• فهرس المقالات pottery

      • حرية الوصول المقاله

        1 - ظروف سفالی آلبارِلو: شناخت و طبقه‌بندى آنها در جهان اسلام
        سید هاشم حسینى حسین سپید نامه
        یکی از فرم‌های رایج سفالینه‌ها در جهان اسلام، ظروف سفالی موسوم به آلبارلو[1] است که از لحاظ تزیین و تکنیک ساخت دارای تنوع بسیار است. مطالعه و شناخت دقیق این فرم سفالی و شاخصه های تزیینی آن از ایران تا شمال آفریقا، از مهم‌ترین اهداف این پژوهش است. براساس پژوهش انجام‌شده، أکثر
        یکی از فرم‌های رایج سفالینه‌ها در جهان اسلام، ظروف سفالی موسوم به آلبارلو[1] است که از لحاظ تزیین و تکنیک ساخت دارای تنوع بسیار است. مطالعه و شناخت دقیق این فرم سفالی و شاخصه های تزیینی آن از ایران تا شمال آفریقا، از مهم‌ترین اهداف این پژوهش است. براساس پژوهش انجام‌شده، ظروف سفالی آلبارلو به دو گروه بدنه استوانه ای و اندکی مقعر (گلدانی شکل)، و بدنه محدب (خمچه مانند) قابل طبقه‌بندی است؛ سفالینه های استوانه ای و مقعر برای داروهای خشک، مانند ادویه جات و ضماد، و سفالینه های بدنه محدب برای داروهای مایع کاربرد داشته است. تولید این ظروف سفالی از سده چهارم هجری در ایران رواج داشته و با گسترش تکنیک های سفال‌گری در اواسط دوره سلجوقی و تولید انبوه آن (به‌ویژه سفال زرین‌فام) در ایران و مناطق غربی جهان اسلام چون سوریه، مصر و اسپانیا ارتباط مستقیم یافته است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        2 - تحلیل ساختار ضرب المثل های برساخته از سفالینۀ «سبو» در غزلیّات صائب تبریزی
        خاطره اسماعیل زاده رامین صادقی نژاد مریم محمّدزاده
        ضرب المثل، شکلی ادبی است که همانند معمّا به ساختار کلامی خود، توجّه دقیق دارد. امّا در ضرب المثل، قصد نه پنهان کردن معنا که فشرده کردن آن در قالب شکلی به یاد ماندنی است. ضرب المثل ها، امثال و حکم وکلمات قصار، همگی شکل هایی اند که حکمت این جهانی و تجربۀ گذشته را در قالب أکثر
        ضرب المثل، شکلی ادبی است که همانند معمّا به ساختار کلامی خود، توجّه دقیق دارد. امّا در ضرب المثل، قصد نه پنهان کردن معنا که فشرده کردن آن در قالب شکلی به یاد ماندنی است. ضرب المثل ها، امثال و حکم وکلمات قصار، همگی شکل هایی اند که حکمت این جهانی و تجربۀ گذشته را در قالب سرفصل هایی کوتاه، فشرده می کنند که می توان در زمان حال به آنها متوسّل شد. استفاده از ضرب المثل یکی از ویژگی های بارز شعر دورۀ سبک هندی است. شاعران این سبک با الهام از محیط زندگی روزانه به مضمون سازی پرداخته اند. نبوغ مخاطب شناسی صائب تبریزی به عنوان سرآمدترین شاعر این سبک، وی را بر آن داشته است تا برای تـفهیم بهتـر و مؤثّرتر مطالب اخلاقـی، عرفانـی و اجتماعی از شکل ادبـی ضرب المثل، بیش ترین استفاده را ببرد. ضرب المثل درغزلیّات صائب از تنوّع وگستردگی بسیار بالایی برخوردار است. صائب از هر موضوع و وسیله ای برای منظور خود استفاده کرده است. سفالینه ها از قابل دسترس ترین ابزار و وسایل زندگی مردم عادی کوچه و بازار می باشند که از ظرفیّت بالایی برای آفرینش شکل ادبی ضرب المثل برخوردارند. بررسی ضرب المثل های برساخته از تمام سفالینه ها در دیوان کثیرالشعر صائب در یک مقاله ممکن نیست، از این رو در این پژوهش که به روش کتاب خانه ای و به شیوۀ توصیف تحلیل محتوا فراهم آمده است، فقط به تحلیل ضرب المثل های برساخته از سفالینۀ سبو، پرداخته ایم تا میزان و چگونگی بهره گیری صائب از سفالینۀ سبو در شکل ادبی ضرب المثل را نشان دهیم. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        3 - نقش سفالینه‌ها در بازتاب عرفان حزین لاهیجی
        خاطره اسماعیل زاده رامین صادقی نژاد مریم محمّدزاده
        عرفان، از ارکان اساسی ادبیّات فارسی و ادبیّات عرفانی از شاخه های اصلی آن است؛ از این رو شاعران، چه آن ها که به معنای واقعی، عارف بوده اند و چه کسانی که تظاهر به تصوّف کرده اند؛ اصطلاحات عرفانی را در شعر خود به کاربرده اند. ویژگی اصلی سبک هندی، تصویرسازی است. یکی از قاب أکثر
        عرفان، از ارکان اساسی ادبیّات فارسی و ادبیّات عرفانی از شاخه های اصلی آن است؛ از این رو شاعران، چه آن ها که به معنای واقعی، عارف بوده اند و چه کسانی که تظاهر به تصوّف کرده اند؛ اصطلاحات عرفانی را در شعر خود به کاربرده اند. ویژگی اصلی سبک هندی، تصویرسازی است. یکی از قابل دسترس ترین عناصر در زندگی مردم که شاعر می تواند با آن به تصویرسازی دست بزند سفالینه ها می باشند. حزین لاهیجی با بهره گیری از سفالینه ها و گره زدن آن با اصطلاحات عرفانی، تصاویر پویا و مضامین انتقادی- اجتماعی مؤثّری را به منظور تشویق مخاطب به روی آوردن به عشق و حقیقت، توبیخ زاهد برای ترک ریاکاری و نفاق و درنهایت روشنگری مردم خلق کرده که بیانگر اهمیّت بالای سُفالینه ها در بازتاب عرفان حکیم لاهیجی است. بسامد بالای این تصاویر و مضامین در دیوان حزین به اندازه ای زیاد است که از آن می توان به عنوان مشخّصۀ سبک شخصی شعر حزین یادکرد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        4 - مطالعه پوشاک زنان ایران در سده ششم هجری و تأثیر آن بر جایگاه اجتماعی زنان بر اساس نگاره‌های سفال مینایی
        خدیجه شریف کاظمی فخرالدین محمدیان سید رسول موسوی حاجی
        هدف از تحقیق حاضر بررسی چگونگی نوع پوشاک متداول زنان ایران در سده ششم هجری و تأثیر آن بر جایگاه اجتماعی زنان آن دوره بر اساس نگاره‌های سفال مینایی می‌باشد. جامعه تحقیق حاضر نقوش زنان بر سفالینه‌های مینایی است که با تکیه بر مستندات عینی از پوشش زنان مورد بررسی قرار گرفت. أکثر
        هدف از تحقیق حاضر بررسی چگونگی نوع پوشاک متداول زنان ایران در سده ششم هجری و تأثیر آن بر جایگاه اجتماعی زنان آن دوره بر اساس نگاره‌های سفال مینایی می‌باشد. جامعه تحقیق حاضر نقوش زنان بر سفالینه‌های مینایی است که با تکیه بر مستندات عینی از پوشش زنان مورد بررسی قرار گرفت. روش تحقیق این پژوهش توصیفی- تحلیلی است. شیوه گردآوری اطلاعات با کمک منابع کتابخانه‌ای و مطالعه میدانی به‌صورت بازدید از نقوش سفالینه‌های مجموعه‌های هنری صورت پذیرفته است. مطالعه منطقی و روشمند شواهد باستان‌شناختی، از جمله مشاهده چگونگی نوع پوشاک جوامع گذشته می‌تواند در بازسازی نظام اجتماعی و فرهنگی آنها نقش مهمی داشته باشد. شواهد باستان‌شناسی در دوره میانی اسلام همچون؛ نقاشی‌ها و نگاره‌های موجود بر سفالینه‌های مینایی و زرین‌فام، می‌تواند نقشی ارزشمند در شناخت و بازتاب نحوه نگرش و تأثیرات ساختار اجتماعی و فرهنگی بر نوع پوشاک زنان این دوره داشته باشد. برآیند مطالعه نشان می‌دهد که در این دوره عوامل مختلفی از جمله نوع اقلیم منطقه، الگوپذیری از سبک‌های کهن، سبک‌های بومی و نوع تقاضا بر کیفیت و چگونگی شکل ظاهری لباس تأثیرگذاربوده است. نوع پوشش زنان این دوره نیز متناسب با فضای اجتماعی و مجالسی که در آن حضور پیدا می‌کردند. در حقیقت مضامین و نوع نقوش روی پوشاک زنان دوره سلجوقی می‌تواند بیانگر بخشی از فرهنگ و جایگاه و مرتبه اجتماعی زنان آن دوره باشد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        5 - کاوش‌های باستان‌شناختی در غار مونه (شهرستان لنده، استان کهگیلویه و بویر احمد)
        سید محمود میراسکندری
        برخی غارها به دلیل شرایط محیطی مناسب برای مدت طولانی کانون استقرار انسان و فعالیت‌های انسانی بوده‌اند و از این‌رو، لایه‌های رسوبی کف غارها و دیوارة صخره‌ای آن‌ها همواره حاوی مدارک ارزشمندی از تحول جوامع انسانی است. غار مونه از جمله مکان‌های باستانی شهرستان لنده در استان أکثر
        برخی غارها به دلیل شرایط محیطی مناسب برای مدت طولانی کانون استقرار انسان و فعالیت‌های انسانی بوده‌اند و از این‌رو، لایه‌های رسوبی کف غارها و دیوارة صخره‌ای آن‌ها همواره حاوی مدارک ارزشمندی از تحول جوامع انسانی است. غار مونه از جمله مکان‌های باستانی شهرستان لنده در استان کهگیلویه و بویراحمد است که به دلیل داشتن شرایط ویژه، مورد توجه انسان‌های گذشته بوده است. بروز اختلافات و درگیری میان اهالی منطقه در پی حفاری‌های غیر مجاز آن‌ها در این غار، زمینة کاوش باستان‌شناختی آن را فراهم آورد. پژوهش‌های باستان‌شناختی صورت گرفته بر روی غار منجر به شناخت سه تالار و یک دالان ارتباطی بین تالارها گردید. علاوه بر این، کاوش دو گمانه در این غار، زمان استفاده از آن را به دورة مس‌سنگی جدید تا قرون متاخر دوران اسلامی رسانید. طی این دوران، دامداران به طور موقتی از غار استفاده می‌کردند. بررسی محیط پیرامون غار نیز منجر به شناسایی بقایای دیوارهای سنگ‌چین سترگی در ۲۰۰ متری غرب و شمال غربی غار شد که سن‌سنجی سفال‌های به دست آمده از آن به روش ترمولومینسانس، قدمت آن را به دورة عباسیان رسانید. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        6 - طبقه‌بندی، گونه‌شناسی و گاهنگاری سفالینه‌های لعابدار محوطة اسلامی بوزنجرد دشتِ همدان
        مصطفی رضائی مریم محمدی کاظم ملازاده
        در جریان مطالعات باستان‌شناسی محوطه‌های اسلامی دشت همدان در سال 1399، محوطة بوزنجرد توسط نگارندگان برای نخستین‌بار مورد بررسی قرار گرفت. یکی از شاخصه‌های مهم در شناخت فرهنگ‌های گذشته، مطالعه و تحلیل آثار سفالی محوطه‌های باستانی است که نقش مهمی در روشن شدن ساختار فرهنگیِ أکثر
        در جریان مطالعات باستان‌شناسی محوطه‌های اسلامی دشت همدان در سال 1399، محوطة بوزنجرد توسط نگارندگان برای نخستین‌بار مورد بررسی قرار گرفت. یکی از شاخصه‌های مهم در شناخت فرهنگ‌های گذشته، مطالعه و تحلیل آثار سفالی محوطه‌های باستانی است که نقش مهمی در روشن شدن ساختار فرهنگیِ مراکز استقراری دارد. با توجه به تأثیرپذیری سنت‌های سفالگری دشت همدان و به‌تبع آن، محوطة بوزنجرد، از مراکز شاخص سفالگری دورة اسلامی، در این پژوهش سعی شده است، به طبقه‌بندی، گونه‌شناسی و گاهنگاری انواع سفالینه‌های لعابدار این محوطه پرداخته شود. این پژوهش با مطالعه داده‌های باستان‌شناسی حاصل از بررسی‌های نوین نگارندگان انجام شده است. اهداف کلی، شناخت گونه‌های محلی سفال در محوطة بوزنجرد و شناسایی مراکز فرهنگی اثرگذار بر سنت سفالگری در این محوطة اسلامی است. روش تحقیق به صورت توصیفی - تحلیلی و گردآوری اطلاعات به شیوه اسنادی بوده و همچنین، یافته‌های میدانی این محوطه با سایر محوطه‌های هم افق بررسی مقایسه‌ای شده‌اند. نتایج نشان دهندة شباهت‌هایی میان سفال‌های محوطة بوزنجرد، از لحاظ فن ساخت و پرداخت، با محوطه‌های همجوار همچون ذلف‌آباد، آوه، آق‌کند، سلطانیه، قروه، کنگاور، بیستون و بروجرد است که در مهمترین مسیرهای ارتباطی دشت همدان قرار داشتند‌. همچنین، از نظر ویژگی‌های فنی و هنری، مهمترین گونه‌های سفالی محلی این محوطه، ظروف لعابدار نقش‌کنده در گلابه و ظروف با تزئین چند رنگ بر روی لعاب سفید هستند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        7 - طبقه‌بندی و گاهنگاری ظروف سفالین گورستان سَرند – دغدغان، آذربایجان‌ شرقی
        سعید ستارنژاد محمد رحمت پور جواد ژاله اقدم
        سفال به عنوان یکی از مهم‌ترین یافته‌های فرهنگی در گاهنگاری محوطه‌ها و بازسازی برهم‌کنش‌های فرهنگی منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای جایگاه مهمی دارد. بنابراین، شناخت سفالینه‌های هر دوره بسیار مهم است. در برخی از مناطق شمال ‌غربی ایران تاکنون محوطه‌هایی از عصر آهن I و II شناسایی و أکثر
        سفال به عنوان یکی از مهم‌ترین یافته‌های فرهنگی در گاهنگاری محوطه‌ها و بازسازی برهم‌کنش‌های فرهنگی منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای جایگاه مهمی دارد. بنابراین، شناخت سفالینه‌های هر دوره بسیار مهم است. در برخی از مناطق شمال ‌غربی ایران تاکنون محوطه‌هایی از عصر آهن I و II شناسایی و کاوش شده است و لذا یک شناخت نسبی از ظروف سفالی این منطقه وجود دارد. با این‌حال، در برخی از نواحی، به‌خصوص شهرستان هِریس، وضعیت عصر آهن چندان شناخته شده نیست. کاوش گورستان سَرند – دغدغان در شناخت وضعیت فرهنگی این شهرستان در عصر آهن اهمیت زیادی دارد و معرفی و ارائة مجموعه ظروف سفالی این محوطه برای مطالعات منطقه‌ای و گاهنگاری‌ نسبی و شناخت گونه‌های سفالی در این حوزه سودمند است. در این تحقیق که به روش میدانی و کتابخانه‌ای انجام شده است، یافته‌های سفالی به‌دست آمده از گورستان سَرند – دغدغان مورد مطالعه، گونه‌شناسی، مقایسه و تحلیل قرار گرفته‌اند. این پژوهش به دنبال مطالعۀ تطبیقی ظروف سفالی گورستان سرند – دغدغان با سایر محوطه‌هاست تا ضمن ارائه گاهنگاری نسبی برای این آثار، به گونه‌شناسی مجموعۀ ظروف سفالی این گورستان نیز بپردازد. در این گورستان تعداد ۶ گونه از اشکال ظروف شناسایی و مستندنگاری شده است که قابل مقایسه با داده‌های برخی از محوطه‌های عصر آهن I و II ایران، جنوب قفقاز و شرق آناتولی است. بنابر مطالعات انجام شده و گاهنگاری نسبی می‌توان بیان نمود که مجموعه سفالی گورستان سَرند – دغدغان هریس مربوط به عصر آهن I و II است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        8 - استقرارگاه‌های دوران تاریخی در شاه‌کوهِ شهرستان نهبندان – خراسان جنوبی (محوطه‌های آتشکده، کلاته بَل بَتو و گورستان تاسکا)
        محمد فرجامی علی اصغر محمودی نسب
        شهرستان نهبندان واقع در خراسان جنوبی، از نواحی مهم در پژوهش‌ های باستان‌شناسی دوران تاریخی و اسلامی به شمار می‌رود. دامنه غربی شاه کوه در غرب این شهرستان، به دلیل وجود شرایط مساعد اقلیمی و محیطی، استقرارها و سکونتگاه‌های مهم و گسترده‌ای را در خود جای داده است که نشان از أکثر
        شهرستان نهبندان واقع در خراسان جنوبی، از نواحی مهم در پژوهش‌ های باستان‌شناسی دوران تاریخی و اسلامی به شمار می‌رود. دامنه غربی شاه کوه در غرب این شهرستان، به دلیل وجود شرایط مساعد اقلیمی و محیطی، استقرارها و سکونتگاه‌های مهم و گسترده‌ای را در خود جای داده است که نشان از اهمیت آن‌ها در برهمکنش ‌های درون و برون منطقه ‌ای دوران تاریخی دارد. از جمله این یادگارهای بی ‌همتا، بخش ‌های برجای مانده از بنای معروف به آتشکده در روستایی با همین نام جای است که شوربختانه بخش های اندکی از این سازه برجای مانده است. پیرو برنامه گمانه ‌زنی به منظور تعیین عرصه و پیشنهاد حریم محدوده بنا و شواهد معماری موجود و نیز معماری کنونی در بافت روستا، گمان آن می‌ رود که این سازه با نقشه چلیپایی و چهار دیوار سنگی و پوشش گنبدی پایه‌ گذاری شده است. نتایج تحقیق نشان می‌دهد که بنای معروف به آتشکده (؟) در دوره ساسانی ساخته شده و در سده ‌های نخستین اسلامی نیز همچنان کاربری داشته و به‌ عنوان یک مکان مذهبی، با محوطه ‌های پیرامون خود مانند کلاته بَل بَتو و گورستان تاسکا در ارتباط بوده است. ضمن معرفی این اثر، به تحلیل بقایای فرهنگی سطحی محوطه‌ های مذکور نیز پرداخته می ‌شود. یافته ‌های سطحی این محوطه‌ ها در پیوند با دوران تاریخی (هخامنشی ـ ساسانی) است که نشان از تداوم سکونت و برهم کنش‌های فرهنگی در این منطقه از آغاز دوران تاریخی تا دوران اسلامی دارد. هدف اصلی، شناخت بنای معروف به آتشکده (؟) با توجه به شواهد و داده ‌های باستان ‌شناسی و همچنین، معرفی محوطه‌ های دیگر دوران تاریخی مانند کلاته بل بتو و تاسکا است. این پژوهش با گردآوری یافته ‌ها به صورت میدانی و تحلیل آن‌ها از طریق پژوهش ‌های کتابخانه‌ ای با رویکرد تاریخی ـ فرهنگی و به روش توصیفی ـ تحلیلی انجام شده است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        9 - بررسی استقرارهای دوره نوسنگی دشت سرفیروزآباد، غرب زاگرس مرکزی
        کمال‌الدین نیکنامی میثم نیکزاد سیما یداللهی
        دشت سرفیروزآباد واقع در شرق ماهیدشت در غرب مرکزی زاگرس دارای قابلیت ‌های فراوانی در مطالعات باستان ‌شناسی است، با این حال به علت عدم انجام پژوهش ‌های باستان ‌شناسی، منطقه ‌ای ناشناخته و تاریک محسوب می ‌گردد. موقعیت جغرافیایی و قابلیت‌های زیست‌محیطی اجرای برنامه ‌های منظ أکثر
        دشت سرفیروزآباد واقع در شرق ماهیدشت در غرب مرکزی زاگرس دارای قابلیت ‌های فراوانی در مطالعات باستان ‌شناسی است، با این حال به علت عدم انجام پژوهش ‌های باستان ‌شناسی، منطقه ‌ای ناشناخته و تاریک محسوب می ‌گردد. موقعیت جغرافیایی و قابلیت‌های زیست‌محیطی اجرای برنامه ‌های منظم باستان ‌شناختی را در سرفیروزآباد ضروری می‌ نمود؛ به همین منظور طی یک فصل فعالیت میدانی در سال ۱۳۸۸ منطقه سرفیروزآباد توسط هیأتی از دانشگاه تهران مورد بررسی پیمایشی فشرده قرار گرفت. این بررسی نتایج پرباری را ارائه کرد و اطلاعات فراوانی به دانش اندک ما از وضعیت منطقه به ویژه در دوره پیش از تاریخ و تاریخی افزود. از میان یافته‌ های بررسی، ۱۷ محوطه دارای بقایایی قابل انتصاب به دورۀ نوسنگی هستند. مطالعات انجام شده نشان می ‌‌دهد که در سرفیروزآباد آغاز استقرار به دورۀ نوسنگی قدیم باز می ‌گردد که از آن دوره ۳ محوطه در بخش ‌های مختلف منطقه شناسایی شده است. از دوره نوسنگی میانی و جدید نیز ۱۵ مکان با بقایای استقرار و سفال‌ های این دوره شناسایی گردید. مطالعه الگوهای زیستگاهی استقرارهای دورۀ نوسنگی نشان‌دهندۀ وابستگی فراوان به منابع طبیعی، به ویژه آب و منابع سنگ چخماق است. با آغاز سفالگری در منطقه تغییرات قابل توجهی در الگوی مکان گزینی استقرار روی داده است. مقاله حاضر به مطالعه این محوطه ‌ها و تفسیر الگوهای استقرار دوره نوسنگی منطقه پرداخته است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        10 - استقرارگاه‌های دورۀ مس‌وسنگ میانی(فرهنگ دالما) دشت سنقر و کلیایی، کرمانشاه
        محمود حیدریان محسن زینی‌وند حمید حریریان
        با وجود این‌که دوره پیش از تاریخ (خصوصاً دوره مس‌وسنگ) غرب زاگرس مرکزی تا حدودی شناخته و به خوبی بررسی شده، اما دشت سنقر و کُلیایی از بررسی و پژوهش‌ های هدفمند باستان ‌شناسان خارجی و متعاقباً ایرانی بی نصیب مانده بود؛ تا اینکه در دو بررسی اخیر سال ‌های ۱۳۸۳ و ۱۳۸۸ تعداد أکثر
        با وجود این‌که دوره پیش از تاریخ (خصوصاً دوره مس‌وسنگ) غرب زاگرس مرکزی تا حدودی شناخته و به خوبی بررسی شده، اما دشت سنقر و کُلیایی از بررسی و پژوهش‌ های هدفمند باستان ‌شناسان خارجی و متعاقباً ایرانی بی نصیب مانده بود؛ تا اینکه در دو بررسی اخیر سال ‌های ۱۳۸۳ و ۱۳۸۸ تعداد ۳۳ محوطه مس‌وسنگ شناسایی و از این میان ۹ محوطه دربردارنده سفال‌های نوع دالما است. تمامی نُه محوطه در کنار منابع آب و اکثراً در دامنه ارتفاعات، جایی‌که دسترسی به مراتع به سهولت صورت می ‌گرفته، قرار دارند. با توجه به وسعت کم استقرارگاه ها و موقعیت مکانی آنها، این محوطه‌ ها احتمالاً روستاهای کوچکی بوده اند که به صورت یکجانشین یا نیمه‌یکجانشین مورد استفاده بوده و ساکنان آنها می‌ توانستند از طریق رمه‌ داری معیشت خود را تأمین نمایند. اهمیت نوشتار حاضر از این رو است که می‌‌تواند آگاهی ‌های درخور توجهی را در رابطه با این فرهنگ و ارتباط با مناطق همجوار همچون کنگاور، ماهیدشت و جنوب کردستان در اختیار بگذارد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        11 - پیدایش نقوش حجمی در سفالگری و ارتباط آن با تغییرات فرهنگی در گذر از عصرمفرغ به عصر آهن در ایران
        حمیدرضا ولی‌پور ایمان مصطفی‌پور حسین داودی احمد چایچی امیرخیز
        یکی از اهداف پژوهش‌ های باستان‌شناختی مطالعه تغییرات فرهنگی است و در این رابطه بررسی و تجزیه و تحلیل فرهنگ مادی گذشته از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. معمولاً فرض بر این است که تغییرات فرهنگی در مواد باستان‌شناختی نمود پیدا می‌کنند. در این زمینه می‌توان به رواج فرم‌ها و گ أکثر
        یکی از اهداف پژوهش‌ های باستان‌شناختی مطالعه تغییرات فرهنگی است و در این رابطه بررسی و تجزیه و تحلیل فرهنگ مادی گذشته از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. معمولاً فرض بر این است که تغییرات فرهنگی در مواد باستان‌شناختی نمود پیدا می‌کنند. در این زمینه می‌توان به رواج فرم‌ها و گونه‌های خاص سفالی در پیش از تاریخ اشاره کرد که همواره سوالات فراوانی را ایجاد نموده است. آیا بین رواج این گونه‌ها و تغییرات فرهنگی آن دوره ارتباطی وجود دارد؟ آیا این گونه‌های تازه ریشه در سنت‌های فرهنگی گذشته دارند و محصول پیشرفت‌های تکنیکی طی زمان هستند یا با ورود اقوام جدید در ارتباطند؟ در هزاره سوم پیش از میلاد سنت طولانی نقاش روی سفال منسوخ و اندیشه ایجاد نقش به صورت حجمی جایگزین آن می‌شود. در طول هزاره دوم پیش از میلاد این سنت تازه، رواج بیشتری پیدا می‌کند و به عنوان شیوه اینو در تزئین مطرح می‌گردد. همزمان با آن اندیشه دیگری که ساخت ظروف به شکل حیوانات است ـ یا ظروف حجمی ـ رایج می‌گردد. در این مقاله، به طبقه‌بندی و تجزیه و تحلیل مجموعه‌ای از سفال‌های دارای نقوش حجمی پرداخته‌ایم. با جمع‌آوری مجموعه‌ای در حدود ۵۰۰ نمونه سفال با نقش حجمی، تنها آن دسته از سفال‌هایی که دارای نقوش حجمی حیوانی، انسانی یا نقوش خاص بودند، انتخاب شده‌اند. سایر نمونه‌ها را می‌توان تحت عنوان نقوش برجسته هندسی مورد مطالعه قرار داد. مجموعه مورد مطالعه در این مقاله شامل ۹۵ نمونه سفال با نقوش حجمی است. علیرغم این‌که قدیمی‌ترین نمونه این مجموعه به هزاره پنجم پیش از میلاد تاریخگذاری شده است؛ اما با توجه به آمار مربوط به نمونه‌ها، شکل‌گیری این اندیشه به هزاره‌های چهارم و سوم پ.م می‌رسد و رواج اصلی این گونه در طول هزاره‌های دوم و اول پ.م بوده است. بنابراین، علاوه بر این‌که این نوع سفال ریشه در سنت‌های فرهنگی گذشته دارد؛ اما با توجه به رواج آن در طول هزاره‌های دوم و اول پ.م با تحولات فرهنگی این دوران می‌تواند مرتبط باشد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        12 - غار قلعه کرد آوج؛ شواهدی از استقرار دوره پارینه‌سنگی میانی در کوهستان‌های جنوب غربی استان قزوین
        شهربانو سلیمانی سجاد علی بیگی
        برخلاف کوهستان ‌های زاگرس و البرز اطلاعات باستان‌ شناختی و دانش کنونی از دورۀ پارینه ‌سنگی در فلات مرکزی ایران به جز موارد اندکی، محدود به کشفِ اتفاقی شماری محوطۀ باز و یکی دو پناهگاه صخره ای است. نگاهی به محوطه ‌های شناخته شده در فلات مرکزی نشان می‌ دهد که اغلب این مدا أکثر
        برخلاف کوهستان ‌های زاگرس و البرز اطلاعات باستان‌ شناختی و دانش کنونی از دورۀ پارینه ‌سنگی در فلات مرکزی ایران به جز موارد اندکی، محدود به کشفِ اتفاقی شماری محوطۀ باز و یکی دو پناهگاه صخره ای است. نگاهی به محوطه ‌های شناخته شده در فلات مرکزی نشان می‌ دهد که اغلب این مدارک، مجموعه‌ های سطحی از یافته‌ های پراکنده‌ اند و همچون اغلب محوطه ‌های باز ایران احتمالاً فاقد نهشته‌های باستان ‌شناختی هستند؛ این وضعیت باعث شده تا اطلاعات ما تنها محدود به گونه ‌شناسی و فن آوری ساخت مصنوعات پارینه‌سنگی این محوطه‌ ها شود و از سایر جنبه‌ های فرهنگی، معیشتی و زیست‌محیطی استقرارهای دوره پارینه ‌سنگی در منطقه بی ‌اطلاع بمانیم. از این رو شناسایی و کشف غار قلعه کُرد با بقایای دورۀ پارینه ‌سنگی میانی در منطقه کوهستانی جنوب غربی استان قزوین بسیار مهم و شایان توجه است. مطالعۀ مقدماتی دست افزارهای سنگی به دست آمده از بررسی این مکان نشان دهندۀ حضور فن آوری لوالوا و تولیدات موستری است. چاله‌ های حفریات غیر مجاز درون غار نشان می ‌دهد که بیش از دو و نیم متر رسوبات و بقایای عصر سنگ در دهانه ورودی غار نهشته شده که نشان از قابلیت بالای این مکان برای کاوش دارد. نوشتار حاضر گزارشی از بررسی و مطالعۀ یافته‌ های سطحی این مکان است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        13 - بررسی سفال دالما بر اساس مطالعه سفال‌های آذربایجان و کرمانشاه
        محسن حیدری
        با نگاهی گذرا به اطلاعات باستان‌شناختی شمال غرب ایران در دوره پیش از تاریخ می‌توان دید که بیشتر مطالعات انجام گرفته در این منطقه در قسمتهای حاشیه دریاچه ارومیه متمرکز بوده است. متأسفانه بیشتر مطالعات صورت گرفته در شمال غرب، مربوط به دوره‌های مفرغ و پسر و پس از آن بوده و أکثر
        با نگاهی گذرا به اطلاعات باستان‌شناختی شمال غرب ایران در دوره پیش از تاریخ می‌توان دید که بیشتر مطالعات انجام گرفته در این منطقه در قسمتهای حاشیه دریاچه ارومیه متمرکز بوده است. متأسفانه بیشتر مطالعات صورت گرفته در شمال غرب، مربوط به دوره‌های مفرغ و پسر و پس از آن بوده و کمتر به دوره مس‌وسنگ پرداخته شده است. همچنین، بیشتر اطلاعات منتشر شده مربوط به این منطقه، مربوط به همین زمان‌ها است و از دوره دالما اطلاعات اندکی در دست است به حدی که انتشارات مرتبط با آن از انگشتان یک دست تجاوز نمی‌کند. به همین خاطر، بیشتر پژوهشگران به دلیل پیچیدگی و کمبود اطلاعات از این دوره به عنوان دوره شگفت‌انگیز یاد می کنند، مخصوصاً دوره دالما و حوزه گسترش آن را تعجب‌برانگیز و قابل تأمل می‌دانند. یکی از این کمبودها و کاستی‌ها مربوط به سفال دالما است. در این مقاله بر آنم تا با مروری بر سفال دالما در سه منطقه آذربایجان شرقی، غربی و کرمانشاه تصویری نسبتاً روشن از سنت سفالی دالما در اختیار قرار دهم. به طور کلی، سفال‌های دالما به ۴ دسته تقسیم می‌شوند که احتمالاً با توجه به پوشش و فرم آن‌ها دارای کارکرد خاصی هستند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        14 - توصیف و طبقه‌بندی آماری سفال‌های اواخر دوره نوسنگی محوطه قوشاتپه (مشکین شهر)
        حسن درخشی
        سفال به عنوان مدرک مهم باستان‌شناسی در صورتی که در یک چهارچوب مناسب مورد بررسی، طبقه‌بندی و تبیین قرار گیرد؛ می‌تواند صرف نظر از ابعاد کاربردی اش، مفاهیمی چون انعکاس اندیشه، خلاقیت، ابتکار انسان و دوره‌های فرهنگی را مورد بازبینی قرار دهد. در این مقاله تحقیقی، با تمرکز ب أکثر
        سفال به عنوان مدرک مهم باستان‌شناسی در صورتی که در یک چهارچوب مناسب مورد بررسی، طبقه‌بندی و تبیین قرار گیرد؛ می‌تواند صرف نظر از ابعاد کاربردی اش، مفاهیمی چون انعکاس اندیشه، خلاقیت، ابتکار انسان و دوره‌های فرهنگی را مورد بازبینی قرار دهد. در این مقاله تحقیقی، با تمرکز بر مطالعه و دسته بندی سفال های نوسنگی محوطه قوشاتپه که طی فصل اول کاوش ۱۳۸۳ بدست آمده، به صورت منظم و روشمند ویژگی‌ها و شاخص‌های گونه‌های سفالی آن از جنبه‌های گوناگون بررسی شده است تا تداوم و گسست سنت‌ها و سبک‌های سفالی آن در این دوره با فازهای بعدی قوشاتپه روشن شود و در مجموع به این بحث پرداخته شده که آیا تداوم و گسستی بین فرهنگ‌های پیش از تاریخی این حوزه یعنی شرق آذربایجان با محوریت قوشاتپه با فرهنگ‌های پیرامون دریاچه ارومیه وجود دارد یا نه. فرآیند مطالعات ما نشان داد که تداوم سنت سفالی نه تنها در خود فازهای محوطه مذکور موجود است بلکه شاهد یک سنت گسترده سبکی و حتی تکنیکی بین این حوزه و دریاچه ارومیه هستیم. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        15 - سفال دوره اوروک در تل بلادیه بر پایه کاوش‌های ترانشه C6N
        محمد کرمی
        تل بلادیه در دشت شوشان در شرق رودخانه دز و استان خوزستان واقع شده است. این تپه در نزدیکی یکی از مراکز مهم و بزرگ منطقه‌ای یعنی چغامیش قرار دارد. در زمستان ۱۳۸۳ خورشیدی توسط هیات مشترک باستان‌شناسی ایران و دانشگاه شیکاگو به سرپرستی آقایان دکتر عباس علیزاده و علی ماه فروز أکثر
        تل بلادیه در دشت شوشان در شرق رودخانه دز و استان خوزستان واقع شده است. این تپه در نزدیکی یکی از مراکز مهم و بزرگ منطقه‌ای یعنی چغامیش قرار دارد. در زمستان ۱۳۸۳ خورشیدی توسط هیات مشترک باستان‌شناسی ایران و دانشگاه شیکاگو به سرپرستی آقایان دکتر عباس علیزاده و علی ماه فروزی این تپه مورد کاوش قرار گرفت. هدف مهم کاوش این تپه شناخت فاز گذار از دوران پیش از تاریخ به دوران آغاز تاریخی و گاهنگاری ‌های داخلی دوران اوروک بود که با توجه به مشکلات موجود این اهداف به نتیجه دلخواه منجر نگردیدند. یکی از ترانشه ‌های ایجاد شده در این تپه مربع C6 در ضلع شمال و شمال غربی تپه بود که ترانشه C6N در سوی شمالی آن قرار داشت و به خاطر این‌که از ابتدا سیر منظمی از سفال ‌های آغاز نگارشی را به دست داد؛ به منظور شناخت گاهشماری‌های داخلی دوره اوروک کاوش شد. در این مقاله سعی بر این است تا با معرفی و دسته‌ بندی سفال های آغاز نگارشی به دست آمده از این ترانشه تفاوت ‌های میان فرم، خمیره و ترکیبات آن ها با یکدیگر مطرح و در نهایت با توجه به پیچیدگی‌ های اواخر هزاره پنجم و چهارم پ.م در دشت شوشان، به جایگاه مراکز محلی همچون تل بلادیه در منطقه و نقش محوطه ‌های منطقه ‌ای بر روی آنها پرداخته شود. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        16 - نقش غربال‌سازی در صنعت سفال‌سازی پیش از تاریخ ایران
        فرهنگ خادمی ندوشن علیرضا هژبری نوبری طاهره عزیزی‌پور محمد صفاری
        سفالگری از جمله هنرهایی است که تا امروز در بین جوامع انسانی باقی مانده است. در منابع نوشتاری برجای‌مانده از دوره اسلامی به غربال‌کردن خاک سفال در صنعت سفالگری اشاره ‌های فراوانی شده است این منابع حاکی از آن است که سفالگران در اثر تجربه با غربال‌کردن خاک آشنا شده بودند و أکثر
        سفالگری از جمله هنرهایی است که تا امروز در بین جوامع انسانی باقی مانده است. در منابع نوشتاری برجای‌مانده از دوره اسلامی به غربال‌کردن خاک سفال در صنعت سفالگری اشاره ‌های فراوانی شده است این منابع حاکی از آن است که سفالگران در اثر تجربه با غربال‌کردن خاک آشنا شده بودند و می دانسته ‌اند که دسترسی به گل مناسب چه برای ساخت سفال و چه برای ساخت لعاب بدون غربال‌کردن خاک میسر نیست. در این مقاله، به اهمیت غربال ‌سازی در صنعت سفالگری پیش از تاریخ پرداخته و با استناد به نتایج به دسـت آمـده از آزمایش‌های طیف‌سنجی که بر روی سفال‌های پیش از تاریخ انجام شده به تفسیر این نکته می ‌پردازیم که چگونه غربال‌کردن خاک سفال نقش اساسی در ساخت و پخت سفال مرغوب داشته است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        17 - گونه‌شناسی ظروف سفالی گورستان جیران تپه جزلان دشت
        لیلا گرگری حمیدرضا ولی‌پور بهنام قنبری
        گورستان جیران تپه جزلان‌دشت در استان زنجان، شهرستان طارم و در نزدیکی روستای جزلان‌دشت قرار گرفته است. در نتیجه، دو فصل کاوش در این گورستان یافته‌های بسیار ارزشمندی از عصر آهن به دست آمد. این یافته‌ها سنت تدفین در این گورستان را منعکس می‌کنند که شامل زیورآلات، جنگ‌افزار أکثر
        گورستان جیران تپه جزلان‌دشت در استان زنجان، شهرستان طارم و در نزدیکی روستای جزلان‌دشت قرار گرفته است. در نتیجه، دو فصل کاوش در این گورستان یافته‌های بسیار ارزشمندی از عصر آهن به دست آمد. این یافته‌ها سنت تدفین در این گورستان را منعکس می‌کنند که شامل زیورآلات، جنگ‌افزار و سفالینه‌ها می‌شوند. اگرچه تنها هشت گور در این گورستان کاوش شده، اما تنوع سفالینه‌ها از نظر فرم و تعداد قابل توجه است. در مجموع از کاوش جیران‌تپه ۴۴ ظرف سالم به دست آمد که بر اساس شکل و فرم در ۱۳ گونه طبقه‌بندی شدند. این گونه‌ها شامل دیگچه، فنجان، کاسه، ساغر، ملاقه، پیاله، خمره، ظرف کوچک با بدنه گرد و کف تخت، سبو، کوزه، لیوان و پارچ و ظروف لوله‌دار هستند. بعضی از این گونه‌ها خود به زیرگونه‌هایی تقسیم می‌شوند. این ظروف در رنگ‌های قهوه‌ای، خاکستری، سیاه، نخودی و اکثراً چرخ‌ساز هستند. سفال‌های خاکستری نسبت به دیگر سفال‌ها فراوانی بیشتری داشته و از کیفیت بالاتری نیز برخوردارند. بر اساس، مطالعه و مقایسه اولیة سفال‌ها، بین این محوطه و محوطه‌هایی همچون گودین، دیلمان، حسنلو، قلی درویش، خوروین، پردیس، گوی‌تپه، دین‌خواه، هفتوان، گورستان حسن‌بولاغی در استان زنجان و بسیاری از محوطه‌های دیگر عصر آهن شباهت و همسانی فراوانی دیده می‌شود. بیشترین شباهت با گورستان‌های عصر آهنی گیلان مانند مارلیک، قلعه کوتی و دیلمان دیده می‌شود. بر این اساس، می‌توان جیران‌تپه را گورستانی مربوط به عصر آهن I و II دانست. بر مبنای یافته‌های سفالی سطحی شواهی از استفاده از این گورستان در عصر آهن III نیز وجود دارد که درک صحت آن نیازمند کاوش‌های بیشتر است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        18 - الگوهای استقراری محوطه‌های مس‌سنگی میانه حاشیه رودخانه‌های تلوار (شهرستان‌های دهگلان و قروه)
        امیرساعد موچشی کمال‌الدین نیکنامی زاهد کریمی اقبال عزیزی علی بهنیا
        نوشته حاضر به بحث در مورد الگوهای استقراری محوطه‌های مس‌وسنگ میانه حاشیه رودخانه تلوار از شاخابه‌های آن تا بستر نسبتاً پست‌تر آن در حاشیه شمال شرق منطقه می‌پردازد. بیشتر قسمت‌های حوضه آبگیر تلوار با جغرافیای سیاسی شهرستان‌های قروه و دهگلان کاملاً منطبق است. نتایج بدست آ أکثر
        نوشته حاضر به بحث در مورد الگوهای استقراری محوطه‌های مس‌وسنگ میانه حاشیه رودخانه تلوار از شاخابه‌های آن تا بستر نسبتاً پست‌تر آن در حاشیه شمال شرق منطقه می‌پردازد. بیشتر قسمت‌های حوضه آبگیر تلوار با جغرافیای سیاسی شهرستان‌های قروه و دهگلان کاملاً منطبق است. نتایج بدست آمده از بررسی‌های باستان‌شناختی حوضه آبخیز رودخانه تلوار، به افزایش و احتمالاً شروع استقرار در دوره مس‌وسنگ و نیز شیوه‌های گوناگون معیشتی آنها اشاره دارد. همچنین، محوطه های مس‌وسنگ میانه منطقه (۳۴ محوطه) را با توجه به عواملی چون وسعت، ارتفاع و دسترسی به منابع معیشتی می‌توان در چند رتبه‌بندی مختلف تقسیم‌بندی کرد. احتمالاً رتبه‌بندی محوطه‌های مس‌وسنگ حاشیه رودخانه‌های تلوار به گونه‌های مختلف معیشتی در این دوره اشاره دارد. قدیمی‌ترین دورۀ استقراری شناخته‌شده از پژوهش‌های میدانی انجام شده متعلق به دوره مس‌وسنگ میانه است، اما نباید این نتایج را قطعی دانست چرا که عوامل طبیعی مانند فرسایش و رسوب گذاری و نیز عوامل انسانی و تخریبات احتمالی بر این امر تاثیرگذار بوده است. نوشتار حاضر بر اساس داده‌های بدست آمده از بررسی‌های باستان‌شناختی میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان کردستان و نیز بررسی منطقه در راستای رساله یکی از نگارندگان است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        19 - کول‌خزینه: محوطه‌ مهم آغاز تاریخی در آبدانان ایلام
        خداکرم مظاهری ابراهیم مرادی
        در این مقاله یافته‌های گردآوری شده در جریان بررسی‌های باستان‌شناختی محوطه کول‌خزینه مورد مطالعه گونه‌شناسی و تحلیل قرار گرفته‌اند. این محوطه در جنوب شهرستان آبدانان در جنوب شرق استان ایلام و در مجاورت دشت خوزستان قرار دارد. کول خزینه در برگیرنده نهشته‌های فرهنگی دوره‌ها أکثر
        در این مقاله یافته‌های گردآوری شده در جریان بررسی‌های باستان‌شناختی محوطه کول‌خزینه مورد مطالعه گونه‌شناسی و تحلیل قرار گرفته‌اند. این محوطه در جنوب شهرستان آبدانان در جنوب شرق استان ایلام و در مجاورت دشت خوزستان قرار دارد. کول خزینه در برگیرنده نهشته‌های فرهنگی دوره‌های مختلفی است. قدیمی‌ترین یافته‌های فرهنگی که در این محل شناسایی شده مربوط به دوره پیش از تاریخ است که به علت محدود بودن یافته‌های شناسایی شده، تعیین دوره دقیق آن مشکل است. بر اساس مطالعات انجام شده کول خزینه بار دیگر، و این بار در دوره شوش IVB مورد توجه قرار می‌گیرد. به دنبال دوره اخیر، استقرار در این محل نزدیک به یک هزاره تداوم می‌یابد تا این که در نهایت در پایان دوره ایلام میانه I، استقرار در این محل برای همیشه پایان می‌یابد. در واقع، این محوطه علاوه بر دوره پیش از تاریخ، در برگیرنده انباشت‌های فرهنگی دوره‌های شوش VI ،V ،IVB و VII نیز هست. به نظر می‌رسد که دوره‌های اخیر به شکل پیاپی و متوالی شکل گرفته‌اند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        20 - گاهنگاری نسبی سفال‌های قوشاتپه شهریری
        حسن درخشی علیرضا هژبری نوبری بهمن فیروزمندی شیره‌جینی
        سفال به عنوان یک ماده فرهنگی، مدرک مهمی در گاهنگاری نسبی و مطلق محوطه‌ها و مقایسه آن‌ها با یکدیگر است. بر مبنای مطالعات تطبیقی سفال‌های شاخص قوشاتپه شهریری از منظر فرم و تزیین و آنالیز تعدادی از نمونه‌ها با کمک ترمولومینسانس که مکمل روش نخست بود؛ این نتیجه حاصل گردید که أکثر
        سفال به عنوان یک ماده فرهنگی، مدرک مهمی در گاهنگاری نسبی و مطلق محوطه‌ها و مقایسه آن‌ها با یکدیگر است. بر مبنای مطالعات تطبیقی سفال‌های شاخص قوشاتپه شهریری از منظر فرم و تزیین و آنالیز تعدادی از نمونه‌ها با کمک ترمولومینسانس که مکمل روش نخست بود؛ این نتیجه حاصل گردید که از نظر زمانی فازهای تحتانی محوطه مذکور اواخر نوسنگی و گذر آن به کالکولیتیک قدیم را نشان می‌دهد که صرف نظر از این مسأله مقایسه تطبیقی سفال‌های قوشاتپه نشـان داد که محوطه روابط فرهـنگی و اجتماعی پایداری به‌ویژه با حوزه دریاچه ارومیه از همین مقطع زمانی پایان نوسنگی تا دوره‌های بعدی داشته است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        21 - عصر مفرغ جدید در تپه سگزآباد بر مبنای یافته‌های سفالی
        محمد حسین عزیزی خرانقی کمال‌الدین نیکنامی نسترن مرادی
        عصر مفرغ جدیددر تپه سگزآباد در اواخر هزاره دوم قبل از میلاد به ناگاه و بدون داشتن ارتباط با فرهنگ‌های قبلی پیش از تاریخی منطقه بروز می‌یابد. سفال‌های تک‌رنگ و چند رنگ (پلی‌کرم، نوع ارومیه) دست‌ساز، شاخصه‌های فرهنگی این دوره هستند. کاوش‌های آموزشی- پژوهشی گروه باستان‌شنا أکثر
        عصر مفرغ جدیددر تپه سگزآباد در اواخر هزاره دوم قبل از میلاد به ناگاه و بدون داشتن ارتباط با فرهنگ‌های قبلی پیش از تاریخی منطقه بروز می‌یابد. سفال‌های تک‌رنگ و چند رنگ (پلی‌کرم، نوع ارومیه) دست‌ساز، شاخصه‌های فرهنگی این دوره هستند. کاوش‌های آموزشی- پژوهشی گروه باستان‌شناسی دانشگاه تهران در پاییز ۱۳۸۸ در تپه سگزآباد با هدف مطالعه لایه‌های استقراری بخش جنوبی این محوطه به انجام رسید و سه ترانشه ۶، ۷ و ۸ مورد کاوش قرار گرفتند. در ترانشه ۶ آثار فرهنگی ادوار مختلفی از جمله عصرآهن I، دوره مفرغ جدیدو دوره مس سنگی جدید یافت شد. در بین این آثار حجم و تراکم سفال‌های دو و چند رنگ دوره مفرغ جدید قابل توجه بود. این نوشتار بر گونه‌شناسی، طبقه‌بندی و معرفی انواع مختلف نقوش این سفال‌ها تمرکز خواهد داشت. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        22 - گورستان عصر آهن لویزان
        امیرصادق نقشینه
        در شمال شرقی تهران بزرگ و در ناحیه لویزان امامزاده ای به نام "امامزاده پنج تن" وجود دارد. این امامزاده بر روی تپه‌ ای طبیعی واقع است که از دامنه ‌های آن به عنوان گورستان استفاده می ‌شود. در بازدیدی که در سال ۱۳۷۲ از این امامزاده و گورستان اطراف آن به عمل آمد؛ تعدادی تکه أکثر
        در شمال شرقی تهران بزرگ و در ناحیه لویزان امامزاده ای به نام "امامزاده پنج تن" وجود دارد. این امامزاده بر روی تپه‌ ای طبیعی واقع است که از دامنه ‌های آن به عنوان گورستان استفاده می ‌شود. در بازدیدی که در سال ۱۳۷۲ از این امامزاده و گورستان اطراف آن به عمل آمد؛ تعدادی تکه سفال جمع‌ آوری شد که احتمالاً در اثر ایجاد گورهای جدید از خاک خارج شده بودند. این سفال ‌ها دارای مشخصات سفال‌های عصر آهن هستند و شباهت زیادی با سفال گورستان ‌های عصر آهن منطقه شمیران در شمال تهران دارند. به نظر می‌ رسد، از این تپه طبیعی در عصر آهن نیز به عنوان گورستان استفاده می ‌شده است و می‌توان این محوطه را به عنوان یکی از گورستان ‌های متعدد این دوره در کوهپایه‌ های شمال تهران در نظر گرفت. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        23 - طبقه‌بندی کوزه‌های لوله‌دار عصر آهن و پراکندگی مکانی و زمانی آن‌ها
        امیرصادق نقشینه
        یکی از ظروف سفالین شاخص عصر آهن در ایران کوزه‌های لوله‌دار است. این نوع کوزه‌ها اگرچه از نظر شکل کلی شباهت زیادی به یکدیگر دارند و در یک گروه جای می‌گیرند، ولی از نظر جزئیات شکل قسمت‌های مختلف تنوع زیادی در میان آن‌ها دیده می‌شود، بطوری که می‌توان آن‌ها را بر مبنای شکل أکثر
        یکی از ظروف سفالین شاخص عصر آهن در ایران کوزه‌های لوله‌دار است. این نوع کوزه‌ها اگرچه از نظر شکل کلی شباهت زیادی به یکدیگر دارند و در یک گروه جای می‌گیرند، ولی از نظر جزئیات شکل قسمت‌های مختلف تنوع زیادی در میان آن‌ها دیده می‌شود، بطوری که می‌توان آن‌ها را بر مبنای شکل قسمت‌های مختلف به انواعی طبقه‌بندی کرد. در این پژوهش تعداد ۱۵۵ نمونه از کوزه‌های لوله‌دار معرفی شده در گزارش‌های باستان‌شناسی مورد مطالعه و طبقه‌بندی قرار گرفته است. شیوه طبقه‌بندی بر پایه میزان شباهت میان نمونه‌های مختلف می‌باشد و به این ترتیب ۱۱ نوع یا گونه مختلف قابل تشخیص است. بررسی پراکندگی مکانی این گونه‌ها، نشانگر نظم خاصی است و رابطه مشخصی میان گونه‌های مختلف و مناطق جغرافیایی مختلف دیده می‌شود. از طرف دیـگر بـررسی پـراکندگی زمانی این ۱۱ گونه به‌طور دقیق امکان پذیر نیست و علت آن عدم تاریخ‌گذاری‌های دقیق برای اکثر نمونه‌ها است. با این وجود، رابطه چندان مشخصی میان گونه‌های مختلف این نوع کوزه‌ها با مراحل مختلف عصر آهن دیده نمی‌شود و به این ترتیب می‌توان نتیجه گرفت که تنوع شکل کوزه‌های لوله‌دار عصر آهن در ایران عمدتاً تابع پراکندگی مکانی آن‌هاست تا پراکندگی زمانی آن‌ها، بطوری که در نواحی مختلف سبک‌ها و گونه‌های متفاوتی از این نوع ظروف متداول بوده است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        24 - معرفی و طبقه‌بندی برخی از نقوش گرافیکی و هندسی تزئینی کنده بر روی سفال‌های عصر مفرغ قدیم بر اساس مدارک بدست‌آمده ازتپه پیسا همدان
        یعقوب محمدی‌فر عباس مترجم کمال‌الدین نیکنامی
        در حدود پنچ هزار سال پیش از این، فرهنگی در غرب ایران گسترش یافت که از نظر زمانی، با شروع عصر مفرغ (۳۰۰۰- ۲۶۰۰ ق.م) در ایران همزمان است. این فرهنگ جدید با دو مشخصه اصلی آن یعنی ایجاد معماری مدور و ساخت سفال‌های سیاه براق از دوره قبل از خود به سادگی قابل تمیز است. تا پیش أکثر
        در حدود پنچ هزار سال پیش از این، فرهنگی در غرب ایران گسترش یافت که از نظر زمانی، با شروع عصر مفرغ (۳۰۰۰- ۲۶۰۰ ق.م) در ایران همزمان است. این فرهنگ جدید با دو مشخصه اصلی آن یعنی ایجاد معماری مدور و ساخت سفال‌های سیاه براق از دوره قبل از خود به سادگی قابل تمیز است. تا پیش از این زمان سفال‌های رایج در غرب ایران، سفال‌های نخودی و قرمز منقوش بود، ولیکن با برآمدن این فرهنگ جدید ساخت سفال‌های سیاه براق با نقوش کنده جای آن‌ها را گرفت. نقوش کنده این سفال‌ها تداعی کننده تکنیک خراطی روی چوب و اشیاء چوبی است. در سال‌های اخیر مطالعات گسترده‌ای در خصوص این فرهنگ در غرب ایران و کشورهای همسایه انجام شده است. این مقاله برآیند طبقه‌بندی و مطالعه سبک‌شناختی سفال‌های مکشوفه از کاوش عمودی در تپه پیسا همدان است. در طبقه‌بندی نقوش سفال‌ها می‌توان اذعان کرد که این نقوش سمبل و نمادی خاص تلقی می ‌گردیدند. بر این اساس، می‌توان یک سابقه پنج هزار ساله را برای به‌کارگیری این نقوش در فلات ایران با اتکای به مدارک مستقیم ارائه نمود. نقوشی که بعدها با ترکیبات بیشتر بن‌مایه و ریشه بسیاری از نقوش هندسی و انتزاعی در دوره‌های تاریخی و اسلامی بودند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        25 - تپه سرقلعه: شواهدی از سفال اوروک در استان کردستان و ارتباط آن با مسیرهای ارتباطی بین‌النهرین
        امیر ساعد موچشی علی آذرشب زهرا غفاری
        در این مقاله به معرفی تپه سرقلعه واقع در شهرستان سروآباد استان کردستان پرداخته شده و یافته‌ های سطحی حاصل از بررسی آن مورد بحث قرار گرفته است. این بررسی در راستای شناسایی منطقه در حین کاوش یکی از محوطه‌ های داخل شهر سروآباد صورت گرفت. این تپه در بررسی‌های پیشین شناسایی أکثر
        در این مقاله به معرفی تپه سرقلعه واقع در شهرستان سروآباد استان کردستان پرداخته شده و یافته‌ های سطحی حاصل از بررسی آن مورد بحث قرار گرفته است. این بررسی در راستای شناسایی منطقه در حین کاوش یکی از محوطه‌ های داخل شهر سروآباد صورت گرفت. این تپه در بررسی‌های پیشین شناسایی و ثبت شده بود ودر این بررسی سعی شد داده ‌های کامل و جامعی گردآوری شود. سفال‌های بدست آمده از آن نشانگر تعلق این تپه به دوران مس‌وسنگ جدید و دوره ایلخانی است. به نظر می‌ رسد که بخش عظیمی از بقایای فرهنگی آن، مربوط به آثار دوره مس‌وسنگ بوده و یافته ‌های دوره ایلخانی آن بسیار ضعیف و پراکنده است. آنچه یافته ‌های این تپه را قابل توجه ساخته، بدست آمدن سفال اوروکی در استان کردستان است. بدست آمدن این سفال در تپه سرقلعه نشانگر اهمیت آن به لحاظ قرارگیری در مسیر ارتباطی آن با بین‌النهرین و نیز نفوذ بین‌النهرین به این منطقه در دوره اوروک است. براساس شواهد موجود، قرارگیری این محوطه در مسیر ارتباطی ایران و بین ‌النهرین نقش زیادی را در توسعه تپه ایفا کرده است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        26 - حوضه آبریز ابهررود در دوره مس و سنگ: مروری بر استقرارهای دالمایی حاشیه شمال غربی مرکز فلات ایران
        شکوه خسروی حمید خطیب‌شهیدی سجاد علی بیگی
        فرهنگ و سنت سفالگری دالما طی نیمۀ دوم هزارۀ پنجم ق.م در بخش‌های زیادی از شمال غرب و غرب ایران گسترش یافت. با این حال، شواهد اندکی از گسترش و نفوذ این سنت به بخش‌های شرقی‌تر شمال غرب کشور و مرکز فلات ایران به دست آمده است. حوضۀ آبریز ابهررود در میان سه حوزۀ مهم فرهنگی جغ أکثر
        فرهنگ و سنت سفالگری دالما طی نیمۀ دوم هزارۀ پنجم ق.م در بخش‌های زیادی از شمال غرب و غرب ایران گسترش یافت. با این حال، شواهد اندکی از گسترش و نفوذ این سنت به بخش‌های شرقی‌تر شمال غرب کشور و مرکز فلات ایران به دست آمده است. حوضۀ آبریز ابهررود در میان سه حوزۀ مهم فرهنگی جغرافیایی شمال غرب، غرب و مرکز فلات ایران واقع گردیده است. طی بررسی این منطقه ۱۲ محوطه با بقایای دورۀ فرهنگ دالما شناسایی و مطالعه شد. محوطه‌های شناسایی شده به احتمال همگی روستاهای کوچکی هستند که تماماً در کنار یک منبع آب و اغلب در میان ارتفاعات و یا حاشیۀ دشت میانکوهی ابهر واقع شده‌اند. بر اساس مکان‌گزینی استقرارها محوطه‌های این دوره به احتمال روستاهای کوچکی متعلق به اجتماعات کوچرو و نیمه یکجانشین بوده‌اند که درفاصلۀ حوزۀ شمال غرب و غرب ایران در تردد بوده‌اند. اهمیت این پژوهش از این رو است که می‌‌تواند آگاهی‌های ارزشمندی از فرهنگ‌ها و سنت‌های شرقیِ شمال غرب، شمال شرقی غرب ایران و فرهنگ‌های غربی مرکز فلات ایران و ویژگی‌ها و شاخصه‌های فرهنگی این حوزه‌ها را (تفاوتها وتشابهات) در منطقه‌ای کوچک اما مهم در اختیار قرار دهد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        27 - بررسی هنر کورا – ارس
        بهرام آجورلو
        فرهنگ کورا – ارس در اواسط هزاره چهارم ق.م (حدود ۳۵۰۰ ق.م) در قفقاز و حوزه دریاچه ارومیه گسترده شد. مردمان فرهنگ کورا - ارس را دامدارانی نیمه کوچرو معرفی کرده اند که با زراعت هم آشنا بودند. مباحث لایهنگاری، خاستگاه، گسترش و نحوه تعامل فرهنگی و اقتصادی جوامع فرهنگ ک أکثر
        فرهنگ کورا – ارس در اواسط هزاره چهارم ق.م (حدود ۳۵۰۰ ق.م) در قفقاز و حوزه دریاچه ارومیه گسترده شد. مردمان فرهنگ کورا - ارس را دامدارانی نیمه کوچرو معرفی کرده اند که با زراعت هم آشنا بودند. مباحث لایهنگاری، خاستگاه، گسترش و نحوه تعامل فرهنگی و اقتصادی جوامع فرهنگ کورا – ارس با دیگر جوامع خاورنزدیک عصر برنز قدیم همواره از بحث هنری آن پیشی گرفته است. شاید نتوان در نگاه اول با معیارهای زیباشناسی کلاسیک از هنر کورا – ارس سخن گفت؛ اما تعریف هنر به همان اندازه تعریف زیبایی و اینکه چه چیزی زیباست، نسبی است و گوناگون. بنابر همین نسبت، حضور تاریخی هنر مردمان کورا – ارس نیازمند تحقیق و بررسی است تا معیارهای آن شناخته و دسته بندی شود؛ زیرا در کاوش‌های باستان‌شناختی صور تجسم یافته‌ای را فراپیش داریم که دارای فرم مشخص، والور معین و هارمونی بوده و سبک و سنتی یک هزاره‌ای دارند. پژوهشگر باستان‌شناس یا تاریخ هنر، در مطالعه فرهنگ کورا – ارس، دست ساخته‌های مردمانی را می‌یابد که محصول فعالیتی خلاقانه بوده و استمرار هزار ساله سنت ساخت آنها نشانه ارزش و اقبال اجتماعی نزد جامعه‌ای بس کهنسال است. در این نوشتار، آثار هنری فرهنگ کورا – ارس در چهار مقوله سفالگری، هنرهای تجسمی، معماری و فلزکاری دسته‌بندی و بررسی شده است تا مشخصات آن بازشناسی شود. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        28 - بررسی و تحلیل باستان‌شناختی آثار و استقرارهای دوره اشکانی حوضه آبریز قزل اوزن در محدودة شهرستان ایجرود
        رضا آخوندی آراز نجفی فرزاد مافی
        شهرستان ایجرود واقع در استان زنجان به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی‌‌‌، ‌‌‌دارای ویژگی‌‌هایی است که شناخت کم و کیف محوطه‌‌‌های باستانی آن در دورة اشکانی، ‌‌‌می‌‌‌تواند ما را در درک بهتر تحولات فرهنگی این دوره، ‌‌‌در غرب و تا حدی شمال غرب کشور یاری دهد. این پژوهش در قالب یک أکثر
        شهرستان ایجرود واقع در استان زنجان به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی‌‌‌، ‌‌‌دارای ویژگی‌‌هایی است که شناخت کم و کیف محوطه‌‌‌های باستانی آن در دورة اشکانی، ‌‌‌می‌‌‌تواند ما را در درک بهتر تحولات فرهنگی این دوره، ‌‌‌در غرب و تا حدی شمال غرب کشور یاری دهد. این پژوهش در قالب یک بررسی میدانی و به منظور روشن نمودن وضعیت، ‌‌‌تغییرات و تطورات فرهنگی منطقه در دورة اشکانی انجام پذیرفت؛ در این راستا بررسی حوزة جغرافیایی دهستان گلابر و بخش شمال غربی رودخانة ایجرود در دهستان ایجرود پایین، ‌‌‌طی دو فصل انجام شد. نتیجة این بررسی‌‌‌ها، ‌‌‌شناسایی جمعاً ۱۰۰ محوطة باستانی (۶۸ محوطه در دهستان گلابر و ۳۲ محوطه در بخش شمال غربی دهستان ایجرود پایین) بود که از این بین، ‌‌‌۳۵ محوطه دارای آثار اشکانی است. مطالعة گونه‌‌‌شناسی سفال اشکانی منطقه و نیز درک و دریافت کلی الگوی استقراری محدودة بررسی در این دوره، ‌‌‌از نتایج مهم این پژوهش است که بر اساس آن‌‌ها مشخص گردید در دورة مذکور استقرارها نسبت به دورة قبل (هخامنشی) از نظر تعداد، ‌‌‌افزایش چشمگیری داشته و حتی استقرارهای دورة بعد (ساسانی) به اندازة دورة اشکانی نیست؛ این نشانگر تغییرات جمعیتی یا تغییر الگوی پراکنش استقرارها نسبت به دورة قبل است. ‌‌‌همچنین، مشخص شد که بیشتر استقرارهای منطقه، ‌‌‌روستاهای کوچک و تعداد کمی روستاهای بزرگ هستند و شواهدی از مراکز شهری شناسایی نشد. به نظر می‌‌‌رسد، فرهنگ مادی منطقه در دورة اشکانی، ‌‌‌ضمن دارا بودن برخی ویژگی‌‌‌های بومی-محلی که آن را از سایر مناطق غرب و شمال‌‌‌غرب کشور تا حدی متمایز می‌‌‌کند، ‌‌‌نهایتاً بخشی از گسترة فرهنگی غرب و شمال غرب کشور است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        29 - توصیف، طبقه‌بندی و تحلیل گونه‌شناختی سفال‌های اشکانی منطقه رومشگان لرستان
        فرشاد میری ناصر نوروززاده چگینی علیرضا خسروزاده
        شهرستان رومشگان واقع در غرب استان لرستان، از مناطق تقریباً ناشناخته در باستان‌شناسی ایران است. با وجود این‌که در این منطقه آثار و استقرارهای متعددی از دورة اشکانی دیده می‌شود، اما تاکنون پژوهش و تحقیق هدفمندی در این رابطه انجام نشده است. یقیناً مطالعه و بررسی این استقرا أکثر
        شهرستان رومشگان واقع در غرب استان لرستان، از مناطق تقریباً ناشناخته در باستان‌شناسی ایران است. با وجود این‌که در این منطقه آثار و استقرارهای متعددی از دورة اشکانی دیده می‌شود، اما تاکنون پژوهش و تحقیق هدفمندی در این رابطه انجام نشده است. یقیناً مطالعه و بررسی این استقرارها می‌تواند افق روشن‌تری از وضعیت مادی-فرهنگی منطقه و همچنین چگونگی تعاملات فرهنگی آن با مناطق همجوار بدست دهد. بدین منظور، در این مقاله یافته‌های سفالی اشکانی به دست آمده از بررسی محوطه‌های استقراری رومشگان مورد مطالعه، گونه‌شناسی، مقایسه و تحلیل قرار گرفته‌اند که در نتیجه، آن چهار نوع سفال معمولی، جلینگی، منقوش و لعاب‌دار شناسایی شد. مطالعه و مقایسه تطبیقی سفال‌ها نشان می‌دهد که فرهنگ مادی این منطقه طی دورة اشکانی، با وجود تأثیرپذیری از برخی ویژگی‌های بومی-محلی، در نهایت بخشی از گسترة فرهنگی غرب کشور به شمار می‌رود. از دیگر نتایج تحقیق روشن شدن ارتباط فرهنگ سفالگری این منطقه با حوزه‌های فرهنگی همجوار مانند: جنوب غرب، شمال غرب و بین‌النهرین است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        30 - دوره مس‌سنگی جدید در تپه سگزآباد
        محمد حسین عزیزی خرانقی کمال‌الدین نیکنامی
        سگزآباد یکی از شاخص‌ترین تپه‌های پیش از تاریخی دشت قزوین است که بر اساس کاوش‌های طولانی مدت دانشگاه تهران، آن‌را یکی از بهترین نمونه‌های محوطه‌های اعصار آهن و مفرغ جدید می‌شناسند. به تازگی آثاری از اواخر هزاره چهارم ق.م که در فلات مرکزی ایران با نام دوره مس‌سنگی جدید (س أکثر
        سگزآباد یکی از شاخص‌ترین تپه‌های پیش از تاریخی دشت قزوین است که بر اساس کاوش‌های طولانی مدت دانشگاه تهران، آن‌را یکی از بهترین نمونه‌های محوطه‌های اعصار آهن و مفرغ جدید می‌شناسند. به تازگی آثاری از اواخر هزاره چهارم ق.م که در فلات مرکزی ایران با نام دوره مس‌سنگی جدید (سیلک III6-7) شناخته می‌شود، در این محوطه شناسایی شده است.کاوش‌های آموزشی- پژوهشی گروه باستان‌شناسی دانشگاه تهران، پاییز ۱۳۸۸ در تپه سگزآباد با هدف مطالعه دقیق‌تر و وسیع‌تر لایه‌های مس‌سنگی جدیدی که برای اولین بار در کاوش‌های سال ۱۳۷۸ شناسایی شده بود، صورت پذیرفت. در این فصل سه ترانشه ۶، ۷ و ۸ مورد کاوش قرار گرفت. پس از اتمام کاوش‌ها، تنها در ترانشه ۶ آثار دوره مس‌سنگی جدید یافت شد. متأسفانه به دلیل حفاری های غیرمجاز گسترده صورت گرفته در این محوطه، تیم کاوش موفق به شناسایی معماری کاملی از این دوره نگردید، ولی سفال‌های شاخص و ظریف این دوره به تعداد قابل توجه بدست آمد. این نوشتار فقط بر گونه‌شناسی، طبقه‌بندی و معرفی انواع مختلف سفال‌های دوره مس‌سنگی‌جدید تمرکز خواهد داشت. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        31 - معرفی لیوان‌های بومی محوطه هخامنشی دهانه غلامان
        زهره زهبری رضا مهرآفرین سید رسول موسوی حاجی
        شهر دهانه غلامان از مهمترین محوطه‌های کاوش شده از دوره هخامنشی در جنوب شرق ایران است. این محوطه در سال ۱۹۶۰ میلادی توسط امبرتو شراتو شناسایی شد. دهانه غلامان طی دو دوره مورد کاوش قرار گرفته است. دوره اول سالهای ۱۹۶۲-۱۹۶۵ میلادی توسط هیأت ایتالیایی به سرپرستی امبرتو شرات أکثر
        شهر دهانه غلامان از مهمترین محوطه‌های کاوش شده از دوره هخامنشی در جنوب شرق ایران است. این محوطه در سال ۱۹۶۰ میلادی توسط امبرتو شراتو شناسایی شد. دهانه غلامان طی دو دوره مورد کاوش قرار گرفته است. دوره اول سالهای ۱۹۶۲-۱۹۶۵ میلادی توسط هیأت ایتالیایی به سرپرستی امبرتو شراتو، دوره دوم مربوط به سالهای ۱۳۷۹-۱۳۸۴ شمسی است که توسط هیأت ایرانی به سرپرستی سیدمنصور سیدسجادی مورد کاوش قرار گرفت. همچنین، مطالعات اخیر آرکئوژئوفیزیک توسط کوروش محمدخانی از دیگر فعالیت‌های باستان‌شناختی در این محوطه است. سفال تنها یافته منقول ارزشمند محوطه دهانه غلامان طی کاوش‌های یاد شده است. بنابراین، مطالعه این داده بسیار مهم در شناخت صنعت و سنت سفالگری دوره هخامنشی در منطقه جنوب شرق بسیار سودمند خواهد بود. یکی از گونه‌های گزارش شده در این محوطه لیوان‌های دهانه غلامان است. نوشتار حاضر بر مبنای نتایج بدست آمده از تحلیل‌های آماری و مطالعه متغیرهای کمی ۴۱۲ قطعه لیوان تدوین شده است. برای نیل به این مقصود تک تک لیوانها از جنبه متغیرهای گوناگون مطالعه و ثبت شده اند. تحلیل آماری ویژگی‌های فنی و تکنیکی آنها نشان می‌دهد که این ظروف با معیارهای مشخص و برای منظوری خاص در دهانه غلامان تولید می‌شدند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        32 - غار هوتو و اهمیت یافته‌های سفالی عصر آهن آن
        امیرصادق نقشینه
        در کاوش ‌هایی که بیش از پنجاه سال پیش در غار هوتو، نزدیک بهشهر، صورت گرفت علاوه بر یافته‌ های دوران سنگ، بقایایی از دوره‌ های جدیدتر و خصوصاً عصر آهن بدست آمد. ولی از آنجایی که این غار با هدف مطالعه دوران سنگ و دستیابی به بقایای این دوره کاوش گردید، توجه چندانی به یافته أکثر
        در کاوش ‌هایی که بیش از پنجاه سال پیش در غار هوتو، نزدیک بهشهر، صورت گرفت علاوه بر یافته‌ های دوران سنگ، بقایایی از دوره‌ های جدیدتر و خصوصاً عصر آهن بدست آمد. ولی از آنجایی که این غار با هدف مطالعه دوران سنگ و دستیابی به بقایای این دوره کاوش گردید، توجه چندانی به یافته ‌های عصر آهن آن صورت نگرفت و این مواد برای حدود نیم‌قرن در موزة ملی ایران بایگانی شدند. این وضعیت در حالی است که اطلاعات ما دربارة عصر آهن شمال شرق ایران بسیار محدود و ناچیز است و هرگونه اطلاعاتی در این زمینه می‌ تواند ارزشمند باشد. این مقاله به چگونگی شناسایی و کاوش غار هوتو و وضعیت لایه‌ نگاری و گاهنگاری آن، با تکیه بر وضعیت لایه‌های عصر آهن می ‌پردازد و بر ضرورت مطالعه، طبقه ‌بندی و معرفی سفال عصر آهن در این غار تاکید می ‌نماید. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        33 - سفال اوروک، بر پایه بررسی روشمند نواری تپه جنوبی ابوفندا، خوزستان
        آیتکین حبیبی محمد کرمی
        دوره اوروک جدید (۳۲۰۰-۳۰۰۰ ق.م)، سرآغاز زندگی شهرنشینی در جنوب غربی ایران است که همراه با آن تحولات چشمگیری در تولید دستاوردهای فرهنگی رخ داد. شاید بتوان سنت منسوخ شدن سفال منقوش و جایگزینی آن به‌ وسیله سفال ساده را از مهمترین این تحولات دانست. طی این دوره در جنوب ‌ أکثر
        دوره اوروک جدید (۳۲۰۰-۳۰۰۰ ق.م)، سرآغاز زندگی شهرنشینی در جنوب غربی ایران است که همراه با آن تحولات چشمگیری در تولید دستاوردهای فرهنگی رخ داد. شاید بتوان سنت منسوخ شدن سفال منقوش و جایگزینی آن به‌ وسیله سفال ساده را از مهمترین این تحولات دانست. طی این دوره در جنوب ‌ غربی ایران محوطه‌ های زیادی مسکونی شدند که تعدادی از آن ‌ها از جمله شوش، فرخ‌ آباد، چغامیش و ابوفندوا با وسعت نسبتاً زیاد از مکان‌ های استقراری بزرگ دوره اوروک جدید محسوب می ‌شوند. بحث ما در خصوص یکی از محوطه‌ های یاد شده یعنی ابوفندوا در نزدیکی شهرستان شوش در استان خوزستان است. این محوطه طی سال ۱۳۸۵ خورشیدی بررسی و کاوش گردید. در این راستا دوره ‌های مختلف فرهنگی از این محوطه شناسایی شد که در این مقاله سعی داریم سه گونه اصلی یکی از دوره‌ های موجود در محوطه ابوفندوا یعنی دوره اوروک را مورد بحث قرار دهیم. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        34 - شمال غرب ایران در دوره هخامنشی در پرتو یافته‌های باستان‌شناختی قلعه قوناق قیران
        ثروت ولدبیگی مصطفی ده‌پهلوان رضا رضالو
        منطقه شمال غرب ایران در هزاره اول پ.م نقش مهمی در انجام مراوادت، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی ایران با سرزمینهای پیرامونی ایفا می‌کرده است. با توجه به اهمیت بالای منطقه، ابهامات زیادی در شناخت ویژگی‌ها و تعاملات فرهنگی این منطقه به ویژه در دوران هخامنشی و اشکانی وجود دارد. م أکثر
        منطقه شمال غرب ایران در هزاره اول پ.م نقش مهمی در انجام مراوادت، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی ایران با سرزمینهای پیرامونی ایفا می‌کرده است. با توجه به اهمیت بالای منطقه، ابهامات زیادی در شناخت ویژگی‌ها و تعاملات فرهنگی این منطقه به ویژه در دوران هخامنشی و اشکانی وجود دارد. معرفی و تحلیل باستان‌شناختی هر چه بیشتر یافته های فرهنگی گذشته و جدید می‌تواند سهم زیادی در روشن ساختن ابهامات فرهنگی منطقه داشته باشد. قلعه قوناق قیران از معدود محوطه‌های مربوط به دوره هخامنشی در استان اردبیل است. این قلعه بزرگترین استقرار دارای ظروف منقوش مثلثی مربوط به دوره هخامنشی در دشت اردبیل است که تا کنون بررسی و کاوش نشده است. بررسی باستان‌شناختی قلعه قوناق قیران به شیوه روشمند و با اجرای عملیات نقشه‌برداری نمونه‌برداری مستندسازی و تحلیل یافته‌ها انجام شد. هدف، مطالعه ۲۵٪ داده‌های فرهنگی داخل کارگاه های سطح قلعه بود. از آنجایی که هدف اصلی این پروژه شناخت ویژگی‌های ظروف منقوش مثلثی بود، پس از طبقه‌بندی سفال‌ها و گزینش نمونه‌های شاخص مطالعه و مقایسه تطبیقی آن‌ها با دیگر محوطه‌های هم زمان در داخل و خارج ایران انجام شد از این قلعه همچنین سفال‌های منقوش سبک اردبیل و سفالهای لعاب‌دار با لعاب سبز متعلق به دوره سلجوقی به دست آمد که نشانگر توالى استقرار در آن است. ویژگی‌های بارز معماری دفاعی قلعه قوناق قیران و شرایط محیطی و توپوگرافیک آن نشان از اهمیت و جایگاه سیاسی این محوطه دارد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        35 - گونه‌شناسی سفال عصر آهن پیلاقلعه، رودبار گیلان
        امیرصادق نقشینه
        پیلاقلعه محوطه‌ای اسـتقراری از دوره آهن در منطقه رودبار گیلان است که در ۵۰۰ متری گورسـتان معروف مارلیک قرار دارد. نزدیک به پنجاه سال پیش دکتر نگهبان در این محل کاوش گسترده‌ای انجام داد. بر اساس اطلاعات محدود منتشر شده، این محل ادارای آثاری از عصر آهن، دوره تاریخی و دوره أکثر
        پیلاقلعه محوطه‌ای اسـتقراری از دوره آهن در منطقه رودبار گیلان است که در ۵۰۰ متری گورسـتان معروف مارلیک قرار دارد. نزدیک به پنجاه سال پیش دکتر نگهبان در این محل کاوش گسترده‌ای انجام داد. بر اساس اطلاعات محدود منتشر شده، این محل ادارای آثاری از عصر آهن، دوره تاریخی و دوره اسلامی است، ولی یافته‌های آن تاکنون منتشر نشده است. بخشی از این یافته‌ها، مجموعۀ سفالی حاصل از کاوش ترانشه M است که در موزه ملی ایران نگهداری می‌شود. در این مقاله سفال عصر آهن بدست آمده از این ترانشه معرفی و مطالعه خواهد شد. سفال‌های این محوطه در زمره سفال عصر آهن I منطقه رودبار بوده و دارای گونه‌های شاخص مشابهی با محوطه‌های مهمی چون مارلیک، قلعه کوتی، لمه زمین و لاسولکان است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        36 - بازنگری گستره جغرافیایی توالی سفالی گودین III در زاگرس مرکزی
        خداکرم مظاهری
        سنت سفال منقوش تک رنگ گودین III، یکی از گسترده‌ ترین سنت های سفالگری عصر مفرغ ایران محسوب می ‌گردد که بیش از یک هزاره تداوم می‌ یابد و سراسر حوزه جغرافیایی زاگرس مرکزی ایران را پوشش می ‌دهد. در این تحقیق با هدف مطالعه گستره جغرافیایی مراحل توالی سفالی گودین III، مشخص گر أکثر
        سنت سفال منقوش تک رنگ گودین III، یکی از گسترده‌ ترین سنت های سفالگری عصر مفرغ ایران محسوب می ‌گردد که بیش از یک هزاره تداوم می‌ یابد و سراسر حوزه جغرافیایی زاگرس مرکزی ایران را پوشش می ‌دهد. در این تحقیق با هدف مطالعه گستره جغرافیایی مراحل توالی سفالی گودین III، مشخص گردید که این نوع سنت سفالگری در همان ابتدای ظهورش و همزمان با گودین III:6/ شوش IVA در سراسر حوضه جغرافیایی زاگرس مرکزی گسترش می‌ یابد، به طوری که در این فاز از گسترده‌ ترین حوضه توزیع برخوردار است، به علاوه سفال این فاز از نظر سبک ‌شناسی دارای ارتباطات روشنی با سنت سفال منقوش تک رنگ همزمان در منطقه فارس است. از سوی دیگر، قطعات محدودی از سفال ‌های این فاز در الحیبا در جنوب بین‌ النهرین یافت شده است. بعد از پایان فاز III:6 گودین، با وضعیت متفاوتی مواجه می ‌شویم، در حالی که در نواحی شمالی و شمال شرقی حوضه توزیع، شامل شرق کوه گرین، پیش کوه شرقی و دره‌ های شمالی پیش کوه غربی، مراحل متوالی توسعه این نوع سنت سفالگری تا پایان این دوره به حیات خود ادامه می‌ دهد؛ در نواحی جنوبی شامل پشتکوه، خوزستان و برخی دره ‌های جنوبی ناحیه پیش کوه غربی، وضعیت متفاوتی حاکم است و همزمان با هر فاز، با وضعیت متفاوتی روبرو می ‌شویم. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        37 - تحلیل باستان‌شناختی آثار و استقرارهای اشکانی حوضه آبریز ابهررود
        فرزاد مافی محمدرحیم صراف
        منطقه جغرافیایی ابهررود در استان زنجان به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی‌اش وضعیتی دارد که شنـاخت کـم و کیف تطور فرهنگی آن در دوره اشکانی می‌تواند ما را در درک بهتر تحولات فرهنگی شمال غربی کشور در دوره اشکانی یاری دهد. این پژوهش در قالب یک بررسی میدانی و به منظور روشن نمودن أکثر
        منطقه جغرافیایی ابهررود در استان زنجان به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی‌اش وضعیتی دارد که شنـاخت کـم و کیف تطور فرهنگی آن در دوره اشکانی می‌تواند ما را در درک بهتر تحولات فرهنگی شمال غربی کشور در دوره اشکانی یاری دهد. این پژوهش در قالب یک بررسی میدانی و به منظور روشن نمودن وضعیت فرهنگی منطقه در دوره اشکانی انجام پذیرفت؛ در این راستا، بررسی منطقه جغرافیایی ابهررود (شامل شهرستان‌های ابهر و خرمدره) در دو فصل انجام شد و در نتیجه، ۲۵۷ محوطه باستانی شناسایی گردید که از این بین، ۶۴ محوطه دارای آثار اشکانی بود. مطالعه گونه‌شناسی سفال اشکانی منطقه و نیز درک و دریافت کلی الگوی استقراری منطقه در دوره اشکانی از نتایج مهم این پژوهش است که نشانگر تغییرات جمعیتی یا تغییر الگوی پراکنش استقرارها نسبت به دوره قبل است. همچنین، مشخص گردید که بیشتر استقرارهای منطقه روستاهای کوچکی هستند و شواهدی از مراکز شهری شناسایی نشد. به نظر می‌رسد، فرهنگ مادی منطقه در دوره اشکانی، ضمن دارا بودن برخی ویژگی‌های بومی- محلی که آن را از سایر مناطق غرب و شمال غربی کشور تا حدی متمایز می‌کند. نهایتاً بخشی از گستره فرهنگی غرب و شمال غربی کشور است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        38 - سفال ساسانی غرب چهارمحال و بختیاری، بر اساس نمونه‌های به‌دست آمده از بررسی باستان‌شناختی شهرستان فارسان
        حسین حبیبی یدالله حیدری باباکمال
        سفال فراوان‌ترین ماده فرهنگی و یکی از مهمترین داده‌های در دسترس باستان‌شناسان برای تعیین گاهنگاری، وضعیت پیچیدگی‌های اجتماعی، تولید و تکنولوژی گروه‌های انسانی گوناگون، تحولات هنری و بررسی برهم‌کنش‌های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی است. از این رو، سفال‌شناسی و ارائه طبقه‌بندی‌ أکثر
        سفال فراوان‌ترین ماده فرهنگی و یکی از مهمترین داده‌های در دسترس باستان‌شناسان برای تعیین گاهنگاری، وضعیت پیچیدگی‌های اجتماعی، تولید و تکنولوژی گروه‌های انسانی گوناگون، تحولات هنری و بررسی برهم‌کنش‌های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی است. از این رو، سفال‌شناسی و ارائه طبقه‌بندی‌های هر چه دقیق تر در این مورد در مناطق گوناگون جغرافیایی گامی آغازین در بازسازی باستان‌شناختی جوامع دوران گذشته تلقی می‌شود که باستان‌شناسی دوره ساسانی در این ارتباط دچار کمبودهایی است. بنابراین، با در دست داشتن حجم قابل توجهی از اطلاعات بدست آمده در این باره از بررسی باستان‌شناختی شهرستان فارسان پژوهش حاضر با هدف توصیف، طبقه‌بندی و مقایسه سفال ساسانی این منطقه صورت گرفت. بر این اساس مشاهده شد که سفال ساسانی فارسان دارای شباهتهای روشنی با نمونه‌های هم دوره بدست آمده از حوزه های فرهنگی همجوار خوزستان و فارس است که این نکته با توجه به خصوصیت نظام سیاسی دودمانی ساسانی، ویژگی‌های جغرافیایی منطقه و شیوه معیشت غالباً بر پایه کوچ‌نشینی مردمان آن قابل تبیین است. با انجام این پژوهش، درکی روشن‌تر از روابط مردمان دوره ساسانی این منطقه با مناطق همجوار با توجه به ویژگی‌های زیست‌محیطی و موقعیت جغرافیایی سوق‌الجیشی منطقه فارسان بر سر راه‌های ارتباطی بین جنوب غرب مرکز فلات و غرب ایران بدست آمد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        39 - توصیف، طبقه‌بندی و گونه‌شناسی سفال دوره اشکانی شهرستان قروه (کردستان)
        فرزاد مافی علی بهنیا محمد بهرام‌زاده
        منطقه قروه در جنوب شرق استان کردستان به‌دلیل موقعیت جغرافیایی و شرایط خاص زیست‌محیطی و نیز قرابت جغرافیایی با مراکز استقراری مهم دوره اشکانی شمال غرب و غرب ایران، دارای آثار و استقرارهایی از آن دوره است. طی بررسی‌های میدانی انجام شده مشخص گردیده که بیشتر محوطه‌های اشکان أکثر
        منطقه قروه در جنوب شرق استان کردستان به‌دلیل موقعیت جغرافیایی و شرایط خاص زیست‌محیطی و نیز قرابت جغرافیایی با مراکز استقراری مهم دوره اشکانی شمال غرب و غرب ایران، دارای آثار و استقرارهایی از آن دوره است. طی بررسی‌های میدانی انجام شده مشخص گردیده که بیشتر محوطه‌های اشکانی این منطقه بقایای استقرار‌های کوچکی هستند. این مقاله در پی آن است تا بر اساس توصیف، طبقه‌بندی و گونه‌شناسی سفال‌های اشکانی به‌دست آمده از این منطقه به افزایش اطلاعات ما در مورد وضعیت فرهنگی این منطقه در دوره اشکانی کمک نماید. بر اساس مطالعات انجام گرفته، سفال‌های این منطقه شامل سفال‌هایی با نقوش طنابی، خمره‌های ذخیره آذوقه و سفال شاخص دورة اشکانی یعنی سفال جلینگی هستند. فرم بیشتر این سفال‌ها را انواع کاسه، پیاله، کوزه و خمره، دیگ و دیگچه تشکیل می‌دهد. از تزئینات شاخص به‌کار رفته بر روی این سفال‌ها می‌توان به نقوش کنده به صورت خطوط مواج و موازی و نوعی تکنیک منحصر به فرد ترصیع‌کاری (نگین‌کاری) اشاره کرد. بر اساس نتایج این مطالعه می‌توان گفت سفال‌های اشکانی منطقه قروه، ضمن دارا بودن برخی ویژگی‌های بومی- محلی، عمدتاً همانند نمونه‌های مکشوفه از مکان‌هایی چون بیستون، نوشیجان، هگمتانه، قلعه ضحاک، قلعه یزدگرد، معبد خورهه، کنگاور و دره‌های اسدآباد، پاوه، مریوان، ثلاث باباجانی و بیشتر مناطق غرب کشور است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        40 - گونه‌شناسی کوزه‌های کوچک لعاب‌دار عصر آهن در غرب ایران
        امیرصادق نقشینه
        یکی از انواع سفال ‌های عصر آهن در غرب ایران، سفال لعاب دار است. این نوع سفال که درصد کمی از سفال ‌های متداول در این عصر را تشکیل می‌ دهد، فقط در مرحله III و II عصر آهن دیده می‌ شود و معمولاً آن را در غرب ایران به عنوان سفالی وارداتی از آشور می‌شناسند. متداول‌ ترین شکل ا أکثر
        یکی از انواع سفال ‌های عصر آهن در غرب ایران، سفال لعاب دار است. این نوع سفال که درصد کمی از سفال ‌های متداول در این عصر را تشکیل می‌ دهد، فقط در مرحله III و II عصر آهن دیده می‌ شود و معمولاً آن را در غرب ایران به عنوان سفالی وارداتی از آشور می‌شناسند. متداول‌ ترین شکل این سفال، کوزه ‌های کوچک لعاب دار است که این مقاله به گونه‌ شناسی آن می ‌پردازد و پراکندگی جغرافیایی این شکل و گونه ‌های آن را در غرب ایران مورد بررسی قرار می ‌دهد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        41 - گونه‌شناسی ساغرها و پیاله‌های عصر آهن ایران
        امیرصادق نقشینه
        فنجان‌ها و ساغرها دو گروه از ظروف سفالی عصر آهن ایران هستند. از نظر شکل کلی و کاربرد مشابهت‌های زیادی میان آنها وجود دارد، به‌طوری‌که می‌توان آنها را با یکدیگر در یک گروه واحد قرار داد. تفاوت مهم آنها در ارتفاع ظروف است؛ چنان‌که فنجان‌ها معمولاً کوتاه‌تر از ساغرها هستند أکثر
        فنجان‌ها و ساغرها دو گروه از ظروف سفالی عصر آهن ایران هستند. از نظر شکل کلی و کاربرد مشابهت‌های زیادی میان آنها وجود دارد، به‌طوری‌که می‌توان آنها را با یکدیگر در یک گروه واحد قرار داد. تفاوت مهم آنها در ارتفاع ظروف است؛ چنان‌که فنجان‌ها معمولاً کوتاه‌تر از ساغرها هستند. این ظروف شاخص عصر آهن I و II هستند و اغلب از گورستان‌های این دوره به دست آمده‌اند. پراکندگی جغرافیایی آنها گسترده است و در شمال غرب، دامنه‌ های شمالی و جنوبی البرز، مرکز فلات و زاگرس مرکزی دیده می‌شود. در مکان‌های باستانی عصر آهن این مناطق مجموعاً تعداد ۳۴۴ نمونه از این فنجان‌ها کشف و منتشر شده است. این پژوهش قصد دارد گونه ‌شناسی جدیدی از این ظروف ارائه کند و پراکندگی جغرافیایی آنها را مورد مطالعه قرار دهد. معیار اصلی در این گونه ‌شناسی شکل ظروف است. برای این منظور شکل کلی ظروف به چهار قسمت تقسیم می‌شود و بر اساس تنوع و ترکیب این چهار قسمت با یکدیگر، گونه ‌هایی تعریف می‌شوند. پراکندگی جغرافیایی این گونه ‌هادر مناطق مختلف مورد بحث، یکسان و همگون نیست. بطوریکه برخی گونه‌ ها در همه مناطق دیده نمی‌شوند و برخی گونه‌ ها فقط در برخی مناطق متداول بوده‌اند. این وضعیت می ‌تواند نشانگر وجود نماد و گرایش های محلی و بومی در تولید این ظروف باشد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        42 - تپة گاوور قلعه سی، استقرارگاهی از فرهنگ کورا-ارس در چالدران، شمال غرب ایران
        افراسیاب گراوند اکبر عابدی قادر ابراهیمی فاطمه ملک پور
        در اواخر هزارة چهارم ق.م، ‌‌‌فرهنگی در قفقاز، ‌‌‌شمال‌غرب ایران و شرق آناتولی شکل می‌گیرد که دامنة گسترش و نفوذ آن تا زاگرس مرکزی، ‌‌‌مرکز و شمال ایران و حتی فلسطین امروزی گسترش پیدا می‌کند که به فرهنگ یانیق، ‌‌‌ماورای قفقاز و یا فرهنگ کورا-ارس معروف است. در این دوره، ‌ أکثر
        در اواخر هزارة چهارم ق.م، ‌‌‌فرهنگی در قفقاز، ‌‌‌شمال‌غرب ایران و شرق آناتولی شکل می‌گیرد که دامنة گسترش و نفوذ آن تا زاگرس مرکزی، ‌‌‌مرکز و شمال ایران و حتی فلسطین امروزی گسترش پیدا می‌کند که به فرهنگ یانیق، ‌‌‌ماورای قفقاز و یا فرهنگ کورا-ارس معروف است. در این دوره، ‌‌‌شمال‌غرب ایران، ‌‌‌شاهد افزایش وسعت محوطه‌ها، ‌‌‌تغییر ناگهانی سفال و نیز افزایش بی‌سابقه‌ای در تعداد محوطه‌های استقراری است که نشان از نفوذ یک سنت فرهنگی جدید دارد. سنت سفال‌های نخودی منقوش دورة پیشین (مس ‌و ‌سنگ) تقریباً منسوخ شده و سفال‌های خاکستری سیاه داغ‌دار با نقوش کنده، ‌‌‌جایگزین این سفال‌ها می‌شوند. هم‌زمان با نفوذ فرهنگ کورا-ارس به شمال‌غرب ایران، ‌‌‌منطقة چالدران نیز تحت تاثیر این فرهنگ قرار می‌گیرد. تپة گاوور قلعه‌سی، ‌‌‌استقرارگاهی در دشت میان‌کوهی چالدران است که دارای شواهدی از فرهنگ کورا–ارس است. این محل که در فاصله ۲۳ کیلومتری شمال‌غرب شهر چالدران واقع شده، ‌‌‌در راستای بازدید از آثار شهرستان مورد شناسایی و بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از بررسی باستان‌شناختی، ‌‌‌حاکی از این است که این محل، ‌‌‌محوطه‌ای تک استقراری است که در اواخر هزارة چهارم و اوایل هزارة سوم ق.م شکل گرفته و دارای آثار و شواهدی (معماری سنگی و سفال‌های خاکستری) از این دورة فرهنگی است. سفال‌های این محوطه، ‌‌‌بیشترین تشابهات را با سفال‌های یانیق تپه، ‌‌‌محوطة کهنه‌شهر (رَوَض) چالدران، ‌‌‌تپة باروج مرند، ‌‌‌محوطة دوزداغی خوی و تپه‌های وزون و کول تپه II جمهوری آذربایجان دارند. در این پژوهش، ‌‌‌سفال‌های گردآوری شده در بررسی باستان‌شناسی تپة گاوور قلعه سی، ‌‌‌مطالعه و مورد تحلیل باستان‌شناختی قرار می‌گیرد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        43 - بررسی سفال‌های اسلامی محوطه مشکین‌تپه پرندک در استان مرکزی
        حسین صدیقیان فیروز مهجور
        یکی از محوطه‌ های بزرگ دوران اسلامی استان مرکزی، محوطه مشکین‌ تپه بوده که در فاصله یک و نیم کیلومتری شهر جدید پرندک، در منطقه ‌ای نیمه‌ بیابانی قرار گرفته است. با توجه به موقعیت جغرافیایی آن، وسعت، نام محوطه و ویژگی ‌های دیگر، به احتمال مشکین ‌تپه همان مشکویه اشاره ش أکثر
        یکی از محوطه‌ های بزرگ دوران اسلامی استان مرکزی، محوطه مشکین‌ تپه بوده که در فاصله یک و نیم کیلومتری شهر جدید پرندک، در منطقه ‌ای نیمه‌ بیابانی قرار گرفته است. با توجه به موقعیت جغرافیایی آن، وسعت، نام محوطه و ویژگی ‌های دیگر، به احتمال مشکین ‌تپه همان مشکویه اشاره شده در متون تاریخی و جغرافیای تاریخی قرن چهارم هجری قمری به بعد است. این محوطه در سال ۱۳۸۷ مورد بررسی سیستماتیک و کاوش ‌های باستان ‌شناسی قرار گرفت که بخشی از داده‌ های بررسی سیستماتیک آن طی مقاله پیش رو ارائه شده است. در این مقاله سفال ‌های لعاب دار و بدون لعاب پراکنده بر سطح محوطه کاملاً آمارگیری، طبقه‌بندی و مطالعه شده‌ اند. ابتدا بر اساس ویژگی ‌های فنی همچون خمیره، خمیر مایه و ... و سپس بر اساس ویژگی ‌های تزیینی، طبقه‌ بندی، آمارگیری، توصیف و در نهایت، تحلیل شده‌اند. لازم به ذکر است که بر اساس گاهنگاری نسبی و مقایسه‌ ای سفال ‌ها که در بخش ویژگی ‌های تزیینی تا حدودی بدان ‌ها اشاره شده، بیشتر سفال ‌های پراکنده سطحی این محوطه مربوط به قرون ۶ و ۷ هجری قمری هستند ولی در میان آن‌ها سفال ‌هایی مربوط به قرون ۳ تا ۶ و ۷ تا ۱۰ هجری قمری نیز وجود دارد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        44 - سنت سفالگری دوره هخامنشی در شمال شرق آناتولی (مطالعه موردی سفال‌های منقوش هخامنشی موزه شهر کارس، ترکیه)
        لیلا افشاری ثریا افشاری
        سفال‌‌‌های دورة هخامنشی در منطقة آناتولی شرقی از لحاظ فرم و تکنیک، ‌‌‌تفاوت بسیاری از سفال‌‌‌های دورة ما قبل خود، ‌‌‌یعنی اورارتوها دارند. هم‌زمان با برافتادن حکومت اورارتوها و روی کار آمدن هخامنشیان و گسترش سرزمین‌‌های زیر سلطة آنان، ‌‌‌فرهنگ جدیدی در سنت سفالگری به وج أکثر
        سفال‌‌‌های دورة هخامنشی در منطقة آناتولی شرقی از لحاظ فرم و تکنیک، ‌‌‌تفاوت بسیاری از سفال‌‌‌های دورة ما قبل خود، ‌‌‌یعنی اورارتوها دارند. هم‌زمان با برافتادن حکومت اورارتوها و روی کار آمدن هخامنشیان و گسترش سرزمین‌‌های زیر سلطة آنان، ‌‌‌فرهنگ جدیدی در سنت سفالگری به وجود آمده است. ‌‌‌جای سفال‌‌های تک‌رنگ براق با آستر قرمزرنگ اورارتویی را ‌‌‌سفال‌‌هایی با آستر کرم رنگ ضخیم به‌صورت تک‌رنگ و چندرنگ با فرم‌‌های متفاوت گرفته است. از نظر تاریخی، ‌‌‌تأثیرات فرهنگ اورارتو هنوز در مرحلة اولیة عصر آهن III که مصادف با دورة حکومت ماد بوده، ‌‌‌همچنان ادامه داشته است. در واقع، ‌‌‌این مرحله در فاصلة زمانی حکومت اورارتو و عصر آهن III با تمامی ویژگی‌‌های سنت سفالگری آن قرار دارد. ‌‌‌در مرحلة پس از اورارتو/ماد، هنوز تولید سفال‌‌هایی با تأثیر سنت سفالگری اورارتویی با خمیر قرمزرنگ ادامه داشته است. در حالی که در برخی اشکال هنوز پیوستگی را مشاهده می‌‌‌‌کنیم، ‌‌‌در دورة هخامنشی، ‌‌‌ساخت نمونه‌‌های اولیة ظروف فلزی دو دسته به‌عنوان یک نوآوری ظاهر می‌‌‌‌شود. در مراکز کاوش‌شده‌ای که بقایای معماری از آن‌‌ها یافت نشده، داده‌‌های سفالی و نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل آن‌ها، ‌‌‌انجام این پژوهش را ممکن کرده است. در پژوهش حاضر، ‌‌‌ابتدا به سفال‌‌های دورة هخامنشی که در منطقة شمال شرق آناتولی از کاوش‌‌ها و بررسی‌‌های باستان‌شناسی یافت شده است، ‌‌‌اشاره می‌‌‌‌شود. در این مطالعه، ‌‌‌با توجه به نتایج حفاری‌‌ها و بررسی‌‌های باستان‌شناسی انجام شده در منطقة شمال شرقی منطقة آناتولی، ‌‌‌ارزیابی کلی از سفال‌‌های منقوش نگهداری شده در موزة شهر کارس کشور ترکیه انجام خواهد گرفت. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        45 - Archaeological Investigation of Southeast part of the Sahand Mountains case study: Khalifeh Kandi Village
        Taymour Akbari
        Khalifeh Kandi village is located in the southeast of the Sahand mountain range and northwest of Hashtrud province. Investigation at these sites started in 2013 and continued until 2015. Obtained evidence included a variety of potteries, carved stones, and caves from th أکثر
        Khalifeh Kandi village is located in the southeast of the Sahand mountain range and northwest of Hashtrud province. Investigation at these sites started in 2013 and continued until 2015. Obtained evidence included a variety of potteries, carved stones, and caves from the historical and Islamic eras. in this paper an attempt has been made to introduce and analyze cultural and historical founds. The result shows that most of the surveyed sites and places around Khalifeh Kandi, in terms of pottery types, belonged to the Islamic period and rarely, artifacts from the pre-Islamic period were observed. The settlements identified in the area under study are mostly located in w slopes by the river and shallow valleys, and only one of these archaeological sites was observed in flat and elevated lands. probably this site was used in certain seasons of the year. Glazed and simple pottery from the Islamic period and rough pottery that was produced in local workshops are among the artifacts observed in the surveyed sites. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        46 - بررسی باستان شناسی قلعه قره‌قیه و استحکامات اشکانی حاشیه گذرگاه ارتباطی زنجان
        علی نوراللهی
        قلعه قره‌قیه در ارتفاعات تپه ماهوری حاشیه جنوبی کریدور زنجان و جنوب شرقی شهر زنجان واقع است و دید کاملی بر آن دارد. این کریدور در دوره پیشا تاریخی و تاریخی مسیر اصلی ارتباطات شمال غرب با نواحی مرکزی و شرق ایران و بالعکس بوده است. وجود قلعه‌های متعدد در ارتفاعات حاشیه ای أکثر
        قلعه قره‌قیه در ارتفاعات تپه ماهوری حاشیه جنوبی کریدور زنجان و جنوب شرقی شهر زنجان واقع است و دید کاملی بر آن دارد. این کریدور در دوره پیشا تاریخی و تاریخی مسیر اصلی ارتباطات شمال غرب با نواحی مرکزی و شرق ایران و بالعکس بوده است. وجود قلعه‌های متعدد در ارتفاعات حاشیه این کریدور نشان‌دهنده اهمیت آن در ارتباطات تجاری و فرهنگی در این دوره است. این قلعه که از مصالح بوم آورد ساخته شده، در دوره میانی و متاخر اشکانی با قلاع دیگر بصورت شبکه‌ای پیوسته و منسجم در ارتفاعات مشرف بر گذرگاه ایجاد شده‌اند. علاوه بر تامین امنیت تجارت و بازرگانی، در مواقع لزوم به عنوان سدی در برابر هجوم به نواحی داخلی‌تر عمل می‌کرده‌اند. به‌گمان با توجه به اوضاع سیاسی و نظامی این منطقه و مناطق همجوار در نیمه دوم دوره میانی و متاخر اشکانی این قلاع جنبه استراتژی داشته و در یک زمان و هماهنگ با هم برای مقابله با تهدیدات فوری و احتمالی بنا شده‌اند که در معماری و شیوه ساخت این قلاع که با مصالح بوم آورد و در دسترس ساخته شده‌اند، بازتاب یافته است. در کنار آثار معماری اندکی که از پی‌های لاشه‌سنگی و گلی قلعه باقی مانده، تعدادی سفال نیز جمع‌آوری گردید. این سفال‌ها شامل سفال‌های جلینگی(کلینکی)، سفال‌های معمولی، سفال قرمز و لعابدار می‌باشند. بررسی و مطالعه این سفال‌ها از نظر فنی و شیوه ساخت قابل مقایسه با سفال‌های نواحی شمال شرق، شمال و نواحی مرکزی و همچنین نواحی غرب و شمال غرب هستند و بازتابی از شاخصه‌های سفال این مناطق هستند. این موضوع از آنجا ناشی می‌شود که این منطقه حلقه ارتباطی این نواحی با همدیگر بوده و این سنت‌های سفالی که در مناطق پیشگفته رواج داشته در این منطقه با هم تلاقی داشته و تاثیر متقابلی با هم داشته‌اند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        47 - بررسی میدانی محوطه‌های باستانی شهرستان چالوس و منطقه کلاردشت مازندران
        عاطفه رسولی میثم میری آهودشتی
        تپه‌های باستانی در حقیقت عناصر فرهنگی – اجتماعی، تاریخ، میراث فرهنگی و هویت گذشته نیاکان ما را نشان می‌دهد. لذا ثبت و بررسی تپه‌ها و محوطه‌های باستانی، می‌تواند در حفاظت از این آثار کمک شایانی کند. استان مازندران به دلیل شرایط مناسب اقلیمی و زیست محیطی از گذشته‌ها أکثر
        تپه‌های باستانی در حقیقت عناصر فرهنگی – اجتماعی، تاریخ، میراث فرهنگی و هویت گذشته نیاکان ما را نشان می‌دهد. لذا ثبت و بررسی تپه‌ها و محوطه‌های باستانی، می‌تواند در حفاظت از این آثار کمک شایانی کند. استان مازندران به دلیل شرایط مناسب اقلیمی و زیست محیطی از گذشته‌های دور محل اقامت گروه‌های انسانی بوده است. شهرستان چالوس که منطقه مورد بحث در این پژوهش می‌باشد، از شهرهای قدیمی استان مازندران است که در جلگه میانی سواحل دریای خزر واقع شده است. این شهر سابقه تاریخی فراوانی دارد و نام آن در گذشته‌های دور شالوس بوده است که در پیرامون آن دو شهر کوچک دیگر به نام کبیره و کچه نیز وجود داشته است. هدف از این پژوهش، معرفی و کشف محوطه‌های باستانی شهرستان چالوس، مطالعه سفال‌های مکشوفه از این محوطه‌ها و تعیین قدمت آن‌ها می‌باشد. در این تحقیق، با استفاده از بررسی میدانی و مشاهدات عینی به کشف محوطه‌های باستانی شهرستان چالوس و مطالعه سفال‌های مکشوفه از این محوطه‌ها پرداخته شده است. در پژوهش فوق، پنج محوطه باستانی شامل محوطه‌های خانه‌سر، کُلُمه، کُمِرلَت، کوتاه‌کشک و قلعه‌سنگی مورد شناسایی قرار گرفتند و با استفاده از سفال‌های جمع‌آوری شده از سطح این محوطه‌ها، مورد مطالعه دقیق قرار گرفته و قدمت آن‌ها مشخص گردیده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می‌دهد که بیشتر محوطه‌های باستانی شهرستان چالوس در بخش مرزن‌آباد و کلاردشت واقع شده‌اند و بر اساس سفال‌های مکشوفه از آن‌ها، می‌توان گفت بیشتر محوطه‌های فوق مربوط به عصر آهن III و دوره‌های تاریخی به ویژه دوره اشکانی و ساسانی هستند. تفاصيل المقالة