بررسی معرفتشناسی شخصی نشان می‎دهد که تلفیق ابعاد عینیت و ذهنیت دانستن، بنیانی برای دستیابی به درک معرفت شناختی سطح بالاست. انتظار می‎رود که افراد در ابتدا عینیت‎گرا باشند و در مراحل بالاتر تحول باورها به ذهینت‎گرایی نائل شوند و در نهایت، به تلفیقی از عی چکیده کامل
بررسی معرفتشناسی شخصی نشان می‎دهد که تلفیق ابعاد عینیت و ذهنیت دانستن، بنیانی برای دستیابی به درک معرفت شناختی سطح بالاست. انتظار می‎رود که افراد در ابتدا عینیت‎گرا باشند و در مراحل بالاتر تحول باورها به ذهینت‎گرایی نائل شوند و در نهایت، به تلفیقی از عینیت‎گرایی و ذهنیت‎گرایی ارتقاء یابند. از سوی دیگر، طبق نظر پژوهشگران، تحول باورها را باید در ارتباط با حیطه‎های خاص مورد بررسی قرار داد. فرضیه مطرح این بود که این تحول در یک توالی نظام‎دار در جنبه‎های توجیه‎پذیری مختلف (تجربه، عقیده، استدلال فردی و صلاحیت) اتفاق می‎افتد. این فرضیه با یک نمونه 64 نفری از دانش‎آموزان پایه سوم تا پایه ششم ابتدایی از مدارس تهران آزمون شد. روش پژوهش توصیفی و علیـمقایسهای بود و شرکتکنندگان به سوالات داستانهای منسفیلد و کلینچی (۲۰۰۲) پاسخ دادند. نتایج نشان داد که بین پایه‎های تحصیلی مختلف از نظر عینی‎نگری و ذهنی‎نگری تفاوت معنادار وجود دارد، بهطوری که دانش‎آموزان پایه‎‎های سوم و چهارم بیشتر در سطح عینی‎نگری و پایه‎های پنجم و ششم بیشتر در سطح ذهنی‎نگری بوده‎اند. همچنین، عامل تجربه 27 درصد از واریانس عینی‎نگری و عوامل تجربه و عقیده 30 درصد از واریانس ذهنی‎نگری را تبیین کردند. بر اساس نتایج پژوهش، به نظر می‎رسد که معرفتشناسی شخصی عاملی تحولی است.
پرونده مقاله