هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش شناختی رفتاری مثبتنگر بر داغ اجتماعی و خودمراقبتی در سالمندان با سندرم آشیانه خالی انجام شد.
روش: مطالعه حاضر نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش سالمندان با سندرم آشیانه خالی دارای مشکلات چکیده کامل
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش شناختی رفتاری مثبتنگر بر داغ اجتماعی و خودمراقبتی در سالمندان با سندرم آشیانه خالی انجام شد.
روش: مطالعه حاضر نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش سالمندان با سندرم آشیانه خالی دارای مشکلات روانی مراجعهکننده به مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی شهر ساری در سال 1399 بودند. تعداد 40 نفر از سالمندان پس از بررسی ملاکهای ورود به مطالعه با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و با روش تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 20 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 75 دقیقهای (هفته ای یک جلسه) تحت آموزش شناختی رفتاری مثبتنگر قرار گرفت و گروه کنترل آموزشی ندید. ابزارهای پژوهش پرسشنامه داغ اجتماعی کینگ و همکاران (2007) و مقیاس خودمراقبتی سالمندان یونسی بروجنی و همکاران (1399) بودند. دادهها با آزمونهای خیدو، تی مستقل و تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرمافزار SPSS-25 تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج آزمون تی مستقل نشان داد که گروههای آزمایش و کنترل در مرحله پیشآزمون از نظر داغ اجتماعی و خودمراقبتی تفاوت معنیداری نداشتند (05/0P>)، اما در مرحله پسآزمون هر دو متغیر مذکور تفاوت معنیداری داشتند (001/0˂P). همچنین، نتایج آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که آموزش شناختی رفتاری مثبتنگر باعث کاهش داغ اجتماعی و افزایش خودمراقبتی سالمندان با سندرم آشیانه خالی شد (001/0˂P).
نتیجهگیری: طبق نتایج این پژوهش، متخصصان و درمانگران سلامت سالمندان میتوانند از روش آموزش شناختی رفتاری مثبتنگر جهت بهبود ویژگیهای روانشناختی سالمندان بهویژه کاهش داغ اجتماعی و افزایش خودمراقبتی در سالمندان با سندرم آشیانه خالی استفاده نمایند.
پرونده مقاله
هدف: ترک خانه توسط فرزندان و احساس کردن ناگهانی جای خالی آنها در خانه منجر به پدید آمدن برخی ناراحتی ها و استرسها در سالمندان میگردد که برایشان بسیار وحشت آور است و به آن سندروم آشیانه خالی گفته میشود. هدف از پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری (Cbt) با در چکیده کامل
هدف: ترک خانه توسط فرزندان و احساس کردن ناگهانی جای خالی آنها در خانه منجر به پدید آمدن برخی ناراحتی ها و استرسها در سالمندان میگردد که برایشان بسیار وحشت آور است و به آن سندروم آشیانه خالی گفته میشود. هدف از پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری (Cbt) با درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (Act) بر کاهش افسردگی و امید به زندگی در سالمندان با سندرم آشیانه خالی بوده است.روش: روش تحقیق به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش گردآوری اطلاعات شبه آزمایشی میباشد. جامعه آماری این پژوهش شامل سالمندان حاضر در خانه سالمندان پهنه کلای ساری میباشند. حجم نمونه آماری این بخش از پژوهش با توجه به ماهیت روش مطالعه 30 نفر بوده است. ابزاراهای پژوهش پرسشنامه افسردگی بک، پرسشنامه امید به زندگی اشنایدر و همکاران، درمان شناختی- رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد میباشد.یافته ها: مبتنی بر یافتههای پژوهش حاضر مشخص گردید درمان شناختی رفتاری بر افسردگی سالمندان دچار سندروم آشیانه خالی اثربخش بوده است، درمان شناختی رفتاری بر امید به زندگی سالمندان دچار سندروم آشیانه خالی اثربخش بوده است.، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افسردگی سالمندان دچار سندروم آشیانه خالی اثربخش بوده است، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر امید به زندگی سالمندان دچار سندروم آشیانه خالی اثربخش بوده است.نتیجه گیری: مشخص گردید که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد نسبت به درمان شناختی رفتاری اثربخش تر بوده است.
پرونده مقاله
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی وضعیت طرحوارههای ناسازگار اولیه و انواع عشق در بین مردان 20 تا 45 سال معتاد و غیرمعتاد شهر قم انجام گرفته است.
روش: ابزاری که جهت گردآوری دادهها مورد استفاده قرار گرفته است، پرسشناسهی طرحوارههای ناسازگار اولیه (فرم کوتاه YSQ-SF) و پ چکیده کامل
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی وضعیت طرحوارههای ناسازگار اولیه و انواع عشق در بین مردان 20 تا 45 سال معتاد و غیرمعتاد شهر قم انجام گرفته است.
روش: ابزاری که جهت گردآوری دادهها مورد استفاده قرار گرفته است، پرسشناسهی طرحوارههای ناسازگار اولیه (فرم کوتاه YSQ-SF) و پرسشنامهی عشق مثلثی رابرت جی، استرنبرگ میباشد. برای تحلیل دادههای پژوهش از شاخصها و روشهای آماری شامل میانگین، انصراف معیار و آزمون t مستقل استفاده شده است.
یافته ها: نتایج پژوهش، تفاوت معناداری (01/0) را بین گروه وابسته به مواد مخدر (معتاد) و غیروابسته نشان داد. میانگین نمرات طرحوارههای ناسازگار اولیه و انواع عشق در افراد وابسته به مواد بهطور معنیداری از میانگین نمرات افراد عادی بالاتر بود. به بیان دیگر، مردان وابسته به مواد مخدر در مقایسه با مردان غیروابسته (غیرمعتاد) به میزان بالاتری دارای باورهای هستهای ناسالم و بنیانهای شناختی ناسازگار میباشند.
نتیجه گیری: این اختلاف بیش از همه در طرحواههای ناسازگار اولیه از قبیل: رهاشدگی، بیاعتمادی، بدرفتاری، نقص و شرم، آسیبپذیری در برابر ضرر و بیماری، دیده شد. همچنین بین میزان صمیمیت و تعهد بین افراد مصرف-کننده و غیرمصرفکننده در سطح (01/0) تفاوت معنادار آماری وجود دارد..
پرونده مقاله