این پژوهش با هدف تعیین تفاوت بین تنظیم هیجانی و خودکارآمدی در کودکان کار و عادی انجام شد. پژوهش توصیفی و از نوع علی و مقایسهای بود. جامعۀ آماری پژوهش شامل تمامی کودکان کار با دامنۀ سنی 18-12 سال شهر تهران-منطقه 16 واقع درمحله شوش در سال 99-1398 بود. با روش نمونهگیری د چکیده کامل
این پژوهش با هدف تعیین تفاوت بین تنظیم هیجانی و خودکارآمدی در کودکان کار و عادی انجام شد. پژوهش توصیفی و از نوع علی و مقایسهای بود. جامعۀ آماری پژوهش شامل تمامی کودکان کار با دامنۀ سنی 18-12 سال شهر تهران-منطقه 16 واقع درمحله شوش در سال 99-1398 بود. با روش نمونهگیری در دسترس تعداد 100 کودک (50 کودک کار و 50 کودک عادی) انتخاب شد. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامۀ تنظیم هیجان (گروس و جان، 2003) و پرسشنامۀ خودکارآمدی کودک (موریس، 2002) بود. دادهها با کمک روشهای آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و واریانس یکراهه تحلیل شد. نرمافزار آماری برای تحلیل دادهها SPSS نسخۀ 26 بود. سطح معناداری 05/0 درنظر گرفته شد. نتایج نشان داد که کودکان کار در مقایسه با کودکان عادی در تنظیم هیجان و ابعاد آن (بازداری هیجانی و ارزیابی مجدد شناختی) نمرۀ پایینتری داشتهاند و تفاوت بین دو گروه معنادار بوده است (05/0>P). همچنین، نتایج نشان داد که کودکان کار در مقایسه با کودکان عادی در خودکارآمدی و ابعاد آن (تحصیلی، اجتماعی و عاطفی) نمرۀ پایینتری داشتهاند (05/0>P).
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف تعیین برازش مدل ساختاری پیشبینی اهمالکاری تحصیلی بر اساس سبکهای شناختی تنظیم هیجان و خطاهای شناختی با نقش میانجی خودناتوانسازی در دانشآموزان انجام پذیرفت. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و در زمره تحقیقات توصیفی و همبستگی (تحلیل مدلیابی معادلات ساختاری چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف تعیین برازش مدل ساختاری پیشبینی اهمالکاری تحصیلی بر اساس سبکهای شناختی تنظیم هیجان و خطاهای شناختی با نقش میانجی خودناتوانسازی در دانشآموزان انجام پذیرفت. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و در زمره تحقیقات توصیفی و همبستگی (تحلیل مدلیابی معادلات ساختاری) بود. در پژوهش حاضر جامعه آماری کلیه دانشآموزان دختر و پسر دبیرستان (متوسطه دوم) منطقه 7 و 8 شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 به تعداد 8522 نفر بود. حجم نمونه به تعداد 250 دانشآموز بود که با روش نمونهگیری غیرتصادفی و در دسترس انتخاب شدند. برای جمعآوری اطلاعات از پرسشنامههای خودناتوانسازی جونز و رودوالت (1982)، سبکهای تنظیم شناختی هیجان گراس و جان (2003)، تحریف شناختی عبداله زاده و سالار (1389) و اهمالکاری تحصیلی تاکمن (1991) استفاده شد. تجزیهوتحلیل دادهها توسط آزمون ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر انجام شد. نتایج نشان داد سبکهای شناختی تنظیم هیجان بر اهمالکاری تحصیلی در دانشآموزان اثر مستقیم دارد. خطاهای شناختی بر اهمالکاری تحصیلی در دانشآموزان اثر مستقیم دارد. خودناتوانسازی بر اهمالکاری تحصیلی در دانشآموزان اثر مستقیم دارد. خطاهای شناختی بر اهمالکاری با نقش میانجی خودناتوانسازی در دانشآموزان اثر غیرمستقیم دارد. سبکهای شناختی تنظیم هیجان بر اهمالکاری با نقش میانجی خودناتوانسازی در دانشآموزان اثر غیرمستقیم دارد.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر ارائه مدل پیشبینی مطلوبیت اجتماعی بر مبنای سخترویی، تحریکطلبی و جهتگیری مذهبی بود. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و از نظر روش یک مطالعه توصیفی - همبستگی بود. نمونه پژوهش شامل 360 نفر دانشآموز مشغول به تحصیل دوره متوسطه دوم مدارس عادی استان مرکزی بود که ن چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر ارائه مدل پیشبینی مطلوبیت اجتماعی بر مبنای سخترویی، تحریکطلبی و جهتگیری مذهبی بود. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و از نظر روش یک مطالعه توصیفی - همبستگی بود. نمونه پژوهش شامل 360 نفر دانشآموز مشغول به تحصیل دوره متوسطه دوم مدارس عادی استان مرکزی بود که نفرات بهطور تصادفی انتخاب شده و پرسشنامه در اختیار آنها قرار گرفت. ابزار گردآوری دادهها شامل چهار پرسشنامه مطلوبیت اجتماعی کارلو و همکاران (2003)، پرسشنامه سخترویی لانگ و گولت (2003)، پرسشنامه تحریکطلبی باس و پلامین (1984) و پرسشنامه جهتگیری مذهبی آلپورت و راس (1967) بود. جهت تجزیهوتحلیل دادهها از ضریب آلفای کرونباخ، تحلیل عاملی و شاخصهای برازش مدل استفاده شد. نتایج پژوهش نشاندهنده آن است که مطلوبیت اجتماعی بهطور مستقیم با سخترویی و تحریکطلبی در دانشآموزان ارتباط دارد (01/0>p). و نیز مطلوبیت اجتماعی بهطور غیرمستقیم از طریق جهتگیری مذهبی با سخترویی و تحریکطلبی ارتباط دارد (01/0>p). بنابراین پرورش صفت سخترویی و تحریکطلبی با واسطهگری جهتگیری مذهبی در دانشآموزان میتواند در افزایش مطلوبیت اجتماعی دانشآموزان مؤثر باشد.
پرونده مقاله