هدف اصلی مقاله شناسایی مناطق و فعالیتهایی است که بیشترین ظرفیت بالقوه مالیات بر ارزش افزوده را برای خود و سایر مناطق ایجاد میکنند. برای دستیابی به این هدف، از مدل ضرایب ستونی برای محاسبه جدول داده- ستانده 9 منطقهای حاوی 24 فعالیت برای سال 1390 استفاده شده است. یافت چکیده کامل
هدف اصلی مقاله شناسایی مناطق و فعالیتهایی است که بیشترین ظرفیت بالقوه مالیات بر ارزش افزوده را برای خود و سایر مناطق ایجاد میکنند. برای دستیابی به این هدف، از مدل ضرایب ستونی برای محاسبه جدول داده- ستانده 9 منطقهای حاوی 24 فعالیت برای سال 1390 استفاده شده است. یافتهها نشان می دهد هرچند در سطح کلان، مناطق کوچکتر ظرفیت بالقوه مالیات بر ارزش افزوده بیشتری را نسبت به مناطق بزرگتر ایجاد میکنند؛ اما در سطح فعالیتهای اقتصادی رابطه مستقیمی بین سهم ارزش افزوده یک فعالیت با مقدار ظرفیت بالقوه مالیات بر ارزش افزوده آن فعالیت وجود ندارد. بر اساس نتایج، پیشنهاد میشود سیاستگذاران و برنامه ریزان تمرکز سیاست های توسعه منطقه ای را بر مناطق کوچک تر هدایت کنند که سازگاری بیشتری با نظریههای فضاپذیر دارد.
پرونده مقاله
روش سهم مکانی، روش غیرآماری است که ضرایب فنیملیرا با تعدیلات خاصی به ضرایب فنی منطقه تبدیل میکند. آخرین سهم مکانی معروف به سهم مکانی تعدیلی فلگ (AFLQ)، توسط فلگ و همکارانش معرفی شده است. این مقاله این روش را مورد واکاوی قرار داده و با مطالعه موردی استان تهران به نقد ای چکیده کامل
روش سهم مکانی، روش غیرآماری است که ضرایب فنیملیرا با تعدیلات خاصی به ضرایب فنی منطقه تبدیل میکند. آخرین سهم مکانی معروف به سهم مکانی تعدیلی فلگ (AFLQ)، توسط فلگ و همکارانش معرفی شده است. این مقاله این روش را مورد واکاوی قرار داده و با مطالعه موردی استان تهران به نقد این روش پرداخته است. ایراد این روش قادر نبودن در تعدیل درست پیوندهای پسین تقاضای بخش های ضعیف است، بطوری که باعث میشود بخش های ضعیف منطقه(استان) به عنوان بخش های پیشرو طرف تقاضا تلقی شوند.در این مقالهبا استفاده از آمار سال 1386 روشی پیشنهاد میشود که قادر به تعدیل به تر و مناسب تری است روش جدید به بخش های ضعیف این اجازه را نمیدهد که به عنوان بخش پیشروطرف تقاضا تلقی شوند.
پرونده مقاله