‎چکیده
‎هدف از پژوهش حاضرمقایسه اثربخشی مداخله ای مبتنی برسبک زندگی سالم واموزش مهارت های فراشناختی برباورهای هوشی بود
روش پژوهش نیمه ازمایشی همراه باپیش ازمون -پس ازمون –پیگیری باگروه کنترل ناهمسان بود.جامعه پژوهش عبارت ازتمامی دانش اموزان دخترسال سوم دور چکیده کامل
‎چکیده
‎هدف از پژوهش حاضرمقایسه اثربخشی مداخله ای مبتنی برسبک زندگی سالم واموزش مهارت های فراشناختی برباورهای هوشی بود
روش پژوهش نیمه ازمایشی همراه باپیش ازمون -پس ازمون –پیگیری باگروه کنترل ناهمسان بود.جامعه پژوهش عبارت ازتمامی دانش اموزان دخترسال سوم دوره دوم متوسطه منطقه یکشهرتهران بودکه درسال 1398-99 مشغول به تحصیل بودندنمونه پژوهش نیزشامل تعداد45 نفربودند.
پژوهش به شیوهی نمونهنمونه گیری داوطلبانه یا جایگزینی تصادفی انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل جایگزین پیگیری در پژوهش به پرسشنامه نظریه ی تلویحی هوش عبدالفتاح ویتس(2006)پاسخ دادند.کنترل در باورهای هوشی با آموزش سبک زندگی سالم در مقایسه با گروه کنترل مؤلفه باور افزایشی
هوش (05/0> )P ، 61/4 = (56 و 2)F را بر خلاف باور ذاتی هوش (05/0<، 28/1 = (56 و
سطح 05/0 تحت تاثیر قرار داده است وهمجنین آموزش مهارت های فراشناختی در مقایسه با گروه
کنترل مؤلفه باور افزایشی هوش (05/0>) P ، 81/4 = (56 و 2)F را در سطح معناداری 05/0 و باور
ذاتی هوش (01/0> )P ، 33/6 = (56 و 2)F در سطح 01/0 تحت تاثیر قرار داده است.
چنین نتیجه گیری شد که بین اثر آموزش سبک زندگی سالم و آموزش مهارت های فراشناختی بر
باورهای هوشی در دانشآموزان تفاوت وجود ندارد
پرونده مقاله
پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی آموزش مهارتهای حل مسئله بر راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و شاد زیستی دانش آموزان انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون– پسآزمون با گروه گواه و پیگیری 3 ماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه شهر چکیده کامل
پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی آموزش مهارتهای حل مسئله بر راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و شاد زیستی دانش آموزان انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون– پسآزمون با گروه گواه و پیگیری 3 ماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه شهر خوی در سال تحصیلی 1402- 1401 بود. نمونه شامل 40 نفر دانشآموز بود که به شیوه نمونهگیری تصادفی چندمرحلهای انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزماش و گواه گمارده شدند. ابزار جمع آوری دادهها پرسشنامه تنظیم هیجان (گروس و جان، 2003) و پرسشنامه شاد زیستی آکسفورد (آرجیل و لو،1989) بود که تمام آزمودنیها در مرحله پیش آزمون آن را تکمیل کردند. برنامه مداخلهای مهارتهای حل مسئله دزوریلا و گلدفرید (1971) به گروه آزمایش مدت 10 جلسه 90 دقیقهای آموزش داده شد؛ و در نهایت، پس آزمون و پیگیری از دو گروه آزمایش و گواه گرفته شد. دادهها با استفاده از تحلیل واریانس اندازههای مکرر تحلیل شدند. نتایج تحلیل دادههای این پژوهش نشان داد که آموزش مهارتهای حل مسئله تأثیر معناداری بر افزایش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و شاد زیستی دانش آموزان دارد (001/0P<). همچنین، اثربخشی در مرحله پیگیری 3 ماهه تداوم داشت. درمجموع، نتایج بهدستآمده از این پژوهش، سودمندی و تأثیر آموزش مهارتهای حل مسئله بر راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و شاد زیستی دانش آموزان را تأیید میکند. لذا پیشنهاد میشود که این برنامه توسط متولیان آموزش و پرورش و نهادهای تربیتی جهت طراحی برنامههای آموزشی و بهبود دستاوردهای آموزشی مورد استفاده قرار بگیرد.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف بررسی پریشانی روان شناختی بیماران قلبی بر اساس سبک دلبستگی ناایمن با نقش میانجی ناگویی هیجانی و نقش تعدیل کنندگی ذهن آگاهی و شفقت به خود انجام شد. و از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه بیماران نارسایی قلبی مراجعه کننده چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف بررسی پریشانی روان شناختی بیماران قلبی بر اساس سبک دلبستگی ناایمن با نقش میانجی ناگویی هیجانی و نقش تعدیل کنندگی ذهن آگاهی و شفقت به خود انجام شد. و از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه بیماران نارسایی قلبی مراجعه کننده به مراکز درمانی شهرستان آران - بیدگل و کاشان در سال 1401 بود. 200 بیمار قلبی به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. با استفاده از مقیاس پریشانی روان شناختی (DASS-21 )، پرسشنامه سبک دلبستگی کولینز و رید(RAAS)، پرسشنامه ناگویی هیجانی(TAS-20)، پرسشنامه مقیاس ذهن آگاهی براون و ریان ((MAAS و پرسشنامه شفقت به خود(SCS-SF) اطلاعات جمع آوری شد. داده ها با روش بوت استراپ با استفاده از نرم افزار24 AMOS تحلیل شدند. نتایج نشان داد مدل پیشنهادی پژوهش حاضر از برازش مطلوبی برخوردار است. و ناگویی هیجانی رابطه بین دلبستگی اجتنابی و پریشانی روان شناختی را میانجی می کند. هم چنین، نتایج حاکی از این بود که ذهن آگاهی و شفقت به خود در رابطه بین ناگویی هیجانی و پریشانی روانشناختی نقش تعدیل کنندگی دارند. طبق یافته ها دلبستگی ناایمن در ناگویی هیجانی و پریشانی روان شناختی بیماران قلبی نقش دارد و ذهن آگاهی و شفقت به خود می توانند باعث کاهش ناگویی هیجانی و پریشانی روان شناختی بیماران قلبی شوند. بر این اساس، با مداخلات مبتنی بر ذهن آگاهی و شفقت به خود می توان به ارتقا سطح سلامت بیماران قلبی کمک کرد.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی تئاتردرمانی، موسیقیدرمانی و نقاشیدرمانی بر کارکردهای اجرایی دانش آموزان دارای اختلالات یادگیری بود. طرح پژوهشی نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش را کلیه دانشآموزان دختر دارای اختلال یادگیری خواندن و نو چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی تئاتردرمانی، موسیقیدرمانی و نقاشیدرمانی بر کارکردهای اجرایی دانش آموزان دارای اختلالات یادگیری بود. طرح پژوهشی نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش را کلیه دانشآموزان دختر دارای اختلال یادگیری خواندن و نوشتن در دوره دوم ابتدایی منطقه 22 استان تهران در سال تحصیلی 1402- 1401 تشکیل دادند که از بین آنها 60 نفر با روش نمونهگیری در دسترس بهعنوان نمونه انتخاب و به سه گروه 15 نفری آزمایش و یک گروه 15 نفری کنترل تقسیم شدند. ابزار این پژوهش پرسشنامه کارکردهای اجرایی بریف (2000) بود. برای گروه آزمایش تئاتردرمانی، موسیقیدرمانی و نقاشیدرمانی هر کدام به مدت 10 جلسه 90 دقیقهای بهصورت هفتهای یکبار اجرا شد و گروه کنترل در این مدت مداخلهای دریافت نکردند. دادهها با استفاده از روشهای آماری نظیر میانگین، انحراف استاندارد و تحلیل کواریانس تجزیه و تحلیل شد. یافتهها نشان داد که روش تئاتردرمانی نسبت به روش های موسیقیدرمانی و نقاشیدرمانی از عملکرد بهتری در بهبود کارکردهای اجرایی برخودار بود و بعد از آن نیز روش موسیقیدرمانی در رتبه دوم و نقاشیدرمانی نیز در رتبه سوم قرار گرفت (01/0P<). نتیجه میشود تئاتردرمانی، موسیقیدرمانی و نقاشیدرمانی موجب بهبود کارکردهای اجرایی دانشآموزان دارای اختلال یادگیری شدهاست.
واژههای کلیدی: اختلال یادگیری، تئاتردرمانی، کارکردهای اجرایی، موسیقی درمانی، نقاشی درمانی.
واژگان کلیدی: بخشش درمانی، رفتار ایذایی، پرخاشگری.
پرونده مقاله
هدف از پژوهش حاضر مقایسه قوانین اجرایی مرتبط با حمایت های تحصیلی کودکان و نوجوانان استثنایی ایران و سازمان بینالمللی یونیسف بود. روش پژوهش کیفی و از نوع تطبیقی می باشد. نمونه پژوهش شامل اسناد و گزارشهای سالیانه موجود درسازمان آموزش و پرورش کودکان استثنایی و سازمان بهز چکیده کامل
هدف از پژوهش حاضر مقایسه قوانین اجرایی مرتبط با حمایت های تحصیلی کودکان و نوجوانان استثنایی ایران و سازمان بینالمللی یونیسف بود. روش پژوهش کیفی و از نوع تطبیقی می باشد. نمونه پژوهش شامل اسناد و گزارشهای سالیانه موجود درسازمان آموزش و پرورش کودکان استثنایی و سازمان بهزیستی که از سال 1390 تا 1399 و از طریق نمونهگیری در دسترس و هدفمند انتخاب شدند، می باشد و در بعد بینالمللی نیز گزارشهای سالیانه یونیسف در مورد حمایتهای تحصیلی از کودکان و نوجوانان استثنایی مربوط به سالهای 2011 تا 2020 بررسی شد. برخی داده های کمی پژوهش با استفاده از روش های توصیفی تحلیل شدند و در بخش تطبیق اسناد ، به تحلیل محتوا پرداخته شد. مطابق با یافته ها، تعداد کودکان و نوجوانان استثنایی که تحت پوشش بهزیستی قرار می گیرند در سالهای اخیر رو به افزایش بوده است. ضریب همبستگی فای بین نظر خانوادههای کودکان و نوجوانان استثنایی و مسئولین بهزیستی در مورد کمیت و کیفیت حمایت های تحصیلی نشان داد نظر خانواده ها و مسئولین همسو است. مطابق با تحقیق انجام شده یونیسف در ۵۱ کشور در حال توسعه ۴۲ درصد دختران و ۵۱ درصد پسران کودکان استثنایی و معلول (میانگین حدود ۴۷ درصد) موفق شدند به دبستان بروند، در حالی که در ایران این میانگین به 62.5 درصد میرسد. بنابراین می توان نتیجه گرفت حمایت های تحصیلی در ایران وضعیت بهتری نسبت به گزارش های یونیسف از کشورهای در حال توسعه دارد.
پرونده مقاله
هدف: این پژوهش با هدف بررسی رابطه دلبستگی و بهزیستی روانشناختی با شادکامی و تعیین نقش سبک دلبستگی و بهزیستی روانشناختی در پیشبینی شادکامی دانشجویان بود. روش: جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد الکترونیک در سال 1400-1401 به تعداد 2000 نفر بو چکیده کامل
هدف: این پژوهش با هدف بررسی رابطه دلبستگی و بهزیستی روانشناختی با شادکامی و تعیین نقش سبک دلبستگی و بهزیستی روانشناختی در پیشبینی شادکامی دانشجویان بود. روش: جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد الکترونیک در سال 1400-1401 به تعداد 2000 نفر بود. حجم نمونه با استفاده از فرمول فیدل و تاباچینگ به تعداد 154 نفر، به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب گردید. ابزار پژوهش پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف(2004)، پرسشنامه سبک دلبستگی هازان و شیور (1987) و آزمون شادکامی آکسفورد (1990) بود. دادهها با استفاده از روشهای آمار توصیفی و بهرهگیری از آزمونهای همبستگی پیرسون و آزمون رگرسیون خطی با کمک نرم افزار spss نسخه 23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: بین بهزیستی روانشناختی (62/0 = r و 001/0 = p) و سبک دلبستگی ایمن (63/0 = r و 001/0= p) با شادکامی رابطه مثبت و معنادار و بین سبک اجتنابی (44/0- =r و 017/0= p) و سبک دوسوگرا (49/0- = r و 012/0 = p) با شادکامی رابطه منفی و غیرمستقیمی وجود دارد. نتیجهگیری: نتایج آزمون رگرسیون حاکی از این بود که دلبستگی و بهزیستی روانشناختی، شادکامی در دانشجویان را پیشبینی میکند.
پرونده مقاله