• XML

    isc pubmed crossref medra doaj doaj
  • فهرست مقالات


      • دسترسی آزاد مقاله

        1 - نسبت اندیشة هیدگر با Mystik (عرفان فلسفی)
        بهمن پازوکی
        شاید هیچ فیلسوفی در قرن بیستم به اندازة هیدگر سعی نکرده است در اندیشه‌اش ورای مفاهیم و تأملات فلسفی فرادادی برود. اندیشة هیدگر از دورة مشهور به گشت به بعد وارد ساحتی از تجربة فکری و قلمرو مرزی شده است که ورای تفکری صرفاً عقلانی می‌رود و از قواعد آن پیروی نمی‌کند. بسیاری چکیده کامل
        شاید هیچ فیلسوفی در قرن بیستم به اندازة هیدگر سعی نکرده است در اندیشه‌اش ورای مفاهیم و تأملات فلسفی فرادادی برود. اندیشة هیدگر از دورة مشهور به گشت به بعد وارد ساحتی از تجربة فکری و قلمرو مرزی شده است که ورای تفکری صرفاً عقلانی می‌رود و از قواعد آن پیروی نمی‌کند. بسیاری از مفسران این نحوه اندیشیدن را شبیه به نحوة اندیشیدن Mystik تفسیر و در قابلیت آن در پاسخگویی به پرسش‌های فلسفی تردید کرده‌اند. منظور ایشان از Mystik آن‌گونه تفکری است که زیر بار عقلانیت شانه خالی می‌کند و عقل بدان راه ندارد. در این نوشته اما منظور از Mystik که ما آنرا به عرفان فلسفی ترجمه کرده‌ایم، جریانی فکری در مسیحیت است که با نام مایستر اکهارت گره خورده است و قلمروة وسیعی از موضوعات را دربر می‌گیرد که همة آن‌ها لزوماً با فلسفه هم‌سخنی ندارند. در بررسی نسبت اندیشة هیدگر با عرفان فلسفی نخست گزارشی از موضع خود او در قبال این مفهوم داده می‌شود. در قدم بعدی، برای این‌که معلوم شود که اندیشة هیدگر تا چه حد به عرفان فلسفی نزدیک است در مقایسه‌ای وجوه افتراق و اشتراک معانی مفهوم وارستگی نزد اکهارت و هیدگر را نشان می‌دهیم. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        2 - اسطوره‌های بنیادین در باور یارسان (اهل‌حق)
        مزدک توسلی فاطمه لاجوردی
        یارسان آیینی بنیان نهاده شده توسط سلطان صحاک برزنجه ای در سدۀ 8 ق است که پیروان آن را می توان در بخش هایی از کرمانشاه، کردستان، همدان، لرستان، آذربایجان، مازندران و عراق یافت. این کیش باورها و آیین های ویژه ای دارد که در عین برخی شباهت ها، آن را از دیگر سنت های دینی متم چکیده کامل
        یارسان آیینی بنیان نهاده شده توسط سلطان صحاک برزنجه ای در سدۀ 8 ق است که پیروان آن را می توان در بخش هایی از کرمانشاه، کردستان، همدان، لرستان، آذربایجان، مازندران و عراق یافت. این کیش باورها و آیین های ویژه ای دارد که در عین برخی شباهت ها، آن را از دیگر سنت های دینی متمایز می کند. اسطوره های مربوط به خداشناسی، آفرینش و انسان شناسی یارسان را می توان آیینۀ تمام نمای باورهای کلی این آیین در مورد خدا، جهان و انسان دانست و مفاهیمی هم‌چون ذات، تجلّی، دونادون را در آن ها جست. بر اساس این اسطوره‌ها، خداوند در عین یگانگی، پیوندی نزدیک و ناگسستنی با فرشتگان و انسان دارد که وجود آموزه ی دون به دون و ظهور ذات ها را در این آیین توجیه می کند. از سوی دیگر، خداوند با کمک فرشتگان به آفرینش جهان می پردازد که نه تنها پیوند میان خداوند و جهان را روشن می کند، بلکه چگونگی پیدایش برخی باورها و مناسک یارسان هم‌چون نیایش، قربانی و نواختن تنبور را نیز توضیح می‌دهد. برخی اسطوره های یارسان آمیخته‌ای از اسطوره های دینی پیش از خود هستند و برخی دیگر ویژه ی این آیین، و از این نقطه نظر بدیع‌اند. بررسی چیستی این اساطیر و جایگاه آن ها در باور یارسان با توجه به فراوانی کتب مقدّس این آیین موسوم به دفترهای کلام، و وجود پاره‌ای اختلاف نظرها در میان برخی بزرگان و پژوهشگران یارسان، می تواند ما را به شناخت عمیق تر باورها و پیوند آن ها با مناسک این آیین رهنمون کند. در این نوشتار آموزه هایی هم‌چون خداشناسی، جهان شناسی، فرشته شناسی و انسان‌شناسی با تأکید بر اسطوره های مربوط به آن ها بررسی می شود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        3 - بررسی «اعیان ثابته» با «کهن‌الگوها» در اندیشۀ ابن‌عربی و یونگ از منظر کارکردها
        روشنک جهانی علی سنایی عظیم حمزئیان حبیب الله نادری
        اعیان ثابته و کهن الگوها دو اصطلاح بنیادی در دو نظام فکری متفاوت می باشند. ابن عربی با اصطلاح اعیان ثابته از منظر عرفان و یونگ نیز با اصطلاح کهن الگوها از منظر روان شناسی تحلیلی خصوصیات و کارکردهایی را برای آن‌ها بیان کرده اند. هدف این مقاله، یافتن پاسخ پرسشی درباره ی ت چکیده کامل
        اعیان ثابته و کهن الگوها دو اصطلاح بنیادی در دو نظام فکری متفاوت می باشند. ابن عربی با اصطلاح اعیان ثابته از منظر عرفان و یونگ نیز با اصطلاح کهن الگوها از منظر روان شناسی تحلیلی خصوصیات و کارکردهایی را برای آن‌ها بیان کرده اند. هدف این مقاله، یافتن پاسخ پرسشی درباره ی تفاوت ها و شباهت های خصوصیات و کارکردهای اعیان ثابته و کهن الگوها در دیدگاه ابن عربی و یونگ است. این پژوهش نظری که به روش کتابخانه ای انجام شده، نشان می دهد که هر دو متفکر قائل به وجود تصورات اوّلیه در قوۀ شناخت هستند و نفس/روان را هم‌چون لوحی سپید نمی دانند. ابن عربی منشأ این تصورات را اعیان ثابته، معقولاتی در علم الهی، و دارای قابلیت وجودبخشی می‌داند که با تخیّل خلّاق تجلّی می یابند؛ ولی یونگ منشأ کهن الگوها از جمله کهن الگوی خود یا خدا را غریزه می داند و بازتاب این کهن الگوها را در نمادهای اساطیری و دینی جستجو می‌کند. بر این اساس، ابن عربی در نظام فکری اش به خدا و یونگ به انگارۀ خدا می‌پردازد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        4 - نمادپردازی «گره» با توجه به کهن‌الگوی «پیوند مقدّس»
        خلیل حکیمی فر ولی الله نصیری
        در طول تاریخ بشری، برخی از گره ها ارزش قدسی فراوانی داشته اند. از قرن نوزدهم، این مسأله، مورد توجه مورخان ادیان قرار گرفت. این مطالعات، از فریزر تا الیاده، بیشتر بر مبنای اَعمال و اعتقادات جادویی و به ویژه با رویکرد نمادگرایی انجام و در سال های اخیر، در آن ها بر ارزش نم چکیده کامل
        در طول تاریخ بشری، برخی از گره ها ارزش قدسی فراوانی داشته اند. از قرن نوزدهم، این مسأله، مورد توجه مورخان ادیان قرار گرفت. این مطالعات، از فریزر تا الیاده، بیشتر بر مبنای اَعمال و اعتقادات جادویی و به ویژه با رویکرد نمادگرایی انجام و در سال های اخیر، در آن ها بر ارزش نمادین گره ها و کارکردهای شان در متن زندگی روزمره تمرکز شده است. هدف در این پژوهش، بررسی گره های مقدّس، از منظر گستردگی جغرافیایی و فرهنگی، از عقاید اسطوره ای تا دینی و معنی نمادین آن هاست تا به وجه مشترک و قالب کلی آن ها در زمینه های متفاوت دست یافته شود. به نظر می رسد گره های مقدّس که حاصل فعالیت انسان ها برای تأثیرگذاری بر عوامل ماورای طبیعی هستند، در چارچوب کلی پیوندها و پیمان های مقدّس درک شدنی اند. گره، هم‌چون میثاق در ادیان ابراهیمی، نشانی از یک پیوند به همراه پیمانی رسمی، حیاتی و خطیر که تأثیری تعیین کننده بر حیات انسان داشته است. این تحقیق، از نوع تحقیقات کیفی و با استفاده از منابع مکتوب نگاشته شده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        5 - پژوهشی پیرامون هویت نویسندۀ کتاب مکاشفه
        آزاده رضایی فاطمه لاجوردی
        متون آپوکالیپسی، به عنوان مجموعه متونی که مکاشفاتی را پیرامون رویدادهای فرجام جهان روایت می کنند، در سنت‌های یهودی و مسیحی به لحاظ صورت و محتوا اشتراکات بسیاری زیادی با یکدیگر دارند. از جملۀ این ویژگی های مشترک، انتساب آپوکالیپس‌های یهودی به نامدارترین شخصیت‌های این دین چکیده کامل
        متون آپوکالیپسی، به عنوان مجموعه متونی که مکاشفاتی را پیرامون رویدادهای فرجام جهان روایت می کنند، در سنت‌های یهودی و مسیحی به لحاظ صورت و محتوا اشتراکات بسیاری زیادی با یکدیگر دارند. از جملۀ این ویژگی های مشترک، انتساب آپوکالیپس‌های یهودی به نامدارترین شخصیت‌های این دین نظیر موسی، توسط نویسندگان این گونه آثار به منظور اعتبار بخشی به آثارشان است، که اصطلاحاً مجعول نویسی خوانده می‌شود. نویسندگان آپوکالیپس‌های مسیحی نیز همانند همتایان یهودی‌شان این روش را به کار بردند و آثار خود را به شخصیت‌های مهم مسیحی نسبت دادند. ولی در این میان، کتاب مکاشفۀ یوحنّا یکی از نمونه‌های برجستۀ آپوکالیپس‌های مسیحی است که نویسنده در آن به صراحت به نام خود یعنی یوحنّا به عنوان نویسندۀ اثر اشاره می‌کند. به همین سبب، از همان سده‌های نخست تاریخ مسیحی مباحثات بسیاری پیرامون هویت این نویسنده در میان عالمان مسیحی شکل گرفت که تا عصر حاضر هم‌چنان ادامه داشته است. نوشتار حاضر نشان می دهد که شناخت ما از هویت فردی یوحنّا امری تقریباً غیرممکن است، ولی با وجود این می توان به شناخت نسبتاً روشنی دربارۀ هویت اجتماعی یوحنّا در مقام یکی از انبیا مسیحی نخستین و نحوۀ فعالیت های دینی‌اش در حوزۀ جغرافیایی مخصوص به خود یعنی منطقۀ آسیای صغیر دست یافت. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        6 - بررسی اصطلاح «خلیفة الله» در متون عرفانی (قرن دوم تا یازدهم هجری قمری)
        مسعود شاورانی
        آموزه خلیفة الله در الهیات اسلامی بسیار حائز اهمیت است و مهم‌ترین مبنای تفکر برتری انسان در هستی می‌باشد. با توجه به تأثیر عرفان اسلامی در شکل‌گیری الهیات اسلامی، این پژوهش به دنبال بررسی سیر کاربرد و تطور معانی و مصادیق این عبارت در متون عرفانی است.گردآوری داده‌های این چکیده کامل
        آموزه خلیفة الله در الهیات اسلامی بسیار حائز اهمیت است و مهم‌ترین مبنای تفکر برتری انسان در هستی می‌باشد. با توجه به تأثیر عرفان اسلامی در شکل‌گیری الهیات اسلامی، این پژوهش به دنبال بررسی سیر کاربرد و تطور معانی و مصادیق این عبارت در متون عرفانی است.گردآوری داده‌های این تحقیق به روش کتابخانه‌ای و روش انجام آن، تحلیل محتوای توصیفیِ متون و آثار عرفانی نخستین تا آثار قرن یازدهم هجری می‌باشد. یافته‌های این تحقیق نشان می‌دهد که عبارت خلیفة الله در کل آثار قرون دوم و سوم هجری مجموعاً چهار بار به کار رفته است. بعد از آن در قرون چهارم و پنجم هجری بسامد این عبارت در متون عرفانی باز هم اندک است؛ ولی نسبت به گذشته تکرار آن افزایش یافته است. امّا از سده ششم و هفتم به بعد مخصوصاً در کتاب‌های با موضوع عرفان نظری این عبارت به تعداد فراوان به کار رفته است. در قرون بعد کاربرد خلیفة الله کاملا نهادینه شده است و مصداق‌های آن تنوع یافته؛ ولی مهم‌ترین مصداق آن، انسان کامل بوده است. امّا در تمام این قرون، همواره بسیاری از صوفیه به طور صریح و یا غیر مستقیم با کاربرد این عبارت مخالفت و از ذکر آن پرهیز نموده‌اند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        7 - رویکرد اریگن به مسیح‌شناسی
        مریم طهماسبی حاجی‌وند طاهره حاج ابراهیمی
        اریگن اسکندرانی از مهم‌ترین مدافعان مسیحیت است، از این لحاظ که درمورد رابطۀ خدای پسر یا لوگوس الهی با خدای متعال، بهترین تبیین را به دست داده و برای نخستین بار در کلام مسیحی واژۀ هم‌ذات را به کار برده است. از دیدگاه او خدای پدر و لوگوس الهی از یک ذاتند اما به لحاظ کارکر چکیده کامل
        اریگن اسکندرانی از مهم‌ترین مدافعان مسیحیت است، از این لحاظ که درمورد رابطۀ خدای پسر یا لوگوس الهی با خدای متعال، بهترین تبیین را به دست داده و برای نخستین بار در کلام مسیحی واژۀ هم‌ذات را به کار برده است. از دیدگاه او خدای پدر و لوگوس الهی از یک ذاتند اما به لحاظ کارکرد و ویژگی تفاوت دارند و هریک بنابر وظیفه، نقش خود را در الوهیت ایفا می‌کنند. او میان خدای پدر و پسر تفاوت ماهوی قائل است و همین موضوع به طرح یک رابطۀ طولی میان دو اقنوم الوهی منجر می‌شود. اریگن معتقد است که لوگوس الهی در بدن عیسی‌مسیح جسم گرفت و در زمین ساکن شد. این لوگوس متجسد دو ماهیت الوهی و بشری دارد؛ در ماهیت بشری‌اش خدای متجسدی است که برای نجات و رستگاری انسان صورت بشری به خود گرفته است. تجسد لوگوس الهی، تکمیل عهدی است که خداوند با انسان پیش از آفرینش جهان بسته است. در این مقاله جایگاه اریگن در الهیات مسیحی و آرای او در حوزۀ مسیح‌شناسی را بررسی می کنیم. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        8 - طریقت عشق و مدارا در سلوک عرفانی شیخ نظام‌الدین اولیاء و کبیر
        شمس علی فتحی مرشت محمدرضا عدلی
        شیخ نظام‌الدین اولیاء (د 725 ق/1325م)، از مشایخ چشتیه در هند، و کبیر (قرن 15 م)، شاعر و عارف نامدار هندی، از حیث تأکیدشان بر عشق و مدارا شباهت‌های فراوانی داشتند. شیخ نظام‌الدین و خلفایش موجب گسترش سلسله چشتیه و نیز ترویج زبان فارسی و اسلام در شبه قاره هند شدند. آنگونه چکیده کامل
        شیخ نظام‌الدین اولیاء (د 725 ق/1325م)، از مشایخ چشتیه در هند، و کبیر (قرن 15 م)، شاعر و عارف نامدار هندی، از حیث تأکیدشان بر عشق و مدارا شباهت‌های فراوانی داشتند. شیخ نظام‌الدین و خلفایش موجب گسترش سلسله چشتیه و نیز ترویج زبان فارسی و اسلام در شبه قاره هند شدند. آنگونه که از ملفوظات شیخ استنباط می‌شود او عشق را شرط اصلی قبول هر طاعتی می‌دانست. به باور او، عشق الهی در قالب عشق به ولایت پیر تجلی می‌کند و در مقیاس وسیع‌تر تمام مخلوقات را دربرمی‌گیرد. کبیر نیز از شاعران و عارفان هند است که به همراه پیروانش در ترویج آیین بهکتی نقش مهمی داشته است. مذهب کبیر به روشنی دانسته نیست، هندوها او را هندو و مسلمانان وی را مسلمان می‌دانند. کبیر در اشعارش ظواهر دین را به شدت نقد می‌کند و معتقد است که عشق الهی جوهر دین است. از این رو، بر عبادت عاشقانه (بهکتی) تأکید می‌کند. او نیز عشق به گورو یا پیر را در تعالی روحانی سالک بسیار موثر می‌دانست. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        9 - تبدّل و تحوّل صفت «حرص» از دیدگاه آثار تعلیمی صوفیه تا سدۀ نهم هجری
        مجید فرحانی زاده عباس محمدیان احمد خواجه ایم علی تسنیمی
        این پژوهش به تحلیل صفت حرص از منظر مراتب سیر و سلوک در مهم‌ترین آثار تعلیمی صوفیه تا قرن نهم هجری می‌پردازد. این بررسی که با روشی توصیفی-تحلیلی نگارش یافته، نشان می‌دهد که صفت حرص، در هر یک از مراتب سه‌گانۀ سلوک، رویکرد متفاوتی داشته و دچار تبدّل و تحوّل محتوایی شده است چکیده کامل
        این پژوهش به تحلیل صفت حرص از منظر مراتب سیر و سلوک در مهم‌ترین آثار تعلیمی صوفیه تا قرن نهم هجری می‌پردازد. این بررسی که با روشی توصیفی-تحلیلی نگارش یافته، نشان می‌دهد که صفت حرص، در هر یک از مراتب سه‌گانۀ سلوک، رویکرد متفاوتی داشته و دچار تبدّل و تحوّل محتوایی شده است، چنان‌که در مرتبۀ نخست سلوک (فرق)، حرص به عنوان صفتی منفی شناخته می‌شود، لذا اقتضای این مرتبه ایجاب می‌کند تا سالک رویکردی کوشش‌مدارانه در پرهیز از حرص داشته باشد. در مرتبۀ دوم (فنا)، جذبۀ الهی، سالک را از وجود مجازی و همۀ صفاتش فانی می‌سازد. بنابراین، صفت رذیلۀ حرص در این مرتبه به سبب فنای عارف، از او زدوده ‌می‌شود؛ اما در مرتبۀ سوم (بقا)، عارف مظهر اسما و صفات الهی می‌گردد؛ لذا حرص در او به شکل ایجابی، اما تحوّل‌یافته، نمود می‌یابد. این صفت که در عاشق پس از قرب به معشوق ظاهر می‌گردد، به حرص و اشتیاق عاشق بر درجات بالاتری از قرب و وصال معشوق تعبیر می‌شود. یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد باوجود تناسب سخنان بیشتر عارفان از حرص با مرتبۀ فرق، سخنان برخی‌شان از حرص، با احکام مرتبۀ فنا و بقا نیز هم‌پوشانی دارد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        10 - قرائت آیین ارتدوکس از «فهم‌ناپذیری خدا»
        محمد مدبر چهاربرج الیاس عارف زاده
        مسیحیت ارتدوکس که خود را امتداد راست‌کیشی مسیحیت اولیه می‌داند، با حفظ اندیشه‌های خداشناسی دوران نخست، گونه‌ای از الهیات مبتنی بر آن پدید آورده است که بدون داشتن درک صحیحی از خداشناسی آن، شناخت این کلیسا و الهیاتش ممکن نخواهد بود. خداشناسی آیین ارتدوکس بیش از هر چیز بر چکیده کامل
        مسیحیت ارتدوکس که خود را امتداد راست‌کیشی مسیحیت اولیه می‌داند، با حفظ اندیشه‌های خداشناسی دوران نخست، گونه‌ای از الهیات مبتنی بر آن پدید آورده است که بدون داشتن درک صحیحی از خداشناسی آن، شناخت این کلیسا و الهیاتش ممکن نخواهد بود. خداشناسی آیین ارتدوکس بیش از هر چیز بر قرائت خاص آن از فهم‌ناپذیری خدا استوار است. فهم‌ناپذیری خدا کلیدواژه درک صحیح این آیین است. ریشه این مسئله را باید در جایگاه ممتاز خدای پدر در تثلیث ارتدوکس جست. لازمۀ این خداشناسی که بر تعالی خدا از مخلوقات و درک‌ناپذیری او استوار است، سخن گفتن به زبان سلب و تنزیه است. الهیات سلبی از این منظر ویژگی خاص الهیات ارتدوکس محسوب می شود. در مرحلۀ بعد ضمن پذیرش تعالی و دور از دسترس بودن خدا، برای پر کردن فاصله بین خالق و مخلوق، آموزۀ انرژی در این کلیسا پدید آمده‌ است. انرژی، حالت محسوس و به تعبیری حالت منکشف‌شدۀ خدای متعال است. مؤمنان ارتدوکس می‌کوشند با اتحاد با انرژی الهی به مقام خداگونگی که هدف زندگی است برسند. شمایل‌ها و مناسک مهم‌ترین مجاری جریان انرژی الهی هستند. در مقالۀ حاضر تلاش شده است قرائت آیین ارتدوس از فهم‌ناپذیری خدا در سه محورِ ریشه، زبان و نتیجه بررسی و تبیین شود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        11 - بررسی واژه «ذَرَأ» در قرآن و متون مقدس یهودی-مسیحی
        محمود مکوند الهام شیرمحمدی
        پژوهش حاضر با نگاهی تطبیقی به بررسی واژه ذَرَأ در قرآن و متون مقدس یهودی-مسیحی پرداخته است و با رویکردی تاریخی بر ریشه شناسی این واژه در زبان های عربی، عبری، سریانی و آرامی متمرکز شده است. یک تحلیل ریشه شناختی در تبیین برخی الگو های حاکم بر ابدال ها و پدیده های آواشناخ چکیده کامل
        پژوهش حاضر با نگاهی تطبیقی به بررسی واژه ذَرَأ در قرآن و متون مقدس یهودی-مسیحی پرداخته است و با رویکردی تاریخی بر ریشه شناسی این واژه در زبان های عربی، عبری، سریانی و آرامی متمرکز شده است. یک تحلیل ریشه شناختی در تبیین برخی الگو های حاکم بر ابدال ها و پدیده های آواشناختی میان زبان های پیش گفته سودمند است. این تحلیل ارتباط میان صورت های ذَرْء و ذَرْو را و نیز ابدال همخوان عبری ה (هِه) به صامت های همزه و واو را در زبان عربی توضیح می دهد. هم‌چنین این پژوهش نشان می دهد که استعاره مفهومی آدمیان، خرمن هستند در قرآن و متون مقدس یهودی-مسیحی به کار رفته است. در استعاره فوق حوزه مبدأ، خرمن و حوزه مقصد، آدمیان هستند. هم‌چنین سویه مورد تأکید، اشتمال بر دو بخش سَره و ناسره یا ارزشمند و بی ارزش است. بنا بر پژوهش حاضر، متون مقدس پیش گفته متناسب با جهان بینی مخاطبان نخستین خود برای بیان موثر آن دسته از مقاصد و آموزه های تربیتی و فرهنگی که به امور انتزاعی مرتبط هستند از زبان استعاری بهره برده اند. توجه نکردن به این زبان و ویژگی های آن می تواند مفسران را گرفتار مفاهیم جاافتاده ای کند که در طی سده ها در تفاسیر تکرار شده اند و یا اساساً در سده های بعدی در جهان اسلام شکل گرفته اند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        12 - ظهور بینش‌های متعالی در ادیان عصر محوری بنا به تحلیل ساموئل آیزنشتاد
        علی هوشمندخوی قربان علمی مجتبی زروانی
        در این مقاله آرای ساموئل آیزنشتاد در شرح ظهور بینش‌های متعالی در ادیان عصر محوری، به روش توصیفی-تحلیلی بررسی شده است. آیزنشتاد مهم‌ترین دگرگونی دینی در عصر محوری را ظهور بینش‌های متعالی در ادیان یهودی، کنفوسیوسی، هندوئی و بودائی می‌داند. بنا به ارزیابی‌های او، بینش‌های چکیده کامل
        در این مقاله آرای ساموئل آیزنشتاد در شرح ظهور بینش‌های متعالی در ادیان عصر محوری، به روش توصیفی-تحلیلی بررسی شده است. آیزنشتاد مهم‌ترین دگرگونی دینی در عصر محوری را ظهور بینش‌های متعالی در ادیان یهودی، کنفوسیوسی، هندوئی و بودائی می‌داند. بنا به ارزیابی‌های او، بینش‌های متعالی ناظر به تمایز میان دو عرصۀ نظم متعالی (پالوده) و نظم دنیوی (آلوده) بودند و کوشش برای رفع تنش میان آن‌ها منجر به نهادینه‌شدن چند جهت‌گیری مختلف در ادیان عصر محوری شد: جهت‌گیری این‌جهانی (انجام درست امورات دنیوی) در دین کنفوسیوسی؛ جهت‌گیری آن‌جهانی (کناره‌گیری از امور دنیوی به منظور رستگاری) در ادیان هندوئی و بودائی؛ جهت‌گیری توامان این‌جهانی و آن‌جهانی (قوانین شریعت‌مدار، جهت‌گیری نیایشی، دستورالعمل‌های آئینی و مَنهیات اخلاقی) در دین یهودی. در نظر آیزنشتاد نهادینه‌شدن این رویکردها منجر به بازسازی نظام دنیوی در برخی جنبه‌ها شد: پدیدارشدن حاکمان سکولار که در برابر نظام متعالی پاسخگو و در برابر اَعمالشان مسؤول بودند؛ و مجزاشدن هویت جمعی مبتنی بر تقدّس از هویت‌های مبتنی بر مدنیّت و خاستگاه مجزا. پرونده مقاله