفاده شد.
یافتهها: یافته ها نشان داد هر سه روش تحلیل رفتار کاربردی ABA، اسنوزلن و دوسا نسبت به گروه کنترل تأثیر معناداری بر افزایش انعطاف پذیری رفتاری داشته اند. همچنین روش تحلیل رفتار کاربردی ABA نسبت به دو گروه ازمایشی دیگر تأثیر بیشتری بر بهبود انعطاف پذیری رفتاری در سه مرحله اندازه گیری داشته است.
نتیجهگیری: در نتیجه استفاده از مداخلات (تحلیل رفتار کاربردی ABA، اسنوزلن، دوسا) و برنامههای آموزشی به عنوان روشی در بهبود و توانبخشی کودکان مبتلابه اختلال اتیسم پیشنهاد میشود.
پرونده مقاله
هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی مداخله مبتنی بر واکاوی مشکلات خانوادههای ازدواج مجدد بر روابط فرزند با والدخوانده انجام شد. روش: این مطالعه نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش همه خانوادههای ازدواج مجدد شهر خرمآباد در سال 1398 چکیده کامل
هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی مداخله مبتنی بر واکاوی مشکلات خانوادههای ازدواج مجدد بر روابط فرزند با والدخوانده انجام شد. روش: این مطالعه نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش همه خانوادههای ازدواج مجدد شهر خرمآباد در سال 1398 بودند. نمونه پژوهش 20 خانواده بودند که پس از بررسی ملاکهای ورود به مطالعه با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و با روش تصادفی در دو گروه مساوی (هر گروه 10 خانواده) جایگزین شدند. گروه آزمایش 12 جلسه 2 ساعته (هفتهای دو جلسه) تحت مداخله مبتنی بر واکاوی مشکلات خانوادههای ازدواج مجدد قرار گرفت و گروه کنترل آموزشی ندید. دادهها با فرم اطلاعات جمعیتشناختی و مقیاس تعارض والد- نوجوان (پرینز و همکاران، 1979) جمعآوری و با روشهای آزمون تی مستقل و تحلیل کوواریانس تکمتغیری در نرمافزار SPSS-26 تحلیل شدند. یافتهها: نتایج آزمون تی نشان داد که گروههای آزمایش و کنترل در مرحله پیشآزمون از نظر روابط فرزند با والدخوانده تفاوت معناداری نداشتند (05/0P>)، اما در مرحله پسآزمون از نظر آن تفاوت معناداری داشتند (05/0p <). نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که مداخله مبتنی بر واکاوی مشکلات خانوادههای ازدواج مجدد باعث بهبود معنادار روابط فرزند با والدخوانده شد (001/0p <). نتیجهگیری: با توجه به اثربخشی مداخله مبتنی بر واکاوی مشکلات خانوادههای ازدواج مجدد بر بهبود روابط فرزند با والدخوانده، استفاده از این شیوه در کنار سایر روشهای آموزشی و درمانی جهت بهبود روابط فرزند با والدخوانده ضروری است. در نتیجه، متخصصان سلامت و درمانگران میتوانند از روش مداخله مبتنی بر واکاوی مشکلات خانوادههای ازدواج مجدد برای بهبود ویژگیهای روانشناختی از جمله روابط فرزند با والدخوانده استفاده کنند.
پرونده مقاله
هدف: این مطالعه با هدف تعیین تاثیر درمان پذیرش و تعهد بر بهبود کیفیت خواب و فشار خون سالمندان مبتلا به بیخوابی انجام شد.
روش: مطالعه حاضر نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری دو ماهه با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش سالمندان مبتلا به بیخوابی مرکز روزانه سال چکیده کامل
هدف: این مطالعه با هدف تعیین تاثیر درمان پذیرش و تعهد بر بهبود کیفیت خواب و فشار خون سالمندان مبتلا به بیخوابی انجام شد.
روش: مطالعه حاضر نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری دو ماهه با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش سالمندان مبتلا به بیخوابی مرکز روزانه سالمندی جهاندیدگان شهر شیراز در سال 1398 بودند که از میان آنها تعداد 40 نفر با توجه به ملاکهای ورود به مطالعه به روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب و به روش تصادفی در دو گروه مساوی جایگزین شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقهای (هفتهای دو جلسه) تحت درمان پذیرش و تعهد قرار گرفت و گروه کنترل آموزشی ندید. دادهها با شاخص کیفیت خواب پیتزبورگ (بویسی و همکاران، 1989) و دستگاه فشارسنج خون جمعآوری و با روشهای خیدو، تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرمافزار SPSS-23 نسخه 23 تحلیل شدند.
یافتهها: یافتهها نشان داد که گروههای آزمایش و کنترل از نظر جنسیت، تحصیلات و تأهل تفاوت معناداری نداشتند (05/0P>). همچنین، درمان پذیرش و تعهد باعث بهبود کیفیت خواب و فشار خون سیستولیک سالمندان مبتلا به بیخوابی شد (05/0P<)، اما بر فشار خون دیاستولیک آنها تاثیر معناداری نداشت (05/0P>) و نتایج در مرحله پیگیری نیز حفظ شد.
نتیجهگیری: طبق نتایج، برنامهریزی برای استفاده از روش درمان پذیرش و تعهد در حیطه سالمندی جهت بهبود کیفیت خواب و فشار خون سیستولیک ضروری است. بنابراین متخصصان سلامت و درمانگران میتوانند از درمان پذیرش و تعهد در کنار سایر روشهای درمانی جهت بهبود کیفیت خواب و فشار خون سیستولیک استفاده کنند.
پرونده مقاله
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش چندحسی فرنالد بر مشکل نارساخوانی، اختلال دیکته و سازش یافتگیهای رفتاری دانشآموزان ابتدایی مبتلا به اختلال یادگیری شهر اهواز بود. روش: روش پژوهش آزمایشی (طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل) بود. جامعه آماری در پژوهش حاضر عبارت ا چکیده کامل
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش چندحسی فرنالد بر مشکل نارساخوانی، اختلال دیکته و سازش یافتگیهای رفتاری دانشآموزان ابتدایی مبتلا به اختلال یادگیری شهر اهواز بود. روش: روش پژوهش آزمایشی (طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل) بود. جامعه آماری در پژوهش حاضر عبارت از کلیه دانشآموزان ابتدایی دارای اختلال یادگیری کلاس اول و دوم ابتدایی مراکز اختلالات یادگیری شهر اهواز در سال 1398 بود. نمونه پژوهش شامل 30 دانش آموز دارای اختلال یادگیری کلاس اول و دوم ابتدایی (15 نفر گروه آزمایش 1 (آموزش چندحسی فرنالد)، و 15 نفر گروه کنترل بود که به صورت هدفمند انتخاب شدند. گروه های آموزش در طی 8 جلسه 45 دقیقهایی آموزش دریافت کردند. بعد از جلسات آموزش روش چندحسی فرنالد بر روی گروه آزمایش و گروه کنترل، پس آزمون نارساخوانی، اختلال دیکته و سازش یافتگیهای رفتاری اجرا شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه نارساخوانی وکسلر (1945)، آزمون دیکته نویسی و پرسشنامه سازش یافتگیهایرفتاری لامبرت و همکاران (1974) بود. برای تحلیل دادهها از روش تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و کوواریانس چندمتغیره مانکوا، آنکوا استفاده شد. بافته ها: نتایج نشان داد، آموزش چندحسی فرنالد باعث کاهش نارساخوانی، اختلال دیکته و بهبود سازش یافتگیهای رفتاری دانشآموزان ابتدایی مبتلا به اختلال یادگیری گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شد. نتیجهگیری: در نتیجه میتوان گفت روشهای آموزش چندحسی فرنالد موجب کاهش نارساخوانی، اختلال دیکته و بهبود سازش یافتگیهای رفتاری دانشآموزان ابتدایی مبتلا به اختلال یادگیری میشوند و آموزش چندحسی فرنالد روش موثرتری بر کاهش خشم نارساخوانی، اختلال دیکته و بهبود سازش یافتگیهای رفتاری دانشآموزان ابتدایی مبتلا به اختلال یادگیری است.
پرونده مقاله
هدف: این پژوهش با هدف تعیین تاثیر رفتار درمانی دیالکتیکی بر خودنظمدهی شناختی هیجان و صمیمیت زناشویی زنان در آستانه طلاق انجام شد.
روش: روش پژوهش از منظر هدف کاربردی و از منظر جمع آوری داده ها کمی بود. ااین مطالعه نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل چکیده کامل
هدف: این پژوهش با هدف تعیین تاثیر رفتار درمانی دیالکتیکی بر خودنظمدهی شناختی هیجان و صمیمیت زناشویی زنان در آستانه طلاق انجام شد.
روش: روش پژوهش از منظر هدف کاربردی و از منظر جمع آوری داده ها کمی بود. ااین مطالعه نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش زنان در آستانه طلاق مراجعهکننده به مراکز مشاوره منطقه پنج شهر تهران در سال 1399 بودند که از میان آنها تعداد 40 نفر پس از بررسی ملاکهای ورود به مطالعه با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و با روش تصادفی به کمک قرعهکشی در دو گروه مساوی جایگزین شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقهای تحت رفتار درمانی دیالکتیکی قرار گرفت و گروه کنترل آموزشی ندید. ابزارهای پژوهش فرم کوتاه پرسشنامه خودنظمدهی شناختی هیجان گارنفسکی و کرایج (2006) و پرسشنامه صمیمیت زناشویی والکر و تامپسون (1983) بودند. دادهها با روشهای مجذور کای، آزمون تی مستقل و تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرمافزار SPSS-19 تحلیل شدند.
یافتهها: یافتهها نشان داد که گروههای آزمایش و کنترل از نظر سن، تحصیلات و نوع ازدواج تفاوت معناداری نداشتند (05/0<P). همچنین، گروهها در مرحله پیشآزمون از نظر خودنظمدهی شناختی هیجان و صمیمیت زناشویی تفاوت معناداری نداشتند (05/0<P)، اما در مرحله پسآزمون از نظر آنها تفاوت معناداری داشتند (05/0P<). به عبارت دیگر، رفتار درمانی دیالکتیکی باعث افزایش راهبردهای مثبت خودنظمدهی شناختی هیجان و صمیمیت زناشویی و کاهش راهبردهای منفی خودنظمدهی شناختی هیجان در زنان آستانه طلاق شد (001/0P<).
نتیجهگیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر، درمانگران و مشاوران میتوانند از روش رفتار درمانی دیالکتیکی در کنار سایر روشهای درمانی برای بهبود ویژگیهای روانشناختی زنان در آستانه طلاق بهویژه بهبود خودنظمدهی شناختی هیجان و صمیمیت زناشویی آنان استفاده نمایند.
پرونده مقاله