ارائه الگوها و راهکارهای اخلاقی در ارتباط با بهبود رابطه انسان با انسان و همچنین رابطه انسان با محیط زیست امروزه بسیار مورد توجه است. مفهوم عبودیّت و بندگی از مفاهیم مهم دینی در اسلام و به طور خاص در عرفان و تصوف اسلامی میباشد. هدف از این تحقیق ترسیم نمونهای از اخلاق چکیده کامل
ارائه الگوها و راهکارهای اخلاقی در ارتباط با بهبود رابطه انسان با انسان و همچنین رابطه انسان با محیط زیست امروزه بسیار مورد توجه است. مفهوم عبودیّت و بندگی از مفاهیم مهم دینی در اسلام و به طور خاص در عرفان و تصوف اسلامی میباشد. هدف از این تحقیق ترسیم نمونهای از اخلاق نوع دوستی و دگردوستی عملی و پاسداشت محیط زیست، با توجه به میراث کهن، غنی و ارزشمند تصوف اسلامی است. در منابع عرفان اسلامی برای مفهوم بندگی خداوند شروط و اصولی ذکر گردیده است که عمل، کاربرد، رعایت و پایندی به آنها منجر به بروز رفتار اخلاقی شایسته نسبت به انسان و طبیعت میشود. این تحقیق به روش کتابخانهای انجام گرفته است و توصیف و تحلیل دادههای جمعآوری شده نشان میدهد که اصول ضروری منشِ بندگی از دیدگاه عرفان اسلامی، شامل: تواضع و فروتنی، فقر و بی ملکی و خدمت، احسان و نیکوکاری میباشد. دستاورد این تحقیق نشان میدهد که تواضع منجر به تعامل بهتر انسان با انسان و دیگر موجودات میشود و از خود برتربینی و رفتار سلطهگرانه پیشگیری میکند و اعتقاد به فقر و بی ملکی منجر به قناعت بیشتر و حرص کمتر انسان در تملّک و مصرف منابع زیست محیطی میشود و اصل احسان و نیکوکاری منجر به خدمت و نیکوکاری به انسان و طبیعت میشود.
پرونده مقاله
تلقی انسان به عنوان خلیفة اللّه فی الأرض امروزه به عنوان آموزۀ مسلمی پذیرفته شده است؛ اما در قرآن کریم چنین اصطلاحی ذکر نشده و واژه خلیفة دو بار در قرآن ذکر شده است. معنای اصلی واژه خلیفة جانشینی و جایگزینی فرد حاضر به جای شخص غائب است و به نظر میرسد که مقصود قرآن از چکیده کامل
تلقی انسان به عنوان خلیفة اللّه فی الأرض امروزه به عنوان آموزۀ مسلمی پذیرفته شده است؛ اما در قرآن کریم چنین اصطلاحی ذکر نشده و واژه خلیفة دو بار در قرآن ذکر شده است. معنای اصلی واژه خلیفة جانشینی و جایگزینی فرد حاضر به جای شخص غائب است و به نظر میرسد که مقصود قرآن از به کار بردن این واژه و مشتقات آن همین معنا بوده است؛ و خلیفة اللّه دارای معنای متناقضی است؛ زیرا خدای حاضر و حاکم بر جهان که در قرآن کریم توصیف گردیده است، غائب نمیباشد که جانشین داشته باشد. از سوی دیگر بررسیهای تاریخی نشان میدهد که این اصطلاح در زمان پیامبر اسلام و اصحاب ایشان مقبولیّت نداشته است و از کاربرد آن پرهیز میکردهاند، ولی به تدریج شاید به دلایل سیاسی توسط خلفای اموی و عباسی در ادبیات سیاسی آن روزگار کاربرد و رسمیّت یافت و از حوزه سیاسی به حوزههای تفسیری، عرفانی، فلسفی و کلامی وارد گردید و انسان به عنوان خلیفه خداوند در زمین قلمداد گردید. این مقاله در پی بررسی و نقد معنای واژه خلیفة میباشد.
پرونده مقاله
آموزه خلیفة الله در الهیات اسلامی بسیار حائز اهمیت است و مهمترین مبنای تفکر برتری انسان در هستی میباشد. با توجه به تأثیر عرفان اسلامی در شکلگیری الهیات اسلامی، این پژوهش به دنبال بررسی سیر کاربرد و تطور معانی و مصادیق این عبارت در متون عرفانی است.گردآوری دادههای این چکیده کامل
آموزه خلیفة الله در الهیات اسلامی بسیار حائز اهمیت است و مهمترین مبنای تفکر برتری انسان در هستی میباشد. با توجه به تأثیر عرفان اسلامی در شکلگیری الهیات اسلامی، این پژوهش به دنبال بررسی سیر کاربرد و تطور معانی و مصادیق این عبارت در متون عرفانی است.گردآوری دادههای این تحقیق به روش کتابخانهای و روش انجام آن، تحلیل محتوای توصیفیِ متون و آثار عرفانی نخستین تا آثار قرن یازدهم هجری میباشد. یافتههای این تحقیق نشان میدهد که عبارت خلیفة الله در کل آثار قرون دوم و سوم هجری مجموعاً چهار بار به کار رفته است. بعد از آن در قرون چهارم و پنجم هجری بسامد این عبارت در متون عرفانی باز هم اندک است؛ ولی نسبت به گذشته تکرار آن افزایش یافته است. امّا از سده ششم و هفتم به بعد مخصوصاً در کتابهای با موضوع عرفان نظری این عبارت به تعداد فراوان به کار رفته است. در قرون بعد کاربرد خلیفة الله کاملا نهادینه شده است و مصداقهای آن تنوع یافته؛ ولی مهمترین مصداق آن، انسان کامل بوده است. امّا در تمام این قرون، همواره بسیاری از صوفیه به طور صریح و یا غیر مستقیم با کاربرد این عبارت مخالفت و از ذکر آن پرهیز نمودهاند.
پرونده مقاله