به منظور بررسی تأثیر تاریخ کاشت و زمان برداشت بر صفات مرفولوژیکی ذرت علوفه ای (رقم کارون 701)، آزمایشی بهصورت اسپلیت پلات با سه تکرار در قالب بلوک های کامل تصادفی در ورامین در سال 1394 اجرا شد. تیمارها شامل پنج تاریخ کاشت بهعنوان فاکتور اصلی (20 فروردین، 31 اردیبهشت، چکیده کامل
به منظور بررسی تأثیر تاریخ کاشت و زمان برداشت بر صفات مرفولوژیکی ذرت علوفه ای (رقم کارون 701)، آزمایشی بهصورت اسپلیت پلات با سه تکرار در قالب بلوک های کامل تصادفی در ورامین در سال 1394 اجرا شد. تیمارها شامل پنج تاریخ کاشت بهعنوان فاکتور اصلی (20 فروردین، 31 اردیبهشت، 28 خرداد، 9 تیر و 24 تیرماه) و دو زمان برداشت بهعنوان فاکتور فرعی (مرحله شیری شدن دانه و مرحله خمیری شدن دانه) بود. نتایج نشان داد که تاریخ های کاشت ازنظر ارتفاع بوته، عرض برگ، سطح برگ، قطر بلال و عملکردتر اختلاف معنی داری در سطح یک درصد داشتند. اما تعداد برگ در بوته، طول برگ، تعداد گره در ساقه و قطر ساقه ازنظر آماری معنی دار نشدند و تحت تأثیر تاریخ کاشت قرار نگرفتند. نتایج این آزمایش نشان می دهد که تاریخ کاشت 9 تیرماه ازنظر صفات مرفولوژیکی منجمله ارتفاع بوته، عرض برگ، سطح برگ، قطر بلال و عملکردتر بوته نسبت به بقیه تاریخ های کاشت برتری دارد و با کشت زودهنگام و تأخیر در کاشت از میزان صفات فوق بهشدت کاسته می شود. دراینبین، زمان برداشت در مرحله شیری شدن دانه بیشترین میزان عرض برگ و سطح برگ و برداشت در مرحله خمیری شدن دانه بیشترین عملکردتر بوته را به خود اختصاص داد. توصیه می گردد جهت حصول عملکرد مطلوب ذرت، عملیات کاشت در نیمه اول تیرماه در منطقه ورامین صورت گیرد و برای برداشت علوفه باکیفیت برداشت در مرحله شیری و برای به دست آوردن عملکرد بیشتر برداشت در مرحله خمیری شدن دانه صورت پذیرد.
پرونده مقاله
این پژوهش در سال زراعی 96-1395، بهصورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در رشت انجام شد. فاکتورهای آزمایش شامل سودوموناسفلورسنت در دو سطح (تلقیح و عدم تلقیح) و کود فسفاته از منبع سوپر فسفات تریپل در شش سطح (بدون مصرف کود، 30، 60، 90، 12 چکیده کامل
این پژوهش در سال زراعی 96-1395، بهصورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در رشت انجام شد. فاکتورهای آزمایش شامل سودوموناسفلورسنت در دو سطح (تلقیح و عدم تلقیح) و کود فسفاته از منبع سوپر فسفات تریپل در شش سطح (بدون مصرف کود، 30، 60، 90، 120 و 150 کیلوگرم در هکتار) بودند. اثر سودوموناس بر طول غلاف، تعداد دانه در غلاف، تعداد غلاف در بوته، وزن صد دانه، عملکرد دانه خشک، شاخص برداشت و محتوی فسفر دانه و اثر کود فسفاته بر تعداد غلاف در بوته، وزن صد دانه، عملکرد دانه خشک، محتوی فسفر دانه و شاخص برداشت معنیدار بود (p ≤ 0.01). برهمکنش دو فاکتور بر تمام صفات بهجز شاخص برداشت معنیدار بود(p ≤ 0.01).بیشترین مقدار محتوی فسفر دانه (355 میلیگرمبر کیلوگرم) در ترکیب تیماری تلقیح با سودوموناس و استفاده از 150 کیلوگرم کود فسفاته در هکتار حاصل شد. عملکرد دانه در ترکیب کودی تلقیح با سودوموناس و استفاده از 90 کیلوگرم کود فسفاته در هکتار برابر با 3/3893 کیلوگرم در هکتار بود که اختلاف معنیداری با 120 و 150 کیلوگرم کود فسفاته در هکتار و در شرایط تلقیح با سودوموناسنداشت. این ترکیب کودی سبب افزایش 38 درصدی عملکرد دانه در مقایسه با عدم تلقیح و مصرف 90 کیلوگرم نیتروژن در هکتار شد. درمجموع، مصرف 90 کیلوگرم کود فسفاتهدرهکتارو تلقیح با سودوموناس میتواند منجر به حصول به پتانسیل عملکرد دانه، کاهش اثرات مخرب زیستمحیطی و صرفهجویی در مصرف کود فسفاته گردد.
پرونده مقاله
آب قابلدسترسی، عامل اصلی محدودکننده رشد و تولید محصول در مناطق خشک است. در این راستا بهمنظور بررسی اثر کاربرد سیلیسیم بر ویژگی های مورفولوژیکی، فیزیولوژیکی و عملکرد آفتابگردان در شرایط مختلف رطوبتی، این آزمایش در سال زراعی 1397-1398 در شهر گناباد انجام شد. این پژوهش ب چکیده کامل
آب قابلدسترسی، عامل اصلی محدودکننده رشد و تولید محصول در مناطق خشک است. در این راستا بهمنظور بررسی اثر کاربرد سیلیسیم بر ویژگی های مورفولوژیکی، فیزیولوژیکی و عملکرد آفتابگردان در شرایط مختلف رطوبتی، این آزمایش در سال زراعی 1397-1398 در شهر گناباد انجام شد. این پژوهش بهصورت اسپلیت پلات در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. عامل اصلی آبیاری با سطوح مختلف رطوبتی بر اساس نیاز آبیشامل چهار سطح (سطح رطوبتی 100 درصد نیاز آبی، سطح رطوبتی 80 درصد نیاز آبی، سطح رطوبتی 60 درصد نیاز آبی و سطح رطوبتی 40 درصد نیاز آبی) و عاملفرعیزمان مصرف سیلیسیمدر چهارسطح (بدون کاربرد (شاهد)، کاربرد در مرحله رویشی، کاربرد در مرحله زایشی، کاربرد در مرحله رویشی و زایشی)بود.نتایج آزمایش نشان داد که کاهش سطح رطوبتی از 100 درصد به 40 درصد نیاز آبی موجب کاهش صفات کمی موردبررسی شد؛ به طوری که کمترین مقدار عملکرد دانه (8/1730 کیلوگرم در هکتار) و عملکرد روغن (41/583 کیلوگرم در هکتار) در تیمار سطح رطوبتی 40 درصد نیاز آبی به دست آمد. همچنین کاربرد سیلیسیم در شرایط کم رطوبت بر اساس نیاز آبی باعث بهبود اثرات کاهش سطوح رطوبتی در همه صفات مورد ارزیابی و عملکرد دانه شد. بیشترین عملکرد دانه (96/7572 کیلوگرم در هکتار) در تیمار سطح رطوبتی 80 درصد نیاز آبی و کاربرد سیلیسیوم در مرحله رویشی و زایشی به دست آمد و کمترین مقدار (54/1193 کیلوگرم در هکتار) در تیمار سطح رطوبتی 40 درصد نیاز آبی و بدون کاربرد سیلیسیوم ثبت گردید. همچنین کاربرد سیلیسیوم در مرحله رویشی و زایشی نسبت به تیمار عدم کاربرد (شاهد) به ترتیب باعث افزایش 5/2، 5/1 و 5/2 برابری عملکرد روغن در سطوح مختلف آبیاری شامل 80، 60 و 40 درصد نیاز آبی شد. بهطورکلی نتایج نشان داد استفاده از سیلیسیم در مرحله رویشی و زایشی در سطح رطوبتی 80 درصد نیاز آبی باعث جبران اثرات سوء کاهش سطح رطوبتی در صفات موردبررسی گردید.
پرونده مقاله
به منظور بررسی سازگاری ژنوتیپهای بومی برنج به شرایط آب و هوایی مازندران، این آزمایش با تعداد 30 ژنوتیپ برنج در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار در دو منطقه از استان مازندران (مؤسسه تحقیقات برنج آمل و دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری) طی سال 96-1395 اج چکیده کامل
به منظور بررسی سازگاری ژنوتیپهای بومی برنج به شرایط آب و هوایی مازندران، این آزمایش با تعداد 30 ژنوتیپ برنج در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار در دو منطقه از استان مازندران (مؤسسه تحقیقات برنج آمل و دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری) طی سال 96-1395 اجرا گردید . نتایج تجزیه واریانس مرکب دادهها نشان داد که بین مکانهای آزمایش فقط از نظر طول خوشه و تعداد دانه پر و پوک در خوشه اختلاف معنیداری وجود داشت، در حالی که بین ژنوتیپها و برهمکنش ژنوتیپ در محیط تفاوت معنیداری از نظر تمام صفات مورد مطالعه وجود داشت. نتایج ضرایب همبستگی صفات مورد بررسی نشان داد که صفات طول خوشه، تعداد دانه پر در خوشه و تعداد پنجه بارور در کپه دارای همبستگی مثبت و معنیداری با عملکرد دانه بودند. برای 30 ژنوتیپ مورد بررسی، سه خوشه حاصل گردید که ژنوتیپهای خوشه سوم شامل گرده و زیره بندپی با میانگین عملکرد دانه بالاتر در دو منطقه مورد مطالعه، سازگاری بیشتری به شرایط اقلیمی مازندران نشان دادند.
پرونده مقاله
این تحقیق باهدف مطالعه واکنش ویژگیهای رویشی ارقام آفتابگردان در حضور شنبلیله بهعنوان خاکپوش زنده در سال 1396 در مزرعه آزمایشی دانشگاه رازی انجام شد. آزمایش بهصورت فاکتوریل بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی اجرا گردید. فاکتور اول کاشت شنبلیله در چهار سطح (بدون خاکپوش چکیده کامل
این تحقیق باهدف مطالعه واکنش ویژگیهای رویشی ارقام آفتابگردان در حضور شنبلیله بهعنوان خاکپوش زنده در سال 1396 در مزرعه آزمایشی دانشگاه رازی انجام شد. آزمایش بهصورت فاکتوریل بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی اجرا گردید. فاکتور اول کاشت شنبلیله در چهار سطح (بدون خاکپوش، کاشت شنبلیله 15 روز قبل، همزمان و 15 روز بعد از آفتابگردان) و فاکتور دوم ارقام آفتابگردان (پروگرس، فرخ، لاکومکا) بود. نتایج نشان داد که کاشت شنبلیله 15 روز قبل از آفتابگردان، ارتفاع، وزن ساقه، تعداد برگ، وزن برگ، شاخص سطح برگ، محتوای کلروفیلهای a، b و کل آفتابگردان را نسبت به شرایط شاهد (بدون خاکپوش) به ترتیب 4/26، 1/62، 8/24، 5/68، 63، 4/7، 7/3 و 8/6 درصد کاهش داد. کمترین محتوای نسبی آب برگ نیز با کاشت شنبلیله قبل از آفتابگردان به دست آمد (به ترتیب 2/65 و 7/52 درصد در مراحل یکسوم ابتدایی فصل رشد و گلدهی). اثر حضور خاکپوش در شرایط کاشت همزمان و 15 روز بعد از آفتابگردان بر بهبود ویژگیهای رشدی آفتابگردان نسبت به شاهد معنیدار نبود.در بین ارقام، بیشترین عملکرد دانه، به رقم لاکومکا اختصاص یافت (3426 کیلوگرم در هکتار).بااینحال رقم پروگرس بیشترین ارتفاع (212 سانتیمتر)، وزن ساقه (523 گرم در بوته)، تعداد برگ (5/25 عدد در بوته)، وزن برگ (4/157 گرم در بوته)، شاخص سطح برگ (2/6) و محتوای نسبی آب برگ (به ترتیب 8/77 و 5/70 درصد در مراحل یکسوم ابتدایی فصل رشد و گلدهی) را به خود اختصاص داد. بیشترین نسبت سطح برگ (013/0 مترمربع بر گرم) و محتوای کارتنوئید (5/2 میلیگرم)نیز متعلق به رقم فرخ تعلق داشت.
پرونده مقاله
کودهای آلی منابع ارزشمندی برای بهبود کیفیت خاک و افزایش عملکرد گیاهان زراعی هستند. بهمنظور ارزیابی اثرات کاربرد ورمیکمپوست و کود دامی بر صفات مورفولوژیک، عملکرد و میزان اسانس گیاه دارویی ریحان (Ocimum basilicum L.) آزمایشی مزرعهای بهصورت طرح بلوکهای کامل تصادفی با چکیده کامل
کودهای آلی منابع ارزشمندی برای بهبود کیفیت خاک و افزایش عملکرد گیاهان زراعی هستند. بهمنظور ارزیابی اثرات کاربرد ورمیکمپوست و کود دامی بر صفات مورفولوژیک، عملکرد و میزان اسانس گیاه دارویی ریحان (Ocimum basilicum L.) آزمایشی مزرعهای بهصورت طرح بلوکهای کامل تصادفی با هشت تیمار و سه تکرار در سال 1398 در شهرستان ارومیه اجرا گردید. تیمارهای آزمایشی شامل شاهد (1T)، ورمیکمپوست به میزان 5 تن (2T)، 10 تن (3T)، 15 تن (4T) و 25 تن در هکتار (5T)، کود گاوی به میزان 10 تن (6T)، 15 تن (7T) و 20 تن در هکتار (8T) بودند. بر اساس نتایج تجزیه واریانس، تأثیر تیمارهای کودی بر تمامی صفات موردبررسی در سطح احتمال یک درصد معنیدار بود. نتایج نشان داد که تیمار 5T ارتفاع بوته، تعداد برگ در بوته، عملکرد بیولوژیک، عملکرد دانه، میزان اسانس و عملکرد اسانس را در مقایسه با تیمار شاهد به ترتیب 81/67، 91/60، 36/53، 86/42، 94/109 و 95/72 درصد افزایش داد. بیشترین تعداد شاخه جانبی در بوته (61/15) متعلق به تیمار 8T بود که با تیمار 5T اختلاف معنیداری نداشت. تیمار 4T ازلحاظ تعداد گل در بوته حداکثر مقدار (66/45) را در بین تیمارهای کودی دارا بود و این تیمار تفاوت معنیداری با تیمار 5T نداشت. همچنین، بیشترین وزن هزار دانه (72/2 گرم) از تیمار 4T به دست آمد که این تیمار با تیمارهای 5T و 8T در یک گروه آماری قرار گرفتند. بهطورکلی، نتایج حاکی از آن بود که کاربرد ورمیکمپوست و کود گاوی تأثیر مطلوبی بر صفات مورفولوژیک، عملکرد و میزان اسانس گیاه دارویی ریحان داشت.
پرونده مقاله
با توجه به گسترش روزافزون مطالعات بر روی گیاهان دارویی و اهمیت آنها در صنایع غذایی و دارویی، مطالعه حاضر بر روی گیاه دارویی کلمو (Physorrhynchus chamaerapistrum ) صورت گرفته است. سیلیس (Si) بهعنوان یک عنصر مفید برای بسیاری از گونههای گیاهی شناختهشده است. در مطالعه ح چکیده کامل
با توجه به گسترش روزافزون مطالعات بر روی گیاهان دارویی و اهمیت آنها در صنایع غذایی و دارویی، مطالعه حاضر بر روی گیاه دارویی کلمو (Physorrhynchus chamaerapistrum ) صورت گرفته است. سیلیس (Si) بهعنوان یک عنصر مفید برای بسیاری از گونههای گیاهی شناختهشده است. در مطالعه حاضر به بررسی اثر تیمار سیلیس بر روی برخی از صفات فیزیولوژیک گیاه کلمو پرداختهشده است. بدین منظور محلولپاشی گیاهان کلمو در رویشگاه طبیعی خود در منطقه بهبهان توسط غلظتهای صفر (آب مقطر بهعنوان گیاه شاهد)، 10 و 20 میلی مولارسیلیکات پتاسیم محلولپاشی صورت گرفت. پس از یک ماه برگ گیاهان جهت بررسی پاسخهای فیزیولوژیکی گیاه به تیمار سیلیس برداشت شدند. بر اساس نتایج بهدستآمده، تیمار سیلیس تأثیر معنیداری بر روی شاخصهای فلورسانس برگ گیاه کلمو نشان نداد درحالیکه سبب افزایش معنیدار رنگیزههای فتوسنتزی گیاه شد. تیمار سیلیسی تأثیر معنیداری بر روی میزانکارایی فتوسیستم 2 (Fv/Fm) و کارایی فتوسیستم های 1 و 2 (PIABS) نشان نداد. میزان کلروفیل های a، b و کل و کاروتنوئیدهادر گیاهان تیمار شده با سیلیس افزایش معنیداری را نشان دادند، درحالیکه در شاخصهای مذکور در تیمارهای 10 و 20 میلی مولار تفاوت معنیداری با یکدیگر نشان نداد. نتایج حاصل از مطالعه حاضر حاکی از آن است که سیلیس بهعنوان یک عنصر معدنی غیرضروری بر گیاهان میتواند سبب ارتقاء عملکرد میزان رنگیزه های فتوسنتزی گیاهان شود.
پرونده مقاله
بهمنظور ارزیابی اثر کاربرد تلفیقی کودهای شیمیایی-دامی و زیستی بر عملکرد ذرت (سینگل کراس 703)، این آزمایش بهصورت کرتهای خردشده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در تابستان سال 1395 در شهرستان رامهرمز اجرا شد. کرتهای اصلی در چهار سطح مصرف کود شیمیایی (100، چکیده کامل
بهمنظور ارزیابی اثر کاربرد تلفیقی کودهای شیمیایی-دامی و زیستی بر عملکرد ذرت (سینگل کراس 703)، این آزمایش بهصورت کرتهای خردشده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در تابستان سال 1395 در شهرستان رامهرمز اجرا شد. کرتهای اصلی در چهار سطح مصرف کود شیمیایی (100، 50 و 25 درصد مصرف توصیهشده NPK و عدم مصرف کود شیمیایی (مصرف کود دامی)) و کرتهای فرعی در سه سطح عدم تلقیح بذر؛ تلقیح بذر با کودهای زیستی حاوی باکتریهای محرک رشد و حلکننده فسفات و پتاسیم (ازتوبارور+فسفاتهبارور+پتابارور) و تلقیح بذر با کودهای زیستی مذکور+قارچ آسپرژیلوس بود. بیشترین عملکرد دانه به سطح تیماری 100 درصد مصرف NPK تعلق داشت، ولی بین دو سطح 100 و 50 درصد مصرف NPK ازلحاظ تعداد برگ در بوته، طول بلال، قطر بلال، تعداد ردیف در بلال، تعداد دانه در ردیف و وزن هزار دانه تفاوت معنیداری نبود. اثر کود زیستی بر عملکرد دانه و اجزای آن معنیدار بود و بین دو سطح تلقیح بذر با کودهای زیستی حاوی باکتری و تلقیح بذر با کودهای زیستی حاوی باکتری+قارچ آسپرژیلوس تفاوت معنیداری وجود نداشت. در شرایط عدم تلقیح بذر، با کاهش 50 درصدی مصرف NPK، عملکرد دانه در حدود 24 درصد کاهش یافت، درحالیکه با تلقیح بذر با کودهای زیستی حاوی باکتری و کاهش 50 درصدی مصرف NPK، کاهش عملکرد دانه نسبت به مصرف 100 درصد NPK بدون تلقیح بذر، حدود 12 درصد بود. ازاینرو، تلقیح توأم بذر با کودهای زیستی ازتوبارور، فسفاتهبارور و پتابارور در تلفیق با مصرف 50 درصد توصیهشده کود شیمیایی NPK به دلیل کاهش هزینه نهادههای شیمیایی و جلوگیری از آلودگیهای زیستمحیطی در زراعت ذرت در منطقه رامهرمز مناسب به نظر میرسد.
پرونده مقاله
بهمنظور بررسی نقش تغییرات انتقال مجدد در عملکرد ذرت دانه ای در تراکم ها و مقادیر متفاوت نیتروژن این آزمایش بهصورت فاکتوریلدرقالبطرح بلوک هایکاملتصادفیدر سهتکرارطی سال زراعی1394-95 در شهر رامهرمز واقع در جنوب غرب ایران انجام شد.فاکتور تراکم بوته شامل هشت، 10 و 12 بوته چکیده کامل
بهمنظور بررسی نقش تغییرات انتقال مجدد در عملکرد ذرت دانه ای در تراکم ها و مقادیر متفاوت نیتروژن این آزمایش بهصورت فاکتوریلدرقالبطرح بلوک هایکاملتصادفیدر سهتکرارطی سال زراعی1394-95 در شهر رامهرمز واقع در جنوب غرب ایران انجام شد.فاکتور تراکم بوته شامل هشت، 10 و 12 بوته در مترمربع و فاکتور مقادیر نیتروژن شامل کاربرد 50 ،100 ،150 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار از منبع کود اوره (46 درصد) بود. نتایج نشان داد که تغییر تراکم بوته و مقدار نیتروژن اثر معنی داری بر عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیکی، میزان انتقال مجدد، سهم انتقال مجدد و فتوسنتز جاری داشت. بیشترین عملکرد دانه (4/8090 کیلوگرم در هکتار) به تراکم هشت بوته در مترمربع و کمترین (1/6480 کیلوگرم در هکتار) به تراکم 12 بوته در مترمربع اختصاص یافت. بیشترین عملکرد دانه (7/8650 کیلوگرم در هکتار) از تیمار 150 کیلوگرم در هکتار کود نیتروژن و کمترین (7/6160 کیلوگرم در هکتار) از تیمار 50 کیلوگرم در هکتار کود نیتروژن به دست آمد. بیشترین میزان انتقال مجدد و میزان و سهم فتوسنتز جاری از تراکم هشت بوته در مترمربع و 150 کیلوگرم در هکتار نیتروژن به دست آمد. بهطورکلی نتایج آزمایش نشان داد که مصرف 150 کیلوگرم در هکتار نیتروژن خالص در تراکم هشت بوته در مترمربع می تواند موجب افزایش 46 درصدی عملکرد دانه در مقایسه با مصرف 50 کیلوگرم در هکتار نیتروژن و تراکم 12 بوته در مترمربع و بهبود تولید ذرت شود.
پرونده مقاله
آزمایش در سال زراعی 97-1396 در روستای آچاچی میانه بهصورت اسپلیت پلات فاکتوریل در ﻗﺎﻟﺐ ﻃﺮح کاملاً ﺗﺼﺎدﻓﯽ ﺑﺎ سه تکرار اجرا ﺷﺪ. تیمارها شامل سه سطح تنش (a1: بدون تنش (غرقاب) و a2: دور آبیاری هر 10 روز (از مرحله شروع پنجه زنی)، a3: دور آبیاری 20 روز (از شروع پنجهزنی)؛ زئو چکیده کامل
آزمایش در سال زراعی 97-1396 در روستای آچاچی میانه بهصورت اسپلیت پلات فاکتوریل در ﻗﺎﻟﺐ ﻃﺮح کاملاً ﺗﺼﺎدﻓﯽ ﺑﺎ سه تکرار اجرا ﺷﺪ. تیمارها شامل سه سطح تنش (a1: بدون تنش (غرقاب) و a2: دور آبیاری هر 10 روز (از مرحله شروع پنجه زنی)، a3: دور آبیاری 20 روز (از شروع پنجهزنی)؛ زئولیت در دو سطح (b1: عدم کاربرد (شاهد)؛ b2: 10 تن در هکتار) و ارقام در چهار سطح (c1: شاهپسند ؛ c2: طارم محلی ؛ c3: CT13382-8-3-M و c4: سنگ جو) بود. ترکیب غرقاب در کاربرد زئولیت در رقم CT13382-8-3-Mبا میانگین 9/5 تن در هکتار بیشترین و ترکیب 20 روز یکبار در عدم کاربرد زئولیت در رقم شاهپسند با میانگین 06/1 تن در هکتار کمترین عملکرد دانه داشت. بیشترین میزان انتقال مجدد ماده خشک از اندام هوایی هنگامی به دست آمـد کـه رقم سنگ جو تحت سطح هر 10 روز یکبار آبیاری در عدم کاربرد زئولیت قـرار گرفـت (816 کیلـوگرم در هکتار) و با افزایش مصرف زئولیت از سهم انتقال مجدد در عملکرد شلتوک کاسته شد. سایر برگ ها در مقایسه با سایر اندام ها (برگ پرچم و ساقه) نقش اصلی را در انتقال مجدد مـاده خشک به دانهها ایفا کرده و میزان آن بسته به ژنوتیپ و شـرایط محیطـی از 45/3-63/14 درصـد متغیر بود. ساقه ها در انتقال مجدد ماده خشک به دانه از سایر اندام های هوایی کمتر بوده بین 5/2 -7/16 درصد بود. درمجموع به نظر می رسد که انتقال مجدد ماده خشک از اندام های هوایی ژنوتیپ های برنج نقش مهمی در پر کردن دانه دارد.
پرونده مقاله
با توجه به مشکل شوری و محدودیت منابع آب در ایران، استفاده همزمان از مواد تعدیلکننده اثر شوری و انواع سوپر جاذبها میتواند راهکاری مؤثر در جهت بهبود شاخصهای رشد گیاهان پرورشیافته در خاکهای شور باشد. بهمنظور ارزیابی اثر روشهای مختلف کاربرد اسیدسالیسیلیک و پومیس ب چکیده کامل
با توجه به مشکل شوری و محدودیت منابع آب در ایران، استفاده همزمان از مواد تعدیلکننده اثر شوری و انواع سوپر جاذبها میتواند راهکاری مؤثر در جهت بهبود شاخصهای رشد گیاهان پرورشیافته در خاکهای شور باشد. بهمنظور ارزیابی اثر روشهای مختلف کاربرد اسیدسالیسیلیک و پومیس بر عملکرد و مقدار عناصر غذایی شاهی در یک خاک شور، آزمایش مزرعهای بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با 9 تیمار و سه تکرار به اجرا درآمد. فاکتورها شامل 1) اسیدسالیسیلیک(S) با سه سطح الف) بدون اسیدسالیسیلیک (S0)، ب) خیساندن بذور شاهی در اسیدسالیسیلیک 1/0 میلیمولار به مدت 24 ساعت (S1) و ج) محلولپاشی گیاهان با اسیدسالیسیلیک 7/0 میلیمولار در سه مرحله (S2) و 2) پومیس (P) با سه سطح الف) صفر (P0) ، ب) 15 تن در هکتار (P1) و ج) 30 تن در هکتار (P2) بود. نتایج نشان داد که خیساندن بذور شاهی در اسیدسالیسیلیک 1/0 میلیمولار توانست اثرات ناشی از تنش شوری در شاهی را تعدیل نماید، ولی بین تیمار محلولپاشی گیاهان با اسیدسالیسیلیک 7/0 میلیمولار و شاهد ازلحاظ اکثر شاخصهای رشد، تفاوتی دیده نشد. افزایش سطوح پومیس توانست صفاتی نظیر وزن خشک و مقدار عناصر فسفر، کلسیم، منیزیم و پتاسیم را در شاهی افزایش داده و مقدار سدیم گیاه، پرولین، پراکسید هیدروژن و آسکوربات پراکسیداز را کاهش دهد. در کل تیمار (P2S1) یعنی کاربرد 30 تن در هکتار پومیس و خیساندن بذور شاهی در اسیدسالیسیلیک 1/0 میلیمولار، بیشترین عملکرد و مقدار عناصر غذایی و کمترین مقدار شاخصهای تنش شوری در شاهی را تولید کرد.
پرونده مقاله
بهمنظور ارزیابی نقش عوامل کاهنده رشد بر برخی از شاخصهای مرفوفیزیولوژیکی و عملکردی ارقام برنج، آزمایشی در سال 1397 بهصورت کرتهای خردشده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. عوامل آزمایش شامل ارقام مختلف برنج شامل: چمپا، عنبوری قرمز و هویزه در کرت اص چکیده کامل
بهمنظور ارزیابی نقش عوامل کاهنده رشد بر برخی از شاخصهای مرفوفیزیولوژیکی و عملکردی ارقام برنج، آزمایشی در سال 1397 بهصورت کرتهای خردشده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. عوامل آزمایش شامل ارقام مختلف برنج شامل: چمپا، عنبوری قرمز و هویزه در کرت اصلی و عوامل کاهنده رشد در چهار سطح شاهد (بدون برش)، مصرف نیم لیتر مداکس تاپ در 45 روز پس از کاشت، برش 65 روز پس از کاشت به ارتفاع 35 سانتیمتر و برش 85 روز پس از کاشت به ارتفاع 35 سانتیمتر در کرت فرعی بود. نتایج نشان داد تفاوت بین سطوح عوامل کاهنده رشد ازنظر ارتفاع ساقه، تعداد خوشه، تعداد دانه پوک و عملکرد شلتوک در سطح 1% و وزن هزار دانه در سطح 5% معنیدار بود. تفاوت بین ارقام ازنظر تعداد دانه پوک در خوشه در سطح 1% و وزن هزار دانه در سطح 5% معنیدار شد. بیشترین تعداد دانه پوک در خوشه در شاهد و کمترین آن دربرش 65 روز پس از کاشت حاصل شد. بیشترین عملکرد شلتوک به کاربرد مداکس تاپ (با میانگین 7/4 تن در هکتار) و کمترین آن (با میانگین 19/3 تن در هکتار) به برش 85 روز پس از کاشت متعلق بود. بنابراین میتوان با برش 65 روز پس از کاشت و کاربرد مداکس تاپ و استفاده از رقم هویزه به نتایج مطلوب در شرایط آب و هوایی خوزستان رسید.
پرونده مقاله