نظامی گنجوی، در شعر زبانی ﭘﻴﭽﻴﺪه و اﺳﺘﻌﺎری دارد. او با واژگان بسیار بازی میﻛﻨﺪ و برای ﺗﺄﺛﻴﺮﮔﺬاری ﻋﺎﻃﻔﻲ بر ﻣﺨﺎﻃﺐ میﻛﻮﺷﺪ. این جستار، ﭘﮋوﻫﺸﻲ دربارة زبان شعریِ او بر اﺳﺎس ﻧﻈﺮﻳﻪهای فرمالیستی با هنجارگریزی است. مهمّﺗﺮﻳﻦ وجه هنجارگریزی، دوری از تکرار لفظ و معنای ﻋﺎدی است، آن چکیده کامل
نظامی گنجوی، در شعر زبانی ﭘﻴﭽﻴﺪه و اﺳﺘﻌﺎری دارد. او با واژگان بسیار بازی میﻛﻨﺪ و برای ﺗﺄﺛﻴﺮﮔﺬاری ﻋﺎﻃﻔﻲ بر ﻣﺨﺎﻃﺐ میﻛﻮﺷﺪ. این جستار، ﭘﮋوﻫﺸﻲ دربارة زبان شعریِ او بر اﺳﺎس ﻧﻈﺮﻳﻪهای فرمالیستی با هنجارگریزی است. مهمّﺗﺮﻳﻦ وجه هنجارگریزی، دوری از تکرار لفظ و معنای ﻋﺎدی است، آن چیزی که شاعر ﻫﻤﻴﺸﻪ در ﭘﻲ آن بود. ما با بررﺳﻲ ﻋﻨﺎﺻﺮ این باﻓﺖ میﺗﻮاﻧﻴﻢ ﺗﺮﻓﻨﺪهای ﻫﻨﺮی و شاعراﻧﺔ وی را در ﺧﻠﻖ آﺛﺎر ادبی ﻛﺸﻒ ﻛﻨﻴﻢ. نظامی، با ﻋﺪول از زبان ﻣﻌﻴﺎر و آشناییزداﻳﻲ، به ﺧﻠﻖ این زبان ﭘﺮداﺧﺘﻪ است. البتّه، هنجارگریزی باید بر اﺳﺎس زبان ﻫﻨﺠﺎر و زمان کاربرد آن بررﺳﻲ شود. در ﺳﺎﺧﺘﺎر شعر وی، هنجارگریزیهای ﻣﻮﺳﻴﻘﺎﻳﻲ، واژگانی، دستوری و ﻣﻌﻨﺎﻳﻲ ﻧﻘﺸﻲ اﺳﺎﺳﻲ دارند.
پرونده مقاله
زمان رواج سبک آذربایجانی، دورة اوج استفاده از تصویرسازی طبیعت برای ارایه امیال و افکار شاعران بوده تا آن جا که شعرایی چون انوری، خاقانی و نظامی از بزرگان و سرامدان این سبک و این شیوه به حساب میآیند. خورشید از عناصر طبیعی و از بارزترین ابزار تصویرسازی شعراست. زیبایی و چکیده کامل
زمان رواج سبک آذربایجانی، دورة اوج استفاده از تصویرسازی طبیعت برای ارایه امیال و افکار شاعران بوده تا آن جا که شعرایی چون انوری، خاقانی و نظامی از بزرگان و سرامدان این سبک و این شیوه به حساب میآیند. خورشید از عناصر طبیعی و از بارزترین ابزار تصویرسازی شعراست. زیبایی و عظمت آن همواره موجب ایجاد باورهایی شده است که در ترکیب با فنون هنری و ادبی، به غنیسازی تصاویر و ترکیبات ادب فارسی انجامیده است. این مقاله به مقایسة تصویرسازی با خورشید در شعر انوری، خاقانی و نظامی پرداخته است. این شعرا با استفاده از محسوسات در تصویر خورشید و بهره برداری از معنای نمادین و اسطورهای آن که در واقع همان زیبایی و قدرتمندی خورشید است و هم چنین استفاده از تتابع اضافات و بیان تصویر در تکبیت ها تشریک مساعی دارند. اما استفاده از خورشید در تصویر یک هیأت، بسامد و تکرار بالا، تصویرسازی به اقتضای حال و با توجه به ویژگی های مخاطب و نیز آرایههای متعدد برای ارایة تصویر خورشید، ویژة شعر خاقانی به نظر می رسد.
پرونده مقاله
سبک و شیوة هر یک از شاعران در اشعارشان نهفته است. با مطالعه و بررسی آثار و اشعار شاعران میتوان به شیوة سرایش آنان پی برد. بی گمان برای شناخت شیوة شاعری خیام نیز باید در رباعیات وی تأمّل کنیم. هر چند وجود رباعیاتی که دیگران به خیام نسبت دادهاند کار را بر پژوهنده دشوار چکیده کامل
سبک و شیوة هر یک از شاعران در اشعارشان نهفته است. با مطالعه و بررسی آثار و اشعار شاعران میتوان به شیوة سرایش آنان پی برد. بی گمان برای شناخت شیوة شاعری خیام نیز باید در رباعیات وی تأمّل کنیم. هر چند وجود رباعیاتی که دیگران به خیام نسبت دادهاند کار را بر پژوهنده دشوار میسازد، ولی به هر روی بهترین مأخذ برای بررسی سبک و شیوة شاعری خیام، رباعیاتی است که از وی به یادگار مانده است. از آنجا که یکی از شاخصهای سبکشناسی در آثار شاعران، مطالعه و بررسی میزان و چگونگی استفادة آنان از آرایههای ادبی است؛ بنا بر این با توجّه به این پرسش که آیا میتوان از راه بررسی آرایهها به شیوة سخن خیام نیز پی برد، در این جستار کوشش شده است از منظر میزان و کیفیّت استفاده و به کارگیری آرایههای ادبی به بررسی سبک و شیوة خیام در سرایش رباعی پرداخته شود.
پرونده مقاله
این مقاله به نقد عنصر داستانی پی رنگ از چشم انداز فرمالیستی و پیشافرمالیستی در مجموعة داستان های کوتاه دیوان سومنات نوشتة ابوتراب خسروی می پردازد. تمایزی که این دو دیدگاه میان داستان و پی رنگ قائل شده اند گویای تفاوت کاربرد آن ها دربارة این دو سازة داستانی است.
در نقد چکیده کامل
این مقاله به نقد عنصر داستانی پی رنگ از چشم انداز فرمالیستی و پیشافرمالیستی در مجموعة داستان های کوتاه دیوان سومنات نوشتة ابوتراب خسروی می پردازد. تمایزی که این دو دیدگاه میان داستان و پی رنگ قائل شده اند گویای تفاوت کاربرد آن ها دربارة این دو سازة داستانی است.
در نقد پیشافرمالیستی استفاده از پی رنگ کلیشه ای، بها دادن به کنج کاوی و تعلیق های از پیش لو رفته و عدم تناسب در شبکه های علت و معلولی از نکات قابل تأمل است. هم چنین استفاده از توصیف های جزیی نگر حاملِ زاویة دید که گویای خرده پی رنگ های زمان و مکان است و به کارگیری روایت غیرخطی بر پایة بازگشت به پس های مکرر از نقاط قوت داستان ها می باشد. اما در پی رنگ فرمالیستی خسروی برای آشنایی زدایی به انواع شگردها و تمهیدات هنری مانند استفاده از برخی مؤلفه های ادبیات پسامدرن، گفت و گو درباره تکنیک های داستانی، استفاده از فرم های دایره ای مکرر و غریب ساختن جهان داستان با تصاویر سنت های دینی و مذهبی و هنر مینیاتور ایرانی توجه دارد. در مجموع نویسنده در داستان هایی موفق است که بر پایة آشنایی زدایی و پی رنگ فرمالیستی بنا شده اند، و نه داستان هایی که بر اساس ضابطه های علت و معلولی استوار شده اند.
پرونده مقاله
مقاله حاضر نتیجه پژوهشی است که به روش کتابخانه ای و با تکیه بر ادبیات زنانه به منظور دستیابی به مبانی زیباشناسی در رمان چراغها را من خاموش می کنم اثر زویا پیرزاد انجام شده است. در این مقاله ویژگی های زبانی در سطوح مختلف (واژگان، جملات، گفتمان) و نیز ویژگی های محتوایی چکیده کامل
مقاله حاضر نتیجه پژوهشی است که به روش کتابخانه ای و با تکیه بر ادبیات زنانه به منظور دستیابی به مبانی زیباشناسی در رمان چراغها را من خاموش می کنم اثر زویا پیرزاد انجام شده است. در این مقاله ویژگی های زبانی در سطوح مختلف (واژگان، جملات، گفتمان) و نیز ویژگی های محتوایی که متناظر با مهم ترین عناصر داستانی است، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. بهرهگیری از توصیفات دقیق و ظریف، دیدگاه زنانه، انتخاب شخصیتهای متعدد زن، توجه به افکار زنانه و نشانههای متعدد فرا زبانی از ویژگیهای زبانی این اثر است. همچنین در ساخت محتوایی، نویسنده با به کارگیری عناصر داستانی، ضمن برخورد با کلیشهها، سعی در به چالشکشیدن فرهنگ مردانه دارد.
پرونده مقاله
استعارة تبعیّه برای نخستین بار در اواخر سدة دوم یا اوایل سدة سوم ه.ق به حوزة علم بلاغت راه یافت. صاحبنظران علم بلاغت استعاره را به اعتبار لفظ مستعار(به عاریت گرفته شده)، به اصلیّه و تبعیّه تقسیم کردهاند. در زبان فارسی، استعاره در اسم را استعارة اصلیّه و استعاره در فعل چکیده کامل
استعارة تبعیّه برای نخستین بار در اواخر سدة دوم یا اوایل سدة سوم ه.ق به حوزة علم بلاغت راه یافت. صاحبنظران علم بلاغت استعاره را به اعتبار لفظ مستعار(به عاریت گرفته شده)، به اصلیّه و تبعیّه تقسیم کردهاند. در زبان فارسی، استعاره در اسم را استعارة اصلیّه و استعاره در فعل و صفت را استعارة تبعیّه مینامند. برخلاف اسناد مجازی ـ که فعل را به فاعل غیر حقیقی نسبت میدهیم ـ در استعارة تبعیّه، فاعل را حقیقی میپنداریم و فعل را با علاقة مشابهت، تفسیر و تعبیر میکنیم. در جستار فرارو، هدف نگارندگان، بررسی استعارة تبعیّه در خمسة امیرخسرو دهلوی است تا بدینسان میزان بهرهوری شاعر را در کاربرد این نوع استعاره نشان دهند. روش پژوهش در این مقاله، توصیفی ـ تحلیلی است. نتیجة کلّی نشان میدهد امیر خسرو، استعاره تبعیّهگرا نیست؛ وی از دیدگاه کمّی، در خمسة حدوداً هیجده هزار بیتیاش، تنها 63 استعارة تبعیّه (58 استعاره در فعل و 5 استعاره در صفت) را در44 بیت آورده است. مثنوی شیرین و خسرو با 25 استعارة تبعیّه، بیشترین و هشت بهشت با 2 استعارة تبعیّه، کمترین بسامد را دارند. از دیدگاه کیفی، استعارة تبعیّه در خمسة امیرخسرو، از هر گونه رنگ تصنّع و تکلّف پیراسته است و سنخیّت و تناسب تام با سایر اجزای کلام او دارد.
پرونده مقاله
هر شعری که سروده میشود و از ضمیر شاعر پا به عرصه عالم وجود مینهد، انگیزه ای باعث پدید آمدنش شده است. گاه این انگیزه مشخّص بوده و همان هنگامِ سرودنِ شعر، ظهورش را موجب شده و گاه شاعر، ذهنیّت هایی از قبل در ضمیر ناخودآگاه خود داشته و پس از چندی، آن ذهنیّت ها، طبع شاعر چکیده کامل
هر شعری که سروده میشود و از ضمیر شاعر پا به عرصه عالم وجود مینهد، انگیزه ای باعث پدید آمدنش شده است. گاه این انگیزه مشخّص بوده و همان هنگامِ سرودنِ شعر، ظهورش را موجب شده و گاه شاعر، ذهنیّت هایی از قبل در ضمیر ناخودآگاه خود داشته و پس از چندی، آن ذهنیّت ها، طبع شاعر را تحت تأثیر قرار داده و باعث به وجود آمدن شعر شده است. در این تحقیق ابتدا، خاستگاه شعر به طور کلّی و ظهور استعداد سرایش شعر در وجود شاعر، مختصراً مورد بررسی قرار گرفته، سپس انگیزه های سرایشِ اشعار، معرّفی، دستهبندی و تحلیل شده است. از نتایج حاصل شده در این تحقیق، به این موارد میتوان اشاره کرد:
1ـ انگیزه های سرودن شعر، به اندازه ای متنوّع و گسترده است که معرّفیِ همة آن ها و قراردادنشان در دستهبندی مشخّصی امکانپذیر نیست.
2ـ انگیزه های سرودن شعر، در دوره های گذشتة ادبی بسیار محدودتر از دورة معاصر است. 3ـ انگیزه سرودن بسیاری از اشعار بیان نشده؛ خصوصاً در دورههای گذشته.
پرونده مقاله