هدف از انجام پژوهش حاضر تدوین مدل علی پیامدهای مثبت زناشویی بر اساس خصایص زناشویی با میانجی گری بیان عاطفی و صمیمیت جنسی در معلمان زن متأهل مدارس ابتدایی شهر کرمانشاه در سال 1401 بود. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه گردآوری داده ها از نوع همبستگی و معادلات س چکیده کامل
هدف از انجام پژوهش حاضر تدوین مدل علی پیامدهای مثبت زناشویی بر اساس خصایص زناشویی با میانجی گری بیان عاطفی و صمیمیت جنسی در معلمان زن متأهل مدارس ابتدایی شهر کرمانشاه در سال 1401 بود. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه گردآوری داده ها از نوع همبستگی و معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی معلمان زن متأهل مقطع ابتدایی شهرکرمانشاه در سال 1401 تشکیل میدهد. جهت انتخاب حجم نمونه بر اساس فومول کوکران از مدارس ابتدایی کرمانشاه تعداد 35 مدرسه به طور نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و سپس از بین این مدارس تعداد 250 معلم انتخاب و به پرسشنامه های سازگاری زناشویی اسپاینر(1976)، خرسندی زناشویی ناتان و همکاران(1973)، بیان عاطفی و صمیمیت جنسی با استفاده از پرسش نامه انریچ، شاخص عدم ثبات زناشویی (MII) و پرسشنامه خصایص زناشویی کریسما روزن-گراندون(1998) پاسخ دادند. نتایج نشان داد اثر مستقیم خصایص زناشویی بر پیامدهای مثبت زناشویی برابر 395/0 بوده و همچنین اثر غیرمستقیم این متغیر بر پیامدهای مثبت زناشویی از طریق متغیرهای بیان عاطفی و صمیمیت جنسی به ترتیب برابر 149/0 و 167/0 بوده که در سطح اطمینان 95 درصد معنیداری میباشند.. بنابراین میتوان نتیجه گرفت بین متغیرهای مستقل با متغیرهای میانجی و وابسته پژوهش رابطه مثبت و معنیداری وجود دارد. بنایراین بیان عاطفی و صمیمیت جنسی به عنوان میانجی گر رابطه پیامدهای مثبت زناشویی بر اساس خصایص زناشویی عمل می کنند و در مداخلات زناشویی می توانند آماج درمانی، مشاوران خانواده قرار گیرند.
پرونده مقاله
هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل موثر بر آشفتگی زناشویی با استفاده از تحلیل مضمون بود.
روش: پژوهش حاضر از نوع کیفی بوده و درصدد بود با استفاده از روش تحلیل مضمون به گردآوری، تحلیل و تفسیر موضوع پژوهش اقدام نماید. از اینرو، مجموعه مقالات منتشر شده داخل و خارج کشور مر چکیده کامل
هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل موثر بر آشفتگی زناشویی با استفاده از تحلیل مضمون بود.
روش: پژوهش حاضر از نوع کیفی بوده و درصدد بود با استفاده از روش تحلیل مضمون به گردآوری، تحلیل و تفسیر موضوع پژوهش اقدام نماید. از اینرو، مجموعه مقالات منتشر شده داخل و خارج کشور مربوط به 10سال اخیر که در حوزه آشفتگی زناشویی بودند، مورد بررسی قرار گرفت. اعتباردادهها با ضریب اعتبار هولستی، روایی با معیارهای چهاربخشی گوبا و لینکولن (1994) و اعتبارسنجی الگو با گروههای کانونی با کاربست روش دلفی فازی بررسی شد.
یافتهها: تحلیل مقالات حاکی از استخراج 116مولفه در قالب 13عامل روانی، شناختی، جنسی-جسمی، ارتباطی، خانوادگی، آموزشی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی مذهبی، محیطی، عشق و نقشها بود که دست به هم داده و باعث بروز آشفتگی زناشویی شدند. نشانه آشفتگی پریشانی عاطفی بوده که خود را در قالب طلاق عاطفی آشکار میکند. در نتیجه رخداد این پدیده؛ اختلال رفتاری، عاطفی و شناختی به عنوان پیامدهای آشفتگی زناشویی نمود پیدا کرده که متاسفانه دستاورد آن ناتوانی در حل مساله برای زوجین بوده و به دنبال آن شاهد اختلال در عملکرد خانواده خواهیم بود. با بروز اختلال در عملکرد خانواده نیز، تربیت صحیح فرزندان انجام نشده و دستاورد آن آسیب به جامعه خواهد بود.
نتیجهگیری: به متخصصان روانشناسی و مشاوره خانواده و ازدواج و نیز دستاندرکان و مسئولین پیشنهاد میشود در برنامههای اثربخشی خود به عوامل شناسایی شده و الگوی بدست آمده در این پژوهش توجه نمایند؛ بدینسان بتوان گامی جهت بهبود زندگی زناشویی زوجین برداشت و از آسیب به جامعه جلوگیری نمود.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر اثربخشی تلفیقی زوج درمانی راه حل محور و سیستمی سازه گرا بر رابطه متقابل زناشویی، عملکرد جنسی و رضایت زناشویی در زوجین شهر کرمانشاه بود. روش این مطالعه، نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون- پسآزمون با اندازه گیری مکرر بود. جامعه آماری تمامی زوجهای مراجعهکننده چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر اثربخشی تلفیقی زوج درمانی راه حل محور و سیستمی سازه گرا بر رابطه متقابل زناشویی، عملکرد جنسی و رضایت زناشویی در زوجین شهر کرمانشاه بود. روش این مطالعه، نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون- پسآزمون با اندازه گیری مکرر بود. جامعه آماری تمامی زوجهای مراجعهکننده به مراکز مشاوره شهر کرمانشاه در سال 1401 بودند که پس از غربالگری با پرسشنامههای رابطه متقابل زناشویی رید و همکاران(2006)، عملکرد جنسی زنان روزن و همکاران(2000)، عملکرد جنسی مردان روزن و همکاران (1997) و رضایت زناشویی انریچ و همکاران به صورت هدفمند 40 زوج انتخاب و 20 زوج در گروه آزمایش و 20 زوج در گروه گواه به صورت تصادفی جایگزین شدند. گروه آزمایش، مداخلههای هشت جلسهای تلفیقی زوج درمانی راهحل محور و سیستمی سازه گرا را به صورت گروهی دریافت و گروه گواه در لیست انتظار قرار گرفتند. نتایج نشان داد زوج درمانی راه حل محور و سیستمی سازه گرا در نمرات پس آزمون رابطه متقابل زناشویی، عملکرد جنسی و رضایت زناشویی در سطح 001/0معنی دار است. یافته های این پژوهش به طور بالقوه اثرات کاربردی مهمی برای درمانگران جهت توجه به اثربخشی تلفیقی زوج درمانی راه حل محور و سیستمی سازه گرا بر رابطه متقابل زناشویی، عملکرد جنسی و رضایت زناشویی در زوجین دارد.
پرونده مقاله
هدف: اخلاق تحصیلی نقش غیرقابل انکاری را در تصمیمگیریها و رفتارهای نهایی فراگیران ایفا میکند. پژوهش حاضر با هدف پیشبینی اخلاق تحصیلی براساس 5 عامل شخصیت با نقش میانجی درگیری تحصیلی و شیفتگی تحصیلی دانش آموزان مقطع متوسطه دوم انجام شد.
روش: روش پژوهش از نوع همبستگی چکیده کامل
هدف: اخلاق تحصیلی نقش غیرقابل انکاری را در تصمیمگیریها و رفتارهای نهایی فراگیران ایفا میکند. پژوهش حاضر با هدف پیشبینی اخلاق تحصیلی براساس 5 عامل شخصیت با نقش میانجی درگیری تحصیلی و شیفتگی تحصیلی دانش آموزان مقطع متوسطه دوم انجام شد.
روش: روش پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعۀ پژوهش را کلیه دانش¬آموزان ( دوره متوسطه) شهر سنندج که در سال تحصیلی 1399-1400 مشغول به تحصیل بودند تشکیل دادند که از بین آنها ازطریق روش نمونهگیری دردسترس 384 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه¬های اخلاق تحصیلی (AEQ)، پنج عاملی نئو (NEO- FFI)، درگیری تحصیلی (EEQ) و شیفتگی تحصیلی (FSS) بود. تحليل دادهها به روش آماری معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای آماری SPSS-24 و AMOS-22 انجام شد.
یافته¬ها: یافته¬ها گویای آن بود که اثر مستقيم روان رنجورخويی، برونگرايی، پذیرا بودن، توافق پذیری و وجدانی بودن، درگیری تحصیلی و شیفتگی تحصیلی بر اخلاق تحصیلی معنادار بود (01/0 P <). همچنین نتایج نشان داد که روان رنجورخويی، برونگرايی، پذیرا بودن، توافق پذیری و وجدانی بودن از طریق واسطه¬گری درگیری تحصیلی و شیفتگی تحصیلی دارای اثرغيرمستقيم بر اخلاق تحصیلی بودند(01/0 P <).
نتيجه گيري: بنابراین معلمان و دست اندرکاران حوزه آموزش در برنامههای آموزشی میتوانند با بهبود درگیری تحصیلی و شیفتگی تحصیلی.، اخلاق تحصیلی دانشآموزان را بهبود بخشند.
پرونده مقاله
هدف: هیجانات و عواطف انسان نقش مهمی در سلامت روان ایفا میکنند. در این رابطه، بلوغ عاطفی مهارتی است که هیجانات را در برابر خواستههای محیطی مدیریت میکند. پژوهش حاضر با هدف پیشبینی بلوغ عاطفی بر اساس طرحوارههای ناسازگار اولیه با میانجیگری همدلی در دانشجویان صورت گرفت. چکیده کامل
هدف: هیجانات و عواطف انسان نقش مهمی در سلامت روان ایفا میکنند. در این رابطه، بلوغ عاطفی مهارتی است که هیجانات را در برابر خواستههای محیطی مدیریت میکند. پژوهش حاضر با هدف پیشبینی بلوغ عاطفی بر اساس طرحوارههای ناسازگار اولیه با میانجیگری همدلی در دانشجویان صورت گرفت.
روش: طرح پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه مورد مطالعه شامل دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 1401-1402 بود که از بین آنها 353 نفر به روش نمونهگیری دردسترس وارد مطالعه شدند. برای جمعآوری دادهها از مقیاس بلوغ عاطفی سینگ و بهارگاوا (1990)، پرسشنامه طرحواره یانگ (1998) و مقیاس همدلی هیجانی متعادل مهرابیان و اپستین (1972) استفاده شد. جهت بررسی نقش متغیر میانجی روش مدلیابی معادلات ساختاری به کار گرفته شد.
یافتهها: یافتههای حاصل از ضریب همبستگی پیرسون نشان داد بین طرحوارههای ناسازگار اولیه با بلوغ عاطفی و همدلی همبستگی منفی و معناداری وجود دارد. همچنین بلوغ عاطفی با همدلی دارای همبستگی مثبت و معناداری است. یافتههای حاصل از مدل معادلات ساختاری بیان کرد رابطه بین طرحوارههای ناسازگار اولیه و بلوغ عاطفی به طور بیواسطه برقرار است و همدلی نمیتواند این رابطه را میانجیگری کند.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج این پژوهش، تاثیر طرحوارههای ناسازگار اولیه بر بلوغ عاطفی میتواند بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد.
پرونده مقاله
هدف این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی آموزش مهارت حل مسأله با آموزش خودگویی بر سلامت روان و حساسیت به طرد در افراد وابسته به سوءمصرف مواد انجام شد. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. از میان تمامی 470 نفر مراجعه کننده دارای ا چکیده کامل
هدف این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی آموزش مهارت حل مسأله با آموزش خودگویی بر سلامت روان و حساسیت به طرد در افراد وابسته به سوءمصرف مواد انجام شد. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. از میان تمامی 470 نفر مراجعه کننده دارای اختلال مصرف مواد افیونی به مرکز درمان سرپایی نسیم رهایی در سال 1401، 60 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و در سه گروه 20 نفری به شیوه تصادفی گمارده شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه استاندارد سلامت روان (کیز، 2002) و پرسشنامه حساسیت به طرد (فلدمن، 1996) بود. گروه آزمایش اول تحت 8 جلسه آموزش مهارت حل مسأله، گروه آزمایش دوم تحت 10 جلسه آموزش خودگویی و گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. داده ها از طریق تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل گردید. یافته ها نتایج نشان داد که اثر هر دو روش آموزشی در کاهش حساسیت به طرد و افزایش سلامت روانی در افراد دارای اختلال مصرف مواد افیونی معنادار بود. همچنین، نتایج آزمون تعقیبی بن فرونی نشان داد که آموزش مهارت حل مسأله در کاهش حساسیت به طرد در مرحله پیگیری اثربخش تر از آموزش خودگویی بود اما بین تأثیر دو روش بر سلامت روانی تفاوتی مشاهده نشد. در نتیجه متخصصان و درمانگران حوزه اعتیاد به منظور ارتقای عملکرد روانی و پیشگیری از عود مصرف در معتادان می توانند در کنار دارو درمانی و دیگر روش های متداول از این شیوه های آموزشی نیز استفاده کنند.
پرونده مقاله