تبلیغات تجاری از رایجترین پیامهای رسانههای جمعی میباشد؛ چنان که واکنشهای بسیاری را در انتقاد یا دفاع از خود برانگیخته است. اهمیت رسانه رادیو و تبلیغات تجاری و فقدان راهکاری برای چگونگی تعامل این دو، نیاز به الگویی برای این امر را نمایان میکند. پژوهش حاضر با هدف ار چکیده کامل
تبلیغات تجاری از رایجترین پیامهای رسانههای جمعی میباشد؛ چنان که واکنشهای بسیاری را در انتقاد یا دفاع از خود برانگیخته است. اهمیت رسانه رادیو و تبلیغات تجاری و فقدان راهکاری برای چگونگی تعامل این دو، نیاز به الگویی برای این امر را نمایان میکند. پژوهش حاضر با هدف ارائه الگویی مطلوب برای تولید تبلیغات تجاری در رادیو، از روش نظریه داده بنیاد بهره برده است. جامعه آماری خبرگان حوزه پژوهش هستند که جمعی از آنها به شیوه نمونهگیری گلوله برفی انتخاب و به وسیله مصاحبه نیمهساختاریافته در پژوهش مشارکت کردند. دادههایی که از این راه به دست آمدند، بنا بر رویکرد اشتروس و کوربین طی سه مرحله کدگذاری، تجزیه و تحلیل شدند. مدل پارادایمی موجود در این رویکرد شامل مقوله محوری، شرایط علی، زمینهای، مداخلهگر، راهبردها و پیامدها میباشد. یافتههای پژوهش، تولید تبلیغات تجاری رادیویی را به عنوان مقوله محوری نشان دادند و در ادامه شرایط علی در 6 محور، شرایط زمینهای در 3 محور، شرایط مداخلهگر در 3 محور، راهبردها در 5 محور و پیامدها نیز در 4 محور مقولهبندی شدند. این یافتهها بیانگر آن است که در تبلیغات تجاری رادیو بهرهگیری از گویندگان مطرح، تصویرسازی در ذهن افراد، برندسازی رادیویی، توجه به نوبت و زمان پخش و نوع شبکه و کانال از اولویت بیشتری برخوردار هستند.
پرونده مقاله
هدف از این تحقیق، مطالعه تجارب زیسته 10 نفر از جوانان بزرگسال شهر تهران در استفاده از اینستاگرام بوده است. در این پژوهش پدیدارشناختی، بر بسترها و شرایط اثرگذار بر تجارب زیسته این کاربران تأکید شده است. علاوه بر این، موضوع ارزیابی این کاربران از پیامدهای استفاده از اینست چکیده کامل
هدف از این تحقیق، مطالعه تجارب زیسته 10 نفر از جوانان بزرگسال شهر تهران در استفاده از اینستاگرام بوده است. در این پژوهش پدیدارشناختی، بر بسترها و شرایط اثرگذار بر تجارب زیسته این کاربران تأکید شده است. علاوه بر این، موضوع ارزیابی این کاربران از پیامدهای استفاده از اینستاگرام، مورد توجه خاص بوده است. با نظر به پژوهش‎های انجام شده درباره اینستاگرام، می‎توان گفت دو موضوع دوم و سوم، یعنی شرایط اثرگذار و همچنین ارزیابی کاربران، در کمتر پژوهشی مورد توجه بوده است و به نظر می‎رسد این موضوعات اول بار در این پژوهش مطرح می‎شوند. نتایج به دست آمده از این تحقیق اکتشافی نشان داد که برای مشارکت‎کنندگان ما، اینستاگرام شیوه جدیدی از دیدن و دیده‎شدن را فراهم ساخته است. در تجربه آنان، اینستاگرام به معنای دسترس‎پذیرشدن تصویری آدم‎ها و تشدید ارتباطات است؛ امری که گویا موجب می‎شود تا تجربه‎ اینستاگرام چیزی متفاوت از تجربه دیگر شبکه‎های اجتماعی باشد. ارزیابی آنان از آثار و پیامدهای استفاده از این شبکه اجتماعی، آکنده از احساساتی دو‎گانه بود، تجاربی آمیخته‎ با احساسات مثبت و منفی نسبت به آثار استفاده از اینستاگرام، احساساتی که دامنه آن از خشنودی تا ناخشنودی در نوسان بود.
پرونده مقاله
امروزه شبکههای اجتماعی و به ویژه پیامرسانهایی مانند تلگرام و واتسآپ به یکی از ابزارهای ارتباطی مهم در زندگی افراد و به خصوص قشر نوجوان و جوان جامعه تبدیل شدهاند. با توجه به رواج و محبوبیت این دو پیامرسان در میان کاربران ایرانی و همچنین نظر به اهمیت کاربرد زبان در چکیده کامل
امروزه شبکههای اجتماعی و به ویژه پیامرسانهایی مانند تلگرام و واتسآپ به یکی از ابزارهای ارتباطی مهم در زندگی افراد و به خصوص قشر نوجوان و جوان جامعه تبدیل شدهاند. با توجه به رواج و محبوبیت این دو پیامرسان در میان کاربران ایرانی و همچنین نظر به اهمیت کاربرد زبان در این پیامرسانها، پژوهش حاضر به بررسی عوامل مؤثر بر گزینش خط در ارتباطات این دو پیامرسان میپردازد. این پژوهش به دو صورت کیفی و کمی انجام گرفته و برای گردآوردی دادهها از روش مصاحبه برخط با نمونهای تصادفی از کاربران دو پیامرسان مذکور شامل 25 کاربر نوجوان یا جوان (25-16 سال) و 50 کاربر بزرگسال (بالای 25 سال) استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان میدهد که مهمترین عوامل مؤثر بر استفاده از خط پینگلیش در برابر خط فارسی عبارتند از پرستیژ؛ کمکوشی؛ ترس از اشتباهات نگارشی؛ نارساییهای خط فارسی؛ تأثیرپذیری بیشتر از همسالان؛ تأثیرپذیری از زبان انگلیسی؛ تمایل به اختصارنویسی؛ سرعت در انتقال پیام؛ خودنمایی و ابراز وجود؛ میل به متمایز بودن؛ حفظ حریم خصوصی؛ گرایش به سمت فرهنگ غرب؛ عادت. در مقابل، مهمترین دلایل استفاده از خط فارسی عبارتند از علاقه و تعهد به زبان فارسی؛ احساس و بار عاطفی بیشتر؛ سرعت عمل؛ پرستیژ؛ عادت؛ تأثیر طرف مقابل؛ رسمی بودن؛ تحصیلات.
پرونده مقاله
رقابتیتر شدن فضای کسبوکار، سازمانها و خصوصاً بانکها را ملزم به ایجاد و حفظ مزیت رقابتی و رابطه طولانیمدت با مشتری مینماید. برقراری رابطه طولانیمدت با مشتری مستلزم سرمایهگذاری اثربخش و سودمند در حوزه وفاداری مشتریان و ایجاد مدیریت افکار عمومی بهینه در بانکها است چکیده کامل
رقابتیتر شدن فضای کسبوکار، سازمانها و خصوصاً بانکها را ملزم به ایجاد و حفظ مزیت رقابتی و رابطه طولانیمدت با مشتری مینماید. برقراری رابطه طولانیمدت با مشتری مستلزم سرمایهگذاری اثربخش و سودمند در حوزه وفاداری مشتریان و ایجاد مدیریت افکار عمومی بهینه در بانکها است. دستیابی به اهداف مدیریت افکار عمومی مشتریات نیازمند الگویی بومی و معتبر میباشد. از این رو پژوهش پیش رو با هدف تبیین عوامل مؤثر بر مدیریت افکار عمومی مشتریان بانک ملی ایران، صورت گرفته است. برای این منظور از روش آمیخته مبتنی بر مطالعات کیفی (تحلیل تم) و کمی (روش ISM) استفاده شده است. جامعه آماری در هر دو بخش کیفی و کمی، کلیه خبرگان صنعت بانکداری میباشند؛ که توسط نمونهگیری هدفمند، 13 نفر برای انجام مصاحبه و پاسخگویی به پرسشنامه ISM انتخاب شدند. ابزارهای اصلی گردآوری دادهها در بخش کیفی، مصاحبه و در بخش کمی پرسشنامه بوده است. تحلیل دادهها در بخش کیفی به روش تحلیل مضمون و با استفاده از نرمافزار MaxQDA صورت گرفته است. برای مدلسازی از روش مدلسازی ساختاری تفسیری ISM استفاده شده است. نتایج تحلیل کیفی دادهها نشان داده است مقولههای زیربنایی مدیریت افکار عمومی مشتریان بانک ملی عبارتند از: رهبران فکری، به کارگیری رسانههای جمعی، توسعه تبلیغات در جهت افزایش امنیت خاطر مشتریان، اطلاعرسانی شفاف و مقابله با شایعات، تقویت مسئولیتپذیری اجتماعی، مدیریت روابط عمومی با مشتریان، مدیریت افکار عمومی مشتریان و سنجش افکار عمومی مشتریان. نتایح بخش کمی نشان داد که که متغیر مدیریت افکار عمومی مشتریان در سطح نخست قرار دارد. متغیرهای مدیریت روابط عمومی با مشتریان و سنجش افکار عمومی مشتریان در سطح دوم قرار دارند. متغیر تقویت مسئولیتپذیری اجتماعی در سطح سوم قرار دارد. متغیرهای اطلاعرسانی شفاف و مقابله با شایعات و توسعه تبلیغات در جهت افزایش امنیت خاطر مشتریان در سطح چهارم قرار دارند. متغیرهای رهبران فکری و به کارگیری رسانههای جمعی نیز در سطح پنجم قرار دارند.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش شبکههای اجتماعی موبایلی بر صنعت روزنامهنگاری انجام شده است. این تغییرات در سه دسته شکل، محتوا و کاربرد بررسی شدهاند. در این تحقیق، با استفاده از روش کیو دیدگاه روزنامهنگاران و متخصصان علوم ارتباطات در ارتباط با نقش شبکههای اجتماعی موبا چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش شبکههای اجتماعی موبایلی بر صنعت روزنامهنگاری انجام شده است. این تغییرات در سه دسته شکل، محتوا و کاربرد بررسی شدهاند. در این تحقیق، با استفاده از روش کیو دیدگاه روزنامهنگاران و متخصصان علوم ارتباطات در ارتباط با نقش شبکههای اجتماعی موبایلی بر روزنامهنگاری مورد مطالعه قرار گرفت. در این تحقیق به دلیل نبود چارچوب نمونهگیری دقیق، از روش نمونهگیری غیراحتمالی هدفمند استفاده شده است. حجم نمونه 60 نفر است که30 نفر روزنامهنگار و 30 نفر کارشناس علوم ارتباطات هستند. پرسشنامه این تحقیق شامل 33 سؤال است که بر اساس طیف لیکرت طراحی شده است. دادهها با استفاده از نرمافزارهای آماری مانند SPSS تجزیه و تحلیل شدهاند. نتایج به دست آمده از تحلیل عاملی اکتشافی نشان میدهد عواملی که در این پژوهش به عنوان عاملهای مرتبط با موضوع در نظر گرفته شدهاند 74.269 درصد تغییرات متغیر وابسته را تببین میکند. این میزان از تعیینکنندگی متغیرهای مستقل از سوی روزنامهنگاران و متخصصان علوم ارتباطات تبیین شده است، که این عوامل بر اساس کاربرد (افزایش قدرت مخاطب، کاهش هزینهها، توسعه حوزه عمومی، جهان شمولی و بازخورد بالا)، شکل (افزایش سرعت انتشار، چند رسانهای شدن و حذف دروازهبانی) و محتوا (تنوع و تکثر معنا) تقسیمبندی شدهاند. تحلیل عاملی گویهها نشان میدهد که عامل افزایش قدرت مخاطب با 13.56 درصد مهمترین و گسترش جهان شمولی با 6.64 درصد کم اهمیتترین عاملی است که در نتیجه استفاده از شبکههای اجتماعی موبایلی در صنعت روزنامهنگاری در تغییرات صنعت روزنامهنگاری ایفای نقش کردهاند.
پرونده مقاله
انتخابات پدیدهای است که از طریق آن مردم در تعیین سرنوشت خود و مقبولیت کشورشان در زیست جهان امروز، ایفای نقش میکنند. در ایام انتخابات، رسانه های مختلف با تکیه بر سرمایه اجتماعی اندوخته خود و اعتماد و اطمینانی که مخاطبان به آنها دارند، به ارائه گفتمان های مورد نظر خود چکیده کامل
انتخابات پدیدهای است که از طریق آن مردم در تعیین سرنوشت خود و مقبولیت کشورشان در زیست جهان امروز، ایفای نقش میکنند. در ایام انتخابات، رسانه های مختلف با تکیه بر سرمایه اجتماعی اندوخته خود و اعتماد و اطمینانی که مخاطبان به آنها دارند، به ارائه گفتمان های مورد نظر خود برای جذب و هدایت مردم به سوی خواستهها و اهداف مدنظرشان میپردازند. نتایج صفبندی و نبرد گفتمانی رسانه ها نیز بلافاصله بعد از شمارش آرا مشخص می شود. ثبت آمار مشارکت 57/42 درصدی در انتخابات مجلس یازدهم که پایینترین میزان مشارکت در تمام ادوار گذشته تاریخ انتخابات جمهوری اسلامی است، کاوش و تحلیل گفتمانهای بازیگران فعال این عرصه را طلب میکند که در این پژوهش وبسایتهای خبرگزاری صدا و سیما و شبکه ایران اینترنشنال انتخاب شد. هدف این پژوهش تعیین گفتمان رسانههای مذکور از طریق تحلیل مضمون اخبار انتخاباتی آنها در بازه 1 بهمن تا 10 اسفند 1398 با بهرهگیری از نرمافزار مکسکیودا است. یافتههای تحقیق نشان میدهد که گفتمان وبسایت خبرگزاری صدا و سیما با دال مرکزی مشارکت حداکثری در انتخابات از دالهای پیرامونی انتخابات، نظام جمهوری اسلامی، دشمن و مردم تشکیل شده و گفتمان مستقر بر اخبار وبسایت شبکه ایران اینترنشنال با دال مرکزی تحریم انتخابات نیز شامل دالهای جمهوری اسلامی، انتخابات، مردم و کرونا است. چارچوبسازیها و انگارهپردازیهای هر دو رسانه کاملاً در خدمت دال مرکزی گفتمان مطلوب آنها بوده است. مشارکت پایین مردم در این انتخابات، حکایت از هژمونیک شدن گفتمان تحریم انتخابات و موفقیت آن در تثبیت نظام معنایی خود و ایجاد اجماع بیشتر در جامعه مخاطبش دارد.
پرونده مقاله
در زمان حاضر از رسانههای اجتماعی به صورتی فراگیر جهت انجام فعالیتهای بازاریابی استفاده میشود. با وجود مزایای زیاد هنوز الگوی جامعی برای نظم بخشیدن به کوششهای بازاریابی در این حوزه ارائه نشده است. هدف این مطالعه طراحی و اعتبارسنجی الگوی اثربخش بازاریابی رسانههای اجت چکیده کامل
در زمان حاضر از رسانههای اجتماعی به صورتی فراگیر جهت انجام فعالیتهای بازاریابی استفاده میشود. با وجود مزایای زیاد هنوز الگوی جامعی برای نظم بخشیدن به کوششهای بازاریابی در این حوزه ارائه نشده است. هدف این مطالعه طراحی و اعتبارسنجی الگوی اثربخش بازاریابی رسانههای اجتماعی در صنعت شیر تهران با رویکرد آمیخته میباشد. پژوهش حاضر با رویکرد آمیخته (کیفی-کمی) انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش در بخش کیفی شامل خبرگان صنعت شیر تهران است. نمونهگیری بخش کیفی با روش هدفمند و تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. جامعه آماری در بخش کمی نیز شامل مشتریان صنعت شیر تهران است. با استفاده از فرمول کوکران برای جوامع نامعین 384 نفر به عنوان نمونه محاسبه شده است. برای نمونهگیری از روش نمونهگیری خوشهای و افراد در دسترس استفاده گردید. برای گردآوری دادهها از مصاحبه نیم ساختاریافته و پرسشنامه طیف لیکرت استفاده شده است. جهت تحلیل دادهها در بخش کیفی به روش تحلیل داده بنیاد به شناسایی شاخصهای الگوی بازاریابی رسانههای اجتماعی با استفاده از نرمافزار MAXQDA، مبادرت ورزیده شد. سپس با استفاده از مدلسازی ساختاری- تفسیری و بهکارگیری نرمافزار MICMAC، الگوی اولیهای طراحی گردید. برای اعتبارسنجی و ارائه الگوی نهایی از روش مدلسازی معادلات ساختاری و نرمافزار LISREL استفاده گردید. یافتههای پژوهش نشان داد مؤلفههای مدیریت دانش، نیازسنجی مشتریان و درگیری مشتریان جزء مؤلفههای زیربنایی الگو بوده که بر بازاریابی استراتژیک و کسب مزیت رقابتی شرکت تأثیر میگذارند و به اثربخشی رسانه و وفاداری مشتریان میانجامند.
پرونده مقاله
زمینه: بر اساس یافتههای به دست آمده تیپ شخصیتی افراد بر میزان توجه آنها به رسانهها و سطح یادگیری تأثیرگذار است؛ بنابراین یکی از دلایلی که رسانههای جمعی گوناگون تأثیرات متفاوتی بر مخاطبین مختلف دارند، تفاوت ویژگیهای شخصیتی افراد است. لذا چنانچه بتوان متناسب با ویژگی چکیده کامل
زمینه: بر اساس یافتههای به دست آمده تیپ شخصیتی افراد بر میزان توجه آنها به رسانهها و سطح یادگیری تأثیرگذار است؛ بنابراین یکی از دلایلی که رسانههای جمعی گوناگون تأثیرات متفاوتی بر مخاطبین مختلف دارند، تفاوت ویژگیهای شخصیتی افراد است. لذا چنانچه بتوان متناسب با ویژگیهای شخصیتی و یادگیری افراد محتوا تولید نمود، میتوان امیدوار بود تأثیر بیشتری بر آنها گذاشته و زمینه شکوفایی آنها را فراهم کرد.روش: در این تحقیق به روش میکس متد، ضمن بررسی تفاوت شخصیتی و یادگیری افراد که از طریق پرسشنامه به دست آمده و با مصاحبه از صاحبنظران و فعالان رسانه و روانشناسی، مدل مفهومی تولید محتوای رسانههای جمعی بر اساس ویژگیهای شخصیتی و یادگیری افراد ترسیم شده است.یافتههای تحقیق: مهمترین یافتههای این پژوهش عبارتند از:1- مؤلفه توافقپذیری با سبک یادگیری تجربه عینی رابطه معکوس دارد. 2- مؤلفه رواننژندی با سبک یادگیری مشاهده تأملی رابطه دارد و همچنین مؤلفههای برونگرایی - درونگرایی و مسئولیتپذیری با سبک یادگیری مشاهده تأملی رابطه معکوس دارند. 3- الگوی مطلوب تولید محتوا در تحقیق حاضر به شکل مدل پارادایمی نمایش داده شده است. در مدل پارادایمی ارتباط عواملی موجب به وجود آوردن پدیده محوری شده و برای آن پدیده راهبردهایی ارائه میشود که در نهایت اجرای آنها پیامدهای مطلوبی را در پی خواهد داشت.نتیجهگیری: با در نظر گرفتن ویژگیهای شخصیتی و یادگیری افراد میتوان محتوای متناسب رسانههای جمعی را تولید کرد و بدین وصف با ارتقای قدرت درک، تحلیل و کشف معانی پیام، سواد رسانهای جامعه را ارتقاء داد.
پرونده مقاله