تدلیس یکی از پدیدههای قابل توجه در فرآیند نقل و انتقال احادیث بوده است که عدم توجه به آن، اعتبارسنجی سندهای حدیثی را دچار خدشه میسازد. این پدیده در تاریخ حدیث ریشهدار بوده و بسیاری از محدثان در سطوح مختلف، مرتکبِ آن شدهاند. از مسئلههای مهم در بررسیِ این پدیده، روش چکیده کامل
تدلیس یکی از پدیدههای قابل توجه در فرآیند نقل و انتقال احادیث بوده است که عدم توجه به آن، اعتبارسنجی سندهای حدیثی را دچار خدشه میسازد. این پدیده در تاریخ حدیث ریشهدار بوده و بسیاری از محدثان در سطوح مختلف، مرتکبِ آن شدهاند. از مسئلههای مهم در بررسیِ این پدیده، روش کشفِ آن در سندهای حدیثی و همچنین شناختِ انگیزههای محدثان از انجام آن است. در این مقاله، با تکیه بر یک نمونۀ عینی به این مهم پرداخته شده است؛ این نمونه تعبیرهای نامتعارفی است که دارقُطنی، برای نام بردن از استادِ خویش محمّد بن عُمَر جعابی ذکر نموده است. با تحلیل موردی تکتکِ این تعبیرها، نخست اثبات شد که همۀ آنها در واقع دربارۀ جعابی به کار رفتهاند؛ سپس نامتعارف بودنِ این تعبیرها دربارۀ جعابی و در نتیجه، تدلیسِ دارقطنی در یادکرد از وی ثابت شد. در پایان، فرضیههای گوناگونی در تحلیل انگیزۀ احتمالی دارقطنی از این تدلیس بیان شد که از مهمترینِ آنها، بدگمان شدنِ او نسبت به جعابی در اواخرِ عمرِ وی است، به گونهای که احتمالا با تغییر در روش نام بردن از جعابی، وانمود کرده است که از او زیاد روایت نمیکند.
پرونده مقاله