هدف از پژوهش حاضر تعیین برازش مدلسازی معادلات ساختاری ویژگیهای شخصیتی و تعارضات زناشویی با نقش میانجیگری ناگویی هیجانی بود. این پژوهش ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر روششناسی در زمره پژوهشهای توصیفی همبستگی از نوع معادلات ساختاری قرار دارد. جامعه آماری این پژوهش شامل کل چکیده کامل
هدف از پژوهش حاضر تعیین برازش مدلسازی معادلات ساختاری ویژگیهای شخصیتی و تعارضات زناشویی با نقش میانجیگری ناگویی هیجانی بود. این پژوهش ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر روششناسی در زمره پژوهشهای توصیفی همبستگی از نوع معادلات ساختاری قرار دارد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه افراد متأهل مراجعهکننده به کلینیکهای روانشناسی منطقه 2 شهر تهران در بازه زمانی بهمنماه سال 1397 تا تیرماه سال 1398 است که حداقل یک سال از زندگی زناشویی آنها گذشته بود. جهت نمونهگیری تعداد 300 نفر از جامعه مذکور بهصورت هدفمند و به روش نمونهگیری داوطلبانه انتخاب شدند. جهت جمعآوری دادهها از ابزار پرسشنامه تعارضات زناشویی (MCQ)، ویژگیهای شخصیتی (NEO) و ناگویی هیجانی تورنتو (TAS_20) استفاده شد. دادههای جمعآوریشده با استفاده از روش آماری مدلسازی معادلات ساختاری (SEM) با استفاده از نرمافزار AMOS_22 انجام شد. نتایج نشان داد که شاخصهای برازش دارای مقادیر مطلوبی است و دادهها از برازش مطلوبی برخوردار است و نیز ویژگیهای شخصیتی با نقش میانجی ناگویی هیجانی با تعارضات زناشویی ارتباط دارد. نتیجه آنکه ویژگیهای شخصیتی میتواند تأثیر بسزایی در ناگویی هیجانی داشته باشد که این امر به نوبه خود میتواند موجبات تعارضات زناشویی را فراهم کند و با آموزشهای موردنیاز میتوان تا حد ممکن تعارضات زناشویی را کاهش داد.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی بر خودکارآمدی و اشتیاق تحصیلی دانشآموزان دختر با درماندگی آموختهشده بود. این پژوهش به شیوه نیمه آزمایشی و با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه گواه انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانشآموزان پایه یاز چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی بر خودکارآمدی و اشتیاق تحصیلی دانشآموزان دختر با درماندگی آموختهشده بود. این پژوهش به شیوه نیمه آزمایشی و با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه گواه انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانشآموزان پایه یازدهم مدارس شهر مراغه در سال تحصیلی 99-1398 به تعداد 581 نفر بود که پس از اجرای پرسشنامه درماندگی آموختهشده کوینلس و نلسون (1988) تعداد 136 نفر از آنان دارای درماندگی آموختهشده تشخیص داده شد. برای نمونهگیری از روش هدفمند استفاده شد. بنابراین تعداد 40 نفر داوطلب واجد شرایط بهصورت تصادفی به 2 گروه (20 نفر در گروه آزمایش و 20 نفر در گروه گواه) تقسیم و وارد مطالعه شدند. آزمودنیهای هر دو گروه، پرسشنامههای خودکارآمدی تحصیلی اون و فرامن (1988) و اشتیاق تحصیلی اسکاوفیلی و همکاران (2002) را در مرحله پیشآزمون و پسآزمون تکمیل کردند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه تحت مداخله آموزشی راهبردهای شناختی و فراشناختی کرمی و همکاران (1393) قرار گرفت. سطح معنیداری برای همه آزمونها 05/0 لحاظ گردید. نتایج نشان داد آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی در مرحله پسآزمون باعث افزایش نمره خودکارآمدی تحصیلی (001/0>P) و اشتیاق تحصیلی (001/0>P) دانشآموزان با درماندگی آموختهشده در گروه آزمایش شد. با توجه به یافتههای پژوهش میتوان نتیجه گرفت که دانشآموزان با درماندگی آموختهشده بر این باورند که رویدادها غیرقابلکنترل هستند. چنانچه این گروه از دانشآموزان در معرض آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی قرار گیرند، خودکارآمدی و اشتیاق تحصیلی آنان افزایش پیدا میکند.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش پیش از ازدواج طرحواره محور بر ارزشهای ازدواج و تصویر ایدهآل از همسر در دختران مجرد شهر اصفهان بود. این بررسی به روش نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری این پژوهش دختران مجرد زیر 30 سال شهر اصفهان چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش پیش از ازدواج طرحواره محور بر ارزشهای ازدواج و تصویر ایدهآل از همسر در دختران مجرد شهر اصفهان بود. این بررسی به روش نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری این پژوهش دختران مجرد زیر 30 سال شهر اصفهان بود. بدین منظور 30 دختر مجرد با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و در دو گروه (15 نفر) کنترل و (15 نفر) آزمایش گمارده-شدند. گروه آزمایش تحت آموزش گروهی پیش از ازدواج طرحواره محور در 15 جلسه 90 دقیقهای قرار گرفتند. شرکتکنندهها در مرحله پیش از مداخله و پس از مداخله به پرسشنامههای ارزشهای ازدواج دلخموش (1386) و نگرش به نحوه انتخاب همسر کوب، لارسون و واتسون (2003) پاسخ دادند. با این تفاوت که گروه کنترل هیچگونه مداخلهای دریافت نکرد. یافتههای حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش پیش از ازدواج طرحواره محور بر ارزشهای ازدواج تأثیر معناداری داشته است (05/0P<). در متغیر تصویر ایدهآل از همسر نیز، در مرحله پسآزمون تفاوت معناداری بین گروه آزمایش و کنترل وجود دارد (05/0P<). بنابراین میتوان نتیجه گرفت آموزش پیش از ازدواج طرحوارهمحور میتواند بهعنوان یک مداخله مهم و کلیدی قبل از ازدواج در نظر گرفته شود. نتایج این تحقیق میتواند مورد استفاده مشاوران خانواده و ازدواج قرار بگیرد.
پرونده مقاله
این پژوهش به منظور بررسی رابطه بین سبک شخصیت، نگرش به عشق و جهتگیری جنسی با میانجیگری ذهن آگاهی صورت گرفت. روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه زنان و مردان متأهل شهر کرج بودند که با استفاده از نمونهگیری در دسترس تعداد 200 نفر انتخاب شدند. در پژوهش حاضر از مقیاس چکیده کامل
این پژوهش به منظور بررسی رابطه بین سبک شخصیت، نگرش به عشق و جهتگیری جنسی با میانجیگری ذهن آگاهی صورت گرفت. روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه زنان و مردان متأهل شهر کرج بودند که با استفاده از نمونهگیری در دسترس تعداد 200 نفر انتخاب شدند. در پژوهش حاضر از مقیاس رابطه جنسی (SRS)، پرسشنامه سنجش صفات پنجگانه شخصیتی (نئو)، مقیاس نگرشهای مربوط به عشق (LAS- SF) و پرسشنامه پنج عاملی ذهن آگاهی FFMQ بهعنوان ابزار استفاده گردید. ارزیابی الگوی پیشنهادی از طریق الگویابی معادلات ساختاری (SEM) و با استفاده از نرمافزار AMOS انجام شد. روابط واسطهای در الگوی پیشنهادی با استفاده از روش بوت استرپ آزموده شدند. نتایج مدل یابی معادلات ساختاری حاکی از برازش نسبی مدل بود و نشان داد تیپ شخصیتی، نگرش به عشق با میانجیگری ذهن آگاهی اثر غیرمستقیمی بر جهتگیری جنسی دارد. نتایج پژوهش حاضر نشاندهنده اهمیت تیپ شخصیتی، نگرش به عشق با میانجیگری ذهن آگاهی در پیشبینی جهتگیری جنسی است. به درمانگران توصیه میشود که زوجین را با انواع سبکهای عشقورزی و تیپ شخصیتی آشنا کنند و همچنین با آموزش ذهن آگاهی کیفیت رابطه جنسی را بالا ببرند.
پرونده مقاله
رابطه فرازناشویی بهعنوان یک تجربه ناراحتکننده و همچنین یکی از دلایل عمده طلاق و ازهمپاشیدگی زندگی زناشویی موضوعی است که زوج درمانگران مرتباً با آن مواجه میشوند. عوامل متعددی میتواند در این امر دخیل باشند. پژوهش حاضر با هدف پیشبینی نگرش به روابط فرازناشویی بر اساس چکیده کامل
رابطه فرازناشویی بهعنوان یک تجربه ناراحتکننده و همچنین یکی از دلایل عمده طلاق و ازهمپاشیدگی زندگی زناشویی موضوعی است که زوج درمانگران مرتباً با آن مواجه میشوند. عوامل متعددی میتواند در این امر دخیل باشند. پژوهش حاضر با هدف پیشبینی نگرش به روابط فرازناشویی بر اساس میزان استفاده از شبکههای مجازی اجتماعی، ویژگیهای شخصیتی و الگوهای ناسازگار اولیه انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه زوجین مراجعهکننده به کلینیکهای مشاوره شهر گنبد به تعداد 140 نفر بود که از این تعداد با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی ساده 103 نفر انتخاب شدند. برای گردآوری دادهها از پرسشنامه نگرش به روابط فرازناشویی مارک واتلی (2006)، فرم کوتاه الگو یانگ (1994)، پرسشنامه سنجش صفات پنجگانه شخصیتی نئو (1985) و پرسشنامه شبکههای اجتماعی مجردی و همکاران (1393) استفاده شد. نتایج حاصل از ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون نشان داد که، همبستگی معنیداری بین میزان استفاده از شبکههای مجازی اجتماعی با نگرش به روابط فرازناشویی وجود دارد. همچنین بین روان رنجوری و توافق پذیری با نگرش به روابط فرازناشویی رابطه معنادار وجود دارد. بعلاوه همبستگی معنیداری بین الگوهای ناسازگار اولیه با نگرش به روابط فرازناشویی وجود دارد. بنابراین نظر به نتایج پژوهش امید میرود بتوان با آموزش مهارتهای لازم در خصوص میزان استفاده از شبکههای مجازی اجتماعی و همچنین بررسی ویژگیهای شخصیتی و الگوهای ناسازگار اولیه در مشاورههای پیش از ازدواج تا میزان زیادی پیشگیریهای لازم را به عمل آورد.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی بسته آموزشی والدگری امید محور بر تنیدگی والدینی مادران کودکان پیش دبستانی شهر اصفهان انجام شد. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی به همراه پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل مادران کودکان پیش دب چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی بسته آموزشی والدگری امید محور بر تنیدگی والدینی مادران کودکان پیش دبستانی شهر اصفهان انجام شد. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی به همراه پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل مادران کودکان پیش دبستانی شهر اصفهان در سال 1398 بودند. نمونه آماری پژوهش شامل30 نفر از مادران بوده که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گروه کنترل قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده شامل بسته آموزشی والدگری امید محور(محقق ساخته) و فرم کوتاه پرسشنامه تنیدگی والدینی آبیدین(1983) بود. شرکت کنندگان هر دو گروه فرم کوتاه پرسشنامه تنیدگی والدینی آبیدین (1983) را در سه مرحله تکمیل کردند. بسته آموزشی والدگری امید محور طی 10 جلسه 90 دقیقه ای برای آزمودنی های گروه آزمایش ارائه گردید. داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در نرم افزار SPSS تحلیل شدند. نتایج حاصل حاکی از تأثیر بسته آموزشی والدگری امید محور بر کاهش تنیدگی والدینی (0.05>P ) در مرحله پس آزمون و پایداری این تأثیر در مرحله پیگیری بود. نتایج پژوهش شواهدی را پیشنهاد می کند که آموزش بسته والدگری امید محور موجب کاهش تنیدگی والدینی مادران کودکان پیش دبستانی می گردد. این پژوهش میتواند برای روان درمانگران، مشاوران حوزه کودک و نیز انتخاب نوع مداخله برای آموزش به والدین مفید باشد.
پرونده مقاله
حقوق سیاسی زنان و نحوه مشارکتشان در حوزه عمومی در ایران معاصر، با توجه به چارچوبهای برگرفتهشده از دین، سنت، فرهنگ و عرف حاکم بر جامعه، همواره از مسائل چالشبرانگیز است. از این منظر تبیین سؤال اصلی این مقاله ناظر بر چرایی کاستیها و ظرفیتهای موجود در قانون اساسی جمهور چکیده کامل
حقوق سیاسی زنان و نحوه مشارکتشان در حوزه عمومی در ایران معاصر، با توجه به چارچوبهای برگرفتهشده از دین، سنت، فرهنگ و عرف حاکم بر جامعه، همواره از مسائل چالشبرانگیز است. از این منظر تبیین سؤال اصلی این مقاله ناظر بر چرایی کاستیها و ظرفیتهای موجود در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران برای حضور زنان در امور سیاسی است. ساختار پژوهش بر مبنای بیان تاریخچه مشارکت و حضور زنان در عرصه عمومی از عصر مشروطه تاکنون، جایگاه حقوق سیاسی زنان در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، عملکرد و حضور زنان در قوای عمومی ایران (به تفکیک نهادهای اساسی کشور) و نهایتاً ارائه راهکاری عملی تبیین شده است. همچنین در حوزه چارچوب نظری علاوه بر قوانین موضوعه برخی دیدگاههای مخالفِ مشارکت زنان در امور عمومی مطرح و نقد شدهاند. در این فرایند روش پژوهش توصیفی – تحلیلی است؛ هدف از این نوشتار علاوه بر شناخت ظرفیتهای قانونِ اساسی جمهوری اسلامی ایران، بررسی چالشها و کاستیهای آن در عرصه نظری و عملی است. همچنین در این راستا با تکیه بر توانِ بالای چارچوبهای معرفتی قوانین اسلامی و با توجه به اوضاع عصر حاضر زمینهها و راهکارهای عملی و مناسب برای رفع این مهم در عرصه سیاست ورزی و قانونگذاری مورد بررسی قرار میگیرد.
پرونده مقاله
رضایت زوجین از عوامل اساسی تعیین کیفیت زندگی مشترک و نحوه حل تعارضات زناشویی است، بااینحال در ارتباط با سایر سازههای مؤثر کمتر مورد توجه قرار گرفته است. هدف از این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش مهارتهای ارتباطی بر رضایت زناشویی و کاهش تعارضات زناشویی دانشجویان زن دانشگاه چکیده کامل
رضایت زوجین از عوامل اساسی تعیین کیفیت زندگی مشترک و نحوه حل تعارضات زناشویی است، بااینحال در ارتباط با سایر سازههای مؤثر کمتر مورد توجه قرار گرفته است. هدف از این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش مهارتهای ارتباطی بر رضایت زناشویی و کاهش تعارضات زناشویی دانشجویان زن دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با پیشآزمون-پسآزمون و دوره پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری کلیه دانشجویان زن متأهل دانشگاه علوم پزشکی 25 تا 40 ساله بودند که از بین آنها تعداد 45 نفر به شیوه نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. با استفاده از پرسشنامههای رضایت زناشویی اینریچ و تعارضات زناشویی ثنایی دادههای پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری برای هر مشارکتکننده به دست آمد. گروه آزمایش به مدت ده جلسه و هفتهای دو بار تحت آموزش مبتنی بر مهارتهای ارتباطی قرار گرفتند و گروه گواه هیچ مداخلهای دریافت نکردند. برای تجزیهوتحلیل دادهها، از تحلیل واریانس مکرر و نرمافزار SPSS-23 استفاده شد. نتایج تحلیل دادهها نشان داد میزان رضایت زناشویی در گروه آزمایش، میانگین (انحراف معیار) رضایت زناشویی از (76/8)20/126 در قبل از مداخله به (47/9) 60/155 بعد از مداخله و به (26/9) 60/162 در مرحله پیگیری افزایش یافت، همچنین در گروه گواه، میانگین (انحراف معیار) رضایت زناشویی زنان از (64/10) 26/126 در قبل از مداخله به (89/10) 46/124 بعد از مداخله و به (74/8) 40/121 در دوره پیگیری کاهش یافت (01/0P<). تفاوت گروه آزمایش در هر سه مرحله از نظر آماری معنادار بود، بجز مرحله پسآزمون و پیگیری که این تفاوت از نظر آماری معنادار نبود (01/0>P). همچنین در زمینهٔ تعارضات زناشویی در گروه آزمایش، میانگین (انحراف معیار) از (86/5)06/136 در قبل از مداخله به (17/6) 86/110 بعد از مداخله و به (5) 102 در مرحله پیگیری کاهش یافت. همچنین در گروه گواه، میانگین (انحراف معیار) تعارض زناشویی زنان از (83/4) 33/137 در قبل از مداخله به (53/4) 46/135 بعد از مداخله و به (70/6) 60/134 در مرحله پیگیری کاهش یافت، که این تفاوت از نظر آماری معنادار بود (01/0P<). این مطالعه نشان داد آموزش مهارتهای ارتباطی توانسته منجر به کاهش تعارضات زناشویی و افزایش سطح رضایت زناشویی زنان در مراحل پسآزمون و پیگیری شود.
پرونده مقاله