چکیده
این مقاله با استفاده از دادههای سطح خرد خانوار در دوره زمانی 1389 - 1393 و مدل اقتصادسنجی لاجیت ترتیبی تعمیمیافته و تجزیه اکساکا و بلیندر و ماچادو متا به بررسی عوامل موثر بر تقاضای تحصیلات و تعیین سهم تحصیلات از نابرابری درآمد میپردازد. نتایج نشان میدهد افزا چکیده کامل
چکیده
این مقاله با استفاده از دادههای سطح خرد خانوار در دوره زمانی 1389 - 1393 و مدل اقتصادسنجی لاجیت ترتیبی تعمیمیافته و تجزیه اکساکا و بلیندر و ماچادو متا به بررسی عوامل موثر بر تقاضای تحصیلات و تعیین سهم تحصیلات از نابرابری درآمد میپردازد. نتایج نشان میدهد افزایش سالهای تحصیل والدین و کاهش تعداد فرزندان منجر به افزایش تقاضا برای تحصیلات میشود. همچنین نتایج حاصل از مدلهای تجزیه نشان میدهد سهم تحصیلات در ایجاد نابرابری در دهکهای پایین درآمد برابر با 6/0 و در دهکهای بالای درآمدی برابر با 5/2 درصد است. به طور میانگین، سهم تحصیلات در ایجاد نابرابری در سال 1389 برابر با 46/1 و در سال 1393 برابر با 26/3 درصد است. برای افزایش کارایی تحصیلات در کشور، سیاستهایی از قبیل ایجاد ارتباط بین صنعت و دانشگاه، افزایش کیفیت تحصیلات و افزایش سرمایهگذاری در بخشهای دارای بیشترین پیوند پیشین و پسین توصیه میشود.
پرونده مقاله