این پژوهش با هدف مدلیابی خودتنظیمی هیجانی دانشآموزان بر اساس فرآیندهای ارتباطی خانواده، جو مدرسه و سرسختی رواشناختی با نقش واسطهای تابآوری انجام شده است. روش پژوهش حاضر از نوع همبستگی و با استفاده از مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری تحقیق حاضر ، شامل کلیه د چکیده کامل
این پژوهش با هدف مدلیابی خودتنظیمی هیجانی دانشآموزان بر اساس فرآیندهای ارتباطی خانواده، جو مدرسه و سرسختی رواشناختی با نقش واسطهای تابآوری انجام شده است. روش پژوهش حاضر از نوع همبستگی و با استفاده از مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری تحقیق حاضر ، شامل کلیه دانشآموزان پسر مشغول به تحصیل در مقطع دوره دوم دبیرستانهای تهران در سال تحصیلی 1400-1399 بودند که نمونهای به حجم 385 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به پرسشنامههای تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران (2001)، عملکرد خانواده اپشتاین و همکاران (1983)، جو مدرسه زولیگ و همکاران(2009)، سرسختی روانشناختی کوباسا و همکاران (1982) و تابآوری کانرو دیویدسون (2003) پاسخ دادند. نتایج حاکی از آن بودند که مدل خودتنظیمی هیجانی براساس فرآیندهای ارتباطی خانواده، جو مدرسه و سرسختی روانشناختی با واسطه تابآوری از برازش مطلوبی برخوردار است. همچنین اثر مستقیم و غیرمستقیم فرآیندهای ارتباطی خانواده بر تنظیم مثبت هیجان معنادار ولی بر تنظیم منفی هیجان معنادار نبود و اثر مستقیم جو مدرسه بر تنظیم مثبت و منفی هیجان معنادارنبودند ولی اثر غیرمستقیم جو مدرسه بر تنظیم مثبت هیجان معنادار بود. همچنین اثر مستقیم و غیرمستقیم سرسختی روانشناختی بر تنظیم مثبت و منفی هیجان معنادار بودند.در نتیجه یافتههای این پژوهش، خانواده و مدرسه بر تنظیم مثبت هیجان دانشآموزان تاثیر دارند و ویژگی سرسختی روانشاختی بر تنظیم مثبت و منفی هیجان دانش آموزان تاثیر دارد.
پرونده مقاله
پژوهش کنونی با هدف شناخت تفاوت نسلها و آشنایی با ویژگی روانی اجتماعی نسل Z انجام شد. در این پژوهش به شیوۀ اسنادی و با مطالعۀ بررسی پیشینه و مطالعات انجام شده به بررسی موضوع اقدام شد. در ابتدا نسل و تعاریف مختلف ارائه شده دربارۀ نسلها، سپس تفاوت میان نسلها و ویژگی نسل چکیده کامل
پژوهش کنونی با هدف شناخت تفاوت نسلها و آشنایی با ویژگی روانی اجتماعی نسل Z انجام شد. در این پژوهش به شیوۀ اسنادی و با مطالعۀ بررسی پیشینه و مطالعات انجام شده به بررسی موضوع اقدام شد. در ابتدا نسل و تعاریف مختلف ارائه شده دربارۀ نسلها، سپس تفاوت میان نسلها و ویژگی نسلZ به طور مشخصتر بررسی شد. بر اساس مطالعات انجام شده مشخص شد، افراد نسل Z در جامعۀ ما علاوه بر نیازهای فیزیولوژیکی، نیازهای اساسی انسانی دارند؛ که مهمترین آنها باور داشتن آنها، نیاز به شنیده شدن و توجه کافی به آنهاست. افراد این نسل نیاز به پیشرفت دارند و لازمۀ رسیدن به این پیشرفت و خودشکوفایی همراهی جامعه و خانواده است.
پرونده مقاله
ناباروری یکی از دلایل مهم افزایش تعارضات زناشویی و کاهش صمیمیت جنسی بین زوجین است. از جمله درمان های موج سوم علم روانشناسی، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و شفقتدرمانی است که به زوجین کمک می کند تا با مسائل پیش آمده در زندگیشان، برخورد مناسبی داشته باشند. هدف از پژوهش حا چکیده کامل
ناباروری یکی از دلایل مهم افزایش تعارضات زناشویی و کاهش صمیمیت جنسی بین زوجین است. از جمله درمان های موج سوم علم روانشناسی، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و شفقتدرمانی است که به زوجین کمک می کند تا با مسائل پیش آمده در زندگیشان، برخورد مناسبی داشته باشند. هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان مبتنی بر شفقت بر تعارضات زناشویی و صمیمیت جنسی زوجین نابارور شهر کرمانشاه بوده است. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی بوده و با استفاده از طرح پیشآزمون، پسآزمون با گروه کنترل با روش نمونهگیری از نوع در دسترس است. جامعه آماری، شامل تمام زوجین نابارور شهر کرمانشاه است که در سال 1399 به کلینیکهای درمان ناباروری بیمارستان معتضدی شهر کرمانشاه مراجعه حضوری نموده بودند. نتایج نشان داد که هر دو روش درمانی زوجدرمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد و زوجدرمانی مبتنی بر شفقت در سطح معناداری (p≤0/01) در افزایش صمیمت جنسی زوجین نابارور موثر بوده اند. همچنین نتایج نشان داد که بین این دو روش درمانی از نظر اثربخشی تفاوت معنیداری وجود ندارد، چرا که تعارضات زناشویی اغلب ریشه در مشکلات عمیق بین زوجین دارد. این دو نوع روش درمان افق تازهای در مداخلات بالینی است و میتوان از آنها بهعنوان دو روش درمانی اثرگذار برای درمان مشکلات زناشویی زوجین نابارور سود جست.
پرونده مقاله
عوامل مختلفی از جمله بهزیستی روان شناختی که به عنوان رضایت و ادراک مثبت از زندگی تعریف شده است، بهداشت روانی افراد را تحت تأثیر قرار میدهد. مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش امید به زندگی، شادکامی و ذهن آگاهی در پیش بینی بهزیستی روانشناختی انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی از نو چکیده کامل
عوامل مختلفی از جمله بهزیستی روان شناختی که به عنوان رضایت و ادراک مثبت از زندگی تعریف شده است، بهداشت روانی افراد را تحت تأثیر قرار میدهد. مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش امید به زندگی، شادکامی و ذهن آگاهی در پیش بینی بهزیستی روانشناختی انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه تبریز در سال تحصیلی 1398 بود که به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 228 نفر انتخاب شدند. جهت گردآوری اطلاعات از پرسشنامههای بهزیستی روانشناسی ریف (1980)، امید به زندگی اشنایدر و همکاران (1991)، مقیاس شادکامی آکسفورد (2001) و پرسشنامه ذهن آگاهی بائر و همکاران (2006) استفاده شد. دادهها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه چندگانه با کاربرد نرم افزارSPSS نسخه 23 تجزیه و تحلیل شدند. یافته نشان داد که بین امید به زندگی، شادکامی و ذهن آگاهی با بهزیستی روانشناختی رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد. تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که امید به زندگی، ذهن آگاهی و شادکامی به ترتیب قادر به پیش بینی تغییرات بهزیستی روانشناختی می باشند. نتایج حاکی از آن است که عامل های رویکرد روانشناسی مثبت همراه با ذهن آگاهی، بهزیستی روانشناختی افراد را ارتقاء می بخشند.
پرونده مقاله
افسردگی و وسواس از مشکلات شایع سلامت روان در افراد میباشد که عوامل متعددی در بروز این اختلالات نقش دارند. یکی از مولفههای مهم و مورد توجه در سلامت روان، منبع کنترل است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه منبع کنترل و سلامت روان در بیماران افسرده و وسواس انجام شد. این پژوهش از ن چکیده کامل
افسردگی و وسواس از مشکلات شایع سلامت روان در افراد میباشد که عوامل متعددی در بروز این اختلالات نقش دارند. یکی از مولفههای مهم و مورد توجه در سلامت روان، منبع کنترل است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه منبع کنترل و سلامت روان در بیماران افسرده و وسواس انجام شد. این پژوهش از نوع توصیفی و علّی-مقایسهای بوده که با مشارکت 140 نفر(70 نفر دارای اختلال وسواس و 70 نفر دارای اختلال افسردگی) از بیماران سرپایی مراجعه کننده به کلینیکهای روانپزشکی شهر کرمانشاه در سال 1400 انجام شد. ابزار پژوهش حاضر شامل پرسشنامه سلامت روان GHQ پرسشنامه منبع کنترل راتر بود. دادهها با استفاده از آمار توصیفی و آزمونهای تی مستقل مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که منبع کنترل اکثر افراد (1/82 درصد) بیرونی بود و نمره سلامت روان و مولفههایش در سطح متوسطی بودند. هر چند متغیرهای اختلال در عملکرد اجتماعی، اختلال اضطرابی و نشانههای جسمانی در افراد وسواسی بیشتر از افراد افسرده بود ولی این تفاوت از نظر آماری معنیدار نبود. نشانههای افسردگی در افراد افسرده بیشتر از افراد وسواسی بود و این تفاوت از نظر آماری معنیدار بود. وضعیت سلامت روان در افراد وسواس به طور معنیداری نسبت به افراد افسرده ضعیف تر بود. این در حالیست که منبع کنترل در دو گروه بیماران تفاوت معناداری نداشت. بیماران افسرده و وسواسی حداقل در برخی از مولفههای سلامت روان دارای نیمرخ شخصیتی متفاوت بودند، هر چند از نظر منبع کنترل تفاوت آماری معناداری را نشان ندادند.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف پیشبینی تنیدگی شغلی بر اساس کیفیت زندگی کاری و مهارتهای ارتباطی در پرستاران بود. روش پژوهش برحسب هدف بنیادی و برحسب گردآوری اطلاعات توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه پرستاران شهر تهران با جمعیت 3500 نفری بوده است که در بخش بیماران چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف پیشبینی تنیدگی شغلی بر اساس کیفیت زندگی کاری و مهارتهای ارتباطی در پرستاران بود. روش پژوهش برحسب هدف بنیادی و برحسب گردآوری اطلاعات توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه پرستاران شهر تهران با جمعیت 3500 نفری بوده است که در بخش بیماران کرونایی در بیمارستان مشغول به کار بودند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه تنیدگی شغلی موسسه سلامت و ایمنی انگلستان و پرسشنامه استاندارد کیفیت زندگی کاری والتونو پرسشنامه مهارتهای ارتباطی کوئین دام استفاده شد. نتایج رگرسیون همزمان نشان داد کیفیت زندگی کاری و مهارتهای ارتباطی میتوانند عملکرد شغلی را پیشبینی کنند. با توجه به یافتهها میتوان نتیجه گرفت کیفیت زندگی کاری و مهارتهای ارتباطی پرستاران بر میزان تنیدگی شغلی آنان تأثیرگذار است. با در نظر گرفتن قدرت پیشبینی کنندگی مهارتهای ارتباطی در رابطه با تنیدگی شغلی، میتوان چنین مهارتهایی را به پرستاران آموزش داد تا از تنیدگی و استرس شغلیشان کاسته شود.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی روش ذهن آگاهی بر استرس شغلی، تعارض کار-خانواده و بهزیستی روان شناختی انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری بود. جامعه آماری، کارکنان شرکت سازه گستر سایپا در سال 1398 بودند. از بین آنها 60 نفر ب چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی روش ذهن آگاهی بر استرس شغلی، تعارض کار-خانواده و بهزیستی روان شناختی انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری بود. جامعه آماری، کارکنان شرکت سازه گستر سایپا در سال 1398 بودند. از بین آنها 60 نفر به روش در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آموزش ذهن آگاهی و کنترل جایگزین شدند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات پرسشنامه استرس شغلی موسسه سلامت و ایمنی انگلستان (1993)، پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف (1989) و پرسشنامه تعارض کار- خانواده کارلسون و همکاران (2000) بود. گروه آزمایش مداخله ذهن آگاهی مبتنی بر مدل کابات- زین (2015) را هر در 8 جلسه 60 دقیقهای دریافت کرد و گروه کنترل هیچ مداخله-ای دریافت نکرد. دوماه پس از اتمام جلسات از هر دو گروه پیگیری انجام شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از روش تحلیل واریانس آمیخته با اندازه گیری مکرر انجام شد. یافته ها نشان داد که آموزش مهارت ذهن آگاهی بر کاهش استرس شغلی و تعارض کار-خانواده کارکنان و افزایش بهزیستی روان شناختی آنها مؤثر بوده است (05/0>P). به نظر می رسد روش آموزش ذهن آگاهی می تواند به عنوان یک مداخله در حیطه سلامت روانی کارکنان مورد استفاده قرار گیرد و روانشناسان بالینی و مشاران می توانند از این روش برای کاهش استرس شغلی و تعارض کار-خانواده کارکنان و افزایش بهزیستی روان شناختی کارکنان استفاده کنند.
پرونده مقاله