ایده ها و قوانینی برای شهروندان در دنیای دیجیتال به منظور کاهش سوء رفتارها در ارتباط با فناوری ها و توانمندسازی کودکان برای استفاده مسئولانه از فناوری توسط اندیشمندان حوزه ارتباطات، سیاستگذاران و مسئولان آموزشی ارائه شده است. یکی از مفاهیم جدید جهت مواجهه مناسب با دنیای چکیده کامل
ایده ها و قوانینی برای شهروندان در دنیای دیجیتال به منظور کاهش سوء رفتارها در ارتباط با فناوری ها و توانمندسازی کودکان برای استفاده مسئولانه از فناوری توسط اندیشمندان حوزه ارتباطات، سیاستگذاران و مسئولان آموزشی ارائه شده است. یکی از مفاهیم جدید جهت مواجهه مناسب با دنیای دیجیتال در عرصههای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، توسعه شهروندی دیجیتال است. این مطالعه به بررسی چیستی و عناصر شهروندی دیجیتال همچنین نقش برنامه درسی در تربیت شهروندی دیجیتال پرداخته است. روش تحقیق کیفی از نوع تبیینی تحلیلی است. داده ها به شیوه اسناد پژوهی گردآوری شده است. جامعه آماری شامل منابع مربوط به حوزه شهروندی دیجیتال می باشد. نمونه گیری به شیوه هدفمند انجام شده است. نتایج بررسی ها چهار دسته از شهروندی دیجیتال را به عنوان محور این مفهوم مشخص کرده است: 1- شهروندی دیجیتال به مثابه اخلاق. 2- شهروند دیجیتال به مثابه سواد رسانه ای. 3- شهروند دیجیتال به مثابه مشارکت و تعامل. 4- شهروند دیجیتال به مثابه مخالفت انتقادی. نکته دیگر اینکه چهار دسته از عناصر شهروندی دیجیتال(هویت شخصی، فعالیت آنلاین، تسلط بر محیط دیجیتالی و اخلاق مربوط به محیط دیجیتال) در قالب مدل SAFE ارائه شده است. نتایج تحقیق لزوم آموزش و برنامه های درسی فراگیر محور در جهت ترویج مسئولیت اجتماعی شهروندی در عصر دیجیتال را نشان می دهد.
پرونده مقاله
نسل z باویژگیهایی خاص، رشدیافته در فضای رسانههای دیجیتال و جامعه محور و واقعبین مستلزم توجهی خاص درحوزۀ تعلیم و تربیت است. ﭘﮋوﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ ﺑﺎ ﻫﺪف ﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽ برنامه درسی متناسب با نسل z (نسل اینترنت) اﻧﺠﺎم ﺷﺪ.این ﭘﮋوﻫﺶ،از ﻧﻈﺮ ﻫﺪف ﮐﺎرﺑﺮدی، دارای روﯾﮑﺮدی ﮐﯿﻔﯽ و ﺑﻪ روش ﺳﻨﺘﺰﭘﮋو چکیده کامل
نسل z باویژگیهایی خاص، رشدیافته در فضای رسانههای دیجیتال و جامعه محور و واقعبین مستلزم توجهی خاص درحوزۀ تعلیم و تربیت است. ﭘﮋوﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ ﺑﺎ ﻫﺪف ﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽ برنامه درسی متناسب با نسل z (نسل اینترنت) اﻧﺠﺎم ﺷﺪ.این ﭘﮋوﻫﺶ،از ﻧﻈﺮ ﻫﺪف ﮐﺎرﺑﺮدی، دارای روﯾﮑﺮدی ﮐﯿﻔﯽ و ﺑﻪ روش ﺳﻨﺘﺰﭘﮋوﻫﯽ بوده است. نمونهگیری بهصورت هدفمند و براساس معیارهای ورود در ﺑﺎزه زﻣﺎﻧﯽ 2015-2021 و 1389-1400 بود. ﺟﺎﻣﻌﻪ ﭘﮋوﻫﺶ 145 ﻣﻘﺎﻟﻪ و پایاننامه و ﺑـﺮ اﺳـﺎس معیارهای ﺧﺮوج ﺑﻪﻋﻨﻮان ﻧﻤﻮﻧﻪ 65 ﻣﻘﺎﻟﮥ ﭘﮋوﻫﺸﯽ ﺑﺮای ﺗﺤﻠﯿﻞ اﻧﺘﺨﺎب ﺷﺪﻧﺪ. تحلیل دادهﻫــﺎ بر اساس الگوی 6 مرحلهای روبرتس انجام شد. برای کدگذاری مجدد یافتهها از دو ارزیاب و برای تأیید از فرمول ضریب کاپا کوهن استفاده شد همچنین میزان توافق بین ارزیابها 74/0 بود. بر اساس کدهای شناساییشده،ویژگیهای نسل z شامل 17 مؤلفه و 4 اصل (مفهومشناسی نسلی، ویژگیهای نسلz ، ترجیحات و نیازهای نسلی) و برنامه درسی مناسب برای ویژگیهای نسل z با 27 مؤلفه و 10 اصل بود که عبارتند از: منطق و چرایی، اهداف، جهتگیری برنامه درسی، محتوا، فعالیت و تجربه یادگیری ، ویژگیهای معلمان نسل z، جهتگیری تربیتی و توسعه حرفهای معلمان، متناسبسازی محیطهای آموزشی، ابزارها و منابع یادگیری دیجیتال میباشد. در حقیقت،ضرورت مفهومشناسی نسلی در برنامه درسی، ویژگی و توسعه حرفه ای و همچنین جهتگیری تربیتی معلمان بیشتر از ﺳﺎﯾﺮ ﻣﺆﻟﻔﻪﻫﺎ ﻣﻮردتاکید قرارگرفت.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف مقایسه نگرش حال و آینده دانشجویان و اساتید گروه پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی مازندران به منظور استفاده از یادگیری سیار در فرایند تدریس و یادگیری به روش پیمایشی انجام شد. جامعه آماری، نخست کلیه اساتید اعم از عضو هیأت علمی و حق التدریس در گروه پزشکی و جامعه چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف مقایسه نگرش حال و آینده دانشجویان و اساتید گروه پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی مازندران به منظور استفاده از یادگیری سیار در فرایند تدریس و یادگیری به روش پیمایشی انجام شد. جامعه آماری، نخست کلیه اساتید اعم از عضو هیأت علمی و حق التدریس در گروه پزشکی و جامعه آماری دوم، تمامی دانشجویان رشته های گروه پزشکی در سال تحصیلی 01-1400 بود که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، تعداد 175 نفر از اساتید و تعداد 310 نفر از دانشجویان به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه محقق ساخته بود که با روش همسانی درونی و محاسبه ضریب آلفای کرونباخ، پایایی آن برابر 89/0 محاسبه شد. در سطح اطمینان 95 درصد (05/0=α)، آزمون t تک گروهی نشان داد نگرش حال و آینده دانشجویان در استفاده از یادگیری سیار بیشتر از حد متوسط و مثبت است. هم چنین، نگرش حال و آینده اساتید در استفاده از یادگیری سیار بیشتر از حد متوسط و مثبت است. آزمون t برای گروه های مستقل نشان داد نگرش حال دانشجویان و استادان در استفاده از یادگیری سیار متفاوت نیست و در حال حاضر دانشجویان و اساتید گروه پزشکی به منظور استفاده از یادگیری سیار در فرایند تدریس و یادگیری هم نگرش هستند. اما، نگرش آینده دانشجویان و استادان در استفاده از یادگیری سیار متفاوت است و نگرش آینده اساتید گروه پزشکی به منظور استفاده از یادگیری سیار در فرایند تدریس و یادگیری مثبت تر از نگرش دانشجویان است.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف شناسایی اقدامات موثر ذی نفعان برنامه درسی در آموزش عالی(سیاستگذاران آموزشی، مدیران دانشگاه ها، اساتید و دانشجویان) به منظور ارائه مدل انجام شده است. این پژوهش از حیث هدف کاربردی و از نوع آمیخته است بدین ترتیب در بخش اول ازروش تحلیل مضمون و در بخش دوم ا چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف شناسایی اقدامات موثر ذی نفعان برنامه درسی در آموزش عالی(سیاستگذاران آموزشی، مدیران دانشگاه ها، اساتید و دانشجویان) به منظور ارائه مدل انجام شده است. این پژوهش از حیث هدف کاربردی و از نوع آمیخته است بدین ترتیب در بخش اول ازروش تحلیل مضمون و در بخش دوم از روش توصیفی- پیمایشی بهره گرفته شد. حوزه ی آماری پژوهش در بخش کیفی شامل متخصصان برنامه درسی و موضوعی باتجربه که در این زمینه پژوهش انجام داده اند با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند ، و بخش کمی را متخصصان برنامه درسی در سراسر کشور تشکیل میدهد که به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. تعداد مصاحبه شوندگان 13 نفر بود به بر حسب اشباع داده ها تعداد آنها مشخص گردید و در بخش کمی تعداد نمونه 83 نفر بود که با استفاده از فرمول کوکران تعداد آنها برآورد شد. ابزار جمع آوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختار یافته که به صورت تلفنی انجام شد و پرسشنامه محقق است که به صورت الکترونیکی تهیه و لینک آن در اختیار مشارکت کنندگان گذاشته شد. روایی مصاحبه ها و پرسشنامه از روش روایی محتوایی و پایایی پرسشنامه با آلفای کرونباخ(82/.) تعیین شد. تحلیل داده ها در بخش کیفی از پارادایم تفسیرگرایی و در بخش کمی از(آمار توصیفی، آزمون بارتلت، خی دو، آزمونt و تحلیل عامل اکتشافی و تحلیل عامل تاییدی) استفاده شد.پس از تحلیل داده ها در بخش کیفی و استخراج اقدامات موثر ذی نفعان برنامه درسی، 12 گویه در حوزه سیاستگذاران، 11 گویه در حوزه مدیران دانشگاه، 9 گویه در حوزه اساتید و 9 گویه در حوزه دانشجویان شناسایی شد. علاوه براین، تحلیل داده های کمی منتج به ارائه مدل تحلیل عاملی شدکه از برازندگی خوبی برخوردار است.(08/0 = Rmsea). از این مطالعه می توان نتیجه گرفت که بیشترین اقدامات باید در راستای ایجاد عدالت و برابری در دسترسی به فناوری و افزایش سواد رسانهای صورت پذیرد.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف سنجش میزان شکاف دیجیتال در دسترسی و استفاده از ابزارها و قابلیتهای فناوری اطلاعات و ارتباطات در میان دانشآموزان دوره متوسطه بر حسب جنسیت، نوع مدرسه، پایه تحصیلی و وضعیت اجتماعی – اقتصادی آنها انجام شد. در این مطالعه، از روش پژوهش علی - مقایسها چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف سنجش میزان شکاف دیجیتال در دسترسی و استفاده از ابزارها و قابلیتهای فناوری اطلاعات و ارتباطات در میان دانشآموزان دوره متوسطه بر حسب جنسیت، نوع مدرسه، پایه تحصیلی و وضعیت اجتماعی – اقتصادی آنها انجام شد. در این مطالعه، از روش پژوهش علی - مقایسهای استفاده شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشآموزان دختر و پسر شاغل به تحصیل در مدارس متوسطه اول شهر سنندج در سال تحصیلی 98-97 بود. با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چند مرحلهای تعداد 300 نفر دانشآموز به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. برای گردآوری دادهها از مقیاس آشنایی با فناوری، و پرسشنامه جایگاه اجتماعی – اقتصادی استفاده شد. تحلیل دادهها توسط آزمونهای توصیفی و نیز تحلیل واریانس انجام شد. نتایج نشان دهنده تفاوت معنادار در سطح دسترسی به فناوری در منزل بر حسب پایه تحصیلی و وضعیت اجتماعی – اقتصادی دانشآموزان بود. در سطح دسترسی به فناوری در مدرسه، نتایج حاکی از تفاوت معنادار بین سطح دسترسی بر حسب نوع مدرسه و وضعیت اجتماعی- اقتصادی دانشآموزان بود، اما بین سطح دسترسی و پایه تحصیلی تفاوتی مشاهده نشد. همچنین نتایج نشان دهنده تفاوت معنادار در میزان استفاده از فناوری بر حسب نوع مدرسه، پایه تحصیلی و وضعیت اجتماعی – اقتصادی هم در منزل و هم در مدرسه بود. بین سطح دسترسی و میزان استفاده از فناوری بر حسب جنسیت هم در مدرسه و هم در منزل تفاوت معناداری مشاهده نشد. به طور کلی نتایج این پژوهش نشان دهنده شکاف دیجیتال در زمینه دسترسی و استفاده دانشآموزان از فناوری بود که بینشهایی را برای دستاندرکاران و برنامهریزان آموزشی در راستای برقراری عدالت آموزشی فراهم میکند.
پرونده مقاله
مطالعه حاضر با هدف تدوین الگوی طراحی آموزشی بر پایه اصول یادگیری معکوس با استفاده از روش کیفی و طرح پژوهش حین عمل انجام شد. الگوی اولیه از طریق مصاحبه نیمه ساختار با دوازده متخصص یادگیری معکوس صورت بندی شد و طی جلسات مصاحبه با هفت تن از آنان ارزیابی و اصلاح شد. سپس، طرح چکیده کامل
مطالعه حاضر با هدف تدوین الگوی طراحی آموزشی بر پایه اصول یادگیری معکوس با استفاده از روش کیفی و طرح پژوهش حین عمل انجام شد. الگوی اولیه از طریق مصاحبه نیمه ساختار با دوازده متخصص یادگیری معکوس صورت بندی شد و طی جلسات مصاحبه با هفت تن از آنان ارزیابی و اصلاح شد. سپس، طرح های تدریس علوم پایه ششم براساس الگوی توصیه شده طی جلسات گروه های کانونی با ده معلم پایه ابتدایی تدوین گردیدند و مطابق با بازخوردهای آنان تغییراتی در الگوی آموزش معکوس اعمال شد. طرح های تدریس در یک کلاس پایه ششم اجرا شدند و نتایج حاصل از مشاهدات معلم و بازخوردهای دانش آموزان برای بهبود الگو استفاده شد. چارچوب نهایی با عنوان الگوی طراحی آموزشی معکوس معرفی شد که فرابند آموزش را مشتمل بر سه مرحله تحلیل و نیازسنجی، طراحی و تدوین، و اجرا و ارزشیابی توصیف می کند. در مرحله نخست، ویژگی های یادگیرندگان، طرح برنامه درسی و موقعیت یادگیری تحلیل می شوند تا مراحل بعدی با تکیه به بینش های برآمده از این تحلیل، تنظیم شوند. در مرحله دوم، درباره نحوه بیان اهداف آموزشی، سازماندهی مواد و منابع آموزشی و تنظیم محیط یادگیری تصمیم گیری می شود. مرحله سوم مشتمل است بر اقداماتی که در سه موقعیت پیش ازکلاس درس (مانند نحوه اشتراک مواد آموزشی و بیان انتظارات از یادگیرندگان)، حین کلاس درس (مانند ارزیابی تکالیف و ارائه بازخورد) و پس از کلاس درس (مانند معرفی منابع و طرح پرسش های تاملی) رخ می دهند. الگوی طراحی آموزشی معکوس حاصل این پژوهش می تواند بعنوان یک راهنما مورد استفاده طراحان آموزشی و معلمان قرار گیرد.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر شناسایی و تبیین ابعاد، مؤلفهها و شاخصهای شایستگی معلم بهمثابه یادگیرنده مادامالعمر در اسناد مرتبط بود. رویکرد پژوهش از نوع کیفی با راهبرد فراترکیب و با استفاده از روش سندلوسکی و باروسو است. دادههای موردنیاز از طریق جستجو در اسناد موجود در پایگاههای چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر شناسایی و تبیین ابعاد، مؤلفهها و شاخصهای شایستگی معلم بهمثابه یادگیرنده مادامالعمر در اسناد مرتبط بود. رویکرد پژوهش از نوع کیفی با راهبرد فراترکیب و با استفاده از روش سندلوسکی و باروسو است. دادههای موردنیاز از طریق جستجو در اسناد موجود در پایگاههای اطلاعاتی، جمعآوری شد. برای جستجو در پایگاههای اطلاعاتی داخلی و خارجی بدون اعمال محدودیت زمانی از کلیدواژههای یادگیری مادامالعمر، کنجکاوی، یادگیرنده مادامالعمر، خودکارآمدی، هوش هیجانی، یادگیری غیررسمی و... استفاده شد. ملاک ورود اسناد شامل:1) پایاننامهها، کتب و مقالات علمی پژوهشی با محوریت معلم بهمثابه یادگیرنده مادام العمرکه در پایگاههای داخلی و خارجی انتشاریافته بود.2) موضوع پژوهش یادگیری معلم بود. حوزه پژوهش، مقالات و کتب معتبر در حوزه معلم بهمثابه یادگیرنده مادامالعمر است که بر اساس معیار ورود 210 مورد شناسایی و در نهایت 53 سند خارجی و 4 سند داخلی با استفاده از نرمافزار MaxQDA 2020 مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. جهت اعتبار بخشی به یافته از روش مثلث سازی منابع داده ها استفاده شد. با تجزیه و تحلیل اسناد، 96 مفهوم استخراج و در قالب 57 مفهوم هم دسته گردید. درنهایت مفاهیم هم دسته ذیل 4 مفهوم نهایی مکانیسم فردی (مهارتهای فراشناختی، ویژگیهای شخصیتی، مهارتهای ارتباطی و میان فردی)، مکانیسم انگیزشی (باور، انگیزه و مهارتهای هیجانی)، مکانیسم سواد اطلاعاتی و فناوری (صلاحیتهای دیجیتالی، آشنایی باسواد اطلاعاتی، تعامل با فناوری در گستره زندگی) و مکانیسم کنشگری (کنشگری در فرایند یاددهی- یادگیری، تأمل، یادگیری حرفهای، توانایی فکری، هویت حرفهای رشد یافته، آشنایی با مدیریت دانش پداگوژیک، تسلط بر زبان خارجی) قرار گرفتند.
پرونده مقاله
تفاوت و نابرابری کیفیت آموزش و برنامه درسی همواره در دانشگاه های کشور وجود داشته است؛ اما می بایست جهت کاهش آن تلاش شود . پژوهش حاضر به منظور شناخت شاخص های برابری کیفیت آموزش و برنامه درسی درآموزش عالی و ارائه الگوی برابری آن با رویکرد کیفی طراحی گردیده است. میدان تحقی چکیده کامل
تفاوت و نابرابری کیفیت آموزش و برنامه درسی همواره در دانشگاه های کشور وجود داشته است؛ اما می بایست جهت کاهش آن تلاش شود . پژوهش حاضر به منظور شناخت شاخص های برابری کیفیت آموزش و برنامه درسی درآموزش عالی و ارائه الگوی برابری آن با رویکرد کیفی طراحی گردیده است. میدان تحقیقاتی آن اعضای هیأت علمی و صاحب نظران مراکز تحقیقاتی بودند که در حوزه آموزش عالی سوابق پژوهشی و اجرایی داشته اند .این پژوهش با استفاده از روش کیفی داده بنیاد انجام گرفته است. برای این منظور تعداد 21 نفر از طریق نمونه گیری نظری رسیدن به اشباع نظری انتخاب شد. برای جمع آوری اطلاعات از مصاحبه های نیمه ساختاریافته استفاده شد که به منظور تجزیه و تحلیل آن از سه مرحله کدگذاری استفاده گردید. جهت روایی آن از صاحب نظران مربوطه بهره گرفته شد و برای پایایی آن با کدگذاری شش مصاحبه، توافق یا هم خوانی با ضریب توافق 89/0 محاسبه گردید. نتایج نشان داد ؛ ایجاد برابری کیفیت در آموزش و برنامه درسی در دانشگاه ها طی پنج مرحله قبل از ورود، ورود، فرایند ، خروج و بعد از خروج انجام می گیرد. همچنین شاخص های هشت گانه منابع مالی، منابع انسانی، پیشرفت تحصیلی، ساختار سازمانی و مدیریتی، امکانات و تجهیزات، فرایندهای یاددهی و یادگیری، رضایت و اشتغال از عوامل ایجاد برابری کیفیت آموزش و برنامه ریزی درسی دانشگاه هستند .
پرونده مقاله
هدف از پژوهش حاضر شناسایی شاخص های موثر بر تربیت اقتصادی با رویکرد کارآفرینی در دوره ی ابتدایی آموزش و پرورش خراسان شمالی می باشد. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی است که با روش کیفی داده بنیاد با رویکرد سیستماتیک منسوب به اشتراوس و کوربین انجام شد. جامعه آماری 20 نفر از چکیده کامل
هدف از پژوهش حاضر شناسایی شاخص های موثر بر تربیت اقتصادی با رویکرد کارآفرینی در دوره ی ابتدایی آموزش و پرورش خراسان شمالی می باشد. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی است که با روش کیفی داده بنیاد با رویکرد سیستماتیک منسوب به اشتراوس و کوربین انجام شد. جامعه آماری 20 نفر از اعضاء هیات علمی و خبرگان آشنا به تعلیم و تربیت و متخصصین حوزه های کارآفرینی و اقتصاد بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و با در نظر گرفتن قانون اشباع تعداد 15 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. مولفه های الگوی تربیت اقتصادی با رویکرد کارآفرینی با استفاده از مصاحبه ی نیمه ساختار یافته و کد گذاری باز مورد شناسایی قرار گرفت . برای سنجش روایی کیفی، از روش بازبینی توسط اعضاء، بررسی همکار استفاده شد. از پایایی بازآزمون و روش توافق درون موضوعی برای محاسبه پایایی مصاحبه های انجام شده استفاده گردید. در مجموع تعداد 112 شاخص در چهار بعد و 11 مولفه مورد شناسایی قرار گرفت. نتایج نشان داد مولفه های اصلی تحت عنوان جنبه های فردی و شخصی با مضامین (شناخت توانمندی و استعدادها ، برنامه ریزی و هدف گرایی خلاقیت و نوآوری در ادراک مساله و حل آن)، فرهنگ و اخلاق اقتصادی (اصل هدفمندی و انگیزه مساله ، عدالت و التزام به قانون گرایی، اصل خیرخواهی و توجه به معنویات)، مفاهیم و علل اقتصادی (فرصت های بازار و ساز و کارهای آن، سواد مالی و ابزارهای آن، سواد اقتصادی و مفاهیم آن) و مهارت های اجتماعی (مهارت های ارتباطی ، مدیریت و توانایی شبکه سازی) می باشد.
پرونده مقاله
نظریه سازندهگرایی یکی از رویکردهایی است که تأثیرات ژرفی بر رویکردهای یادگیری و تدریس گذاشته است. هدف اصلی پژوهش طراحی و ارزیابی الگوی ارزشیابی درس دین و زندگی متوسطه دوم مبتنی بر دیدگاه سازندهگرایی با رویکرد آمیخته است. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نوع توصیفی-تح چکیده کامل
نظریه سازندهگرایی یکی از رویکردهایی است که تأثیرات ژرفی بر رویکردهای یادگیری و تدریس گذاشته است. هدف اصلی پژوهش طراحی و ارزیابی الگوی ارزشیابی درس دین و زندگی متوسطه دوم مبتنی بر دیدگاه سازندهگرایی با رویکرد آمیخته است. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نوع توصیفی-تحلیلی میباشد. روش پژوهش از نوع آمیخته و در دو بخش کمی و کیفی انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش در بخش کیفی 18 نفر از خبرگان مدیریت آموزشی و معلمان مجرب میباشد که با استفاده از روش نمونهگیری گلوله برفی و نقطه اشباع نظری 11 نفر انتخاب شدند. ابزار جمعآوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختار یافته برگرفته از مبانی نظری میباشد. شیوه تجزیه و تحلیل این بخش با استفاده از نظریه داده بنیاد میباشد. نتایج این بخش از تحقیق در قالب پنج مقوله اصلی و مقولههای فرعی تبیین میگردد: عواملعلی شامل قابلیت برنامه درسی طراحی شده در تحقق اهداف برنامه، عوامل مداخلهگر شامل الزام وجود معلم راهبر، عوامل راهبردی شامل ایجاد محیط سوال برانگیز، عوامل زمینهای شامل فراهم کردن فرصتهای یادگیری در فراگیران، پیامدها شامل ایجاد روحیه پرسشگری در فراگیران، میباشد. بخش کمی پژوهش با استفاده از ابزار پرسش نامه محقق ساخته برگرفته از الگوی کیفی پژوهش بعد از تایید روایی و پایایی در جامعه آماری که تعداد نمونه آماری براساس نمونهگیری خوشهای تصادفی 213 نفر برآورد گردید، توزیع شد. مسیرها و روابط علی بین سازههای بیرونی و داخلی در مدل ساختاری با روش تحلیل عاملی تاییدی مورد تایید قرار گرفت.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر بررسی کتاب های فارسی دوره اول آموزش متوسطه بر اساس مؤلفه های تفکر مراقبتی بود. روش این پژوهش توصیفی، تحلیل محتوا بود و به منظور تحلیل داده ها از شیوه آنتروپی شانون استفاده گردید. منابع مورد تحلیل سه جلد کتاب درسی فارسی دوره اول متوسطه در سال تحصیلی 1401-1 چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر بررسی کتاب های فارسی دوره اول آموزش متوسطه بر اساس مؤلفه های تفکر مراقبتی بود. روش این پژوهش توصیفی، تحلیل محتوا بود و به منظور تحلیل داده ها از شیوه آنتروپی شانون استفاده گردید. منابع مورد تحلیل سه جلد کتاب درسی فارسی دوره اول متوسطه در سال تحصیلی 1401-1400 و ابزار پژوهش چک لیست تحلیل محتوا براساس مؤلفه های تفکر مراقبتی از دیدگاه لیپمن بود که روایی آن توسط پنج نفر از متخصصان تعلیم و تربیت احراز شد. یافته های پژوهش نشان داد که در کتاب های فارسی دوره اول متوسطه بیشترین ضریب اهمیت از منظر توجه به مؤلفه های تفکر مراقبتی مربوط به کتاب پایه هشتم (336/0) و کمترین ضریب اهمیت مربوط به پایه نهم (329/0) می باشد. همچنین در کتاب های فارسی دوره اول متوسطه مؤلفه تفکر قدردان بیشترین بار اطلاعاتی (99/0) و ضریب اهمیت (20/0) و مؤلفه تفکر عاطفی کمترین بار اطلاعاتی (95/0) و ضریب اهمیت (19/0) را به خود اختصاص داده اند. بنابراین باتوجه به اختلاف ناچیز بار اطلاعاتی و ضریب اهمیت میان کتاب ها و مؤلفه ها می توان گفت تاحدودی در تنظیم محتوای این کتاب ها توازن رعایت شده است و باتوجه به نقش مهم تفکر مراقبتی در زندگی دانش آموزان پیشنهاد می شود ضمن بازنگری محتوای کتاب های فارسی دوره اول متوسطه به این مهم توجه بیشتری نمایند.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر باهدف تحلیل محتوای کتابهای راهنمای معلم و کتابهای درسی مقاطع ابتدایی و متوسطه اول نظام آموزشوپرورش ایران از حیث توجه به اقتصاد مقاومتی انجام و برای بررسی میزان توجه به مؤلفههای اقتصاد مقاومتی از روش تحلیل محتوا استفاده شد. در این پژوهش تمام محتوای کتابها چکیده کامل
پژوهش حاضر باهدف تحلیل محتوای کتابهای راهنمای معلم و کتابهای درسی مقاطع ابتدایی و متوسطه اول نظام آموزشوپرورش ایران از حیث توجه به اقتصاد مقاومتی انجام و برای بررسی میزان توجه به مؤلفههای اقتصاد مقاومتی از روش تحلیل محتوا استفاده شد. در این پژوهش تمام محتوای کتابها بهصورت تمام شماری موردبررسی قرار گرفت. واحد ثبت در این پژوهش، مضمون هر پاراگراف بود. فرآیند کدگذاری به شیوه قیاسی انجام شد و برای توصیف میزان توجه کتابها به مؤلفههای اقتصاد مقاومتی، از فراوانی، درصد و نمودار و برای بررسی تفاوت فراوانی مضامین معطوف به مؤلفههای موردبررسی، از آزمون خی دو بهرهگیری شد. یافتههای حاصل از تحلیل محتوا نشان داد که در کتابهای موردبررسی، به مؤلفههای اصلاح الگوی مصرف، کارآفرینی و تولید، تولید داخلی (حمایت از تولید ملی)، درونزایی و برونگرایی بیشترین توجه معطوف شده و دیگر مؤلفههای اقتصاد مقاومتی شامل: اقتصاد دانشبنیان، اصلاح ساختارها و نهادهای اقتصادی، شفافسازی و سالمسازی اقتصاد، اقتصاد عدالت بنیان و مؤلفهی کاهش وابستگی به نفت و خام فروشی، مورد غفلت واقعشدهاند. بازنگری و گنجاندن مؤلفه های اقتصاد مقاومتی در محتوای کتابهای درسی و تضمین رابطه عمودی محتوای کتابها؛ از اقدامات ضروری برای برنامه ریزان و مؤلفان کتابهای درسی قلمداد شده است.
پرونده مقاله