جهان بینى نگر شکلّى انسان به هستى وخویش است که پاسخگوى سؤالهای اساسى وی نیز هست؛این پرسشها شامل جهان و چگونگی پدیدآمدن آن تا جایگاه موجودات و چگونگی هست شدن آنها و بهویژه نگاه به انسان و جایگاه او در هستی، تا تشریح جهان بعد از مرگ و در نهایت نگاه به پایان هستی است. ف چکیده کامل
جهان بینى نگر شکلّى انسان به هستى وخویش است که پاسخگوى سؤالهای اساسى وی نیز هست؛این پرسشها شامل جهان و چگونگی پدیدآمدن آن تا جایگاه موجودات و چگونگی هست شدن آنها و بهویژه نگاه به انسان و جایگاه او در هستی، تا تشریح جهان بعد از مرگ و در نهایت نگاه به پایان هستی است. فلوطین از اندیشمندان قرن دوم میلادی و از شاگردان افلاطون، با اندیشۀ خاص خود راه جدیدی در فلسفه گشود. مولانا جلال الدین بلخی، شاعر و عارف بزرگ فارسیزبان قرن هفتم هجری قمری نیز با عرفان عاشقانۀ خود نگاه خاصی به هستی داشته است. پرسش اصلی که این پژوهش در پی پاسخ به آن است، چگونگی نگاه این دو اندیشمند به هستی است. برای یافتن پاسخ با توجّه به روش تطبیقی، به تحلیل تطبیقی شاخصههای جهاننگری در آثار فلوطین و مولانا پرداختهایم و با بررسیوتجزیهوتحلیل،ارتباطهاوشباهتهایو تفاوتها بین جهانشناسی آنان مشخص گردیده است. نتیجۀ کلام آنکه هستیشناسی مولانا و فلوطین به هم نزدیک است؛ با این حال تفاوت هایی هم در این مورد دیده میشود.
پرونده مقاله
اسطورهها همیشه به یک حال نمیمانند، بلکه با گذر زمان برخی از آنها با شکل جدیدتر به صورت داستانهای حماسی نمودار میشوند. در این تغییر و تبدیل، دگرگونیهایی در داستان اسطورهای صورت میپذیرد. دلایل گوناگونی برای تبدیل اسطوره به حماسه وجود دارد و داستانها در طی تحوّل خو چکیده کامل
اسطورهها همیشه به یک حال نمیمانند، بلکه با گذر زمان برخی از آنها با شکل جدیدتر به صورت داستانهای حماسی نمودار میشوند. در این تغییر و تبدیل، دگرگونیهایی در داستان اسطورهای صورت میپذیرد. دلایل گوناگونی برای تبدیل اسطوره به حماسه وجود دارد و داستانها در طی تحوّل خود به جابهجایی، شکستگی، قلب، حذف و ... دچار میگردند. در ورود اسطوره به حماسه، قهرمانها هم از این تغییر به کنار نمیمانند. در این جستار نگارندگان با بررسی الگوهای اسطورهای و حماسی، این تغییر و تبدیلها را بررسی کردهاند.
پرونده مقاله